برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله معماری هند در word دارای 166 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله معماری هند در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله معماری هند در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله معماری هند در word :

معماری هند

موقعیت جغرافیایی : شبه قاره هند، که در مرزهای شمالی به سرزمین اصلی قار آسیا متصل می شود. سه منطق مشخص جغرافیایی دارد : شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالایا، مأوای سنتی خدایان، همانند مانعی سربرافراشته اند، منطق حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالایا، که در آن دره های سند و گنگ دامن گسترده اند، شبه جزیر هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیل کوهها و جنگلها از رودهای شمالی مجزا می شود. در این مناطق شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دائمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان، به چشم می خورد.

نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزار سوم پیش از میلاد، در اطراف بخش علیای در سند متمرکز شده بود. موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی، از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بود. هنر هند تا ورود اقوام آریایی به آن سرزمین به صورت ممتد ادامه داشت و در زمینه های گوناگون، پیشرفت قابل توجهی نموده بودند، هجوم های آریائیان را که در حدود 1800 سال پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنرهندی دانست.

موهنجودارو در کشور پاکستان آثار و بقایایی از معماری دوران باستان وجود دارد که از جمل آنها، بقایای موهنجودارو است ویرانه های شهر موهنجودارو، در 400 کیلومتری شمال کراچی واقع است. این اثر باستانی شاهد بلامنازعی است بر عظمت تمدنی که از 5000 سال پیش در در ایالت سند پاکستان شکوفا شد. از نامهایی که بر این شهرکهن اطلاق شده «مانهاتن عصر برنز» است و این نام به سبب طرح شهرسازی مدرن و علمی کم نظیری است که داشته است.

خیابانهای قسمت پایین شهر بصورت شطرنجی و عمود برهم احداث گردید و بلواری عریض به پهنای بیش از 90 متر در جهت شمالی- جنوبی کشیده شده که بوسیل خیابانهای فرعی شرقی- غربی قطع می گردد و ارتباط ساختمانهای مسکونی که در این میان قرار گرفته اند، بوسیله کوچه های باریکی برقرار می شود. (ش 1)
ش1- نقشه شهر و خیابانهای موهنجودارو

در طرح ساختمانهای منازل دو اصل اساسی رعایت شده است، یکی امنیت و دیگری آسایش. برای رفت و آمد سنگین خیابانهای اصلی معمولاً، خانه ها را طوری ساخته اند که درها در گذرگاههای فرعی باز شود و نور و هوا از حیات خلوتها تأمین گردد (پنجره ها از شبکه های سنگی یا کاشی ساخته شده است)

ضخامت دیوارها حاکی از دوطبقه بودن خانه ها است که در آنها از پلکان استفاده می شود. هم در پاکستان و هم در جاهای دیگر از این گونه بناها وجود دارد. در این خانه ها چاههای آخری آب تعبیه شده، دهان چاه ها دارای دریچه ای است که مانع از افتادن حیوانات و کودکان به درون آنها می شود. این گونه توجه و دقت حتی تا زمان روم و یونان دیده نشده است. (ش 2)

چاهها و چاهکهای آجری، ابتدا فضولات فاضلاب ها را در خود جای می دادند و آب کثیف و اضافی بوسیل کانالهای شبک فاضلاب اصلی که در امتداد خیابانها و زیر پیاده رو کشیده شده بود، هدایت می شده است. این سیستم فاضلاب سرپوشیده درون شهری به کانالهای اصلی فاضلاب برون شهری متصل بوده است. این شهر دارای حمامی بزرگ و روی تپه ای مصنوعی از 7 تا 14 متر ارتفاع ساخته شده است.

حمام دارای استخری به طول 9/11 و عرض 7 و عمق 9/1 متر بوده که دیوار داخلی آن با آجر و ملات و ساروج ساخته شده بوده است. این دیوار روی قشری از آسفالت به ضخامت 5/2 سانتیمتر قرار داشته و زیر آن دیوار اصلی آجری دوجداره وجود داشته است. کف این استخر تدریجاً به طرف مجرای فاضلاب شیب پیدا کرده و این مجرا آب را به کانالهای تاقداری که کهن ترین آثار معماری است، هدایت می کرده است. (ش 3)
ش3- پرسپکتیو حمام بزرگ موهنجودارو

از تأسیسات دیگر این شهر انبار غل شهر است که دارای سقف چوبی بوده است. سومین بنای مهم در این شهر سالنی است مشتمل بر 20 ستون که در داخل آن حیاط خلوت کوچکی قرار دارد و احتمالاً به عنوان دفتر مرکزی مورد استفاده قرار می گرفته است.
از موارد شگفت انگیز تمدن موهنجودارو : 1- پیشرفت در زمین استاندارد آجرهایی به ابعاد 9/27×42/13×35/6 سانتیمتر. 2- شبکه فاضلاب براساس اصول فنی و استاندارد. 3- خانه هایی براساس نقشه و اندازه یکسان. 4- برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمانهای شهر موهنجودارو.

«سرجان مارشال» در مقایس تمدن موهنجودارو با تمدنهای بین النهرین می نویسد : «این اکتشافات ثابت می کند که در سند و پنجاب طی هزار چهارم و سوم پیش از میلاد، یک زندگی شهری بسیار مترقی وجود داشته است. وجود چاهها و گرمابه ها و مجرای مجهز در اغلب خانه ها، دلالت دارد بر اینکه وضع اجتماعی مردم آن لااقل با وضع مردم سومر برابر بوده و بر وضعی که در مصر و بابل حکمفرما بوده، برتری داشته است. حتی در شهر باستانی اورخانه ها به هیچ وجه از لحاظ کیفیت ساختمانی، با منازل موهنجودارو قابل مقایسه نیست».

ویل دورانت می نویسد : «قرائن نشان می دهد که در زمانی که خوفو نخستین هرم بزرگ را ساخت موهنجودارو و در دور ترقی بوده و با سومر و بابل روابط بازرگانی، مذهبی و هنری داشته است. دلیل وجود این روابط، مهرهای مشابهی است که در موهنجودارو و سومر (مخصوصاً در کیش) به دست آمده و همچنین پیدا شدن مارتاجدار در میان شهرهای بین النهرین است. در سال 1932 هنری فرانکفورت در ویرانه های دهکده بابل، واقع در تل اسمر امروز (در نزدیکی بغداد) مهرهای گلی و مهره هایی بدست آورده که در نظر او و همچنین در نظر سرجان مارشال، اینها را در دو هزار سال پیش از میلاد از موهنجودارو و به بین النهرین آورده اند.» 7

آریاها، دور ودائی : آریائیان دین ودایی را با خود به هند بردند. این اصطلاح از سرودهای (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافت طبیعت به شمار می روند.8 در این مذهب خدایان متعدد و عناصر طبیعی مورد ستایش بودند. خدایان عمد آنها وارونا (آسمان، شب)، آگی (آتش)، سوما (قربانی)، ایندرا (آسمان) و ; بودند. گذشته از این به شیاطین ناپاک و شریری مانند اکسوراها (ابرها) که قربانیها را به هم می زدند نیز عقیده داشتند.1

در سد ششم پیش از میلاد، دو دین بزرگ در هند ظهور کردند، یکی آئین بودا بود که تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و هنر هند به طور کلی از قرن سوم پیش از میلاد تا سد ششم یا هفتم میلادی داشت. هنرهای بسیاری از کشورهای آسیایی از آئین بودای هندی که با تولد بودا ساکیامونی، در حدود 563 ق. م آغاز گردید مشتق می شوند. بودا که فرزند پادشاه حاکم بر منطقه کوچکی در مرز نپال و هند بود. بنابر افسانه ها به طور معجزه آسایی در رحم مادرش شکل گرفت و از پهلوی او به بیرون جهید. بودا که شاهزاده ای نپالی، فقر و بیماری را نمی شناخت، پس از مشاهد این واقعیت ها از شهر کناره گرفت راه ریاضت را پیشه کرد، سختیهای فراوانی را تجربه و اصول و عقایدی بنیاد گذاشت که در جهان بیش از یک میلیارد نفر پیرو پیدا کرد، اگرچه آئین بودا در هند اکنون بیرون اندکی را دارد ولی چین و کشورهای همجوار دیگر اغلب گرایش به بودائیسم دارند.

از معماری هندی پیش از «آشوکا» چیزی به جز خرابه های موهنجودارو به جای نمانده است (گویا بناهای هندی عصر ودایی و بودایی از چوب بوده و احتمالاً «آشوکا» اولین کسی بود که از سنگ برای مقاصد معماری استفاده کرد و در آثار ادبی، از ساختمانهای هفت طبقه و کوشکهای باشکوه سخن می رود، اما نشانی از آنها به جا نمانده است. «مگاستنس» کوشکهای شاهی، «پندراگوپتا» را چنان وصف می کند که از هر اثر باستانی ایران، غیر از تخت جمشید، برتر است. و ظاهراً آن کوشکها را از روی نمونه های ایرانی طرح کرده بودند. تأثیر هنر ایرانی تا زمان «آشوکا» پایدار ماند.
معماری عصر بودایی :

پس از گرویدن آشوکا به آئین بودا، معماری هندی بتدریج از زیرنفوذ بیگانه بیرون آمد، و از آن پس نمادها و المانهایش از این دین جدید نشأت گرفت. این انتقال، از سر ستون بزرگی که تنها اثر باقیمانده از ستون دیگر آشوکایی است که در «سارنات» برپا شده بود، بخوبی نمودار است، طرح اصلی این کاخ با تالار صد ستون تخت جمشید قابل مقایسه است.

سرجان مارشال این اثر را با «همه نظایر خود در جهان قدیم» برابر می داند. شکل ترکیبی آن در کمال هنرمندی پرداخته شده، عبارت است از چهار شیر نیرومند که پشت به پشت یکدیگر داده، به نگهبانی ایستاده اند. هر چهار شیر قالب و شکل ایرانی دارند. در زیر اینها، ردیفی از نقوش برجسته است از صورتهای خوشتراش، از جمله صورت حیوانات محبوب هندیان، یعنی قبل، و رمز محبوب هند، یعنی گردون آئین بودا. زیرا این کتیبه نیلوفر آبی سنگی بزرگی است، که پیش از آنها در هنر معماری ایرانی فراوان دیده شده است، البته در سرزمین هند هم سابق دیریایی دارد. گل به حالت عمودی نقش شده، گلبرگهای آن به پایین برگشته و تخمدان آنها نمایان است، که می توان آن را نشان زهدان جهان، یا به عنوان یکی از زیباترین تجلیات طبیعت، به مثابه تخت یکی از خدایان دانست. نماد نیلوفر، همراه آئین بودا، هنرچین و ژاپن را نیز تحت تأثیر قرار داد. یک نوع مشابه آن، یعنی طرحی که برای پنجره ها و درها استفاده می شد و به شکل «تاق نعلی» آمد و گنبد زمان آشوکا به آن روش و سیاق ساخته شدند. این سبک از انحنای «دلیجان سرپوشیده» سقفهای گالی پوش که خیزرانهای خمیده نگهدارند آن بودند، تأثیر پذیرفته بود.14 (ش 4)

از آثار معماری دور بودایی (بویژه معماری مذهبی) چند معبد ویرانه، و تعداد زیادی استوپا و معابد غاری به جا مانده است که بررسی آنها در این بحث ضروری است.
استوپا : استوپاها در معماری هند ویژگی خاصی دارند و از جمله بناهای بسیار مهم و حائز اهمیت دین بودایی هستند.
این آثار در روزگاران کهن پشته خاکی بود که بر گوری قرار می گرفت. در آئین بودا به یک بقعه (گنبد) یادبود تبدیل گردید. و معمولاً بقایای جسد یک پارسای بودایی در آن قرار داده می شد.
اکثر این استوپاها گنبدی آجری دارند. روی آن یاستی (دکلی) برافراشته اند، و پیرامونش را توده های سنگی ایجاد نموده اندک ه روی تمام سطوح نرده ها را با نقوش برجسته تزئین کرده اند، که تمامی نقوش بدون تردید از نمادها و نرده های آئین بودایی، هند است، و هریک بیانگر موضوعی خاص.

استوپای «بارهوت» از کهن ترین این استوپاهاست اما نقش برجسته های آنها ابتدایی هستند و در حالی که تزئینات نرده های استوپای «امراواتی» در حد بسیار بالایی است و با استادانه ترین روش ایجاد شده است. در اینجا فضایی به مساحت 1580 مترمربع از نقش برجسته پوشیده شده است. «احتمالاً برجسته ترین بنای یادبود هند است.»16
استوپای سانچی :

معروفترین استوپای هندی است. در سمت چنوبی پلکانی دارد که به استوپا- ساقه گنبد به ارتفاع شش متر- منتهی می شود و دسترسی به یک راهروی باریک نرده دار در گرداگرد گنبد را میسر می سازد.
ارتفاع گنبد از زمینپانزده متر است. که از آجر ساخته شده است. در بالای گنبد فضای مربع شکل محصوری به نام «هارمیکا» قرار دارد که در وسط آن نیز یک «یاستی» یا دکل نصب شده است.
یاستی با چند مزین شده است. دورتادور محل بنای استوپا نرد سنگی گردی کشیده شده است که در چهار سمت شمالی، شرقی، جنوبی، غربی آن چهار دروازه دارد. این دروازه های سنگی ظاهراً تقلیدی از فرمهای چوبی کهن است، که معمولاً مشخص مدخل معابد خاور دور است.

بر هر وجب از ستونها، سرستونها، قطعات چلیپایی و تکیه گاهها انبوهی از گیاهان و اشکال انسانی و خدایی نقش شده است. روی یک ستون درواز شرقی، نقش زیبایی از رمز دیرین «بودایی» یعنی «بودی» وجود دارد که صحن روشن شدگی استاد را نشان می دهد، بر همان دروازه طاقچ زیبایی هست، که در آن «اله یکشی» دیده می شود که دست و پای ستبر و میان باریک دارد.
استوپا همانند اکثر ابنیه هندی، بیش از یک عملکرد دارد. این بنا به عنوان مکانی برای حفظ خاکستر مردگان مقدس و پرسش، نماد مرگ بودا یا نشان آئین بودا است. (ش 5)
معابد غاری :

در حالیکه پارسایان مرده ها را در استوپا قرار می دادند، رهروان زنده دل، در سنگهای کوه معابدی ایجاد می کردند که در آنها به خلوت، تن آسایی، آرامش و امنیت زندگی کنند. با اینکه در قرون نخستین میلادی چندین هزار غار معبد ساخته شد، که تعدادی از انها برای جینها بود، و لیکن تعداد فراوانی از آنها برای انجمنهای رهروان بودایی بود و اکنون هم هزار و دویست غار صخره ای از آنها به جا مانده است.
بیشتر این معابد غاری دارای سردری نعلی شکل هستند. در ورودی غار لوماس ریشی از این نوع است. این بناها در داخل دارای ستونهای مزین و استوار، سرستونهای جانوران و با نقوش برجسته اند. و اغلب سردها با ستونها و دیوارهای سنگی، یا رواقهای خوش نقش، تزئین شده اند.

درون معبد شامل یک «چیتیه» یا تالار اجتماع است. دو ردیف ستونهای شبستان را از راهروهای کناری جدا می کند. در انتهای تالار هم محرابی وجود دارد که بقایای اجساد مردگان مقدس را در آن نگاهداری می کردند. (ش 6)
معبد غاری کارلی :
یکی از کهن ترین معابد هندی است. که در سال 50 میلادی ساخته شده است و به قولی زیباترین آنها است که تاکنون هب جای مانده است. این بنادر «کارلی» در فاصل میان «پونه» و «بمبئی» قرار دارد. در این معبد آئین بودایی «هینه یانه» به شاهکار خود دست یافت. (ش 7)

برای ایجاد معبد کارلی قل یک تپه را خالی کرده و معبدی به طول تقریبی 38 متر و ارتفاع چهارده متر در آن ساخته اند (صحن مرکزی معبد به یک استوپای یک پارچه در مذبح منتهی می گردد و در دو سوی صحن نیز ستونهای عظیمی با سرستونهای زنان و مردان فیل سوار تعبیه گردیده و دو راهروی جانبی احداث شده است.
این ستونهای بزرگ تابع بخش انتهایی معبد هستند به همین علت در پشت استوپا یک غلامگردش ایجاد شده است.

در هر سوی در ورودی، فیل های غول پیکر مانند دو اطلس، ساختمانی چند طبقه را بر دوش خود نگهداشته، و در دوسوی درگاهی اصلی نیز کسانی ایستاده اند که ظاهراً صاحبان خیراند.
زوجهای مونث و مذکری بر سطوح نقش شده اند. این پیکرهای موجدار، با حالت خشک و بی حرکت استوپا در داخل تناقض دارند و مانند یاکشی های استوپای سانچی، از زندگی سخن می گویند نه از مرگ.
غارهای آجانتا : این غارها علاوه بر آنکه جای بزرگترین و با اهمیت ترین نقاشیهای بودایی هستند. با معبد «کارلی» برابری می کنند و از این نظر نمونه ای از هنر ترکیبی خاص معابد هندی هستند.

که نیمی معماری است و نیمی از آن پیکر تراشی است. در غارهای شماره 1و2 تالارهای اجتماعی وسیعی وجود دارد که شقف آنها با طرحهای بسیار زیبا کنده کاری و نقاشی شده و بر ستونهای محکم برپا شده که این ستونها در پایین چهارگوش در قسمت بالا مدور، و به نواره های گل آذین شده اند، در غار شماره 26، ستونهای عظیم به افریزی می رسند که پس از پیکرهایی که فقط بزرگترین نیروی دینی و هنری می توانست جزئیات و دقایق آنها را کنده باشد. (ش 8)

برج بوده گایا :
جالب ترین معبد از معابد بودایی هند این برج بزرگ است که با طاقهای جناقی (نیزه دار) خود ممتاز است، و با این همه تاریخ آن ظاهراً به سد نخست میلادی می رسد. هرچند که بقایای معماری بودایی همه ناقص است و شکوه و عظمت آنها بیشتر در هنر پیکر تراشی است تا سبک معماری آن شاید که پیرایشگری دیر پا سبب شده باشد که نمای بیرونی آنها زننده و عریان بماند.
البته باید به این نکته اشاره نمود که در معماری مذهبی بودایی دو نوع ساختمان وجود داشت، یکی تالار تمرکز که در واقع گسترش حجر راهب بود و دیگری گنبد با
بقیعه اشیای متبرکه, که این دو نوع در ابتدا از هم مجزا بودند. اما هنگامی که معبدهای کارلی و بهاجا حدود سه یا چهار قرن پس از مرگ بودا ـ در غرب هند ساخته شده اند به طور توام در یک ساختمان جای داده شدند.
معماری معابد هندو (آئین هندو) : در زمانی که آیین بودایی در اوج اقتدار بود آیین هندو به تدریج قدرت و نیروی لازم را برای هم در همشکستن آیین بودا فراهم آورد. از حدود قرن دوم , یا اوایل ق . م آیین هندو مجدداً به اوج خود رسید. هند وان بهترین دستاورده ای هنری خویش را در جزیره الفانتا در سده ششم میلادی به وجود آورند این آثار این گونه پدهید آمده اند که درون قله ای را خاکبرداری کرده و یک تالار رستوران دار عظیم به وسعت سیصد متر مربع در آنم ایجاد کرده اند . بیننده به محض ور ود به این معبد از میان ردیف ستونهای سنگین به درون آن خیره می شوند تا آن که پس ار مانوس شدن با تاریکی شکلهای غول آسای سردیس شیوا در مقام مهادوا یعنی خدای خدایان و تجسم نیروها خلاقیت, بقاء و تخریب, شبیه سازی شده است. تصور قدرت بیدرنگ از مشاهده ابعاد سرها که تقریباً 420 سانتی متر از سطح معبد ارتفاع دارند و بر بیننده جز قیافه ای کوتوله جلوه نمی کنند, به بیننده القاء می شود که هر یک از این سه چهره جنبه گوناگونی از عنصر جاودانی را بیان می کنند, چهره وسطی نه سختگیر و نه مهربان است.

در عالیترین حالت درون نگری جاودانی است و به عالمی ورای بشریت می نگرد و در چهره دیگر یکی نرم و لطیف, دیگری خشمگین و ترسان است. در دیوارهای اطراف قابهای کنده کاری شده عمیقی که افسانه های مربوط به شیوا را مجسم کرده اند, قرار دارد.

معماران نو آور هندو, با همان نیرو ی خلاقی که به آفرینش معابد غاری انجامیده بود, به ساختن نخستین نیایشگاه سنگی ساخته پرداختند. یکی از این معابد که اکنون نیز بر پاست, «معبدویشنو» است که در اوایل سده ششم میلادی ـ در زمان سلسه پادشاهی و امپراتوری گوتپا در «دئوگیری» واقع در شمال هند ساخته شد. معبد هند و تالاری برای نیایش دسته جمعی نیست, بلکه اقامتگاه خداست یگانه شرطی که رعایتش الزامی است ساختن اتاقکی برای تمثال یا نماد مورد پرستش است. این مکان مقدس «گاربهاگریها» یا اتاقک شکم نامیده می شود دیواره های جسیم و سقف سنگینی دارد تا بتواند خدا را در خود نگه دارد و حفظش کند. درگاهی برای ورود شخصی معتقد , تنها موردی است که به پاره های امور معماری نیلز پیدا می کند. همانطوریکه درباره استوپا ملاحظه کردیم این نیایشگاه معانی دیگری نیز دارد, مثلاً نماد پوروسا یا انسان

ازلی است. به علاوه از لحاظ نقشه یک ماندالا , یا نمودار جادویی کیهان است و ابعادش بر اساس واحدها یا پیرایه های تعیین م ی گردند که اشارات و رموز جادویی دارند. مثلاً خود این معبد نمایی است که باید از بیرون مشاهده شود. تیوریهای معاصر غربی درباره معماری به عنوان هنری که با شکل محدود کننده فضا برای میسر ساختن اجراتی کارهای روزانه آدمیان سر و کار دارد در مورد معبد هندو صدق نمی کند. چون باید آن را به عنوان یک اثر پیکراتراشی ارزیابی کرد نه یک اثر معماری . در معبد نخستین مانند نیایشگاه دئوگیری, تزیینات محدو د و ممنوع و شکل یک مکعب ساده است, که در آغاز یک برج نیز بر روی آنها نهاده می شد. تمام دطوارها به جز دیوار مدخل ورودی یک پارچه و توپرند. اما سطوح کنده کاری شده ای مانند درگاهیهای کاذب کار گذاشته شده در دیواره ها نیز دارند.

از آثار معماری هند و که در جنوب این کشور است. گروه بی نظیری از پنج معبد کوچک و مستقل در «راتهاها» وجود دارد که احتمالاً به عنوان مدلهای معماری از برخی تکه سنگهای عظیمی که در آن منطقه پراکنده اند, تراشیده شده اند.یکی از این معبدها مذبح دار است, دیگری به شکل یک ناو طاقدار طولانی با سقف گهواره ای است که در انتهای آن منحنیهای که قدمتی طولانی در معمار باستانی دارد دیده می شود. کوچکترین آنها معبدی است که پلان چهار گوشه و سقف و بی شکل اش که سنگینی هم بر دیوار افکنده است قابل ملاحظه است.
معبد «دهاراماراجا» یعنی بزرگترین راتها, مقصوره مکعب وار ساده ای مشابه مقصوره معبد دئوگیری دارد. از دیگر معابد هندو می توان نیایشگاههای موکت شورا, بهروانشهر, که از نظر معماری اهمیت قابل توجهی دارد را باید نام برد.

معماری معابد جین. یکی از مهمترین آیینه های هند باستان, آیئن جین است:
جینیها به هنر معماری علاقه و دلبستگی فروانی داشتند. در طی سدهای یازده و دوازدهم میلادی, معابدشان زیباترین معابد هند بود. شاید که بتوان گفت که آنها سبکی خاص در معماری پدید نیاورند. بلکه نخست از نقشه معابد بو دایی, که در دل کوه کنده شده بود, تقلید کردند, سپس نقشه معابد محصور ویشنویاشیوا را, گروه گروه, بر فراز تپه ای بر پا داشتند. نمای این معابد ساده است. اما از در ون بسیار پیچیده و فنی بودند.

تقوای جین ها, موجب گردید که پیکر نامداران جین را, یکی پس از د یگ ری در نیایشگاههای بگذارند, که تعداد آنها بر بالغ بر 6449 پیکره بود.
معبد جین در «ایهلی» تقریباً به سبک یو نانی ساخته شده است, به شکل مربع با ستونهایی در بیرون یک رو اق, و یک مقصوره یا اتاق مرکزی در داخل درکحوراهو, جینها, ویشنوپرستان, و شیواپرستان, 28 معب د در کنار یکدیگر ساخته اند. گویی به این طریق ساخته اند.گویی به این طریق خواسته اند حقانیت دینی خود را نشان می دهند. کامل ترین آنها «نیایشگاه» پارشوناته» است که به شکل مخروطهای مطبق رو ی یکدیگر, با ارتفاع عظیمی برآورده اند. نماهای صیقل خورده آن, جایگاه شهری واقع از پارسیان جین است.
علاوه بر این جین ها در «مونت آبو» که هزار دویست و وبیست متر ارتفاع دارد, معبدهای بسیاری ساخته اند, که سه معبد از آنها باقی مانده است, معابد «ویملا» و «تیجپالا» و «آدیناتا» که بزرگترین دستاورد این فرقه در این حوزه از هنر است.

در این معابد و معابد هم عصرشان , انتقال از شکل های مدو ر نیایشگاههای سبک بودایی به سبک برج دار هند قرون وسطی قابل ملاحظه است. شبستان, یا فضای داخلی, محصور به ستون تالار اجتماعات, را به دبیران و به شکل یک سالن در آورده اند که پشت این قسمت, زاویه است و بالای زاویه, برخی حجاری شده و پیچیده بر پا کرده اند که سطوح مطبق متوالی, روی یکدیگر قرار می گیرد, معابد هند و در شمال بر اساس همین نقشه ساخته می شد. چشمگیر ترین این معابد, گروه «بوونیشوره» در ایالات «اورسیا» است. زیباتدین این گروه معبدی است. که آن را در قرن یازدهم میلادی برای «ویشنو» ساخته اند. این معبد برج عظیمی است متشکل از ستونهای نیمه مدور که پهلوی هم قرار گرفته و پوشیده از مجسمه است, و سطوح سنگی آن هر چه بالاتر می رود کوچکتر می شود, برج, رو به درون انحنا دارد و به یک تاج و یک منار ختم می شود.

هندیها تقوی و روح پرهیزگار خویش را نه فقط با شکوه و جلال معابد خود, بلکه, پرداختن به جزییات بسیار دقیق و ظریف نشان می دهند. برای خداوند هیچ چیز بهتر از این نیست.
اگر به تاریخ پر از فراز و نشیب هند نظری بیفکنیم, خواهیم دید که بزرگترین دستاوردهای آن را به جهل و تعصب از بین برده و مابقی را هم ویران کرده است. پرتغالیها, در «الفانتا» با توحش تمام مجسمه ها و نقش برجسته ها را خرد کردند. و هندیها بر همین اساس هرگاه دست هر بیگانه ای به معابد می رسید آن را ترک می نمودند چون تصور می کردند, که معبد آلوده شده است.
در شمال هند آثار معماری بیشتر دستخوش نابودی گردید. ولی از روی بناهای عظیمی که در جنوب باقی مانده به حدس میتوان دریافت که در شمال نیز این عظمت و شکوه برقرار بوده است. از طرفی چونکه حکومت مسلمانان در بخش جنوبی کمتر نفوذ کرد و از این راه هندیها در جنوب قدرت بیشتری یافتند و اکبر شاه هم مسلمانان و هندیهای غیر مسلمان را به یکدیگر نزدیک نمود, و هر فرقه را به شناخت مذاهب و آئین همدیگر آشنا نمود. و همین امر هم موجب گردید که معبد در جنوب از رشد و نمو بیشت ری برخوردار شوند.

تعداد فراوانی از معابد هند و در جنوب باقی مانده است. هند ساختمانی معابد جنوبی متشکل از سه عنصر بود: دروازه, ایوانستواندار, برج ویمانه که تالار اصلی یا زاوایُه را درخود داشت. جز چند نمونه کاخ استثنایی, معماری هندی سراسر در خدمت دین بود. مردم به خود زحمت نمی داند که برای خودشان بناهای باشکوه بسازند, اما هنر خود را وقف وقف خدمت به روحانیون و خدایان می کردند. هیچ مثالی بهتر از این نمی تواند نشان دهد که حکومت واقعی هند, خود به خود حکومت دین بود.

بطوریکه از آثار معماری همجوار هند مشخص است, هنر معماری به همراه دین هندی, از تنگه ها و مرزها گذشته, به سیلان, جاوه, سیام تایلند, برمه, تبت, ختن, ترکستان, مغولستان, چین و کره و ژاپن رسیده است. «در آسیا تمام راهها به هند ختم می شود.» هندیان در قرن پنجم ق . م, از دره گنگ به سیلان رفته, در آنجا مسکن گزیدند.
دویست سال بعد, آشوکا یک پسر و یک دخترش را به سیلان فرستاد تا مردم آنجا را به آئی ن بودا در آورند, اگر چه این جزیره می بایست پانزده قرن با هجوم تامیلها بجنگد, تا زمان سلطه بریتانیا بر آن, یعنی تا سال 1815, دارای فرهنگ غنی بود, اما استعمارگران انگلیسی با حیله گری و سپس ناجوانمردانه هند و بسیاری از همسایگانش را به استعمار خویش درآورند و به شدت, به هند و فرهنگ و مذهب و تمدن آن آسیب کلی وارد آورند.

مقدمه مترجم
به نام پروردگار یکتا
فضاهای معماری و شهری در گذشته، تحت تأثیر دو گروه از عوامل شکل کی گرفته اند: نخست، مجموعه عوامل درونی و بومی، مانند مصالح محلی، دانش و تجربیات فنی، فرهنگ و الگوهای رفتاری؛ دوم، عوامل و تأثیرگذاریهای بیرونی؛ چه از طریق مصالح غیربومی یا نفوذ تجربیات و مهارتها، الگوها و غیره. طبعاً هرقدر روابط بیرونی نیز کمابیش به همان نسبت کمتر می شد. در جامعه ها و ناحیه هایی که حداقل ارتباط ممکن را با سایر مناطق و جامعه ها داشتند، – مانند جوامع روستایی – یک شیوه معماری برای قرنها ثابت و بدون دگرگونی تداوم می‌یافت. اما طراحی فضاهای معماری و شهری به خصوص در شهرهای بزرگ و مراکز ایالتی و پایتختها، متناسب با کارکرد سیاسی – اقتصادیشان در منطقه، از انواع تحولات و دگرگونیهای حادثی، انتقالی و ساختاری دور نبوده‌اند؛ دگرگونیهایی که در برخی موارد از روشها و شیوه‌های معماری سایر نواحی و مناطق تأثیر می‌پذیرفته است.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید