مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی در word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی در word
چکیده
مقدمه
خصوصیات مدینه فاضله
شهر مراد افلاطون
مدینه فاضله مهدوی
ویژگیهای مدینه فاضله مهدوی
ویژگیهای مومنان
توافق یا تقابل دو مدینه
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی در word
نهج البلاغه (1376)، ترجمه داریوش شاهین، بیجا، سازمان انتشارات جاویدان
ارسطو (1358)، سیاست، ترجمه حمید عنایت، بیجا، آموزش انقلاب اسلامی
افلاطون (1360)، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب
ـــــ، (1980)، قوانین، ترجمه حنا خبّاز، بیروت، دارالقلم
اکبرنژاد، مهدی (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و سنی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
پازارگاد، بهاءالدین (1359)، تاریخ فلسفه سیاسی، تهران، کتابفروشی زوار
جعفری، محمدتقی (1365)، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
ـــــ، (1360)، شناخت از دیدگاه علمی و دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
ـــــ، (1361)، حیات معقول، بنیاد انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، اصفهان، بنیاد انتقال به معارف اسلامی
ـــــ، (1373)، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی، تهران، انتشارات اسلامی
ـــــ، (1379)، ایدهآل زندگی و زندگی ایدهآل، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
جمعی از محققان (1411ق)، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسه معارف اسلامی
جمعی از نویسندگان (1378)، چشم به راه مهدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
جوادی آملی، عبدالله (1389)، امام مهدی موجود موعود، قم، اسراء
جوادی، محسن (1386)، نظریه ایمان در عرصه کلام و قرآن، قم، معارف
جهانگیری، محسن (1369)، احوال و آثار و آرای فرانسیس بیکن، تهران، علمی و فرهنگی
حائری، محمدمهدی، «آثار فردی و اجتماعی عدالت مهدوی» (1383)، انتظار، ش14، ص219
خاتمی، سیدمحمد (1380)، از دنیای شهر تا شهر دنیا، چ دهم، تهران، نی
رادمنش، عزتالله (1361)، قرآن، جامعه شناسی اتوپیا، تهران، امیر کبیر
راسل، برتراند (1365)، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، پرواز
راوندی، قطبالدین (1409ق)، الخرائج والجرائح، قم، موسسه امام مهدی
سعدی، حسینعلی، «جامعه مهدوی آرمان شهر نبوی» (1381)، انتظار، ش5، ص251
ـــــ، «پاسخگویی رمز حکومت عدل مهدوی» (1383)، انتظار، ش14، ص235
سهرابی، صادق، «با انتظار در خیمه اش دراییم» (1381)، انتظار، ش5، ص195
ملاصدرا (صدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازی) (1383)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، تصحیح محمد خامنهای و غلامرضا اعوانی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا
ـــــ، (1354)، المبدا و المعاد، مقدمه و تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران انجمن حکمت و فلسفه
صافی گلپایگانی (بیتا)، منتخب الاثر، چ هفتم، تهران، مکتبه الصدر
صدوق، محمدبن علی (1416)، کمال الدین و تمام النعمه، قم، نشر اسلامی
طاهری، ابوالقاسم (1374)، تاریخ اندیشه سیاسی در غرب، تهران، قومس
طباطبائی، محمدحسین (1386)، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه
عنایت، حمید (بیتا)، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، تهران، دانشگاه تهران
فارابی (1358)، سیاست مَدَنیه، ترجمه جعفر سجادی، تهران، انجمن فلسفه ایران
ـــــ، (1401ق) اندیشههای اهل مدینه فاضله، ترجمه جعفر سجادی، چ دوم، تهران، زبان و فرهنگ ایران
ـــــ، (1890)، الجمع بین رأیی الحکیمین، بیجا، الزهرا
فولکیه، پل (1370)، فلسفه عمومی یا مابعد الطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، تهران، دانشگاه تهران
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم (بیتا)، ینابیع الموده، قم، مکتبه محمدی
قوامی، سیدصمصام الدین، «مدیریت، عدالت، مهدویت» (1383)، انتظار، ش14، ص187
کاپلستون، فردریک (1375)، تاریخ فلسفه، سیدجلالالدین مجتبوی، تهران، سروش
کرینستون، جولیوس (1377)، انتظار مسیحا در آیین یهود، حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
کلینی، محمدبن یعقوب (1388ق)، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه
لین تونی (1380)، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، فروزان روز
مجلسی، محمدباقر (1379ق)، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، تهران، المکتبه الاسلامیه
مطهری، مرتضی (1387)، مجموعه آثار، چ پنجم، قم، صدرا
مفید، محمدبن محمد (1308)، الارشاد، بیجا، بینا
موحدیان عطار، علی (1388)، گونهشناسی اندیشه منجی در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب
موسوی اصفهانی، محمد تقی، (1381)، مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، قم، ایران نگین
چکیده
آرمان شهر زمینی که در آن از دغدغههای زندگی طبیعی اثری نباشد، آرزوی دیرین بشر است که اندیشه بزرگترین فلاسفه دنیا را به خود مشغول ساخته است. بزرگانی چون سقراط و افلاطون به این بحث پرداخته و ارسطو به این تفکرات نظم منطقی داده است. در اسلام هم اندیشهورانی چون فارابی و ملاصدرا در صدد تبیین آن برآمده اند
این مجال از میان تمامی آرمان شهرها در پی مقایسهای گویا از آرمان شهر یونان باستان و مدینه فاضله مهدوی است و تفاوت آن دو را در نگاه دنیوی صرف یا دنیوی- اخروی دانستن مدینه بیان داشته است. در مدینه مهدوی همه چیز به سمت کمال مطلق در حرکت بوده و خساست و اسراف جائی ندارد؛ تمامی مردم هم مسئولیتپذیر هستند
در این مقاله با ارائه تبیین مدینه فاضله یونانی شباهتهای آرمان شهر افلاطون با مدینه فاضله مهدوی را بیان نمودهایم و پس از بیان نواقص آن، مدینه مهدوی را آرمان شهری زمینی تعریف کردهایم که در عین رفع دغدغههای دنیوی انسان راه به افق بلندی دارد که با نگاه دنیوی صرف قابل تبیین نیست
کلیدواژهها: آرمان شهر، مُثُل، خدا محوری، جامعه مهدوی
مقدمه
حقیقت و ماهیت حیات هنوز بر بشر مخفی است. شاید بشر هیچگاه هم از این راز سردرنیاورد، تا آنجا که در حافظه تاریخ به یاد مانده است، انسان هیچگاه از رؤیای بهزیستی فارغ نبوده است. رؤیای مزبور در زندگی انسان به گونههای گوناگونی تبلور یافته است. بارزترین نمونه آن در اندیشه «مدینه فاضله» دیده میشود. آرمان شهری که در آن اثری از دغدغههای موجود جامعه بشری نیست. بحث از این مدینه، طلیعه حرکتی برای گذر از وضع موجود به سوی وضع مطلوب است
بهشت موعود زمینی، علاوه بر بهشت آسمانی، رؤیای همیشگی انسان بوده و گمان نمیرود تا پایان تاریخ تغییری در آن ایجاد شود. اما همین اندیشه در میان اوراق تاریخ، تعینات گوناگونی یافته است که این خود نشان از اهمیت این موضوع در دایره اندیشه بشری دارد
این مقاله، تحریری است بر این موضوع؛ تحریری از نگاه مذهب و اندیشههای دینی
خصوصیات مدینه فاضله
برای فهم خصوصیات مدینه فاضله و ارتباط آن با اندیشه دینی، به ناچار ابتدا باید تصویری از اندیشه «مدینه فاضله» در قرائتهای گوناگون آن ارائه نمود تا تعینات گوناگون این اندیشه را بازیابیم. از آنجایی که چنین بحث دامنهداری از حوصله یک مقاله خارج است، در این مقاله تنها به دو رویکرد از میان اندیشمندان یونان باستان و اسلام میپردازیم
با پیگیری مشخصات دو شیوه تفکر یاد شده، تلاش شده تا با برداشتی صحیح از این موضوع، مواضع مذهب را در بحث از آرمان شهر، به عنوان یک امر جامع، در برابر یک آرمان زمینی بازیابیم
شهر مراد افلاطون
در طول تاریخ، نگاه اندیشهوران به مدینه فاضله از دریچهای خاص، براساس نابسامانیهای جامعه خودشان بوده است. دیدگاه افلاطون عمدتاً سیاسی است. وی از این منظر، به نابسامانیها مینگرد و بر همین اساس هم راه حل ارائه میدهد. او مینویسد
زمامداران عموماً به وسیله یک نوع جنون غیرطبیعی حکومت کردهاند. این جنون چیزی نیست که کسی بتواند آنرا تعلیم دهد یا تعلیم گیرد؛ یعنی این جنون علم نیست، پس حکومت زمامداران بر اساس صحیح و علمی و بر پایه فلسفی نیست. لذا زمامداران نمیتوانند حکومت خوب به وجود بیاورند (پازارگاد، 1359، ص79)
افلاطون مشکل جامعه زمان خودش را کنار نهادن فلاسفه دانسته، معتقد است: «در این نظام صاحبان قدرت از حکمت و فضیلت بهدور هستند، فلذا به تدریج دچار حرص و فزونخواهی و تکاثر اموال میگردند» (همان)
حکومت دموکراسی هم در نظر افلاطون، یکی از منفورترین حکومتهاست؛ چراکه مردم در حالی بر سرنوشت خود مسلط هستند که قدرت اندیشه و قضاوت صحیح را ندارند. حکام هم به دلیل خوشامد آنان سعی خواهند کرد احکامی صادر کنند که خوشایند مردم باشد. این امر در نهایت به فروپاشی جامعه میانجامد. سایر نظامها هم اشکالات خود را دارند؛ نظام الیگارشی یا حکومت ثروتمندان، حکومت اقلیت بوده و انتهایش از هم پاشیدگی اجتماع است. در نهایت، هم نظام ستمگری، ظالمانهترین نوع نظامی بود که میتوانست حاکم باشد (پازارگاد، 1359، ص478 و ص488-493). با توجه به این نظامها و انتقادات سخت وی بر هر یک از این نظامها، راهبرد وی در مدینه فاضلهاش انسانمدار نیست، بلکه حالتی فلسفی دارد و او را درصدد حل یک معضل فلسفی نشان میدهد
افلاطون از یک سو، در نظریه «مُثُل» خود به این نتیجه میرسد که حقیقت، لزوماً دارای ویژگی ثبات و کلیت است. بر این اساس، از بیثباتی وضع سیاستهای موجود به این نتیجه کاملاً معقول میرسید که نظامهای موجود، نمیتوانند نظام سیاسی ایدهآل بوده و جامعه تحت سلطه خویش را به سامان و صلاح راهنمون کنند. بنابراین، باید دنبال یک نظام سیاسی باثبات بود. افلاطون این نظام باثبات را در جامعهای میبیند که فرمانروایش کسی باشد که به مقام درک حقایق (مُثُل) رسیده است؛ چراکه او به واسطه اتصال با عالم حقیقت، مصالح مردم را بهتر از خودشان تشخیص میدهد و تصمیم او به حقیقت نزدیکتر است. پس، مشکلات جوامع زمانی به پایان میرسد که فیلسوفان (فلاسفه حقیقی)، به مقام شهریاری برسند یا شهریاران فیلسوف باشند
;بلکه به عقیده من مفاسد نوع بشر، هرگز نقصان نخواهند یافت، مگر آنکه در شهرها، فلاسفه پادشاه شوند، یا آنان که هماکنون عنوان پادشاهی و سلطنت دارند، به راستی و جداً در سلک فلاسفه درآیند و نیروی سیاسی با حکمت تواماً در فرد واحد جمع شود (افلاطون، 1360، ص 545؛ مطهری، 1387، ج21، ص49-50)
از جمله امتیازاتی که افلاطون برای فلسفه حقیقی برشمرده، این است: رغبت برای شناخت همه واقعیتهای اصیل؛ عداوت و خصومت با دروغ و محبت حقیقی به صدق و خلوص؛ پست شمردن لذات جسمی؛ بیاعتنایی به مال و ثروت؛ علو ادراکات و آزادی اندیشه؛ عدالت و اخلاق لطیف؛ سرعت انتقال در خاطرات و قدرت یادآوری محفوظات و فطرت منظم و قانونی (گادامر، 1382، ص 80 و افلاطون، 1360، ص 546)
بافتٍ «شهر مرادِ» او را جامعهای طبقاتی تشکیل میدهد. در رأس این جامعه، طبقه حاکم قرار دارد که طبقه بافضیلتتر و به یک معنی اشراف جامعه است که تفاوت جوهری با سایر طبقات دارد. وی دروغگویی را برای رهبران جامعه جایز میداند. البته دروغ مثل دارو است که تجویز آن باید با حکم پزشک باشد: «اگر دروغ گفتن برای کسی مجاز باشد، فقط برای زمامداران شهر است که هر وقت صلاح شهر ایجاب کند، خواه دشمن و خواه اهل شهر را فریب دهد» (افلاطون، 1360، ص152)
افلاطون کمال مطلوب را از نظر فردی، در عدل و از نظر اجتماعی، در حکومت فلاسفه میداند.البته تحقق چنین جامعهای، همانند مُثل او جنبه تخیلی دارد. خود او هم به رؤیایی بودن چنین جامعهای اعتراف میکند. برای وی اساساً مهم نیست که چنین جامعهای به وجود آید یا نه (افلاطون، 1980م، ص548 و 1360، ص314). البته افلاطون، از آرمانهای دیگری چون آرمان عدالت و اعتدال در مدینه فاضله سخن میگوید. اما رویکرد این مباحث فلسفی و سیاسی است
اعتدال مدینه عبارت است از: تبعیت لازم و مقتضی فرمانبرداران از فرمانروایان. عدالت مدینه در این است که هرکس، بدون دخالت در کار دیگران، مواظب و متوجه کار خود باشد; مدینه وقتی عادل است که تمام طبقات و افرادی که طبقات از آنها ترکیب و تألیف شده است، وظائف مربوط به خود را به طریقی شایسته و صحیح انجام دهند (کاپلستون، 1375، ص313)
این نوع نگرش، در تمام تاریخ تمدن یونان باستان به چشم میخورد؛ ارسطو نیز آرمان شهر خود را با یک نوع قرائت فلسفی- سیاسی بیان میکند. وی در ابتدا تأسیس نظام سیاسی را در جهت رفع نابسامانیها دانسته، میگوید: «هدف جامعه سیاسی نه تنها زیستن بلکه بهزیستن است» (ارسطو، 1358، ص123)
ارسطو، محور و غایت جامعه سیاسی را سعادت انسان میداند. وی سعادت را در بهکارگیری فضیلت دانسته و فضیلت را در دانایی و اعتدال جستوجو میکند. بنابراین، از نظر وی جامعه سیاسی مطلوب، جامعهای است که در رأس هرم آن، کسی باشد که از دانایی و فضیلت بیشتری برخوردار است. البته چون دانایی تنها ملاک فضیلت نیست، بلکه اعتدال نیز از مهمترین شاخصههای اصلی است، ارسطو ضابطه و دستورالعمل مطلقی در ارتباط با بهترین شیوه زندگی و نظام سیاسی جامعه ارائه نمیدهد، بلکه ترجیح میدهد ضابطهای قابل انطباق با شرایط گوناگون، پیش روی ما قرار دهد. ازاینروی میگوید
معیار ما، در تعیین بهترین سازمان حکومت; آنچنان روش زندگی و حکومتی است که بیشتر مردمان و کشورها را آسانیاب و پذیرفتنی باشد; سعادت راستین در زیستن بافضیلت، فارغ از هر قید و بندی است و فضیلت هم در میانهروی است. از اینجا برمیآید بهترین گونه زندگی، آن است که بر پایه میانهروی و در حدی باشد که همه کس بتواند به آن برسد (ارسطو، 1358، ص178-179)
با دقت و تأمل در نظرات افلاطون و ارسطو به این نتیجه رهنمون میشویم که در هیچ یک از این دو دیدگاه، ردپایی از تفکرات جدید انسان مدارانه قرون جدید به چشم نمیخورد. قرینه دیگر مؤید این مدعا، پذیرش بردهداری از جانب این هر دو فیلسوف است. ارسطو رسماً در بخشهایی از کتاب سیاست خود به بحث بردهداری میپردازد (ارسطو، 1358، بخش2، ص7-16). افلاطون نیز به طور کلی اساس نظام مدینه فاضله را بر تفاوت سرشت و گوهر انسانها نهاده و بر این باور است که عدهای از مردم در طبیعت خویش فرودست آفریده شدهاند و جنس وجودی آنها از آهن و برنج است. دسته دیگر، که سرشت آنان از طلا و نقره وجود یافته، شایسته سروری و فرمانروایی هستند. صلاح فرودستان بندگی و فرمانبری از بالادستان است. وی سه طبقه براى مردم قایل است که عبارتاند از: پیشهوران، سپاهیان و سیاستمداران. وی ارزش طبقاتى آنان را به ترتیب به آهن، نقره و طلا تشبیه مىکند و گروه سوم را داراى استعداد طلایى و لایق تربیت معرفى کرده، مىنویسد
مأموران، فرزندان افراد نخبه شهر را به پرورشگاه برده، به پرستارانى که در محلهاى جدا، در شهر اقامت خواهند داشت، مىسپارند. ولى اطفال افراد پست و آنهایى را که با نوعى نقص به دنیا آمدهاند، در محلى مخفى و دور از انظار پنهان خواهند کرد (همان، 1980، ص202 و 315-316)
مدینه فاضله مهدوی