مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور در word دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور در word
چکیده
مقدّمه
1 کلّیات
الف. مفهوم
ب. کارکرد باورها در ساحت اجتماعى
2 گفتمان عرفى
عرفى گرایى و آموزه هاى دینى
غایتمندى و باور به معاد
امامت، و رهبرى سیاسى
انسانشناسى
معرفتشناسى
تجربه دینى
انحصارگرایى دینى
گفتمان جمهورى اسلامى ایران
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور در word
ـ اپتر، دیوید اى. و اندى پین، چالزراف، اعتراض سیاسى و تغییر اجتماعى، ترجمه محمّدرضا سعیدآبادى،تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردى، 1380
ـ استوکر، جرى و مارش، دیوید، روش و نظریه در علوم سیاسى، ترجمه امیرمحمّد یوسفى، تهران، پژوهشکدهمطالعات راهبردى، 1384
ـ اسکندریان، مهدى، «هویّت و رابطه ایران و اتحادیه اروپایى»، در: کتاب اروپا: روابط ویژه ایران و اتحادیهاروپا، تهران، ایران معاصر، 1383
ـ امام خمینى، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378
ـ بازرگان، مهدى، آخرت و خدا: هدف بعثت انبیا،
ـ بشیریه، حسین، «پایان یک پروژه»، جامعه مدنى، ش 15، ص 47ـ49
ـ ـــــ ، «فرهنگ اسلامى و سیاسىشدن اسلام»، روزنامه همبستگى، 23 مرداد 1381
ـ بوزمان، آدا. ب.، اطلاعات استراتژیک و کشوردارى، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردى، تهران،پژوهشکده مطالعات راهبردى، 1382
ـ پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینى، ترجمه احسان نراقى و ابراهیم سلطانى، تهران، طرح نو، 1376
ـ پولادى، کمال، تاریخ اندیشه سیاسى در غرب، تهران، مرکز، 1368
ـ حلّى، حسنبن یوسف، شرح باب حادى عشر، تهران، هیأت، 1378
ـ خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى، 1379
ـ دورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضى، تهران، امیرکبیر، 1385
ـ روا، الیویه، تجربه اسلام سیاسى، ترجمه محسن مدیرشانهچى و حسین مطیعى، تهران، الهدى، 1378
ـ سروش، عبدالکریم،، «ایدئولوژى و دین دنیوى»، در: مدارا و مدیریت، تهران، مؤسسه فرهنگى صراط، 1376
ـ سلبین، اریک، «انقلاب در جهان واقعى؛ بازنگرى کارگزارى»، در: نظریهپردازى انقلابها، به کوشش جانفورن، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، نى، 1382
ـ سیک، گرى (مصاحبه)، به نقل از: روزنامه جمهورى اسلامى، 13 مهر 1379
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان، ترجمه سید محمّدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین، 1377
ـ فى، برایان، نظریه اجتماعى و عمل سیاسى، ترجمه محمّد زارع، تهران، مؤسسه انتشاراتى روزنامه ایران،1383
ـ گرث، هانس و میلز، سى. رایت، منش فرد و ساختار اجتماعى، ترجمه اکبر افسرى، تهران، آگه، 1380
ـ گنجى، اکبر، «مصاحبه با اشپیگل آلمان»، به نقل از: روزنامه کیهان، 24 فروردین 1379
ـ مجتهد شبسترى، محمّد، ایمان و آزادى، تهران، طرح نو، 1379
ـ ـــــ ، «پاسخهاى دینى و اقناعهاى عقلانى» (مصاحبه)، روزنامه حیات نو، 24و26 مهر 1379
ـ ـــــ ، «راه دشوار مردمسالارى» (مصاحبه)، آفتاب، ش 22 (بهمن و اسفند 1383)، ص 7ـ19
ـ ـــــ ، نقدى بر قرائت رسمى از دین، تهران، طرح نو، 1379
ـ محمّدرضایى، محمّد، «خاستگاه اصلاحات دینى در ایران»، قبسات، ش 22 (زمستان 1380)، ص 9ـ25
ـ مصباح، محمّدتقى، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1368
ـ مور، اسکید، تفکر نظرى در جامعهشناسى، ترجمه محمّد مقدّس و دیگران، تهران، سفیر، 1372
ـ ویلم، ژان پل، جامعهشناسى ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهى، تهران، تبیان، 1377
ـ هانتر، شیرین، آینده اسلام و غرب، ترجمه همایون مجد، تهران، فرزان، 1380
ـ همپتن، جین، فلسفه سیاسى، ترجمه خشایار دیهیمى، تهران، مرکز، 1378
ـ هوبینک، میشل، «کلام محمّد[ صلىاللهعلیهوآله] » (گفتوگو با عبدالکریم سروش درباره قرآن)، ترجمه آصف نیکنام، آیینهاندیشه، ش 8 (1387)، 13ـ21
ـ هیک، جان، مباحث پلورالیسم دینى، ترجمه عبدالرحیم گواهى، تهران، تبیان، 1378
چکیده
جمهورى اسلامى ایران با طرح نگاهى جدید، اندیشه و رفتار حاکم بر غرب را با چالش مواجه کرد. و عرفىگرایان از سه منظر فلسفى ـ کلامى، فقهى ـ حقوقى، و جامعهشناختى جمهورى اسلامى ایران را مورد نقد قرار دادند. این نوشتار با تمرکز بر نقد و ارزیابى دیدگاه عرفىگرایان در رویکرد فلسفه سیاسى، این مسئله را مطرح مىسازد که عرفىگرایى تا چه میزان در مبانى جمهورى اسلامى ایران تأثیر گذاشته است؟ در پاسخ، این فرضیه را طرح مىکنیم که: جمهورى اسلامى ایران در سطح باور (فلسفه سیاسى)، از عرفىگرایى تأثیرى نپذیرفته است و دیدگاه عرفىگرایان مبنى بر تبیین سکولار از مبانى فکرى جمهورى اسلامى ایران مقرون به صواب نیست. گفتمان جمهورى اسلامى ایران بر ارزشهاى اخلاقى، عدالتمدارى، اهداف معنوى، مردمسالارى دینى، و شمول دین بر سیاست تأکید داشته و دارد؛ امّا گفتمان سکولار بر مادّیت، تقدّم منافع مادّى، و گرایشهاى مصلحتجویانه تأکید مىکند
کلیدواژهها: جمهورى اسلامى ایران، عرفىگرایى، معرفتشناسى، انسانشناسى، باور، فلسفه سیاسى
مقدّمه
با پیدایش نظام جمهورى اسلامى ایران به مثابه رژیمى حقوقى ـ سیاسى بر پایه نظریه«ولایت فقیه»، عرفىگرایان با رویکردى انتقادى از سه منظر آن را به چالش کشیدند:نخست، رویکرد فلسفى ـ کلامى (که در آن، از اصل «اسلام» و «حکومت» انتقاد شد)؛دوم، چالشهاى فقهى ـ حقوقى؛ سوم، چالشهاى ناشى از رویکرد جامعهشناختى(بدین معنا که با مبنا قرار دادن نظریههاى جامعهشناسى سیاسى، سعى در ارائه تحلیلىعرفى از سه دهه حاکمیت جمهورى اسلامى ایران به عمل آمد.) این در حالى بود کهجمهورى اسلامى ایران با طرح گفتمانى جدید، اندیشه و رفتار غرب را در مقام نظر وعمل طرد مىکرد
نوشتار حاضر به دنبال نقد و ارزیابى دیدگاههاى عرفى گرا در رویکرد فلسفه سیاسىاست. پرسش اصلى این نوشتار آن است که: عرفىگرایى تا چه میزان بر مبانى جمهورىاسلامى ایران تأثیر داشته است و بر اساس فلسفه سیاسى جمهورى اسلامى ایران،چگونه مىتوان عرفى شدن در حوزه باور را مورد نقد قرار داد؟ به دیگر سخن، آیاجمهورى اسلامى ایران در بُعد باور، از سکولاریزاسیون متأثر بوده است؟ در پاسخ بهپرسش پژوهش حاضر، این فرضیه مطرح خواهد شد که: جمهورى اسلامى ایران درسطح باور و مبانى (فلسفه سیاسى)، از عرفىگرایى تأثیرى نپذیرفته است. و دیدگاهعرفىگرایان در این زمینه، که کوشیدهاند از بنیانهاى فکرى جمهورى اسلامى ایرانتبیینى سکولار ارائه کنند، مقرون به صواب نبوده و راه به جایى نبرده است
در مقابل، عرفىگرایان این دیدگاه را مطرح مىکنند که اسلام فاقد نظامات سیاسى واجتماعى، و انقلاب ایران محصول خوانشى عقلانى از اسلام است. همچنین، قانوناساسى برنامه توسعه و سازوکار مدیریتى مبتنى بر دانشهاى رایج علوم اجتماعى است؛اسلام نیز صرفا به امور عبادى و فردى خلاصه مىشود. براى روشن شدن ابعاد مسئله،محورهایى چون هستىشناسى، معرفتشناسى، و انسانشناسى و نقد اجمالى آنها ازمنظر اندیشه اسلامى را مورد توجه قرار دادهایم
1 کلّیات
الف. مفهوم
عرفىشدن که معادل سکولاریزاسیون است، به رغم تعریفها و کاربردهاى گوناگون، ازواژههاى مبهم و پرمناقشه در دانش اجتماعى به شمار مىرود. در پژوهش حاضر،مقصود از عرفىشدن عقلانى شدن جامعه و تفکیک ساختارى مثل جدایى ساحتعمومى از ساحت خصوصى و نیز سیاست از حوزههاى گوناگون حیات بشرى است.همچنین، جمهوریت بیانگر شکلى از حکومت است که در آن، رهبران جامعه ـ به طورمستقیم یا غیرمستقیم ـ با رأى مردم انتخاب مىشوند. اسلام نیز دینى است که از سوىخداوند بر پیامبر خاتم حضرت محمّد صلىاللهعلیهوآله نازل شده و دربردارنده سه بخش اساسىعقاید و باورها، احکام و دستورات شرعى، و اخلاقیات است. بنابراین، جمهورىاسلامى ایران ترجمان حاکمیتى است که در مرزهاى جغرافیایى ایران استقرار دارد و ازدو ویژگى برخوردار است: اولاً مبتنى بر خواست و اراده مردم است؛ ثانیا اعمال ایناراده در طول اراده و حاکمیت الهى یعنى بر اساس آموزههاى دین اسلام است
ب. کارکرد باورها در ساحت اجتماعى
در زمینه تأثیر و تأثّر باورها بر ساختار و نگرش، دیدگاههایى مطرح شده است. یکدیدگاه آن است که نظام باورها، به مثابه متغیّرى مستقل، بر سه متغیّر وابسته تأثیرگذاراست: نگرش، رفتار افراد، و ساختارها. مفروض این دیدگاه آن است که منشأ اصلى تغییردر جامعه، تغییر در نظام باورهاست
یکى از شاخههاى قدیمى و مهمّ جامعهشناسى ثبات اجتماعى را برحسبارزشهاى مشترک تبیین مىکند. این نظریه تأکید بر «اساس بودن ارزشهاى عام»دارد و پذیرش ارزشها را یکى از عوامل اصلى شکلگیرى جوامع مىداند
بر اساس این دیدگاه، سکولارها تغییر در نظام باور در جمهورى اسلامى ایران راراهبردى مهم براى دگرگونى اجتماعى برمىشمرند. آنان کامیابى خود را در چالشفرهنگى، و خلق ایدئولوژى و تفسیرى از دین جستوجو مىکنند که منطبق با ایدههاىعرفى است. از منظر جامعهشناسى، ارزشها به جامعه هویّت مىبخشند و قوانین ویژهبرپایه آنها وضع مىشوند.5 با توجه به این رویکرد نظرى، مىتوان گفت که: نظامجمهورى اسلامى ایران، به مثابه متغیّر، بر پایه اسلام استوار است
باورها کارکردهاى گوناگونى دارند: نخست آنکه هویّت فرد یا جهانبینى خاصّگروهى را که فرد بدان متعلّق است، شکل مىدهند؛6 راهنما و پشتوانهاى عملى براىفرد به شمار مىروند و این امکان را براى فرد ایجاد مىکنند که در هر موقعیتى، شیوهاىخاص را براى رفتار و زندگى خود برگزیند. هانتینگتون مدّعى بود که اسلام، به دلیلبرخوردارى از نظام عقیدتى و ارزشى خاصّ خود، با تمدن غیرمذهبى غرب در تضاداست و باورها و ارزشهاى سیاسى ـ اجتماعى متفاوتى دارد. وى آرمانهاى غرب رافردگرایى، لیبرالیسم، قانونمندى، حقوق انسانى، برابرى، حکومت قانون، بازار آزاد، وجدایى مذهب از حکومت مىداند
کارکرد دیگر باورها عبارت است از: توصیف، تجزیه، و تحلیل اوضاع اجتماعى.باورهاى هنجارى به اهداف و سیاستى که بازیگران سیاسى مدافع آنها هستند مربوطمىشوند. مدافعان وضع موجود حفظ نظام را بر خود فرض، و آن را امرى ضرورىمىدانند؛ حال آنکه مخالفان به دنبال تغییر وضع موجودند. دیگر ویژگى نظام باورها آناست که بر چگونگى تعریف اهداف خاص از سوى بازیگران، و شناسایى راهبردهایىکه کارآمد و داراى قابلیت پذیرش اخلاقىاند، تأثیر مىگذارد. افزون بر این، نظام باورهاانگیزههاى لازم را براى تحمّل هزینههاى عمل فراهم مىکند. رهبران بر اساس باورها،بعضى از راهکارهاى سیاسى را در مقایسه با دیگر راهکارها مطلوب مىدانند و پس ازاجرا، نتایج را در معرض ارزیابى قرار مىدهند
توجیه حقّانیت و مشروعیت حکومتها، و ترسیم آیندهاى آرمانى (و ارائهراهکارهایى براى حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)، از دیگر کارکردهاى نظامباورهاست.7 بىتردید، میزان دخالت باورها در تکوین انقلاب و تغییر اجتماعى بهدرونمایه نظام باورها و میزان نهادینه شدن باورها بستگى دارد.8 با توجه به اهمیت اینامر، هر نظام سیاسى مىکوشد تا براى ثبات سیاسى، دیدگاه خود را به اعضاى جامعهانتقال دهد و این موضوع را تبیین کند که نظام سیاسى موجود، برتر از هر نظام دیگرى،ارزشهاى اخلاقى و دینى را محترم مىشمارد. همچنین، نظامهاى سیاسى براىپاسدارى از باورها و نظام ارزشى ـ که مبناى تعامل میان حاکمیت و شهروندان است بسیار تلاش مىکنند و مقابله با دشمنان آن ارزشها و پاکسازى آنان از جامعه را بهعنوان یکى از محورهاى امنیت ملّى خود برمىشمارند؛ چنانکه مخالفان نظامهاىسیاسى نیز بر این اعتقادند که چالش اساسى با یک نظام سیاسى ریشه در ارزشهاى متضاد دارد
2 گفتمان عرفى
دو متغیّر «عرفى گرایى» (سکولاریسم) و «اسلام» دو نظام معنایى متفاوت دارند. هدفکلان عرفىگرایان ـ از آغاز انقلاب تا به امروز ـ نفى حاکمیت دینى و چالش با نظاماسلامى بوده است. پس از استقرار و تثبیت نظام سیاسى در قالب جمهورى اسلامى درایران و ناامیدى نیروهاى مخالف از مقابله فیزیکى با آن، به تدریج، فلسفه سیاسى نظامجمهورى اسلامى از سوى گفتمانى که ناشى از مدرنیته بود، با تهاجم و تهدید فرهنگىروبهرو شد. عرفىگرایان ـ همزمان ـ دو اقدام را انجام دادند: در بُعد سلبى، به نقد مبانىنظرى و فلسفه سیاسى جمهورى اسلامى ایران پرداختند و در جنبه ایجابى، ضمنکوشش براى از بین بردن نقاط تاریک و ابعاد سیاه مدنیّت غربى که ناشى از دو سدهاستعمار و استبداد بود، سعى نمودند تا آن را به بهترین شکل ممکن، موجّه جلوه دهند
بازتولید اندیشه دینى از سوى سکولارها یارىرسان برخى از کنشگران در ایجاددگرگونى در ساختار اجتماعى ـ سیاسى شد و در تقلیل ساحت دین اسلام به ساحتخصوصى، در سطح جهانى، به آموزه عرفىگرایى کمک کرد. در مقام عمل نیز این امر بهطراحى مدل حاکمیت در قالب دموکراسى با الگوى سکولار، توسعه غربى، و جامعهمدنى ـ با هدف نهادینه ساختن آزادى، قانون و; ـ مساعدت نمود. در حالى که گفتماندینى در جمهورى اسلامى ایران بر ارزشهاى اخلاقى و معنوى، عدالتمدارى، اهدافمعنوى، مردمسالارى دینى، و شمول دین بر سیاست تأکید داشته و دارد؛ گفتمانسکولار بر مادّیت، تقدّم منافع مادّى، و گرایشهاى مصلحتجویانه تأکید مىکند.9عرفىگرایان با هدف تحریف در آموزههاى اسلامى، و سپس تبدیل آن آموزهها بهخطمشىهاى رفتارى، سعى در زدودن روحیه انقلابى و پویایى از جامعه اسلامى و درنتیجه، حفظ ظاهر و پوستهاى از اسلام داشتند و در این راستا، بر تساهل و تسامحاسلامى تأکید مىکردند. این در حالى است که قرآن کریم به مسلمانان توصیه مىکند کهتلاش دشمنان در جهت تهى ساختن اسلام از درونمایههاى اصلى آن، و سازشمسلمانان جامعه اسلامى با مستکبران است: «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَتَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْوَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیّا وَلاَ نَصِیرا.» (نساء: 89) در آیه دیگرى، چنین آمده است: «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْأَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارا حَسَدا مِنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّفَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.» (بقره: 109)
سکولارها تغییر اساسى در جمهورى اسلامى ایران را تنها با پرداختن به مسائلبنیادى امکانپذیر مىدانند. یکى از اینان در موضع نظریهپرداز، با هدف پر کردن خلأتئوریک جریان اصلاحطلبى، مدّعى است: همانطور که اصلاحات سیاسى ـ اجتماعىمستلزم داشتن فلسفه اجتماعى و سیاسى است، اصلاحات در حوزه دین نیز مستلزم آناست که شخص مصلح روش قرائت خود از متون دینى را معیّن، و برترى این روش را برروشهاى دیگر روشن کند. مصلح اجتماعى و سیاسى نیز باید بتواند تا حدودى مدلّلکند که چرا فلسفه اجتماعى و سیاسى خود را بر سایر فلسفههاى اجتماعى و سیاسىبرترى مىدهد و چگونه اصلاحات سیاسى و اجتماعى موردنظر خود را معنا مىکند؟در جامعه ما، براى اصلاحات دینى و سیاسى، هنوز نظریه روشنى در باب روش قرائتمتون دینى و فلسفه اجتماعى مدوّن نشده است.10 از اینرو، سکولارها پرداختن بهساختار و رفتار را بدون توجه به مبانى، ابتر مىشمارند. «مباحثى وجود دارند مقدّم براین مباحث (جامعه مدنى)، و تا تکلیف آن مباحث روشن نشود، بحثهاى ما در اینوسط کار، به نتیجه لازم نخواهد رسید.»11 طرح دیدگاههاى سکولار واکنشهاىگوناگونى را در داخل و خارج کشور به دنبال داشت. در خارج از کشور، تحلیلگرانسیاسى این رهیافت را پشتوانه نظرى مهمى در چیرگى بر جمهورى اسلامى ایرانارزیابى کردند. به نظر آنان، از دو چشمانداز، مىتوان به اسلام نگریست
1 روایت امام خمینى قدسسره از اسلام، که مشکلات فراوانى را براى منافع نامشروع نظامسلطه در ایران، منطقه، و سطح جهانى ایجاد کرده است. غرب، بر اساس روششرقشناسانه، گاه این نگرش را بنیادگرایى، و گاه آن را اسلام سیاسى مىخواند. از منظرغربىها، چنین رهیافتى از اسلام هرگز با خواستههاى غرب سازگار نیست. فشارهاىغرب و همپیمانانش به جمهورى اسلامى ایران نیز در جهت تغییر این نگرش است. بهموازات آن، و به گفته رئیسجمهورى پیشین آمریکا، سیاستمداران غرب از «اسلام بهروایت سکولار» حمایت مىکنند که منادیانى در جهان غرب و ایران دارد. گفتنى است کهاسلام به روایت سکولار، هیچ منافاتى با نظام سلطه ندارد و در پى مصادره اسلام به نفعمدرنیته و اندیشه سکولار است
2 روایت بازتولیدشده سکولار از جمهورى اسلامى ایران، که با منافع غربسازوارى داشته و دارد. از اینرو، طرح باورها و مبانى نظرى از سوى سکولارها،مقولهاى غیرکاربردى که تنها در خلأ مطرح گردد، نیست؛ بلکه اولاً مرتبط به جمهورىاسلامى ایران است و ثانیا ناظر به سه دهه تلاش مستمر این نظام مىباشد. میشلهویینک درباره ادّعاى یکى از تحلیلگران سکولار مىگوید: «مدّعاى اصلى سروش آناست که تمام معرفتهاى بشرى، و استنباطهاى انسانى از دین، تاریخى است ومعروض خطا. او با این نظر، حکومت ایران را تضعیف مىکند؛ چون اگر تمام فهمهاىبشرى از دین در معرض خطا باشند، هیچکس نمىتواند به نام “خدا” ادّعاى پیاده کردنشریعت را داشته باشد.»
عرفى گرایى و آموزه هاى دینى