برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پایان نامه مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی در word دارای 136 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی در word

1-    چکیده رساله  
2-    پیشگفتار 
بخش اول :      انواع نثر در بستر تاریخ ادبیات ( قرن چهارم تا قرن نهم هـ ق )  13-
1-    مقدمه 13-
2-    فصل اول

1- چگونگی شکل گیری نثر مرسل اول 
2- چگونگی شکل گیری نثر مرسل دوم 
3- ویژگیهای نثر مرسل اول و دوم 
3-    فصل دوم

  1- چگونگی شکل گیری نثر فنی در بستر تاریخ ادبیات 
2- تقسیم بندی نثر موزون به دو دسته
3- ویژگی های نثر موزون مرسل  
4- ویژگی های نثر موزون فنی  18-
5- دیدگاه نثر نویسان درباره نثر موزون فنی  19-

4-    فصل سوم

1- نثر فارسی قرن هفتم و هشتم در بستر تاریخ ادبیات 21-

 2- جایگاه نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم
3- امتزاج نثر موزون مرسل و فنی در قرن هفتم در گلستان سعدی 

1- مقدمه
2- فصل اول

1- بحث لغوی مقامه  
2- مقامات در معنی اصطلاحی  
3- ویژگی های مقامه 33-

3- فصل دوم

1- گلستان و مقامات  35-
2- وجوه اشتراک گلستان با مقامات  38-
3- وجوه اشتراک گلستان با مقامات  « جدال سعدی با مدعی » و « مقدمه کتاب »
4- وجوه اختلاف گلستان و مقامات   41-

4- فصل سوم

1- مقامات حمیدی  43-
2- ارزش مقامات حمیدی در نثر فارسی   44-
3- مقایسه گلستان سعدی و  مقامات حمیدی  46-

بخش سوم

مقایسه ویژگی های سبکی گلستان و بهارستان   53-
2- فصل اول

  1-  ویژگی های سبکی گلستان سعدی   53-
2- ویژگی های سبکی بهارستان جامی   58-

3- فصل دوم

مقایسه ویژگی های سبکی گلستان و بهارستان

بخش چهارم

مقایسه حکایت های گلستان و بهارستان  73-
1- مقدمه   
2- بررسی بابهای گلستان و بهارستان از لحاظ وجوه اشتراک و افتراق   73-
3- تشابه موضوع و مفهوم در حکایت اسکندر مقدونی   74-
1- در سیرت پادشاهان  76-
2- عشق و جوانی  85-
3- در آداب صحبت 92-
4- سلامت و سلامتی   96-
5- بخشش و بخشندگی  99-
6- قناعت  102-
بخش پنجم

بررسی آیات ، حدیث و اشعار در گلستان و بهارستان  107-
1- مقدمه 
2- بررسی آیات قرآنی در گلستان

1- تاکید مطلب   108-
2- بار معنایی 
3- بررسی آیات قرآنی در بهارستان

3- تاکید مطلب  116-
4- بار معنایی 
4- بررسی احادیث گلستان

  1- تاکید مطلب   119-
2- بار معنایی  ـــــ
5- بررسی احادیث بهارستان

 3- تاکید مطلب 
4- بار معنایی  ـــــ
6- بررسی اشعار عربی گلستان

1- تاکید مطلب  122-
2- بار معنایی  ـــــ

  3- اشاره به آیه و حدیث  130-
7- بررسی اشعار عربی بهارستان

    1- تاکید مطلب   132-
2- بار معنایی  ــــــ

   3- اشاره به آیه و حدیث  ـــــ
8- نتیجه گیری کلی از پایان نامه 136-
منابع

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی در word

1-    ابرقویی ، مقامات حمیدی ، دانشگاه اصفهان ،

2-    انصاری ، خواجه عبدالله : رسائل تصحیح وحید دستگردی ، جلد 3 ، تهران ، فروغی

3-    الهی قمشه ای ، حسین : قرآن ، چاپ نهم ،

4-    بهار ، محمد تقی : سبک شناسی نثر ، جلد دوم ، چاپ نهم ، 1376 ، چاپخانه ورامین

5-    ـــــ ،  ــــــــــ   ، ـــــــــــ  ، جلد سوم ، چاپ پنجم ، 1385 ، انتشارات اطلاعات

6-    جامی ، بهارستان ، تصحیح اسماعیل حاکمی ، چاپ پنجم ، 1385 ، انتشارات اطلاعات

7-    خطیبی ، حسین : فن نثر در ادب پارسی ، چاپ دوم ، 1375 ، انتشارات زوّار

8-    رامیار ، محمود: قرآن مجید و فهارس القرآن ، تهران ، امیر کبیر ،

9-    سعدی ، گلستان ، تصحیح غلامحسین یوسفی ، چاپ هفتم 1374 ، انتشارات خوارزمی

10- شمیسا ، سیروس : سبک شناسی نثر ، چاپ دوم ، 1377 ، نشر میترا

11-صفا ، ذبیح الله : تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول ، 1374 ، انتشارات ققنوس

12- ــــــــــــــ ، ــــــــــ ، جلد سوم ، 1374 ، انتشارات ققنوس

13- ـــــــــــ ، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی ، چاپ سیزدهم ، 1368 ، انتشارات ققنوس

14-کشاورز ، کریم : هزار سال نثر فارسی ، سازمان کتاب های جیبی ، 5 جلد ،

15-گلبن ، محمد : بهار و ادب فارسی ، شرکت سهامی کتاب های جیبی ،

16-معین ، محمد : فرهنگ معین ، 6 جلد ، چاپ هیجدهم ، 1380 ، چاپ خانه سپهر

17-محمد بن منور ، اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید ، به تصحیح ذبیح الله صفا ، تهران ، امیر کبیر ،

18- یا حقی ، محمد جعفر و ناصح محمد مهدی ، راهنمای نگارش و ویرایش مشهد ، آستان قدس رضوی ،

19-یوسفی ، غلامحسین : دیداری با اهل قلم ، جلد دوم ، چاپ دوم ، چاپخانه مهارت

مقدمه

در گذر زمان ، همه چیز آبستن دگرگونی و تحول است . و سلسله های تاریخی ، یکی پس از دیگری می روند و جای خود را به سلسله های دیگر می دهند . تنها ، آثار بزرگان هر کشور می باشد که خود را از گزند داس دروگر مرگ و نیستی ، و تغییر و تحول در گذر زمان حفظ می کنند  و به موجودیت و حیات خویش ادامه می دهند

هنگامی که ، متن زیبای گلستان سعدی ،رحمه الله علیه ، را می خوانیم گوش ما ، زیبایی  دل انگیز نثر ، و عطر آن را با مشام دل ، احساس می کند . و مانند پرنده سبک بار ، می خواهد به ملکوت عروج پیدا کند

 « با مدادان که خاطر باز آمدن ، بر رأی نشستن غالب آمد . دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضَیَمران فراهم آورده و آهنگ رجوع کرده . گفتم : گل بستان را چنان که دانی بقائی ؛ و عهد گلستان را وفائی نباشد و حکیمان گفته اند : هرچه نپاید ؛ دلبستگی را نشاید . گفتا : طریق چیست ؟ گفتم : برای نزهت ناظران و فُسحت حاضران کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد . و گردش زمان ، عیش ربیع آن را به طیش خریف مبدل نکند

به چه کار آیدت زگل طبقی ؟                                از گلستان من ببر ورقی

گل همین پنج روز و شش باشد                               وین گلستان همیشه خوش باشد »

 ( یوسفی ، 1384 ،ص54 )

و یا حکمتی ، در بهارستان جامی می خوانیم التذاذ ادبی ، بسیاری از آن به ما دست می دهد . و اندیشه این بزرگان در ادب پارسی ، فرا راه ما می شود  و چراغی می شود تا ما را به سر منزل هدایت و خوشبختی برساند

« حکمت – هر نعمتی که به مرگ زوال بپذیرد ( آن را خردمند ) در حساب نعمت نگیرد . ( عمر اگرچه دراز بود ) چون مرگ روی نمود از آن درازی چه سود ؟ نوح هزار سال در جهان به سر برده است ، امروز پنج هزار سال است که مرده است . قدر ، نعمتی را بود که جاودانه باشد و از آفت زوال بر کرانه

قطعه

به نزد مرد دانا نعمت آنست                           کزو جانت بود جاوید و مسرور

نه سیم و زر که چون گورت شود جای           بماند همچو سنگت بر سر گور »

( حاکمی ،1385،ص42 )

بزرگترین گنجینه بشری ، در طول تاریخ هر کشور ( ادبیات ) آن کشور است که به صورت مکتوب  از گذشتگان ما ، به یادگار مانده است . انسانها ، یکی پس از دیگری می آیند و می روند

ولی ادبیات ، پا برجاست و به حیات خود ادامه می دهد . و هر گاه که روی به پستی و نزول می گذارد  روح تازه ای در آن دمیده می شود و تنه تنومند آن را از گزند حفظ می کند . به راستی راز جاودانه بودن ادبیات در چیست ؟ راز جاودانگی آن را باید در زبان آن ملت جستجو کرد . در طول حیات ادبی ، همگام و همصدا پیش می رود . مانند موجی خروشان است که در برابر طوفان های زمانه ، می ایستد و خم نمی شود . و در برابر حوادث روزگار ، سر تسلیم فرود نمی آورد و ادبیات را به سر منزل غایی ، که همان رسیدن به تعالی و شکوفایی است رهنمون می سازد

هنگامی که به ادبیات ایران ، این مرز و بوم کهن نیاکانمان ، نگاه می اندازیم به خود می بالیم ، که      در سرزمین فرهنگ و هنر زاده شده ایم .و در این سرزمین مقدس ، روح خود را تسلیم یگانه هستی   می کنیم

با بررسی انواع نثر ، در این بخش متوجه می شویم که : در بستر حوادث تاریخی ، و تغییر در بافت اجتماعی و سیاسی ، در هر برهه ای از زمان ، نثر فارسی راه تکامل و پیشرفت را سپری کرده است . و هر گاه حادثه ای رخ داده است ، درخت تنومند زبان فارسی ، قد خم نکرده است ؛ و در برابر طوفان حوادث ایستادگی کرده است . تا ما هم اکنون ، از ثمره آن سود ببریم

به همین دلیل در این بخش تکامل نثر فارسی را از ( قرن چهارم تا  قرن نهم هـ . ق ) مورد            بررسی قرار می دهیم ، تا در ادامه مباحث متوجه شویم که سعدی ، شیرین سخن ، چه کمک شایانی به نثر پارسی کرده است . و در ادامه کار ، جامی ، نویسنده توانا و ماهر ، با روی آوردن به نثر        ساده ، چه کمک قابل توجهی به نویسندگان بعد از خود انجام داده است . تا در بخش های بعدی  راحت تر بتوانیم کتاب گلستان سعدی و بهارستان جامی را ، با دید علمی و مستند ، مورد نقد و بررسی قرار دهیم

 فصل اول

  1-  چگونگی شکل گیری نثر مرسل دوران اول

 « مرُسَل اسم مفعول از ارسال به معنی رها شده و آزاد است . یعنی نثر  بی تکلف و غیر مقیّد به صنایع ادبی و فنون تزئینی کلام . و آن معادل Prosa  یا proversa oratio  در لاتین ( prose انگلیسی ) است که به معنی نثر و سخن مستقیم و سر راست و آزاد است . به نثر مرسل ، نثر سبک خراسانی ( به اعتبار اینکه نخستین نویسندگان در خراسان بودند و به لهجه مادری خود می نوشتند ) و نثر بلعمی ( به اعتبار اینکه بلعمی ، جزو اولین و شاخص ترین نویسندگان این سبک است ) و نثر دوره اول هم میتوان گفت نثر مرسل به لحاظ تاریخی دو دوره سامانیان و غزنویان ( تغییراتی ) را دربر می گیرد . آغاز دوره   اول نیمه اول قرن چهارم هجری است ( سال 346 که شاهنامه ابومنصوری نوشته شد ) و پایان آن اواخر قرن پنجم است و بدین ترتیب مدت این دوره حدوداً 150 سال است . البته نثر مرسل در دوره های بعد هم تقلید می شد ، اما در آن به اعتبار هر دوره تغییراتی دیده می شود .»

( شمیسا ، 1377 ، صص 23-24 )

« توجه و اقبالی که به زبان فارسی ، در عهد سامانیان شد . باعث شد که نثر پارسی ، مانند نظم ، رواج و رونقی بگیرد و کتاب های به زبان دری در انواع مطالب تالیف شود  و یا از تازی به پارسی درآید .      و تقریباً ، همان توجه و اقبالی را که پادشاهان و رجال قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به شعر و شعرا داشتند . به نثر و نویسندگان ، علی الخصوص مورخان و مولفان کتب علمی و ادبی بذل می نمودند، و برای تالیف و تصنیف یا ترجمه کتب جوایزی اهدا می کردند »              ( صفا ، 1374 ، ص 136 )

2- چگونگی شکل گیری نثر مرسل دوران دوم

« سبک نثر سامانی در قرن پنجم و حتی ، قرن ششم هم تقلید می شد . البته در دوره غزنوی تغییراتی در نظام سیاسی و اجتماعی به وجود آمد که اندک اندک باعث تغییر تدریجی سبک شد . عمده ی این تغییرات اولاً روی کار آمدن عناصر ترک به جای سامانیان ایرانی نژاد بود ، لذا دیگر از آن تشویق و یا تایید ها در باب گسترش فرهنگ ایرانی و تدوین تاریخ پیش از اسلام خبری نبود . و ثانیاً به دلیل وابستگی غزنویان به دستگاه خلافت ( هرچند صوری ) نفوذ لغات عربی در فارسی بیشتر شد

با این همه به طور کلی می توان گفت : که سبک دوره سامانی و غزنوی به یک منوال است و تحول    فی الواقع بعد از 420 هـ . که محمود ری و اصفهان را فتح کرد صورت می پذیرد . این حادثه به اختلاط مردم خراسان و عراق معروف است که بعداً به آن اشاره خواهد شد .»

( شمیسا ، 1374 ، ص 31 )

3- ویژگی های نثر مرسل ، دوران اول و دوم

« نثر این دوره ، کاملاً ساده و مبتنی بر طبیعت گفتار است . لغات عربی کم است . و ضرب المثل عربی اصلاً ندارد . آمیختن شعر و نثر به هم مرسوم نیست تا چه رسد به آوردن شعر عربی . استفاده از صنایع بدیعی و بیانی مرسوم نیست . جملات کوتاه و روشن اند . تکرار ، مخصوصاً تکرار فعل مرسوم است . سجع جز به ندرت – در خطبه کتاب – دیده نمی شود . از نظر فکری ، توصیفات بیشتر مربوط به بیرون است  تا درون و به اصطلاح نگاه ها آفاقی و عینی است ، نه انفسی و ذهنی

از نظر ادبی چنانچه اشاره شد  خبری از نکات بدیعی و بیانی نیست » ( صفا ، 1374 ،صص 136 -137 )

مثال : « شیخ ابوسعید ، یک بار به طوس رسید مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند . شیخ اجابت کرد. بامداد در خانقاه ایستاد . تخت بنهادند و مردم می آمدند و می نشستند . چون شیخ بر تخت شد و مقریان قرآن برخواندند و مردم می آمد . چندان که کسی را جایی نماند . معرّف بر خاست و گفت : خدایش بیامرزد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید . » شیخ گفت : « هر چه ما خواستیم گفت و جمله ی پیغامبران بگفتند ، او بگفت : خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید . چون این کلمه بگفت ، از تخت فرود آمد و آن روز پیش از این نگفت »

 ( اسرار التوحید ، ص 216 )

از اوایل قرن ششم ، به علت حوادث تاریخی و تغییر در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان ، نثر    مرسل ، جای خود را به نثر فنی می دهد . و نثر ساده و روان جای خود را به تن پوش لباس های فاخر وزن و قافیه همانند شعر می دهد . وظیفه خود را که همان انتقال تجارب به آیندگان است به فراموشی می سپارد . و اگر بزرگانی مانند : ( سعدی ) در قرن هفتم ظهور نمی کردند ، معلوم نبود که بر سر نثر فارسی ، چه آورده می شد

فصل دوم

1- چگونگی شکل گیری نثر فنی در بستر تاریخ ادبیات

« سلطان محمود در سال (420 ) هـ . ری را تصرف کرد و این امر که باعث اختلاط مردم خراسان و عراق شده بود می توانست ، زمینه تغییر سبک باشد . چه مردم خراسان ، از مرکز حکومت اسلامی      ( بغداد ) دور بودند . و برعکس مردم عراق ، بیشتر با معارف اسلامی و زبان عربی در تماس بودند . مضافاً بر اینکه زبان مادری مردم عراق ، فارسی رایج در عراق نبود

اما محمود در سال ( 421 ) هـ . در گذشت . و بعد از چند سالی ، برسر پادشاهی بین مسعود و محمد پسران او اختلاف افتاد . سرانجام مسعود در سال ( 431 ) هـ . در دندانقان مرو از سلجوقیان شکست خورد . و همراه با دیوانیان خود ، به طرف افغانستان و هند رفت . ( غزنویان دوم ) سلجوقیان یک راست از خراسان ، به عراق عجم رسید و اصفهان را پایتخت خود کردند و زمینه های تغییر          سبک ، از همه نظر فراهم شد . و توجه آنان به صوفیه و حکومت بغداد و رواج زبان عربی ، و توجه به معارف اسلامی ، و تاسیس مدارس علمی ، و خانقاه ها و غیره و غیره – در تغییر نثر مرسل به فنی دخیل است . » ( شمیسا ، 1377، ص 74 .)

نثر این دوره ، نثر موزون یا مسجع است که به دو دسته تقسیم می شود : نثر موزون مرسل که در آثار خواجه عبد الله انصاری دیده می شود و دیگری نثر موزون فنی که در مقامات حمیدی دیده می شود

2- ویژگی های نثر موزون مرسل

« نثر موزون مرسل – که تفاوت آن با نثر مرسل ، تنها در این است که مترادفات در آن بیشتر است . صنایع لفظی نیز ، تا آن حد به کار می رود که سیر طبیعی کلام را متوقف نساخته و نثر را از روش ارسال و اطلاق دور نکند

در این دسته از آثار ، استعمال مفردات و ترکیبات عربی ، مانند : سبک نخست محدود نیست ، با این همه ضوابطی مشخّص همواره در آن مراعات می شود

هدف غائی نثر هنوز هم بیان معنی است ؛ هر چند به صنایع لفظی و ارکان زینتی نیز توجه دارد . نکته دقیق در اینجاست که نویسنده می کوشد تا این دو را به گونه ای با یکدیگر تلفیق دهد و در به کار بردن صنایع لفظی ، همان کلمات و ترکیباتی را برگزیند که معنی بدان نیاز دارد

مثال : عقل گفت : « من سکندر آگاهم » . اما عشق گفت : من « قلندر درگاهم » عقل گفت : « من تقوی به کار دارم » عشق گفت : « من به دعوی چه کار دارم ؟ » عقل گفت : « من قاضی شریعتم » عشق گفت : « من متقاضی ودیعتم » عقل گفت : « من آینه مشورت هر بالغم » عشق گفت : « من از سود و زیان فارغم » عقل گفت : « مرا لطایف غرایب یاد است » عشق گفت : « جز دوست هرچه گویی باداست » عقل گفت : « مرا ظریفانند پرده پوش » عشق گفت : « مرا حریفانند ، درد نوش »                                   ( رسائل ، خواجه عبد الله ، ص 45 )

لغات دشوار و دور از ذهن در آن دیده نمی شود . تناسب آهنگ کلام ، نیز تا آن حد در نظر است که با بیان معنی مغایر نباشد و این ویژگی بیشتر در کیفیت ترکیب کلام نهفته است

التزام سجع ، در آن نیست و سجع نویسی ، توام با ارسال و اطلاق معنی است . گلستان سعدی و مناجات خواجه عبد الله انصاری دو نمونه بارز این سبک ، در نثر فارسی به شمار میرود .»                      ( خطیبی ، 1375 ، ص141 )

مثال : « هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم . مگر وقتی که پایم برهنه     [ مانده ] بود و استطاعت پای پوشی نداشتم ، به جامع کوفه در آمدم دلتنگ ، یکی را دیدم که پای نداشت ، شکر نعمت حق تعالی به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم

مرغ بـریـان ، به چشـم مردم سـیـر                                        کمتر از برگ ترّه ، بر خوان است

و آن که را  دستگاه و قدرت نیست                                       شـلغـم پـخـته ، مرغ بریـان اسـت»

(یوسفی ،1384 ، صص 115- 116)

3- ویژگی های نثر موزون فنی

« قرن ششم ، دوره نثر موزون فنی است . آغازگر این سبک ، نصر الله منشی است که در نیمه اول قرن ششم می زیست . نثر موزون فنی ، در یک کلام نثری است که می خواهد ، تشبّه به شعر کند . بدین لحاظ ، هم از نظر زبان ، و هم از نظر فکر و هم از نظر مختصات ادبی دیگر نمی توان آن را دقیقاً نثر دانست . که هدف آن تفهیم و تفاهم و انتقال پیام به صورت مستقیم است . بلکه نثری است شعر وار که مخیّل است و زبان تصویری دارد و سرشاراز صنایع ادبی است . در یک کلام ، نثر موزون فنی ، نثری است که با شعر یک قدم بیشتر فاصله ندارد

« برخی از مختصات نثر موزون فنی »

1- کثرت لغت عربی    2- استفاده از آیات و احادیث و ضرب المثل و اشعار عربی    3- درآمیختگی نظم و نثر    4-اطناب – ( حاشیه رفتن و جملات معترضه )     5-  سجع و موازنه    6- وفور صنایع بدیعی و بیانی    7- استعمال افعال در معانی مجازی ( جهت پرهیز از افراط و تکرار در سجع سازی )    8- موسیقیایی بودن در کلام    9- بیشتر مخیّل بودن تا مخبر بودن    10- وصف ( به طوری که خبر تحت الشعاع آن قرار گیرد )    11- آوردن مترادفات پی در پی

نویسندگان نثر فارسی ، تماماً از منشیان  و دبیران درباری بودند که طی تحصیلات خود آشنایی –کافی با زبان و ادبیات عرب و معارف اسلامی می یافتند

یکی از شیوه های خاص نویسندگان نثر فنی  ، ( جز در ترسّل و نامه های درباری ،) بر اصل رجحان    وصف بر خبر است

به این معنی که خبر را تقریباً با اختصار ( البته نه به ایجاز ) بیان می کنند تا به وصف برسند و سپس وصف را مفصلاً شرح می دهند

مانند : « شیری ، کنار بیشه ای زندگی می کرد ( جز ) بیشه یی که ( وصف ) به مناسبت این وصف      ( که غالباً موزون و مسجع است ) چند بیت شعر فارسی و عربی و احیاناً ضرب المثل هم نقل می کنند . از این رو نویسنده فنی ، به دنبال فرصت یا بهانه ای است که بتواند وصف کند »                                  ( شمیسا ، 1377 ، صص 76 – 77 )

مثال : « ; پیش از صبح صادق برخاستم . و پای افزار خواستم ؛ چون به میقات وصل ، موعود         وصل ، رسیدم . جز اثر و خیال ندیدم ؛ سوال کردم که ای قوم ، آن مشتری که دی در این خانه و آن همای که دوش در این آشیانه بوده ، امروز به کدام برج می درخشد و نور سعادت به کدام طرف می بخشد ؟ گفتند : شیخا ! ندانستی که ماه در یک برج نیاساید ، و آفتاب در یک جا نپاید . در این کوی چون تو دیوانه بسیارند و گرد آن شمع ، چون تو پروانه بی شمار ; » ( مقامات حمیدی ، ص 182 )

4- نثر فارسی موزون فنی از دیدگاه نثر نویسان زبان فارسی

نثر موزون را از دیدگاه صرفاً ادبی ، بررسی کردیم و گفتیم که از این دیدگاه باید آن را اوج تکامل نثر دانست

« اکنون ببینیم نثر موزون فنی از دیدگاه زبان فارسی و کسانی که به حفظ این بزرگترین میراث ملت ایران و اقوام ایرانی عشق می ورزند چگونه است

  همانطور که قبلاً گفتیم هدف نثر ، انتقال مفاهیم و اخبار است و نثر در معانی اولیه خود ، صورت مکتوب گفتار است . و هیچ فارسی زبانی را نمی توان یافت که هرگز به زبان نثر های موزون فنی سخن گفته باشد . زیرا اطلاق این نوع نوشته ، اطلاق مجازی است و پدران بزرگوار ما از طریق نثر موزون فنی ، بزرگترین ضربات را بر پیکر زبان فارسی وارد کردند

و هرچه لغت مهجور و شعر غریب عربی در گوشه و کنار کتب عربی یافتند ، در زبان فارسی وارد کردند . چنان که تا مدّت ها فضل و تفاخر در آن بود ، که دیگران از عهده فهم این گونه نوشته ها برآیند . باید گفت : که اگر شاهکار های شعر فارسی ، چون شاهنامه و دیوان سعدی و حافظ و نثر مرسل دوره اول و برخی از پیشامد ها ی تاریخی نبود و نثر موزون فنی ، همچنان به روند خود ادامه می داد ، امروز نشانی از زبان فارسی نمی ماند

استاد بهار در مقالات خود در این زمینه می نویسند : « هر قدر کار شعر فارسی بالا می گرفت و تفننات خاص و تدابیر و معالجات زیبا که نتیجه ذکاوت و اختراعات شعر و ارباب ذوق ایرانی بود در آن به کار می رفت . بر خلاف کار نثر ، خرد تر و فرو تر شده بود و در ضمن یکی دو قرن آن مایه و رونقی که در آغاز کار داشت از میان رفته و آب و رنگ کمی هم که از آن صناعت قدیم در قرن سوم و چهارم باقی مانده بود محو شده و کار تقلید و پیروی نا بکار نثر عرب به جایی رسید که هم روح فارسی آن ، فاسد شده و هم هنجار عربی آن زبون و مضمحل گردید. و اصطلاحات و ترکیبات فارسی که از زبان دری و پهلوی باستانی باقی مانده بود یکی پس از دیگری در نثر هزیمت رفت . و به جای آن لغت و اصطلاح و ترکیب عربی جای گرفت

به حدی که هر گاه اشعار عربی دری نمی بود . امروزه اکثر امثال و اصطلاحات فارسی دری که به وسیله ی شعر ، برای ما به میراث باقی مانده مانند : باقی ثروت پدران ما ، به تاراج نیسان رفته و همچون زبان پهلوی و آذری برای فهم آن امروزه محتاج تعلیم تتبعات طولانی بودیم »                             (رک محمد گلبن ، جلد1 ،1371، ص24 )

دوره نثر موزون فنی ، دوره ای است که در آن لغات و اصطلاحات و ضرب المثل ها و اشعار عربی برای ورود به زبان فارسی ، احتیاج به روادید نداشتند ، مرز ها باز بود و نویسندگان زبان فارسی برای خوش آمد گویی به آنها به آنها بی تابانه انتظار می کشیدند

مرحوم کریم کشاورز ، مولف هزار سال نثر فارسی می نویسد: « به تدریج چون سر و کار نویسندگان و شاعران با سلاطین و درباریانی مانند : غزنویان و سلجوقیان – که فارسی زبان مادریشان نبود و روح زبان را درک نمی کردند افتاد . اندک اندک تعبیر ها ی نامأنوس بی مزه و خنک وارد نوشته های خویش کردند و دیگر عمرولیثی وجود نداشت که بگوید : ( چیزی که من اندر نیابم . چرا باید گفت)

( رک ، کریم کشاورز ، 1385 ، ص 28 )

به هر حال از ترکیب زبان پارسی و عربی نثری به وجود آمد که نه نثر فارسی بود و نه نثر عربی و هیچکدام از نویسندگان نثر فارسی و عربی آن را به درستی درک نمی کردند . »                                 ( شمیسا ، 1377 ، صص 79 – 81 )

 فصل سوم

  1- نثر فارسی قرن هفتم و هشتم در بستر تاریخ ادبیات

  از حمله چنگیز ( 616 ) تا حمله تیمور ( 782 )

     « در اوایل قرن هفتم ، ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد . ( 616 هـ . ) این حمله به سرداری چنگیز تا سال ( 619 ) ادامه یافت . و بعد از او همچنان ایلغارهای  پیاپی مغول و تاتار و ممالک مختلف و از آن جمله ایران امتداد داشت . تا در میان سال های ( 651 – 656 ) حملات هولاکو ، نواده چنگیز ، آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسه امرای ایلخانی را در ایران بوجود آورد . در گیر و دار این حملات سخت ، قسمت بزرگی از شهر ها و مراکز ادبی و علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران ، و در ولایت سند و آسیا صغیر ، محلی برای حفظ باز مانده حوزه های علمی و ادبی و پاره ای از کتب باقی نماند . که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است . بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند . که ارزش علمی و ادبی آن ها اصولاً  قابل توجه نیست

وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم ، از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است . و ایجاد فرصتی ، برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران است

به این حال نیمه اول قرن هفتم ، بسبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهر ها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استمرار احوال ، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین ، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود

قرن هشتم ، نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم ، اثری از عده ای از فاضلان و عالمان و شاعران می بینیم ، نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادب است . بلکه: اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیا معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاه ها ییست که پیش از این نام برده ایم

وجود خاندان های امارت بعد از عصر ایلخانان ، که غالباً از ایرانیان بوده اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار موثر بوده و به هر حال در این عصر هرچه از دانش و ادب عالمان و ادیبان ببینیم . باز هم وجود آنها ، معلول وجود ایرانیان است . و اثر حمله مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بوده و آن از میان بردن کتب علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادب است ولا غیر

در حمله اول مغول ، و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراء النهروری و اصفهان دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود : از آندو یکی « قلاع اسمعیلیه » و دیگری « بغداد » و این دو مرکز مهم را هم « هو لاکو » به ترتیب در سالهای ( 654 ، 656 ) از میان برد . و جز قسمتی کوچکی از جنوب ایران ( حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری ) و ناحیه سند و شهر های آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند

در اواخر عهد ایلخانان مغول ، بر اثر اسلام آوردن ایشان ، عنادی که آنان و کار گزاران بت پرست و عیسوی و یهود ایشان ، با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت . و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد

و چون بعد از ایشان ، همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند . طبعاً به ادامه این سنت یاری کردند

سپس بر روی هم وضع ادبی ایران در عهد مغول و فترت بعد از آن ، با همه مصائبی که بر ایران وارد شد . بد نبود . زیرا در آغاز آن دوره ، دو شاعر بزرگ ایران ( سعدی ) و ( مولوی ) . و در آخر عهد    ( شمس الدین حافظ ) ظهور کردند . از حیث باقی ماندن کتب متعدد هم این دوره را دوره ممتاز قابل توجهی شمرد . » ( صفا ، 1368 ، صص 44 – 46 )

 2- جایگاه نثر فارسی در قرن هفتم و قرن هشتم

« نثر فارسی ، در دوره بین حمله چنگیز و تیمور رونق بسیار داشت . از علل عمده امر آن است که در آن عهد آخرین اثر نفوذ سیاسی خلفا از میان رفت . و بغداد مرکزیت علمی و ادبی و دینی و سیاسی خود را از دست داد

و رابطه ایرانیان با ملل دیگر اسلامی ، که غالباً زبان عربی را پذیرفته بود تقریباً مقطوع شد . و دیگر  کسانی که تالیفات مشکل علمی می کردند و به اصطلاحات آماده و طریقه بحث در مسائل علمی که از پیش در زبان عربی فراهم شده بود احتیاج داشتند

باقی نویسندگان ، حاجتی به تالیف در زبان عربی ، احساس نمی کردند . و حتی بسیاری از کتب معروف علمی هم از این پس به زبان پارسی تالیف شد و هرچه از انقراض بنی عباس بیشتر        گذشت ، نگارش کتب علمی به زبان فارسی بیشتر معمول شد

و تالیف به نثر عربی ، جنبه اظهار علم و دانش و تفنن گرفت و به جای آن از رونق رواج نثر و پارسی افزوده شد . موضوعی که به رواج نثر پارسی ، در این دوره یاری کرد ، تالیفات متعدد و مفصلی است که در تاریخ از تاریخ عمومی ایران ، و تاریخ مغول یا تواریخ محدود سلسله های معین شده است

تالیف در تمام شعب علوم و ادبیات به زبان پارسی از این پس عمومیت یافت . و اگر از سالهای نخستین این دوره و حوزه هایی مانند : حوزه تعلیم و تربیت و فعالیت (خواجه نصیر الدین طوسی ) بگذریم . کمتر حوزه فعال علمی که به زبان عربی ، توجه داشته باشد می یابیم

سبک نثر دوره مغول ، خصوصاً سبک قرن هفتم با شدت تمام تحت تاثیر ، سبک نثر آخر دوره سلجوقی و دوره خوارزمشاهی است . علت عمده آن است که پیشروان بزرگ نویسندگی ، این دوره کسانی بودند که یا در اوایل قرن هفتم ، پس از حمله مغول در زمره اهل قلم قرار داشته و با سبک آنها آندوره مأنوس بوده اند و یا کسانی که زیر دست نویسندگان آنزمان ، تربیت شده و بعد سرمشق سایر نویسندگان بوده اند

مهمترین سبک رایج این دوره ، سبک نثر مصنوع است که دارندگان بزرگ آن « نسوی » و                « عطاملک جوینی » و «وصاف الحضره  » بوده اند . لیکن نباید فراموش کرد که در همین دوره ، دنباله روش ساده و بی تکلف در نثر فارسی مقطوع نشد ، بلکه به تدریج قوت یافت . و نمونه های خوبی از آن به وجود آمد . مانند : طبقات ناصری و جامع التواریخ رشیدی و تجارب السلف و تاریخ گزیده و جز آن ، و این هر دو سبک مصنوع و ساده در یک زمان و یک دوره وجود داشته و بسا اتفاق افتاده که یک نویسنده ، حتی در یک کتاب به هر دو سبک توجه کرده است مانند : شمس قیس رازی در    « المعجم » که در مقدمه آن روش مصنوع و متکلفی را به کار برده است ، لیکن در خور کتاب ، روش ساده و زیبایی دارد .» ( صفا ، 1368 ، صص48 – 50 )

3- امتزاج نثر موزون مرسل و فنی در قرن هفتم

در همین فصل ، اشاره شد که نثر مسجع به دو دسته تقسیم می شود : یک نثر موزون مرسل که در        « مناجات خواجه عبد الله انصاری » در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم دیدیم . و نثر موزون فنی را در  « مقامات حمیدی » مشاهده می کنیم . گلستان ، نقطه اوج آمیزش ، نثر موزون مرسل و موزون فنی می باشد . که در بخش های بعد ، به تفضیل درباره آن سخن خواهیم گفت

فصل چهارم

نثر قرن نهم در بستر تاریخ ادبیات

  تیمور و تیموریان

  « امیر تیمور گورکان » که به « امیر صاحبقران » نیز شهرت یافته است . از سال ( 782 هـ . ) حمله های خود را به ایران شروع کرد . و در سال های ( 782 – 787 ) خراسان و مازندران وگرگان را به تصرف درآورد . و از آن پس ، طی دو یورش سه ساله و پنج ساله خود که از ( 788 تا 789 ) به طول انجامید

بخش بزرگی از سرزمین ایران را به اطاعت خود درآورد . آنگاه به هند لشگر کشید و دهلی را تصرف کرد . و سال های ( 802 تا 807 ) را به کشاکش با سلطانان روم و شام و مصر گذرانید و سرانجام در شعبان همان سال ، سر پرغرور خود را به خاک سیاه برد

تیمور در هنگام مرگ خود 36 فرزند و نواده ذکور داشت که از آن میان ، فرزندش شاهرخ از همه کار آمد تر و مشهور تر بود . شاهرخ ، پادشاهی نسبه  نیکو نهاد ، دیندار ، عادل ، بخشنده و دوستدار علم و ادب و حامی عالمان و ادیبان و خواهان آبادی ، خود نیز شاعر و خوشنویس هنر دوست بود و توانست این بخش بزرگ از ممالک تیمور را از سقوط و پریشانی نجات دهد . وی « هرات » را که مقرر حکومتش بود به صورت مرکزی فعال برای ادبیات و علوم و هنر و مجمع عالمان و ادیبان و شاعران و خطاطان و نقاشان ساخت ، و از عوامل اساسی رونق ادبیات و هنر در عهد تیموری گردید

فرزند او ، میرزا غیاث الدین با یسنقر ، متوفی به سال ( 837 هـ . ) نیز که همچون پدر شاعر و خوشنویس بود ، هم بر سیرت پدر در رونق بازار ادبیات و هنر در عهد تیموری کوشید و هنرمندان را بزرگ داشت . » ( صفا ، جلد 3 ، صص 18 – 19 )

2- جایگاه زبان فارسی در عهد تیموری

 « زبان فارسی ، در این عهد ممتد ، دنباله تحول پر دامنه یی را که در قرن هشتم آغاز کرده بود ادامه می داد و روی هم به انحطاط وا می گرایید

علت عمده این انحطاط این بود که اولاً زبان ترکی ، با حمله مغول به ایران رواج بسیار یافت . و بر اساس تتابع تغلب طوایف ترک را در دربار ها و دستگاه های اداری و نظامی و میان مردم ، در بعضی نواحی شایع شد این خود ، مایه زیان بزرگی برای زبان پارسی بود . و حتی بعضی از رجال ادب این عهد زبان ترکی را بر زبان فارسی ترجیح داده اند

چنانچه امیر علیشیر نوایی کتاب « محاکمه اللغتین » را به همین مقصد تالیف کرد . ثانیاً مراکز زبان فارسی ، در خراسان و عراق و همچنین دربار های حامی شعر و ادب از میان رفت . و در نتیجه شعر از دربار دور شد . و به دست عامه افتاد و همین امر باعث شد که مهارت و قدرت کلام و وسعت اطلاعات شاعران قدیم که بر اثر تحصیلات متمادی و دشوار به دست می آید از بین برود

ثالثا : استادان زبان فارسی که می بایست مربی شاعران و نویسندگان جدید باشند به تدریج از میان رفتند و در نتیجه  کار شعر و نثر به دست کسانی افتاد که بهره غالب آنان از فنون ادب کم بود

این مسائل و اموری از قبیل آنها باعث شد که زبان فارسی در مراحل انحطاط سیر کند . و نثر دوره تیموری ، از لحاظ زبان و افکار چندان مورد توجه و اعتماد نباشد . » ( صفا ، 1368 ، صص 61 – 62 )

3- جایگاه نثر در عهد تیموری

« بهترین محل بروز و ظهور ضعف و فتوری که در این عهد ، در ارکان زبان و ادب پارسی راه جست نثر فارسی است .زیرا در نظم ، از دیرباز سنت بر پیروی شیوه پیشینیان و پای نهادن بر اثر گام های آنان بوده است ، در حالیکه نویسندگان ، کمتر از شاعران خود را مقید به قید های پیشینیان می کردند و آزادی بیشتری در تاثیر پذیری از زبان محاوره داشتند

و چون زبان محاوره ، قرن نهم و آغاز قرن دهم به سرعت اختصاصات قدیم فارسی را از دست می داد، و لحن نویسندگان هم به زبان تحول یافته آن عهد نزدیکتر می شد . در میان نویسندگان این عهد  بیشترمترسلان می یابیم که همان شیوه قدیم ترسل را حفظ کردند و انشاء دشوار و مزین را می پسندیدند . وگرنه دیگران بیشتر ، به نثر مرسل توجه داشتند

متنهای تاریخی ، هم که با انشای مزین در این زمان تحریر یافته ، مثل کتاب « ظفرنامه شرف الدین علی یزدی » عادت حاصل کارمنشیان درباری است و اگر در جستجوی بازگشتی به زبان قرن هفتم و   هشتم و شیوه نویسندگی در آن عهد باشیم باید به آثار این دسته توجه کنیم

به طور کلی می توان گفت : که نثر فارسی درین دوره به تدریج از مبالغه های صنعتی و فنی قرن های پیشین آزاد گشت

و نگارش به سبک ساده عادی رواج گرفت . منتهی نفوذ واژه های ترکی در برخی از آثار این عهد به ویژه در متن های تاریخی به خوبی مشهود است . و علت آن ورود یک دسته از کلمات و اصطلاحات مغولی و ترکی جغتایی در زبان فارسی دیوانی و اداری آن زمان است

( صفا ، جلد3 ، صص 201 – 202 )

و در همین عصر است که عبدالرحمان جامی ، ظهور می کند که در بخش های بعدی ، درباره مهارت نویسندگی او در بهارستان ، به تفصیل سخن خواهیم گفت

بخش دوم


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید