مقاله خورشید در word دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله خورشید در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله خورشید در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله خورشید در word :
خورشید
مقدمه
در دوران باستان، یونانیها، ستارهشناسی را «ملکهی دانشها» مینامیدند. ستارهشناسی مسلماً قدیمیترین دانشهاست. حتی قبل از آنکه ستارهشناسی به صورت دانشی واقعی در آید، انسانهای دوران باستان شیفتهی دیدنیهای آسمان بودند و خورشید و ماه را خدایان روز و شب میدانستند. انسان به زودی دریافت که میتواند از خورشید، ماه و حتی ستارگان برای اندازهگیری زمان استفاده کند، زیرا این اجرام با گذشت زمان در پهنهی آسمان با نظمی شبیه به حرکت عقربههای ساعت از جایی به جای دیگر میروند. مصریها و بابلیها 2600
سال قبل از میلاد، مصریان اهرام سنگی و چند صد سال قبل از آن بابلیان «زیگورت»های خشت چین خود بنا نهادند، ولی آنها پیش از این، اندازهگیری طول فصلها با استفاده از خورشید و ستارگان انجام میدادند. همچنین مصریان کشف کرده بودند که با مشاهدهی دقیق طلوع ستاره درخشان شعرای یمانی در آسمان صبحگاه میتوانند زمان طغیان سالانه رود نیل را پیشبینی کنند، زیرا این امر در تقویم کشاورزی آنها مهمترین رویداد شمرده میشد. تا این زمان مصریان در مساحی نیز خبره شده بودند و توانستند با استفاده از ستارگان صورت فلکی دب اکبر (خرس بزرگ)، چهار ضلع هرم بزرگ را دقیقاً در جهت شمال، جنوب، شرق و غرب بنا نهند.
مصریان خورشید را «رغ» (خدای خورشید) مینامیدند. از آنجا که گرما و نور خورشید به زمین حیات میبخشد. لذا خورشید مهمترین خدای آنان شد. آنها اعتقاد داشتند که خدای بزرگ، خورشید هر روز به هنگام طلوع با سوار شدن در قایقی که بر پشت الهه آسمان موسوم به «نوت» قرار دارد، از پهنه اقیانوس میگذرد. همچنین فکر میکردند که خورشید به هنگام غروب که در زیر فرو میرود، حرکت خود را در دنیای تاریک زیر آسمان ادامه میدهد.
در طی شب کاهنان معابد با هراس از اینکه ممکن است خورشید تا ابد از زمین دور شود، برای بازگشت آن به دعا میپرداختند. آنگاه به هنگام طلوع خورشید، که به معنی استجابت دعای آنان بود، برای ستایش خدای خورشید سرود مذهبی میخواندند. به اعتقاد مصریان ماه نیز خدای دیگری است که سوار بر قایق پشت «نوت» در آسمان حرکت میکند. در کندهکاریهای، معابد و الواح و نقاشیهای روی تابوت اجسام مومیایی شده که در موزهها موجودند میتوان شواهدی بر این اعتقادات و از جمله قایق ستارگان به دست آورد.
خورشید ما به عنوان یک ستاره
خورشید، یا ستاره ما فقط یکی از میلیونها ستاره عضو کهکشان ما یعنی کهکشان راه شیری است. و تنها یکی از میلیاردها ستاره موجود در کل کیهان است.
در مقایسه با ستارگان دیگر، خورشید ما جرم متوسطی دارد. با این حال، برای ما ساکنان زمینی جالبترین و مهمترین شی موجود در آسمان است. زیرا نور و حرارت آن بر تمام فعالیتهای روزانهی ما تسلط دارد. بدون دریافت انرژی از نیروگاه دائمی خورشید، زندگی در روی زمین امکانپذیر نیست. فاصله متوسط زمین از خورشید برابر با 148800000 کیلومتر است. با وجود این همه فاصله در هر کیلومتر مربع از سطح زمین انرژی معادل 1950000 اسب بخار از سطح خورشید دریافت میشود. ولی این مقدار انرژی فقط کسر کوچکی از کل انرژی تابش خورشید است که تمام جهات در فضا پخش میشود اگر میتوانستیم از تمام انرژی که خورشید بر منطقهای از سطح زمین به مساحت چند مایل یا کیلومتر مربع میتابد بهرهبرداری کنیم آنگاه انرژی حاصل
آسمان در هر فصل چگونه تغییر میکند
آسمان مانند ساعت و تقویم است و با تغییر ساعت در شب، و فصل در سال، تغییر پیدا میکند در ساعت 10 شب ماه دی (زمستان) بخش چهارگوش صورت فلکی دب اکبر طوری قرار میگیرد که در سمت راست ستارهی قطبی واقع میشود. ولی سه ماه بعد (بهار) دب اکبر در همان موقع شب، دقیقاً در بالای ستارهی قطبی واقع میشود و صورت فلکی ذات الکرسی که به شکل w یا M است در پشت آن قرار میگیرد. در ساعت 10 بعد از ظهر تیرماه (تابستان) دب اکبر به سمت چپ ستارهی قطبی میرود. در ساعت 10 شبهای مهرماه یا اوایل پاییز، این هفت ستاره به افق شمالی میروند و به جای آن ذات الکرسی در افق بالای آسمان به خوبی نمایان است و میتوان آن را به عنوان راهنما در نظر گرفت و سه ماه بعد دور از نور تکرار میشود.
(تابلوهای راهنمای بهار)
شناسایی ستارهها و صور فلکی بهار را میتوان از صورت فلکی دب اکبر یا خرس بزرگ آغاز کرد که به صورت بسیار واضحی در غروب شبهای بهار در بالای افق آسمان شمالی پیدا است. هفت ستاره از اعضای اصلی این صورت فلکی هستند. در سمت مقابل ستاره قطبی، پنج ستاره دبلیو (w) شکل ، صورت فلکی ذات الکرسی را تشکیل میدهند. ستاره قطبی ستارهای با درخشندگی متوسط است که در مکانی به نسبت خالی از ستاره در آسمان واقع شده این ستاره به طور دقیق در قطب شمال آسمان قرار نگرفته بلکه به اندازه یک درجه (دو برابر قطر ماه) از قطب شمال واقعی فاصله دارد.
شب هنگام که نظارهگر آسمان هستیم متوجه میشویم که با توجه به چرخشی زمین به دور محور خود، ستارگان پیدا قطبی هم به ظاهر بر گرد قطب شمال (ستاره قطبی) در حال گردش هستند. حالا برمیگردیم به دب اکبر. اگر دو ستارهی انتهایی یا ستارههای راهنمای دب اکبر را از جهت مخالف ستاره قطبی ادامه دهیم به صورت فلکی اسد میرسیم. این صورت فلکی به لحاظ شکل داس مانند و تعدادی از ستارگانش که شباهتی به علامت سوال فارسی دارند و در واقع سر اسد یا شیر را میسازند، معروف است.
حالا دستهی آبگردان دب اکبر را مد نظر قرار میدهیم. اگر این دسته را با توجه به انحنایش ادامه دهیم به یکی از ستارههای روشن آسمان به نام سماک رامح (نگهبان شمال) میرسیم و اگر به همین ترتیب انحنا را ادامه دهیم به ستارهی چشمک زن دیگری به نام سماک اعزل از صورت فلکی شنبله خواهیم رسید. باید توجه داشت که ستارگان سماک اعزل و سماک رامح به همراه ستاره قلب الاسرار از صورت فلکی اسد، مثلثی نسبتاً معروف را در آسمان تشکیل میدهند.
(تابلوهای راهنمای تابستان)
در شبهای تابستان سه ستاره مثلثی متساوی الساقینی را در آسمان بالای سر تشکیل میدهند. اینها به ترتیب درخشندگی عبارتند از: نسر واقع، نسر طایر و دنب. نسر واقع پنجمین ستارهی درخشان آسمان و نخستین ستارهی درخشان است که در شبهای ماه تیر و مرداد و بالای سر و به رنگ آبی سفید، همچون الماس میدرخشد. دنب درخشندهترین ستاره در صورت فلکی دجاجه یاقو است ولی بهتر است صلیب شمالی خوانده شود. دنب در سد صلیب واقع شده نیمساز زاویه دنب، قاعدهی مثلثی که از نسر واقع و نسر طایر تشکیل شده را قطع مینماید و به طرف ستارهی درخشان قلب العقرب در نیم کره جنوبی ادامه مییابد. در تیرماه قلب العقوب با تاریک شدن هوا در آسمان ظاهر میشود. قلب العقرب بسیار باشکوه است و در ناحیهی قلب صورت فلکی عقرب، جای گرفته است. خط اتصال دهندهی نسر واقع به دنب، ما را به چهار گوش مربوط به اسب بالدار (فرس اعظم) راهنمایی میکند. این چهار
ستاره وقتی بالای سر قرار میگیرند، نشانگر فصل پاییزند. گذشته از مثلث تابستانی، آسمان فصل تابستان خالی از ستارگان بسیار درخشان و صورتهای فلکی معروف است باید دانست که مثلث تابستان بر خلاف نامش در فصل پاییز هم در آسمان دیده میشود. (تابلوهای راهنمای پاییز) رفته رفته با غروب مثلث تابستان در غرب، چهارگوش مربوط به اسب بالدار به صحنه میآید. این چهارگوش در ساعت 10 شب نیمه دوم مهر ماه در آسمان، به بالای سر میرسد و 8 بعد از ظهر در نیمهی دوم آبان ماه یا 6 بعداز ظهر آذرماه به فراز سر میرسد. چهار ستارهی مستقر در چهار گوشهی این شکل، چندان درخشان نیستند. آنها بخش بزرگی از آسمان را که فاقد ستارههایی قابل دید با چشم غیر مسلح است،
میپوشانند. چهارگوش اسب بالدار، کلید راهنمایی برای پیدا کردن سایر ستارگان و صورتهای فلکی مجاور در این فصل از سال است. در قسمت شمالی چهار گوش، ستارهی دنب و بخشی از مثلث تابستانی قابل دید میشود. در بین چهار گوش و ستارهی قطبی، صورت فلکی دبلیو شکل (w) ذات الکرسی قرار میگیرد. همان طور که در نمودار مشخص شده اگر دو ستاره دست کم چهار گوش را ادامه دهید به ستارهی انتهایی ذات الکرسی میرسیم که امتداد آن به قطب و ستارهی قطبی برخورد مینماید. بر عکس اگر ستارهی قطبی را به ستارهی انتهایی ذات الکرسی وصل کنید و امتداد بدهید به دو ستاره از ستارههای چهار گوش اسب بالدار میرسیم ودر واقع این صورت فلکی نمایان میشود خط وصلکننده دو ستارهی دست راست چهارگوش یاد شده بیننده را به ستارهی روشن فم الحوت از صورت فلکی حوت جنوبی راهنمایی میکند. اما این کار معمولاً در نقاطی از کره زمین که در عرضهای جغرافیایی میانه واقعاند دشوار است، چون صورت فلکی حوت متعلق به نیم کرهی جنوبی است و نزدیک به افق جنوب است.
(تابلوهای راهنمای زمستانی)
آسمان زمستان از نظر ستارگان درخشان نسبت به سایر فصلهای غنیتر است. در راس این زیبایی، درخشندگی الماس گونه شعرای یمانی یا شباهنگ است که در نیمهی شبهای اواسط دی ماه و یا در ساعت 10 بعد از ظهر اواسط بهمن ماه و یا در ساعت 8 بعد از ظهر اواسط اسفند ماه در آسمان تلألو خیرهکنندهای دارد. موقعیت شعرای یمانی در تارک جنوبی مثلث زمستانی، متشکل از ستارههای درخشان دیگر یعنی قلب الاسد در بالا دست چپ و ابسط الجوزا در بالا و سمت راست است. ستارهی ابسط الجوزا در صورت فلکی در قسمت
بالا سمت چپ یک چهار وجهی زیبا قرار گرفته که کارشناسایی آن را ساده میکند. در سمت پایین و دست راست چهار گوش حیار، ستاره رجل حیار که نسبت به ابسط الجوزا کمی درخشندهتر است، قرار دارد و دو ستارهی کمنورتر، این چهار وجهی راه تکمیل مینماید در بخش میانی حیار در یک خطه کاملاً متمایز، سه ستاره قرار دارد که کمربند حیار را تشکیل میدهد در بالا و سمت راست حیار ستارهی شاخص دیگری به نام دبران (الدبران) قرار دارد که چشمان درخشان صورت فلکی ثور یا گاو را تشکیل میدهد. درخشندگی دبران مشابه ابسط الجوزا است و هر دو ستاره، رنگی متمایل به نارنجی دارند. اگر خط اتصال دهنده جبار به دبران را ادامه دهیم به لکهای مات، متشکل از تعدادی ستارهی به ظاهر درهم تنیده به نام خوشهی پروین میرسیم. این مجموعه، خوشهای ستارهای است که در دوربینهای دو چشمی هم میتوان آن را به خوبی تشخیص داد.
در بالای جبار و تقریباً بین آن و قطب شمال، ستارهی درخشان عیوق قرار میگیرد. در سمت چپ بالای جبار و در بالای مثلث زمستانی یک جفت ستاره معروف به نامهای کاستور (رأس مقدم) و پولوکس (رأس مونی) قرار دارند که دو همزاد در صورت فلکی جوزایا دو پیکرند در طرف سمت چپ کاستور و پولوکس، قلب الاسد از صورت فلکی اسد یا شیر قرار گرفته که دیوار مدد آن، بازگشت فصل بهار را یادآور میشود.
فصل دوم (صورت فلکی چیست؟)
در حدود 4500 سال قبل، مردمان شرق مدیترانه شروع به تقسیمبندی آسمان به نقوش ساده قابلشناسایی نمودند و بر این تقسیمبندیها نامهای خدایان، قهرمانان و جانوران افسانهای را نهادند. این نقوش امروزه صورت فلکی خوانده میشوند. تقسیمبندی و نامگذاری یاد شده، برای دریانوردان و کشاورزان به منظور آگاهی از وقت شب یا فصل سال مفید بوده است. در زمان بطلمیوس، ستارهشناس یونانیالاصل اسنکندرانی که حدود 150 سال بعد از میلاد میزیست، تعداد این صورتهای فلکی 48 مورد بود از آن زمان تاکنون منجمان گوناگون
سعی کردند صورتهای فلکی دیگری برای پر کردن مکانهای خالی بین آنها معرفی کنند. بسیاری از این صورتهای فلکی جدید مربوط به نیم کرهی جنوبی آسمان است که یونانیها قادر به دیدار آنها نبودند در ضمن بعضی از اسامی جدید، پذیرفته نشدهاند. و سعی شده که بقیه به صورت تلفیقی از مجموعهی اسامی انتخاب شوند ضمن اینکه مرزهای تعدادی نیز تغییر کرده است؛ این روش، تعداد صورتهای فلکی که همهی آسمان را میپوشاند به 88 رسیده است. اینها دارای شکلهای متفاوت و ابعاد گوناگونی هستند که در کنار هم چیده شدهاند. در ضمن به همهی صور فلکی نام لاتینی دادهاند. به منظور یکنواختی، اسامی صورتهای فلکی محدودی آنها را شورای حکام اتحادیه بینالمللی ستارهشناسی تعیین و تایید کرده است. ستارههای هر صورت فلکی معمولاً و با هم ارتباطی ندارند و در فواصل مختلف از ما و از یکدیگر قرار گرفته اند و بنابراین شکلی را که میسازند اساساً تصادفی است. موضوعی که بعضی از آغازگران ستارهشناسی آماتوری را کمی نگران میکند این است که بعضی شکلها با اسامی مطابقت نمیکنند. لذا باید صورتهای فلکی نه به خاطر شکلشان بلکه از نظر راحت پیدا کردن اجرام آسانی مورد پذیرش و استفاده قرار گیرند.
عوا چیست؟
در آسمان بهاری صورت فلکی بزرگ عوا یا گاوران (گاوچران) موضع خوبی دارد پیدا کردن آن به لحاظ قرار گرفتن در کنار دب اکبر، کار سادهای است. در نوشتهها و اساطیر آمده است. که عوا و دب اکبر ارتباطی ناگسستنی دارند. در بعضی از افسانهها گفته شده که عوا مانند مردی در حال خم زدن یا راندن یک ارابه است. اغلب «در بریتانیا» دب اکبر به صورت یک ارابه یا گاو آهن مجسم میشود) در صورتی که در پارهای دیگر از نوشتهها آن را چوپان یا شکارچی که خرس بزرگ را دنبال میکند، میدانند. درخشندهترین ستاره این صورت فلکی سماک
رامح است. که در یونانی واژهای به معنای «خرسبان» به آن اطلاق میشود. این ستاره که طلوع و غروبش راهنمای تغییر فصل بود، برای یونانیان باستان اهمیت داشت. در روزگار ما نیز ظهور مجدد سماک رامح در اوایل شب، پیش درآمدی برای رسیدن بهار است. ستاره سماک رامح با قدر منهای 05/0 چهارمین ستاره درخشان کل آسمان محسوب میشود. و تقریباً از نسر واقع هم درخشانتر است. اگر به این ستاره با دقت نگاه کنیم ملاحظه میشود که نارنجی فام است و شکوه آن وقتی با دوربین دیده شود، بیشتر میشود. سماک رامح در
طبقهبندی از نوع ستارههای ابرغول سرخ محسوب میشود و رنگ آن متمایل به نارنجی است، چرا که حرارت سطحی آن کم و در حد دو سوم خورشید است. این ستاره با قطر 27 برابر خورشید، واقعاً یک ابرغول است. این ستاره 100 بار بیشتر از خورشید نورافشانی میکند و 37 سال نوری از ما فاصله دارد. هر چند که سماک رامح بسیار بزرگتر و درخشندهتر از
خورشید است. اما جرمش در واقع معادل آن است. پس چرا این دو ستاره این همه متفاوتند؟ علت آن است که سماک رامح، به پایان عمر خود رسیده، در حالی که خورشید در میان سالی است. این ستارهها در پیری متورم میشوند و به صورت غول سرخ درمیآیند. زمانی نیز خورشید ما به یک غول سرخ تبدیل خواهد شد. اما این اتفاق به این زودی، بلکه چند هزار میلیون سال دیگر رخ خواهد داد. بنابراین وقتی به سماک رامح نگاه میکنید در حقیقت به این میماند که خورشید خودمان را در 5000 میلیون سال دیگر نظاره مینمایید. زمانی خورشید به یک غول سرخ تبدیل و زمین و حیات روی آن سوخته و خاکستری میشود. شاید سماک رامح هم زمانی دارای حیات بوده است.
با چشم غیر مسلح، قدر معادل 42 است. اما در واقع این ستاره شامل یک غول با قدر 5/2 و یک همدم سبز آبی با قدر 7 و 4 است. فاصله آنها برابر با 9/2 ثانیه قوسی و مناسب برای تفکیک با تلسکوپهای دارای عدسی 50 میلی متر است. اما در عمل، تفاوت درخشندگی باعث میشود که برای تفکیک این دو ستاره از هم، تلسکوپ 75 میلی متری به کار برده شود، زیرا نور زیاد ستاره اصلی مانع دید دیگری میشود.
برای تفکیک این دو شرایط جوی مناسب و بزرگنمایی زیاد مورد نیاز است. حوا (ما رافسای)
حوا یکی از صورتهای فلکی کمتر شناخته شده آسمان و نمایانگر خدای یونانی دارو و طب با نماد مار است. حوا در آسمان با صورت فلکی مار که به دور آن پیچیده شده، در ارتباط است. حوا صورت مار را در بین صورتهای فلکی به دو نیمه مشخص تقسیم میکند. سر مار در یک طرف حوا است، در حالی که دم مار در سمت دیگر آن قرار دارد. این دو نیمه مار، در واقع یک صورت فلکی محسوب میشود. این مجموعه سه پاره فلکی، حوا و دو نیمه مار، در شبهای تابستان در قسمت جنوب قرار میگیرد. حوا دربردارنده تعدادی خوشه کروی است
که درخشندهترین آنها M62, M12, M10 هستند. هر سه مورد یاد شده با دوربینهای دو چشمی، در قدر هفتم دیده میشوند، اما در مقایسه با M13 در جاثی ، رنگ پریدهاند، خوشه باز IC4665 ؛ شامل حدود 20 ستاره از قدر هفتم یا کم فروغتر، در همین میدان دید قرار گرفتهاند، تبای () حوا از جمله آنها است. این خوشه به لحاظ بزرگی برای تماشا با دوربین دو چشمی مطلوب است چون در این صورت، اندازه آن از قطر ماه بیشتر خواهد بود. برای دیدار یک دو تایی فریبنده میتوانید تلسکوپ کوچک خود را به سمت ستاره 36 حوا در سمت
جنوبی صورت فلکی بچرخانید و یک جفت ستاره هم قدر در رده پنجم را ببینید. سپس کمی دورتر در سمت شمال به ستاره 70 حوا برسید که ستاره دو گانهای به رنگ زرد طلایی و نارنجی با قدرهای 2/4 و 1/6 است. که هر 88 سال یک بار یکدیگر را دور میزنند. این دو ستاره از دید زمین از هم دور میشوند لذا باید از سال 2000 به این سو آنقدر از هم جدا شده باشند که بتوان آنها را با تلسکوپهای کوچک هم به تفکیک دید. بنابراین این رصد را در تلسکوپهای کوچک هم ناظر بود، به طوری که در سال 2025 این جدایی به حداکثر خود میرسد.
به هیچ وجه نباید دیدار ستاره70 حوا را که معروفترین ستارههای دو تایی آسمان است از دست داد. در مرز صورت فلکی با عقرب و دقیقاً در شمال قلب العقرب ستارهای چند تایی و شاخص به نام روی (P) حوا وجود دارد که با تلسکوپهای کوچک قابل مشاهده است. با بزرگنمایی کم، این مجموعه به شکل (V) و شامل ستارهای از قدر پنجم در رأس ،به همراه دو ستاره از قدر هفتم است. اگر با بزرگنمایی بیشتر به آن نگاه شود ملاحظه میشود که ستاره رأس خود یک دو تایی نزدیک با قدرهای پنجم و ششم است.
عکسبرداری زمان نوردهی طولانی، نشان میدهد که تمامی سطح این مجموعه به طرف جنوب تا قلب العقرب در یک توده سحابی مه گونه، پیچیده شده است.
جبار
صورت فلکی جبار با شکوهترین صورت فلکی آسمان محسوب میشود. در این صورت گذشته از ستارههای درخشان خود، مملو از اجرام جالبی است که هر ستارهشناسی با ضعیفترین دوربین دو چشمی هم میتواند انواع آنها را ببیند. جبار بهترین منطقه برای یک گشت و گذار زمستانی در آسمان است. صورت فلکی جبار، شکارچی و یا بزرگ منش نیز نامیده میشود. در نمودارهای قدیمی، ستارههای این صورت فلکی به طرزی نشان داده میشد. که شکارچی گرز پر زرق و برق خود را به همراه سپر، به همسایه غرانش که ثور یا گاو بود، نشان میداد. در افسانههای یونانی، جبار پسر پوزئیدون (خدایی که بر دریا حکومت میکرد) محسوب میشد. او با نیش عقرب به تلافی ادعاها و لاف زدندهای بیجایش کشته شد. او به تقاضای معشوقهاش، آرتمیس، در آسمان در برابر قاتلش در غرب قرار داده شد تا با عقرب که از شرق طلوع میکند در مقابله باشد. در افسانهای دیگر، جبار هفت حوری زیبا به نام پروین را تعقیب میکند و شکست میخورد. ستارههای خوشه پروین به دامن صورت فلکی مجاور یعنی ثور پناه میبرند و هنوز به نظر میرسد که در آسمان شب جبار به دنبال آنهاست.