مقاله نقش مدرسه دربهداشت روانی دانش آموزان در word دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقش مدرسه دربهداشت روانی دانش آموزان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش مدرسه دربهداشت روانی دانش آموزان در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله نقش مدرسه دربهداشت روانی دانش آموزان در word :
نقش مدرسه دربهداشت روانی دانش آموزان
تعریف بهداشت روانی وروشهای پیشگیری:
در تعریف اول منظور از بهداشت روانی عبارت از رشته ای، تخصصی در بهداشت عمومی است که در زمینه کاستن اختلالات روانی در یک جامعه فعالیت می نماید.
به عبارت دیگر، بیماریابی Finding Case و پیگیری up Follow موارد روان پزشکی را به عهده دارد و هدف اصلی آن، کشف علت این اختلالات و ریشه کنی آنها disease of Eradication می باشد. بدین ترتیب بررسی انواع مختلف اختلالات روانی و عوامل زیستی، روانی، اجتماعی Factors Social – Psycho – Bio در این رشته علمی مورد بحث قرار می گیرند. به همان ترتیب در بهداشت عمومی مثلا بیماریهای عفونی مورد بررسی واقع می شوند و عامل بیماری زا و چگونگی ایجاد بیماری و علائم آنها و راه های سرایت مورد توجه واقع می شوند و عامل بیماری زا و چگونگی ایجاد بیماری و علائم آنها و راه های سرایت مورد توجه واقع می گردند تا روش پیش گیری مشخص شود، در مورد اختلالات روانی نیز سعی می شود تا عوامل بیماری زا و طرز بوجود آمدن بیماری مشخص گردند تا طرز پیش گیری نیز شناخته شود و بتوان نسبت به از بین بردن این بیماریها در اجتماعات انسانی اقدام نمود. با این دید، منظور از بهداشت روانی بررسی روش های پیش گیری است.
در این مورد باید توجه داشت که اصول بهداشت روانی به سادگی اصول بهداشت عمومی نیست. مخصوصا در مورد بیماریهای عفونی، فعالیتهای شبانه روزی دانشمندان این رشته، روشنائی زیادی ایجاد کرده است و در ممالکی که بهداشت عمومی پیشرفت قابل ملاحظه ای نموده است،
پیداشدن یک بیمار مبتلا به تیفوئید موجب شگفتی می شود. بوسیله ایجاد آب لوله کشی و گسترش آن برای تمام مردم و آموزش راههای مبارزه با این بیماری، ریشه کنی بیماری به مقدار زیادی تحقق یافته است. مثال دیگر را می توان در مورد بیماری مالاریا زد که روزی در تمام جهان و مملکت ما بلای عظیمی به شمار می آمد و تلفات زیاد و ضررهای اقتصادی فراوان به بار می آورد، ولی چون عامل بیماری زا و طرز سرایت آن شناخته شد، با توجه به فعالیت سازمان ریشه کنی مالاریا واقعا به حد ریشه کنی رسیده است.
در مورد بیماریهای روانی هنوز وضع به این روشنی نیست زیرا در ایجاد بیماریهای روانی چند عامل باید دست به دست دهند تا بیماری ایجاد گردد ولی خوشبختانه فعالیت های زیادی می شود تا وضع شبه به بیماری جسمی گردد و با نتایجی که بدست آمده، این امید هست که بتوان به نتایج بیشتر و آینده درخشان تری امید داشت.
در تعریف دوم بهداشت روانی «ثابت و برقرار نمودن وضعیتهائی که سلامت روانی مثبت سازنده را به بار می آورد» مورد توجه واقع می گردد. به عبارت دیگر، تنها «نبودن بیماری» کافی نیست بلکه سلامت فکر یا سلامت روان و بالابردن میزان سلامت و رشد به صورت روزافزون از اهداف این بعد از بهداشت روانی است. با نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانی می توان نسبت
به ایجاد سیستم با ارزشی در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی و بین المللی اقدام نمود. هنگامی که سلامت روانی و معیارهای آن شناخته شد، نسبت به دستیابی به آن اقدام می شود و راه برای تکامل فردی و اجتماعی گشوده می گردد. به این منظور معیارهای سلامت روانی و رشد باید مشخص گردند و راه های دستیابی به آن کشف شوند تا بتوان از طریق آموزش و فراهم آوردن تسهیلات در حد فرد و اجتماع، رشد را به ارمغان آورد.
با این برداشت، دستیابی به بهداشت روانی تنها از طریق کشف قوانین و روش هایی است که بتوانند سلامت روانی و رشد انسان را تامین نمایند و با برداشت فوق، تعریف زیر برای بهداشت روانی انجام شده است بهداشت روانی عبارتست از بررسی قوانین و روش های زندگی که به کاربردن یا قبول آن، موجب سلامت روانی و جلوگیری از ابتلای به بیماری های روانی می شود.»
«به نظر می رسد پذیرش هیچ قانونی به تنهایی نتواند سلامت روانی و رشد را به ارمغان آورد و بهتر است تعریف فوق به صورت زیر اصلاح گردد:
«بهداشت روانی عبارت است از بررسی قوانین و روش های زندگی که یادگیری پذیرش و کاربرد آنها موجب سلامت روانی و جلوگیری از ابتلای به بیماری های روانی می شود.»
نقش عوامل مختلف در اختلالات روانی و لزوم مبارزه با آنهاهیلی برونر Bronner & Healy از متخصصان «بهداشت روانی، بعد از تحقیق درباره جوان هایی که در آستانه سقوط بوده اند به این نتیجه رسیده اند که دلایل مشکلات هیچ یک از آنها، کمتر از سه یا چهار دلیل نبوده است.
در مواقع بروز بیماری جسمی وقتی مشخصات میکروب و سموم و عوارض ناشی از آن به مردم القا شود به علت علاقه ای که به سلامت خود دارند، همکاری خواهند کرد و به عنوان مثال تا آب آشامیدنی آلوده را نجوشانده مورد استفاده قرار نخواهند داد. در مورد بهداشت روانی هم باید سعی کرد تا عوامل بیماریزا را که مانند میکروب قابل دید با چشم مسلح نیستند شناخت و آنها را در حد عموم شناساند.
نکته بسیار مهم در آموزش بهداشت روانی، کمک به افراد نسبت به پذیرش واقعیات و طرح برنامه های منطقی برای از بین بردن مشکلات زندگی است. نادیده گرفتن حقایق مسلم و تنها توجه به تمایلات شخصی، یقینا یک راه حل موقت است و کمکی به از بین بردن مشکلات نخواهد نمود.
اساس کلی در پیشگیری بیماریها، جلوگیری از بروز علت و مبارزه با آن است. در مورد بیماری های عفونی شامل معالجه بیماران و مجزا نمودن آنها (مخازن انسانی) انهدام برخی مخازن حیوانی، حفظ و رعایت موازین بهداشتی و بالاخره مجزا نمودن افراد سالم و واکسیناسیون است( 7 ، 6 ) . آموزش بهداشت شامل آشنا نمودن مردم به وضع بیماریها، عوامل موثر در ابتلای به آنها، تشویق به رعایت نظافت شخصی و محیط می باشد. باید توجه داشت که انجام هر اقدام بهداشتی بدون آماده کردن افکار عمومی مردم غیر ممکن است، زیرا در صورت عدم همکاری مردم با برنامه ها حتی اگر اقدامات بهداشتی بزور انجام شود، نتیجه ای نخواهد داشت.
تکامل روشها در بهداشت روانی
بررسی بهداشت روانی از نظر تاریخی نشان می دهد که همواره با تغییرات فراوانی همراه بوده است و هرگاه روشی در مورد پیشگیری به وجود آمده است، با پیشرفت و تکامل آن، روشی دیگر جایگزین شده و بیشتر چندین روش که با هم تداخل داشته اند مورد استفاده قرار گرفته و می گیرند. البته این سیر در طول تاریخ تدریجی بوده و در جوامع مختلف نیز برحسب
قدرت علمی و فرهنگی و اقتصادی این کیفیت تبدیل را به صورت تدریجی مشاهده می کنیم. ایده آل است که آهنگ تغییر و تکامل روش های بهداشت روانی سریعتر و در جوامعی که از این امکانات محرومند به صورت خط مستقیم و میان بر انجام شود و کمبودها جبران شوند. میزان انرژی و نیروی انسانی که در این راه صرف می گردد، یقینا با رسیدن به این هدف بستگی مستقیم دارد.
تمرکز فعالیت ها بر محیط
در گذشته، تمرکز اصلی و هدف بهداشت روانی فرد و شخصیت فردی بود و علل بوجود آورنده بیماری های روانی را مربوط به خود شخص و مخصوصا تجربیات سال های اول زندگی او می دانستند. بنابراین وظیفه اصلی بهداشت روانی، بررسی فرد ایجاد تغییراتی در نیروهای روانی او بود.
با تغییراتی که در برداشت های روان پزشکی به عمل آمده، به جای بیماری اختلالات روابط بین فردی وبه جای بررسی مسائل فردی، بررسی مسائل فرد در محیط مورد توجه قرار گرفت و واحدهای بزرگ اجتماعی در بهبود مسائل بهداشت روانی دست اندرکار شدند. این واحدها از یک خانواده کوچک شامل یک زن و شوهر و یا خانواده بزرگ شروع و به تدریج شامل همسایگان و تمام اجتماع می شوند. به این ترتیب، فعالیت ها بیشتر بر روی محیط متمرکز می شوند
و نه بر روی فرد و با بهتر کردن وضع بهداشت روانی محیطی متمرکز می شوند و نه بر روی فرد و با بهتر کردن وضع بهداشت روانی محیطی که فرد در آن زندگی، کار و بازی می کند، بهداشت روانی فرد را بهبود می بخشند. بنابراین بعضی از کارهائی که تحت عنوان بهداشت روانی انجام می گیرند با روش های گذشته متفاوتند.
این فعالیت ها اعم از اینکه تحت عنوان های بهداشت روانی و یا رفاه اجتماعی انجام شوند، بدون شک در بهزیستی گروه های عظیمی از مردم موثر خواهند بود.استانفورد Stanford معتقد است که نسل کنونی درمان کننده گان روانی آخرین گروهی هستند که فعالیت های خود را در درجه اول به بخش خصوصی اختصاص داده اند. اگر چه در آینده نیز تشخیص بیماریهای فردی و درمان آن نیز مورد توجه خواهد بود ولی مسئولین درمان های روانی باید در آینده افق دید خود را وسیعتر نمایند و بیشتر در حد اجتماعی فعالیت نمایند و معلومات خود را به منظور ایجاد رفاه عمومی برای همه طبقات به کار ببرند.
برنامه ریزی های جامع
واحدهای مختلف روانپزشکی و بهداشت روانی هر کدام در بهبود بهداشت روانی نقشی دارند. بیمارستانها، درمانگاهها، کارگاه های روانپزشکی و سایر تاسیسات رفاهی، بهداشتی و اجتماعی را می توان در این دسته نام برد. وسعت این واحدها در نقاط مختلف متفاوت است و در بعضی مناطق به هیچ وجه وجود ندارند. در بعضی مناطق واحدهای مختلفی فعالیت می نمایند که بعضی خصوصی و بعضی دولتی هستند، اینک نیاز فراوان به یک دستگاه برنامه ریزی جامع می باشد
تا نیازهای هر منطقه را بررسی نماید و بین واحدهای کوچک، واحدهای جامعی به وجود آیند تا جوابگوی تمام نیازهای اجتماعی باشند و از اتلاف وقت و انرژی و دوباره کاری جلوگیری به عمل آورند. یقینا برنامه ریزی های جامع، بازدهی تاسیسات موجود را نیز برای فرد و اجتماع بیشتر خواهند نمود. همکاری مردم عادیافزایش تمایل عمومی به فعالیت های بهداشت روانی، میزان کمک و آمادگی برای همکاری داوطلبانه را وسعت داده است.
اینک در بسیاری از جوامع سعی می گردد تا به میزان حداکثر از این داوطلبان استفاده به عمل آید و از کمک دهندگان غیر حرفه ای نیز کمک گرفته شود. در حال حاضر روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی و سایر کادر بهداشت روانی قادر نیستند نیازهای بهداشت روانی را برآورند. روش های گروه درمانی و درمان های کوتاه مدت در این مورد می تواند جبران این کمبود را بنمایند. تربیت داوطلبان کمک به بهداشت
روانی نیز به عنوان وسیله ای دیگر می تواند مورد قبول واقع شود. همکاری افراد عادی با کادر درمانی بیمارستانها سابقه تاریخی نیز دارد و اکنون این جنبش بیشتر به چشم می خورد و اگر سعی شود این همکاری با آموزش و مراقبت این افراد پاسخ داده شود می توانند نقش موثری را در روش های درمانی به عهده گیرند. تربیت این افراد در بعضی موارد موجب شده بتوانند به طور تمام وقت در جنبه های درمانی انجام وظیفه نمایند.