مقاله مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر، روانشناسی و معماری در word دارای 71 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر، روانشناسی و معماری در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر، روانشناسی و معماری در word
چکیده 1
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه 3
موضوع تحقیق 4
مسالههای تحقیق 5
هدف و اهمیت تحقیق 5
فرضیه تحقیق 7
مشخص کردن متغیرها 7
تعریف مفاهیم و اصطلاحات 8
فصل دوم: ادبیات تحقیق
تاریخچه و تعریف 11
شکلگیری شخصیت 13
عوامل ارثی 14
عوامل محیطی 15
نظریههای شخصیت 21
نظریه روان پویایی 21
ارزیابی 24
نظریه صفات 26
نظریه یادگیری 30
نظریه پدیدار شناختی 34
دیدگاهی در مورد دیدگاهها 40
ارزیابی شخصیت 41
طبقهبندی آزمونها 42
انواع آزمونها 46
فصل سوم: روش تحقیق
روش و نوع تحقیق 50
جامعه تحقیق 51
نمونه و روش نمونهگیری 51
ابزار تحقیق 52
روش اجرا 53
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
جدول خی دو 57
تفسیر 59
فصل پنجم: خلاصه بحث و نتیجهگیری
خلاصه بحث 61
محدودیتها و مشکلات 62
پیشنهادات 63
فهرست منابع 64
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر، روانشناسی و معماری در word
1- اتکینسون. ریتا و اتکینسون. ریچارد و هیلگارد. ارنست- 1993- زمینه روانشناسی- براهنی و همکاران- 1385- تهرن- نشر رشد- جلد دوم
2- چگینی- سیاوش- 1387- جزوه درسی: اصول روانشناسی بالینی- رودهن- دارالتحریر شهاب
3- حسینی. سیدمهدی- 1387- مشور والدین در مسایل تربیتی و تحصیلی فرزندان- تهران- نشر اساطیر
4- راتوس. اسپنسر- 2004- روانشناسی عمومی- گنجی. حمزه- 1385- تهران- نشر ویرایش- جلد دوم
5- راس. آلن ا- روانشناسی شخصیت (نظریهها و فرآیندها)- جمالفر. سیاوش- 1385- تهران- نشر روان
6- ستوده. هدایت 1384- مقدمهای بر آسیب شناسی اجتماسی- تهران- نشر آوای نور
7- شریعتمداری. علی- 1386- روان شناسی تربیتی- تهران- نشر امیرکبیر
8- شفیع آبادی عبد;- 1385- مبانی روانشناسی رشد- تهران- نشر چهر
9- شولتز. دوان و شولتز. سیدنی الن- 2008-نظریههای شخصیت- سید محمدی- یحیی- 1387- تهران- نشر هما
10- شیلینگ. لوئیس- نظریههای مشاوره (دیدگاههای مشاوره)- آرین. سیده خدیجه- 1384- تهران- نشر اطلاعات
11- فیرس. جری وترال. تیموتی جی- 2007- روان شناسی بالینی- فیروزبخت. مهرداد و عرفانی. وحیده- 1387- تهران. نشر شیداسب
12- کارور. چالرز اس و شییر- مایکل اف- نظریههای شخصیت- رضوانی. احمد- 1385- مشهد- نشر آستان قدس رضوی
13- کریمی. یوسف- 1390- روان شناسی شخصیت- تهران- نشر دانشگاه پیام نور
14- کریمی. یوسف- 1387- روان شناسی اجتماعی نظریهها، مفاهیم و کاربرد- تهران- نشر ارسباران
15- گراث. مارنات- 2000- راهنمای سنجش روانی برای روان شناسان بالینی، مشاوران و روانپزشکان- پاشا شریفی. حسن و نیکخو. محمدرضا- 1386- تهرن- نشر رشد- جلد دوم
16- گنجی. حمزه 1385- آزمونهای روانی مبانی نظری و عملی- مشهد- نشر آستان قدس رضوی
17- لاندین. رابرت ویلیام- 1920- نظریهها و نظامهای روان شناسی (تاریخ و مکتبهای روان شناسی)- سید محمدی. یحیی- 1387- تهران- نشر ویرایش
18- مان. نرمانل- اول روانشناسی- ساعتچی. محمود- 1385- تهرن- نشر امیرکبیر- جلد اول
19- مای لی. ر- شخصیت- منصور. محمود- 1379- تهران- نشر دانشگاه تهران
20- نوری. مهدی- 1382- رشد و تکامل شخصیت- کرج- نشر علمی دانشگاه آزاد اسلامی
21- نیکزاد. محمود و مهرآرا. علیاکبر- 1383- زمینه راهنمایی و مشاوره در تعلیم و تربیت- تهران- نشر کیهان
تاریخچه و تعریف
لفظ «شخصیت» به شیوههای مختلف تعریف شده است. از نظر ریشهای گفته شده است که کلمه شخصیت که برابر معادل کلمه personality انگلیسی یا personalite فرانسه است در حقیقت از ریشه لاتین persona گرفته شده است که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان قدیم بازیگران تأتر بر چهره خود میگذاشتند. این تعبیر تلویحاً به این مطلب اشاره دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمیز او از دیگران باشد. (کریمی، 1380، ص 5)
اما در زبان عامه واژه شخصیت در معانی گوناگون و متفاوتی به کار برده میشود. مثلاً وقتی در مورد کسی گفته میشود بسیار با شخصیت است، غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مدنظر است. در درسهایی که با عنوان پرورش شخیت تبلیغ میشود، سعی بر این است که به شخص برخی مهارتهای اجتماعی را یاد دهند و وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن او را بهبود بخشند. گاهی نیز کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار برده میشود، مثلا گفته میشود فردی شخیت پرخاشگر و یا شخیت خجولی دارد. (شاملو، 1375، ص 73) بعضی از اوقات هم میشنویم فردی بیشخصیت است که به معنای داشتن ویژگیهای منفی است که دیگران را در جهت منفی تحت تأثیر قرار میدهد. (کریمی، 1380، ص 6)
اما در روانشناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از آنچه ذکر شد بکار میرود. موضوع شخصیت به بیانی ساده، همان انسان واقعی است با همان وضعی که در خیابان، یا در کار، یا به هنگام فراغت دارد. شخصیت یک کلیت روان شناختی است که انسان خاصی را مشخص میسازد. در نتیجه یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه تجلی همین موجود زندهایست که ما از برون مینگریم و از درون او را حس میکنیم، نگرش و حس کردنی که در مورد افراد متفاوت است پس در روانشناسی شخصیت همواره تفاوتهای فردی را مدنظر قرار میدهیم و هدف این نوع از روانشناسی تعریف هرچه صحیحتر این تفاوتها است. (منصور، 1379، ص 1) در اینجا برخی از تعریفهایی که از شخصیت شده است عرضه میشوند
«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر، آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط، که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است، به چهره خود نهاده است.» (شخصیت از دیدگاه مکاتب، ایزدی، 1361)
«شخصیت سازمان پویای جنبههای ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است». (شلدون، به نقل از نظریههای شخصیت، سیاسی، 1386)
«شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین میکند» (اتکینسون و هیلگارد،مقدمهای بر روانشناسی، 1993)
هنگامی که درباره رفتار بحث میکنیم به شخصیت اجتماعی اشاره داریم یعنی قسمتی از شخص که دیگران میبینند و میشنوند، همان تصویری که شخص از خود به دنیا عرضه میکند. با این حال شخصیت دارای جنبه خصوصی و ناآشکاری نیز هست جنبه خصوصی شخصیت شامل تخیلات، تفکرات و تجاربی است که شخص نمیخواهد دیگران را در آن سهیم سازد. اندیشهها و خاطرههایی که هنگام انتظار برای رفتن به کلاس درس یا قدم زدن از ذهن فرد میگذرد بخشی از شخصیت خصوصی است. از آنجایی که شخصیت خصوصی به دشواری قابل مطالعه است. لذا روانشناسان توجه خود را به مطالعه شخصیت اجتماعی متمرکز کرده و تحلیل و توصیف شخصیت خصوصی را [چنانکه از تعاریف ارائه شده برمیآید] به داستانسرایان و شرح حال نویسان محلو کردهاند، اگرچه روانشناسان براساس مطالعه تخیلات و شیوههای دیگر، روشهایی برای بررسی شخصیت خصوصی ابداع کردهاند. (شاملو، 1375، ص 74)
شکلگیری شخصیت
نوزاد که با ماده ارثی خود به دنیا میآید، به سادگی از محیط تاثیر میپذیرد. ابتدا محیط خانواده به تدریج عوامل دیگر مانند بستگان، کودکستان، مدرسه و محیطهای دیگر در تشکیل و تحول شخصیت فرد اثر میگذارد. بنابراین شخصیت به عنوان کلیه فعالیتها و صفات روانی و بدنی فرد، که او را از دیگران متمایز میکند، تابع عوامل ارثی، محیط، تأثیر متقابل محیط و وراثت و سرشت جسمانی است. (نوری، 1382)
عوامل ارثی
نوزاد همراه با یک رشته ظرفیتهای بالقوه به دنیا میآید. خصوصیات جسمانی مانند رنگ چشم و مو اساساً در هنگام بسته شدن نطفه تعیین میشود. هوش و بعضی استعدادهای خاص مانند استعداد موسیقی نیز تا حدی به وراثت بستگی دارد. شواهد روزافزون نشان میدهد که ممکن است تفاوتهای آدمیان از لحاظ پاسخدهی هیجانی نیز امری فطری باشد. (شاملو، 1375، ص 75)
در یک پژوهش 139 دوقلوی هم جنس (سن متوسط 55 ماه) توسط مادران خود از لحاظ چند صفت شخصیتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به نظر مادران، از لحاظ واکنش هیجانی و میزان فعالیت و مردمآمیزی، بین دوقلوهای یک تخمکی شباهت بسیار زیادتر وجود دارد تا بین دوقلوهای دو تخمکی. در بزرگسالی معمولاً دوقلوهای یک تخمکی نسبت به دوقلوهای دوتخمکی پاسخهای همسانتری به آزونهای شخصیتی میدهند و ارزیابی پژوهشهای مربوط به مقایسه آن دسته از دوقلوهای یک تخمکی که در یک دوره از زندگی جدا از هم بودهاند با گروه دیگری که با هم بزرگ شده بودند، نشان نمیدهد که جدایی موجب کاهش شباهت خصوصیات شخصیتی میشود. (شاملو، 1375، ص 77)
در مطالعات دیگری که با نوزادان، کمی بعد از تولد آنان صورت گرفته، از لحاظ خصوصیاتی مانند میزان فعالیت، فراخنای توجه، سازگاری با تغییرات محیط و خلق و خوی کلی، تفاوتهای پایایی بین آنها دیده میشود. این خصوصیات آغازین خلق و خوی در بسیاری از کودکان که مدت بیست سال رشد آنان مورد مطالعه پیگیر قرار داشت، پایدار مانده است. (شاملو، 1375، ص 75)
چنانچه از این پژوهشها درباره دوقلوها و نوزادان برمیآید، بعضی خصوصیات شخصیت ارثی است، لیکن هیچ شواهدی مبنی بر اینکه این صفات را ژنهایی خاص تعیین میکند وجود ندارد، و تحقیق در این زمینه به چند دلیل کاری مشکل است
اول آنکه یک اتفاق نظر عمومی در زمینه شخصیت وجود ندارد و این مسأله تحقیقات را که نیاز به روشهای عینی اندازهگیری دارد، دچار مشکل میکند و دوم آنکه از نظر اخلاقی امکان ندارد بتوانیم آزمایشاتی انجام دهیم که لازمه آن تغییر دادن متغیرهای ژنتیکی است. در مورد حیوانات میتوان از تلقیح مصنوعی یا تولید مثل انتخابی استفاده کرد ولی انجام چنین کاری در مورد انسان امکانپذیر نیست و در این مورد چنانچه ذکر آن رفت تنها میتوان از مطالعه بر روی دوقلوها برای رسیدن به نتیجهای نسبتاً قطعی استفاده کرد. (جمالفر، 1385، ص 19)
عوامل محیطی
اگر هر یک از ما موقعیتی کاملاً متفاوت با آنچه اکنون داریم، داشتیم و مثلاً به وسیله اسکیموها یا قبایل آفریقایی یا گروههای فرهنگی دیگری تربیت میشدیم، شخصیت ما با آنچه اکنون هست کاملاً متفاوت بود
روانشناسان برای محیط فرهنگی- اجتماعی که فرد در آن پرورش مییابد، به حق اهمیت زیادی قایل هستند. این عوامل از لحظه تولد بر فرد اثر میگذارند و تأثیر آنها در همه روزهای زندگی او، ادامه مییابند بعضی از این عوامل محیطی در سالهای اولیه زندگی اثر بیشتری دارند و بعضی دیگر، در مراحل بالاتر مؤثر واقع میشوند
محیط اجتماعی
مهمترین برخوردها یا تماسهای کودک، آنهایی است که بین کودک و اولیاء (یا پرستار) برقرار میشود. اگر اولیاء یک کودک از همه اعمال فرزند خود جلوگیری کنند و به او محبت نداشته باشد به احتمال بسیار کودک درونگرا میشود. و در دنیای تخیلی و ساختگی خود فرو میرود. از طرفی دیگر وقتی اولیاء کودک او را آزاد میگذارند،یا بیش از حد به او محبت میکنند کودک بیش از نچه که هست برونگرا میشود. (سعتچی، 1385، ص 568)
البته باید مدنظر داشت که اثر موقعیتهای یکسان خانوادگی، در افراد مختلف، مشابه نیست. ممکن است کودک رفتار پدر و مادر خود را تقلید کنتد و یا در نقطه مقابل آن قرار میگیرد. با این همه کودکان اگر شباهتی هم به والدین خود نداشته باشند باز هم رفتار پدر و مادر خود را تقلید میکنند یا در نقطه مقابل آنها قرار میگیرند. احتمال به جا ماندن دو دسته تأثیر متضاد را میتوان از قول دو برادر در داستان «کار هُنَری» اثر سینکرلویس شنید. هر دو برادر شخصیت خود را ناشی از خانواده میدانند
اورال میگوید: «پدرم پیرمردی کثیف و تنبل و میخواره بود. مادرم کاری جز آشپزی بلد نبود. بچههایی هم که با آنها بودم یک عده تنبل بیکاره بودند که با ولگردهای کنار منبع آب رفت و آمد داشتند; پرواضح است دلم بخواهد تنبل باشم و در مورد زن و مشروب اخلاقیاتی نشناسم.»
مایرون میگوید: «.. از ولگردهای کنار منبع آب یک مشت حرف زشت میشنیدم. شاید همینها باعث شده که برای پرداختن قرضهایم و در کارم این همه به خود سختی بدهم و از مشروب و زن بترسم.» (شاملو، 1375، ص 72)
علاوه بر موقعیت خانوادگی، عوامل دیگری مثل همسایگان، کودکستان، دبستان، گروههای همسن و غیره در شخصیت فرد مؤثر هستند. رفاقت و دوستی ممکن است در هر یک این موقعیتها، اثر مثبت یا منفی داشته باشد. ضمناً موقعیتها نیز، خود ممکن است اثرات پیشبینی نشدهای بر فرد بگذارند مثلاً مدرسه بعضی از کودکان را به درس خواندن علاقمند میکند، در حالی که ممکن است دیگران را از تحصیل و آنچه مربوط به آن است متنفر سازد. (ساعتچی، 1385، ص 571)
در مجموع میتوان گفت که قسمت اعظم یادگیریهایی که شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، در محیط بسیار پیچیده کهبه وسیله رفتار افراد دیگر خلق شده است انجام میپذیرد. یعنی محیطی متشکل از طبقه اجتماعی، شیوههای تربیتی کودکان، ساختار خانواده، سیستم آموزشی و; (جمالفر، 1385، ص 23). آنچه افراد از دوران کودکی خویش تجربه میکنند غالباً پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است و با مقاومت این الگوها در برابر موقعیتهای دوران بزرگسالی تغییرات کمتری در خصوصیات شخصیتی فرد ایجاد میشود
محیط فرهنگی
همه خانوادههایی که در یک فرهنگ معین زندگی میکنند، عقاید و آداب و ارزشهای مشترک دارند. کودک هنگام رشد، رفتارهایی را میآموزد که فرهنگ او انتظار دارد و پس از گذر مرحله کودکی در مسیر جریانهای فرهنگی جامعه خود قرار میگیرد و از آنها متأثر میشود. (شاملو، 1375، ص 80)
فرد ناگزیر است که در اجتماع زندگی کند، با مبانی دینی و امور مذهبی آشنا شود،معیارهای اخلاقی را بپذیرد و در روند تکامل خود از همه جنبههای فرهنگی جامعه برخوردار شود. (نوری، 1382، ص 41)
فرهنگهای پیچیده، دارای چندین خرده فرهنگ هستند که هر یک تأثیر خاصی بر رشد شخصیت میگذارند. از تمام پسرها انتظار میرود که در مقایسه با دخترها خصوصیات شخصیتی خاصی داشته باشد. لیکن از پسری نیز که در محله محروم شهر پرورش یافته انتظار میرود رفتارش از بعضی جهات با پسری که در طبقه متوسط حومه شهر رشد کرده متف اوت باشد. (شاملو، 1375، ص 80)
گرچه فشار فرهنگ و خرده فرهنگها منجر به بخری همانندیهای شخصیتی میشود، اما هیچگاه نمیتوان گفت همه شخصیت فرد براساس دانش حاصل از گروه محل پرورش وی است. این امر دو علت دارد
1- اثراتی که فرهنگ بر فرد دارد یکنواخت نیست، زیرا این اثرات توسط والدین و کسان دیگر انتقال مییابد که همه آها ارزشها و اعمال مشابهی ندارند
2- هر فرد تجاربی دارد که به خود اختصاص دارد. (شاملو، 1375، ص 81)
محیط فیزیکی
محیط فیزیکی، آن محیط طبیعی است که دارای آب و هوا، شرایط اقلیمی، منابع غذایی و امکانات آبی باشند. هر کدام از اینها میتوانند به روی شخصیت افرادی که به نحوی با آنها در ارتباط هستند، اثر بگذارد. مردمی که در آب و هوایی گرم زندگی میکنند، به مراتب از مردمی که در هوای معتدل یا سرد زندگی میکنند با انگیزهترند. مردمی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، با غریبهها کمتر میجوشند، در حالی که مردمان مناطق جلگهای، چنین نیستند. این مثالها با گروهی از مردم در ارتباط است که در یک محیط مشترک طبیعی هستند و مایل هستند تا الگوهای شخصیتی یکسانی را تحول بخشند. در ارتباط با محیطهای توسعه یافته طبیعی، الگوهای شخصیتی به صورتی تحول مییابند که تمایل دارند هرچه بیشتر به شرایط محیطی مسلط باشند. (جمالفر، 1385، ص 22)
علاوه بر محیطهای طبیعی (فیزیکی)، محیطهای سازه را هم باید در این زمینه در نظر گرفت. این محیطها به جای اینکه با نیروهای طبیعی ایجاد شود، ساخته و پرداخته دست انسان است. میحطهای سازه نیز بر الگوهای شخصیتی تأثیر میگذارند. چنین محیطهایی نشان دادهاند که محیطهای بسیار پرجمعیت آبستن رفتار تهاجمی هستند. میزان فضای شغلی هم بر نحوه شکلگیری دوستیها اثر میگذارد، و هر فردی در ارتباط با کل جامعه محیط شغلی، خواهان اجرای نقش خود است. (جمالفر، 1385، 22)
اثر متقابل وراثت و محیط
گفتیم که انسان علیرغم اینکه دارای بسیاری از خصوصیت شخصیتی مشترک هستند. لیکن شخصیت افراد منحصر به فرد است. به علاوه شخصیت افراد در زمانهای طولانی ثابت باقی میماند، مع هذا، از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر میکند. اکنون به سومین زوج از مفاهیمی که به نظر متناقض میرسند- وراثت و محیط- میپردازیم. ولی وقتی میپرسیم کدام یک از اینها در تکوین شخصیت مهم هستند؟ جواب، دوباره این است که بگوییم: هر دو هیچ کدام از جنبههای شخصیت، مطلقاً ناشی از تأثیرات ژنهای ما و متأثر از عوامل محیطی نیستند. تعامل اثرات ژنتیکی و محیطی، شالوده و اساس همه اعمال، افکار، احساسها و نیازهای ما هستند. (جمالفر، 1385، ص 19)
تجربههای مشترک و اختصاصی فرد با زمینههای ارثی او درهم میآمیزند و آمیزه آنها به شخصیت شکل میدهد. حال چگونه این امر واقع میشود و به چه ترتیب میتوان شخصیت حاصل از آن را به درستی توصیف نمود، موضوع مورد بحث نظریههای گوناگونی است. (شاملو، 1375، ص 82)
نظریههای شخصیت
نظریههای شخصیت درواقع تلاشی است برای بیان چگونگی تکوین الگوهای رفتاری، و پیشبینی چگونگی واکنشهای افراد در مقابل الزامهای زندگی (گنجی، 1385، ص 17)
در این قسمت چهار دیدگاه مهم مطالعه شخصیت مطرح خواهد شد: نظریههای روان پویایی، نظریههای صفات، نظریههای یادگیری و نظریههای پدیدار شناختی و همراه با تعریف هر نظریه، خلاصهای از مفروضات نظریهپردازان آن دیدگاه ذکر خواهد شد
نظریههای روان پویایی