برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله غیبت و حضور در word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله غیبت و حضور در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله غیبت و حضور در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله غیبت و حضور در word :

غیبت و حضور

ضرورت پیروی از علمای متعهد
از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی به دست آورده اند از منابع اصلی دین یعنی قرآن و سنت به نیازهای دینی مردم پاسخ می گویند و در راستای حاکمیت پیدا کردن تمام احکام و ارزشهای الهی تلاش می نمایند. اگر این عالمان مسئولیت شناس، دلسوز نباشند توده های مردم به راحتی از مسیر صحیح اسلامی منحرف شده و دچار انحطاط فکری و اعتقادی می شوند.
امام هادی (ع) در روایتی نقش مهم عالمان آگاه و فقهای مسئولیت شناس و با تقوا را این گونه توصیف می کنند:

اگر بعد از غیبت قائم آل محمد (ص) نبودند عالمانی که مردم را به سوی او فرا می خوانند و به سوی او راهنمایی می کنند و با برهانهای استوار از دین پاسداری می کنند و بندگان بیچاره و ناآگاه را از دامهای ابلیس و پیروان او و همچنین از دامهای دشمنان اهل بیت رهایی می بخشند، هیچ کس بر دین خدا باقی نمی ماند. اما علمای دین دلهای متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ می کنند، همچنان که کشتیبان سکان کشتی را .

 

این دسته از علما در نزد خداوند دارای فضیلت و مقام بسیار والایی هستند. [1]
و عمده راه حفظ سلامت فکری و عقیدتی مردم در دوره غیبت، تبعیت از همین قشر از علمای متعهد است و به این امر در بسیاری از روایات اهل بیت (ع) نیز تاکید شده است از جمله امام صادق (ع) فرموده اند:

از فقهای جامع الشرایط تبیعیت کنید من آنان را برای شما حاکم قرارداده ام و آنها منصوب ما هستند ( به راهنمایی و ارشاد مردم) شما موظفید در شرایطی که به ما دسترسی ندارید به آنان رجوع کنید و به گفته های آنها عمل نمایید و حق رد قول آنها را ندارید چرا که رد آنها رد ماست و در ما رد خداست . [2]
در این باره وقتی از امام عصر (ع) سوال شد که در زمان غیبت شما به چه کسانی مراجعه کنیم و در حوادثی که پیش می آید از چه کسانی کسب تکلیف کنیم و رهنمودهای چه قشری را وسیله هدایت خود قراردهیم آن حضرت فرمودند:

در حوادثی که برای شما رخ می دهد به راویان احادیث ما ( فقهای جامع الشرایط) مراجعه کنید چرا که آنها حجت ما بر شمایند و من حجت خدایم ; [3]
به این ترتیب جهت درامان ماندن عقاید و ایمان مردم تک تک آنان موظف شدند که در دوره غیبت به عالمان با تقوا و فقیهان واجد شرایط استنباط احکام الهی از منابع اصلی دین مراجعه کنند و معالم دین خود را از آنان بیاموزند و تمام رویدادهای زندگی خویش را هماهنگ با دستورالعملهایی که از متن تعالیم دینی به دست آمده است هماهنگ سازند.
راز نهان زیستی امام مهدی (ع)

موضوع نهان زیستی از جمله مسائلی است که در زندگی بسیاری از پیامبران و اولیای الهی به چشم می خورد. برطبق شواهد تاریخی حضرت الیاس (ع) 7 سال و حضرت موسی (ع) 28 سال و حضرت دانیال حدود 90 سال .. در پس پرده غیبت به سربردند ؛حتی به اعتقاد صاحب نظران آشنا به سیره و تاریخ ادیان آسمانی، موضوع نهان زیستی یکی از سنتهای الهی است که در زندگی اغلب رهبران الهی به چشم می خورد و از جمله شباهتهای امام مهدی (ع) با پیامبران موضوع نهان زیستی یکی از سنتهای الهی است که در زندگی اغلب رهبران الهی به چشم می خورد و از جمله شباهتهای امام مهدی (ع) با پیامبران موضوع نهان زیستی او در دوره ای از زندگیشان است.
از امام سجاد (ع) روایت شده است:

در قائم ما چند سنت از سنن پیغمبران است ; اما سنتی که از حضرت ابراهیم خلیل(ع) دارد موضوع پنهان بودن ولادت و دوری گزیدن وی از مردم است و سنتی که از حضرت موسی (ع) دارد مسئله ترس از جان و غیبت از مردم است . امام باقر (ع) هم در توصیف شباهتهای امام مهدی (ع) به برخی از انبیاء می فرمایند:
شباهتی که او به حضرت یونس دارد غیبت اوست که بعد از پیری به صورت جوانی به سوی قوم خود بازگشت.
شباهت او به یوسف (ع) غیبت او از خواص خود و عموم مردم و برادرانش است; شباهتی که به موسی (ع) دارد ترس و خوف ممتد او از مردم و غیبت طولانی و مخفی بودن ماجرای ولادتش و پنهان گشتن از پیروان اش است.

پرسشی که پس از این مقدمه مطرح می شود این است که با توجه به جایگاه امامت و مسئولیت امام در جهان بینی اسلامی راز زندگانی نهانی امام مهدی (ع) چیست؟ حقیقت این است که به این موضوع در مجموعه رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) به شیوه های مختلفی جواب داده شده است که به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می شود:

1– غیبت راز مکتوم الهی
در بعضی از روایات از غیبت به عنوان یکی از اسرار الهی یاد شده است که کسی جز خاندان وحی از حقیقت آن آگاه نیست؛ در این باره عبدالله بن فضل هاشمی می گوید:

از امام صادق (ع) شنیدم که آن حضرت می فرمود:
قائم ما از غیبتی خواهد بود که در آن دوره افرادی که از ایمان قوی برخوردار نباشند به حیرت و شک و تردید دچار خواهند شد.
عرض کردم :
غیبت قائم (ع) از چه روی واقع خواهد شد؟ امام صادق (ع) فرمود:اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. راوی در ادامه می پرسد: اگر علت واقعی این امر را نمی گویید حداقل حکمت این غیبت را برای ما بیان کنید.
امام (ع) می فرمایند:

حکمت غیبت قائم (ع) همان است که در غیبت حجت های الهی گذشته وجود داشت اما علت واقعی این غیبت هرگز قبل از ظهور آن حضرت معلوم نخواهد شد همان گونه که حضرت خضر (ع) علت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار خراب شده را جز موقعی که می خواستند از هم جدا شوند بیان نکردند.
سپس امام صادق (ع) افزودند:

ای پسر فضل ! انتخاب زندگی نهایی یک امر الهی و سری از اسرار پنهان خداوند محسوب می شود که مصلحت ایجاب کرده است تا حقیقت آن جز به هنگام ظهور بر مردم بیان نشود. در هر حال وقتی خداوند متعال را حکیم دانستیم بالطبع می پذیریم که کارهای حکمی خالی از حکمت و مصلحت نیست.

براین اساس موضوع غیبت حضرت مهدی (ع) دارای مصلحت و علتی است گر چه حقیقت آن به صورت تفصیلی برای ما مجهول باشد؛ حال یا اطلاع بر علت حقیقی آن در شرایط کنونی به صلاح مردم نیست یا این که به جهت محدودیت علم و دانش بشر اسرار هستی از استعداد فهم فلسفه واقعی غیبت برخوردار نیست.

اما علی رغم وجود این قبیل روایات که معصومین (ع) تصریح کرده اند که مجاز به بیان علت اصلی غیبت نیستند در پاره ای از روایات به برخی از حکمتهای غیبت اشاره شده است.
2– آزمایش مردم
از آنجا که یکی از اهداف آفرینش انسان، آزمایش اوست تا نیکوکاران از بدکاران تمیز داده شوند. بدون تردید یکی از صحنه های مهم امتحان ، واقع شدن انسان در دوران غیبت حجت الهی است ؛ چون در شرایطی که دسترسی به امام معصوم (ع) میسر نیست بشر با انواع گرفتاریهای اعتقادی و فکری رو به رو می شود که کوچکترین غفلت ممکن است او را به ورطه هلاکت و گمراهی همیشگی سوق دهد البته باید توجه داشت که آزمایشهای الهی به خاطر آگاه شدن از وضعیت افراد نیست چون خداوند عالم بر همه اسرار نهان عالم است «یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور ;» بلکه هدف از امتحان الهی تربیت انسانها و به فعل و کمال رساندن استعدادهای نهفته آنهاست.

زندگینامه ی نائب امام عصر ارواحنا فداه سید علی خامنه ای دامت برک
انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم

هبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.

رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر; زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و; آن شام هم نان و کشمش بود.»

امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»

رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علمیه

ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب

«معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّ تى ایشان به مشهد باز گشتند.

در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:

«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!; امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از

قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

 


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید