مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت در word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت در word
چکیده
مقدّمه
کمال به مثابه غایتمندى عینى درونى
غایتمندى بدون غایت به مثابه اصل راهنماى حکم ذوقى
زیبایى آزاد و مقیّد
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت در word
ـ اسکروتن، راجر، کانت، ترجمه على پایا، تهران، طرح نو، 1383
ـ کانت، ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و على قیصرى، تهران، خوارزمى، 1369
ـ کانت، ایمانوئل، نقد قوّه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چ دوم، تهران، نى، 1381
ـ ماحوزى، رضا، «زیبایى طبیعى و اخلاق در اندیشه کانت»، پژوهشهاى فلسفى، در دست بررسى
ـ ماحوزى، رضا، «زیبایى و استقراء در فلسفه نقّادى کانت»، نامه حکمت، سال ششم، ش 1، بهار و تابستان 1387، 53ـ68
- Allison, H. E., Kant’s Theory of Taste, Cambridge University Press, First Published,
- Coleman, Fransis, The Harmony of Reason: A Study in Kant’s Aesthetics, Pittsburg, University of Pitssburg Press,
- Crawford, Donald, Kant’s Aesthetic Theory, Wisconsin, University of Wisconsin Press,
- Elliott, “The Unity of Kant’s Critique of Aesthetic Judgment” Immanuel Kant Critical Assessment, v. 4, 1996, p. 293-
- Ginsborg, H., Kant’s Aesthetics and Teleology, Stanford Encyclopedia of Philosophy,
- Kant, I, Critique of Pure Reason, Trans by Norman Kemp Smith, Pressdin Macmillan,
- Kirwan, james, The aesthetic in Kant, London & NewYork University Press,
- Scarre, Geoffrey, “Kant on Free and Dependent Beauty”, Immanuel Kant, Critical Assessment, v. 4, 1996, 320-
- Schaper, E, “Taste, Sublimity, and Genius: The Aesthetics of Nature and Art”, in The Cambridge Companion to Kant, Cambridge University Press,
- Zimmerman, E., “Kant: The Aesthetic Judgment”, Immanuel Kant Critical Assessment, v. 4, 1996, 158-
چکیده
کانت قوّه حکم تأمّلى (خیال) را قوّه ذوقِ زیباشناختى معرفى کرده است. هنگامى که خیال مستقل از فاهمه و عقل، و بر مبناى اصل غایتمندى ذهنى، صورتهاى محض اعیان را انتزاع کند، «زیبایى آزاد» عرضه مىدارد، و هنگامى که این صورتها را با مفهوم کمال (غایتمندى عینى درونى) عین همراه سازد، «زیبایى مقیّد» عرضه مىدارد. کانت این اتّصال را در زیبایى مقیّد، اتّصال خیر و زیبا دانسته است. این نکته، ابهام وسیعى را در تلقّى کانت از معناى زیبایى ایجاد کرده است؛ به گونهاى که برخى از مفسّران، زیبایى مقیّد را زیبایى اصیل ندانسته، بلکه آن را محصول عقل دانستهاند. این نوشتار درصدد است با تشریح زیبایى آزاد و زیبایى مقیّد از نظر کانت، و تأکید وى بر استقلال حکم زیباشناختى، نادرستى این تفسیر را نشان دهد
کلیدواژهها: خیال، فاهمه، عقل، زیبایى آزاد، زیبایى مقیّد، غایتمندى
مقدّمه
کانت در بخش شانزدهم نقد قوّه حکم، دو نوع زیبایى را از هم تفکیک کرده و گفته است
دو نوع زیبایى وجود دارد: زیبایى آزاد1 ((pulchritudo vaga، یا زیبایى صرفامقیّد2 (pulchritudo ad haerens). اوّلى هیچ مفهومى دالّ بر چیستى عین راپیشفرض نمىگیرد؛ دومى چنین مفهومى و کمال3 عین موافق با آن را پیشفرضمىگیرد. اوّلى زیبایى (قائم به ذات4) این یا آن شىء خوانده مىشود؛ دومى که مقیّد به مفهومى است (زیبایى مشروط) به اعیانى منتسب مىشود که تحت مفهوم غایتى خاص قرار مىگیرند
وى براى زیبایى آزاد مواردى چون گلها، بسیارى از پرندگان (همچون طوطى، مرغ مگسخوار، و مرغ بهشتى)، بسیارى از صدفهاى دریایى، نقوش یونانى (ala grecque)، شاخ و برگهاى تزیینى حاشیهها یا کاغذهاى دیوارى، موسیقىهاى فانتزى (قطعات فاقد موضوع [= تم]) و در واقع هرگونه موسیقى بدون کلام، و براى زیبایى مقیّد مواردى چون زیبایى انسان (مرد، زن، و کودک)، زیبایى اسب، و زیبایى عمارت (کلیسا، قصر، زرّادخانه، و خانه ییلاقى) را مثال زده است
این بخش از نوشتههاى کانت در باب زیبایى بسیار پیچیده و مبهم است؛ به گونهاى که بسیارى از مفسّران، به لحاظ همراهى زیبایى مقیّد با مفهوم کمال، این زیبایى را به عقل و اخلاق نسبت داده و بنابراین، با انکار اصالت آن، حصول این زیبایى را نتیجه اعمال دخالت عقل دانستهاند. این مفسّران، اساسا زیبایى را منحصر به زیبایى آزاد دانسته و بنابراین، زیبایى مقیّد را به دلیل دخالت عقل در صورتبندى آن، فاقد ارزش زیباشناختى انگاشتهاند.7 به عقیده این گروه از مفسّران، شیئى که به عنوان زیبایى مقیّد داورى شده است، واجد معیارهایى از کمال عین است که این معیارها، نوع خاصّى از زیبایى را که متفاوت با زیبایى آزاد است عرضه مىدارند؛ به گونهاى که اشیایى که واجد زیبایى مقیّدند، اساسا دنباله زیبایى آزاد نیستند.8 براى مثال، کُلمن مدّعى است: «دراحکام زیبایى مقیّد، به علّت وجود مفهومهاى «متعینِ» غایات و کمال، به قوّه ذوق نیازى نیست.»9 کرافورد نیز مدّعى است: «در احکام مربوط به زیبایى مقیّد، [عبارت ]“اینزیباست”، به عنوان اظهارى از مجاورت با کمال یا ایدهآل آن نوع، مورد داورى قرار مىگیرد.»10 اسکروتن نیز زیبایى مقیّد را مستلزم مفهومسازى قبلى از عین دانسته وبنابراین، زیبا خواندن چنین اعیانى را تنها از طریق کارکردهاى اخلاقى آنها ممکن شمرده است.11 به عقیده وى، زیبایى مقیّد، فاقد اسکلت زیبایى آزاد است؛ بدین معنا که هم به وجود عین (کارکرد آن)، و هم در نسبت با غایات اخلاقى به غایتى معین نظر دارد و بنابراین، زیبایى خود را از آن جهت که نمایشدهنده و تأمینکننده اهداف اخلاقى است به دست مىآورد. گینسبورگ نیز با تأکید بر نقش عقل در داورىهاى زیباشناختى در زیبایى مقیّد، این معنا از زیبایى را با هنر تمثّلى12 (سمبولیک)، که در آن اثر هنرىبیانکننده خیر و کمال اخلاقى است، تطبیق داده است
این تفسیر از تمایز زیبایى آزاد ـ مقیّد، اگرچه رایج است، ولى صحیح نیست. به منظور نشان دادن نادرستى این تفسیر، لازم است نخست عباراتى چون کمال، غایتمندى ذهنى، و رضایت زیباشناختى را ملاحظه نماییم تا در نتیجه آن، بتوانیم تمایز حکم زیباشناختى از احکام معرفتى و اخلاقى (عقلى) را مبناى قرائت صحیح خود از دیدگاه کانت قرار دهیم
کمال به مثابه غایتمندى عینى درونى
کانت مدّعى است: متخیّله در تأمّلات زیباشناختى خود، صرفا بر مبناى غایتمندى ذهنى (صورى) صورت محض اعیان را تأمّل کرده و در نتیجه، به احساس رضایت و لذّتى زیباشناختى دست مىیابد. وى با تفکیک غایتمندى ذهنى از غایتمندى عینى، و تعریف نوع اخیر به مثابه «نسبت کثرات با غایتى معین»،14 احکام مربوط به زیبایى محض (آزاد) را از هرگونه غایتمندى عینى ناظر به مفهوم سودمندى (استفاده) و کمالِ عینْ مستقل دانسته و بنابراین، امر زیبا را که بر غایتمندى صرفا صورى یعنى غایتمندى بدون غایت مبتنى است از مفهوم خیر که بر غایتمندى عینى (غایتمندى با غایت) یعنى نسبت عین با غایتى معیّن مبتنى است، تفکیک کرده است
کانت با تقسیم غایتمندى عینى به بیرونى (یعنى سودمندى) و درونى (یعنى کمالِ عین)، و خالى بودن حکم ذوقى محض از هردوى آنها، نکته فوق را توضیح داده است. از نظر وى، در «سودمندى»، به نسبت خارجى عین با دیگر اعیان و با کل، و در «کمال»، به نسبت درونى اجزا کثیر با مفهوم چیستى عین توجه مىشود که این (کمال) نیز به «کمال کیفى» یعنى توافق کیفى کثرات (اجزا) عین با مفهوم چیستى عین، و «کمال کمّى» یعنى توافق کمّى کثرات با مفهوم چیستى عینْ تقسیم مىگردد. قوّه حکم تأمّلى، آنگونه که در دقیقه اوّل ذکر شده است،15 در انتزاع صورت محض اعیانْ هیچ توجهى به وجود خارجى آنها و نسبتشان با دیگر اعیان ندارد. بنابراین، در چنین تأمّلى، اساسا به رابطه خارجى اعیان و سودمندى آنها توجهى نمىشود. امّا، این صورت محض از هر دو مفهوم کمال کیفى و کمّى نیز مستقل است؛ زیرا همراهى کمال، خلوص آن را از بین مىبرد
براى داورى درباره غایتمندى عینى، همیشه به مفهوم یک غایت (و اگر این غایتمندىْ باید، نه یک غایتمندى بیرونى [سودمندى]، بلکه درونى باشد) به مفهوم غایتى درونى نیازمندیم که حاوى مبناى امکان درونى عین باشد؛ لیکن چون یک غایت به طور کلّى چیزى است که مفهومش را نمىتوان مبناى امکان خود عین شمرد، پس براى تصوّر کردن غایتمندى عینى در یک شىء، مفهومى که دالّ بر چیستى آن شىء است بایستى از قبل معلوم باشد و توافق کثرات در شىء مزبور با این مفهوم (که قاعده پیوند کثرات در شىء را به دست مىدهد) کمال کیفى شىء است. [امّا ]کمال کمّى به معناى تکمیل هر شیئى در نوع خویش،; مفهوم صرفى از کمّیت (از تمامیت) است. در این حالت، چیستى شىء از قبل معیّن دانسته شده و سؤال فقط بر سر این است که آیا شىء همه لوازم ضرورى را داراست یا نه؟ [امّا عنصر ]صورى در تصوّر شىء، یعنى توافق کثرات با یک وحدت (بدون اینکه معیّن باشد این [وحدت ]چه باید باشد)، هیچگونه غایتمندى عینىاى را نمىشناسد؛ زیرا چون از این وحدت به مثابه غایت (آنچه که شىء باید باشد) قطعنظر شده است، چیزى جز غایتمندى ذهنى تصوّرات در ذهن شهودکننده باقى نمىماند و این،; حاکى از هیچ کمالى از عین نیست، زیرا عین در اینجا به وسیله مفهوم غایتى اندیشیده نشده است
بدین ترتیب، کانت از غایتمندى عینى درونى یا همان کمال، چیستى شىء (آنچه شىء باید باشد) را در نظر دارد که اجزاى کثیر یک شىء در نسبت با آن چیستى، وحدت یافته و اندیشیده مىشوند. به عقیده وى، در احکام مربوط به زیبایى آزاد، برخلاف زیبایى مقیّد، از این مفهوم صرفنظر مىشود؛ زیرا حکم زیباشناختى بر مبناى غایتمندى بدون غایت شکل مىگیرد و همراه کردن مفهومى از کمال، «آزادى قوّه متخیّله را که با نظاره شکل به بازى درمىآید، فقط محدود خواهد کرد.»
غایتمندى بدون غایت به مثابه اصل راهنماى حکم ذوقى