تحقیق گیاهان دارویی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 تحقیق گیاهان دارویی در word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق گیاهان دارویی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق گیاهان دارویی در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق گیاهان دارویی در word :

نـعـنـاع
Peppermint
نعناع در درمان بسیاری از امراض معده موثر است و روند هضم خوب را سرعت می بخشد. بنا به خواص آرامبخشی و کرخ کردن اعضاء، این گیاه برای انواع سردردها و ناراحتیهای پوست مفید است. این گیاه بسیاری از بیماریهای مربوط به سرماخوردگیها و عوارض آنفلونزا را درمان می کند.
معرفی گیاه
گیاه نعناع دارای ساقه های چهارگوش است و تا دو پا رشد می کند. این گیاه بین جولای و اوت شکوفه باز می کند و گلهای ریز ارغوانی به صورت مارپیچی و تیز از آن می رویند. برگهای ساده، دندانه دار و معطر این گیاه در جهت مخالف گلها می رویند. نعناع بومی اروپا و آسیاست و برخی از انواع آن بومی آفریقای جنوبی، آمریکای جنوبی و استرالیا هستند. این گیاه در آمریکای شمالی بومی شده است و در مناطقی نظیر اورگون، واشنگتن و ویسکونسین پرورش داده میشود.
ترکیبات گیاه
تهیه فرآورده های نعناع از برگها و سر گلدار گیاه آغاز میشود. این قسمتهای گیاه حاوی روغن فرار است که می توانید عنصر فعال اولیه نعناع به نام منتول را در آن بیابید.
اشکال موجود
• از برگهای تازه نعناع می توان نعنای خشک تهیه کرد و این نوع فرآورده به صورت چای در سطح گسترده ای قابل دسترسی است.
• تنتور: عطر نعناع نوعی محلول الکلی است که حاوی 10% روغن نعناع و 1% عصاره برگ آن است. برای تهیه تنتور در منزل، روغن نعناع را به نسبت یک به دو با الکل دانه خالص مخلوط کنید.
• کپسولهای دارای پوشش روده ای که به منظور عبور کپسول از معده به روده ها به طرز خاصی تهیه شده است. (2% میلی لیتر روغن نعناع در هر کپسول).
• انواع کرم و پماد (باید حاوی 1 تا 16 درصد منتول).



نحوه مصرف
نعناع در درمان تهوع، اسهال، سوءهاضمه، روماتیسم مفصلی و نفخ مؤثر است. این گیاه عضلات معده را تسکین می دهد و روند جریان صفرا را که بدن برای هضم چربی بدن نیاز دارد، بهبود می بخشد. در نتیجه غذا از طریق معده به سرعت عبور می کند که این امر به رفع بسیاری از ناراحتیهای هاضمه کمک می کند. نعناع همچنین عضلات را آرام می کند که این کار به بدن کمک می کند تا از گازهای هاضمه دردآور رهایی یابد. برای تهیه چای نعناع (جوشانیده نعناع) برای هر لیوان آب داغ حدود یک تا دو قاشق غذاخوری نعناع اضافه کنید. به منظور تسهیل هضم یا رفع ناراحتی معده،‌ روزانه 3 تا 4 لیوان چای نعناع میل کنید. برای درمان استفراغ 3 تا 6 گرم برگ نعناع یا 5 تا 15 قطره تنتور آنرا مصرف کنید.
آنچه در پی می آید فهرست ناتمامی از سایر ناراحتیهایی است که با مصرف نعناع بهبود یافتنی هستند:
• گرفتگیهای قاعدگی: چون نعناع در آزاد و آرام کردن عضلات خیلی مؤثر است. لذا در درمان گرفتگیها نیز کارساز است.
• سندرم روده تحریک پذیر: تحقیقات نشان داده است که انواع کپسولهای پوشش دار نعناع از توانایی تسکین عضلات روده برخوردار هستند. مصرف اینگونه کپسولها سبب رهایی و بهبود درد این نوع سندرم روحی می گردد. برای اینکار روزانه سه بار یک تا دو عدد کپسول پوشش دار بین غذا مصرف کنید.
• سنگهای صفراک روغن نعناع به بدن کمک می کند تا سنگهای صفرا را بشکند و در اصل گزینه اسانی را فراروی عمل جراحی قرار می دهد. برای این منظور روزانه سه بار یک تا دو عدد کپسول پوشش دار بین غذا مصرف کنید.
• ویروسها: روغن نعناع دارای خواص شد ویروسی قوی است که می تواند با ویروسهای عامل آنفلونزا، گوشک، عفونتهای مخمری، سینوزیت، گلودرد، التهاب ناشی از سرماخوردگیها و التهابهای آلت تناسلی ناشی از تب خال مبارزه و آنها را از پای درآورد.
• خارش و ناراحتیهای پوست: نعناع روی ناراحتیها و بیماریهای پوست ناشی از کهیر، پیچک سمی یا بلوط سمی اثرات تسکین بخش و خنک کننده دارد. برای اینکار از کرم یا پماد نعناع، البته نه بیش از روزانه سه یا چهار بار، استفاده کنید.
• سردردها و میگرنهای اضطرابی: تحقیقات نشان داده است که توانایی روغن نعناع در ازاد ساختن عضلات و تسکین درد، این گیاه را به صورت عامل به ویژه مؤثری در قبال غذاب سردرد تبدیل کرده است. چندین مطالعه تحقیقی اثبات کرده است که مالیدن تنتور روغن نعناع روی پیشانی می تواند به اندازه مصرف دو قرص استامینوفن کارساز باشد. نقطه مورد نظر را با لایه نازکی بپوشانید به طوری که تنتور مصرفی فرصت و امکان تبخیر داشته باشد.
• انواع سرماخوردگیها و آنفلونزا: نعناع و عامل فعال اصلی آن به نام منتول در زمره احتقان زادهای موثر تلقی می شوند. از آنجا که منتول سبب شل شدن خلط می گردد، این ماده داروی خلط آور نیز هست. این ماده در تسکین و آرام شدن انواع گلودرد و سرفه خشک موثر است.
نکات احتیاطی
چای نعناع معمولا بی خطر است اما مادران باردار و شیرده باید چای نعناع کم بخورند. افرادی که دارای سابقه سقط جنین هستند در دوران بارداری از مصرف نعناع باید اجتناب ورزید.
معدود عوارض منفی ناشی از کپسولهای پوشش دار روده ای روغن نعناع عبارت است از : بثورات پوست، سوزش سردرد، ضربان پایین قلب و لرزش عضله.
منتول یا روغن نعناع که روی پوست مالیده شده باشد می تواند سبب بروز التهاب یا بثورات پوستی گردد. روغن نعناع باید رقیق شود و میزان مصرف آن باید کم باشد چون میزان مصرفی بالا سبب آسیب دیدگی کلیه میشود. منتول خالص سمی است و نباید مصرف دالی شود. روغن نعناع و نتول را نباید به صورت نوزادان و کودکان مالید. دقت کنید که روغن و تنتور تهیه شده از نعناع را اشتباه نگیرید.
زنجبیل
Ginger
زنجبیل اصالتاً یک گیاه چینی و هندی است و در این کشورها در طول بیشتر از 4000 سال در پخت و پز غذا مصرف شده است. از آنجا که مردم علاقه وافری به طعم تند و بوی معطر آن داشته اند و نوعی خاصیت گرمایی داشته و برای درمان درد معده مؤثر بوده است، کاشفان و جهانگردان در سرتاسر نقاط گرمسیری آن را کشت داده اند. ریشه این گیاه در درمان سرگیجه، تعریق، تهوع و استفراغ ناشی از بیماریهای حرکتی یا دریازدگی مؤثر واقع میشود. این گیاه همچنین گلودرد، سردردها، پاره ای از انواع دردهای قاعدگی و آرتریت و تب و درد ناشی از انواع سرماخوردگیها و آنفلونزا را درمان می کند.
معرفی گیاه
ساقه های ریشه دار زنجبیل عبارت از دکمه ای به هم پیچیده، ضخیم و قهوه ای روشن است که می توانید از بازار محلی نیز آنرا تهیه کنید. از آنجا که زنجبیل نوعی گیاه زیرزمینی است لذا ساقه ریشه دار این گیاه بخشی از ساقه اصلی است که برحسب انفاق در زیرزمین رشد و نمو پیدا می کند. ریشه اصلی این گیاه از گره های موجود روی ساقه های ریشه دار آن نمو می کند. بالای سطح زمین ساقه های 12 اینچی دارای برگهای طولانی، باریک، کج و معوج و سبز با گلهای سفید و سبز مایل به زرد قرار دارد.
ترکیبات گیاه
فرآورده های حاصله از زنجبیل از ریشه تازه یا خشک آن یا از طریق تقطیر روغن از ساقه آن تهیه میشود.
اشکال موجود
پس از قطع ساقه ریشه دار این گیاه، مواد شیمیایی فعال موجود در گیاه از قبیل 'زینجیبرن'، 'بنزابولن'، 'جینجرول'، 'شوقول' خاصیت ذاتی خود را از دست می دهند. شرکتهای دست اندرکار و فعال در زمینه فرآورده های گیاهی، زنجبیل را به صورت عصاره، تنتور، انواع کپسول یا روغن آن عرضه می کنند تا از زایل شدن این مواد شیمیایی جلوگیری شود. بنابراین فرآورده هایی را مصرف کیند که به وضوح در برچسب خودش میزان زنجبیل مورد مصرف شما را ذکر کرده باشد.
می توانید ریشه زنجبیل تازه را نیز بخرید، و با دکم کردن تکه های آن به اندازه نصب کف دست یا با نصف قاشق چیاخوری دکمه رنده شده، شسته شده و پوست دار در آب گرم یا با ریختن نیم لیتر آب جوش روی 30 گرم ساقه ریشه دار، چای زنجبیل درست و مصرف کنید. برای اینکار بگذارید چای مورد نظر به مدت 15 دقیقه دم بکشد و سپس روزانه دو لیوان از آنرا میل کنید. دیگر منبع مناسب تهیه زنجبیل همانا زنجبیل کریستال شده است. لیکن فریب لایه پوششی قندی آن را نخورید. چون زنجبیل کریستال شده مزه تندی دارد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله رایگان اسطوره اقتصاد بدون نفت در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله رایگان اسطوره اقتصاد بدون نفت در word دارای 4 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رایگان اسطوره اقتصاد بدون نفت در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رایگان اسطوره اقتصاد بدون نفت در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله رایگان اسطوره اقتصاد بدون نفت در word :

زیان‌های درآمد آسان‌یاب نفتی برای کشور‌های صادرکننده نفت‌خام، موضوعی کم و بیش شناخته شده است. این زیان‌ها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد: نخست خسران ناشی از آنچه به عنوان بیماری هلندی نامیده می‌شود و دوم تقویت سیطره دولت بر کل اقتصاد. منظور از بیماری هلندی این است که با افزایش درآمد‌های ارزی ناشی از صادرات مواد خام، پول ملی در برابر ارز‌های خارجی تقویت شده و باعث کاهش صادرات سایر کالا‌ها و نیز افزایش واردات می‌شود و از این طریق روی رونق اقتصاد ملی تاثیر منفی می‌گذارد. این پدیده در سال‌های 1970میلادی در اقتصاد هلند که صادرات گاز آن افزایش یافته بود، شناسایی شد و اقتصاددانان عنوان بیماری هلندی به آن دادند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله مدیریت استرس در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مدیریت استرس در word دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت استرس در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مدیریت استرس در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مدیریت استرس در word :

مدیریت استرس
1- پنج نمونه از تاثیرات استرس در کاهش عملکرد و کارایی کارکنان و همچنین پنج نمونه از تاثیرات استرس بر کاهش سلامتی جسم و روان کارکنان را نام برده و در یک خط توضیح دهید؟
1- غیبت: یکی از مشکلهای واقعاً هزینه آور است و برآورد کرده اند که چهار درصد از ساعات کار بر اثر غیبت کارکنان از دست می رود.
2- حادثه: بسیاری از حادثه های ضمن کار بر اثر استرس های شلی اتفاق می افتد و هر سال 15000نفر در ین حوادث جان خود رااز دست می دهند.
3- کیفیت زندگی: استرس شلی مشکلی است که ابعاد اقتصادی دارد و فرصتها و دستاوردهای شلی را از کف خانواده ها و افراد می برد.

4- افسردگی: خشنودی دست آمده در تفریح و کنار خانواده را از بین برده و رضایت کلی شخص از زندگی کم می شود وهر سال سی میلیون دلار برای ساعات کار از دست رفته و درمان به اقتصاد از زدگی تحمیل می کند.
5- توان افتادگی: در انتظار رسیدن با بازنشستگی سال شماری و حتی روز شماری می کنند و به سهم خود سازمان رااز نظر نیروی انسانی به حالت بی مصرف بی مصرف در می آورند و بالاخره از جمله بیماری های رایجی که علت اصلی شان استرس است عبارتند از: 1- فشار خون بالا 2- نارساییهای قلبی 3 -زخم معده 4- سردردهای ممتد 5- انواع آرتروز
مثلاً اعتیاد الکل سالانه بیش از بیست میلیون دلار هزینه برای صنایع آمریکا ایجاد می کند. منحنی رابطه عملکرد و فشار عصبی.

2- پنج مورد در فرهنگ سازمان که باعث جلوگیری از اجرای برنامه های بهداشت روانی منجمله کاهش استرس می شود را نام ببرید و یک پیشنهاد جهت تعدیل آن بفرمائید؟
یکی از اجزای فرهنگ سازمانی که واقعاً عاملی برا ی استرس های گوناگون است وجود رقابت است. مثلا وقتی سازمانها رو به اقول می روند. بویژه از لحاظ کوچکتر شدن و کاهش بودجه چهار عامل استرس شلی ظاهر می شود:

1- احساس بی امنیتی شلی
2- گرانباری کار به سبب فرجه های کاری نا مناسب
3- بهره گیری ناکافی از مهارتهای کارکنان
4- موانع ترقی

برای مقابله با استرس هایی که به سبب ساختار وجود سازمانی رخ می دهد سه راهبرد پیشنهاد می شود:
1- تمرکز زدایی Decentralization
2- تصمیم گیری مشارکتیPorticipative Decision Making
3- بررسی یا زمینه پژوهش Sarvey

منبع: جزوه دکتر رحیمی

اصول و فنون مذاکرات بین المللی- دکتر مسعود حیدری
1- روشهای گوناگون مذکره را نام ببرید و هر یک را در حداکثر 4 سطر توضیح دهید؟
1- مذاکرات به روش سنتی:
1-1- مذاکرات مبتنی بر موضع گیری
1-2- مذاکرات نرم و ملایم
1-3- مذاکرات سخت و تهاجمی

2- مذاکرات به روش علمی و پیشرفته
– روش مذاکره مبتنی بر موضع گیری: اعم از اینکه مذاکره مربوط به یک قرارداد باشد یا یک اختلاف خانوادگی و یا حل و فصل صلح آمیز اختلافات بین ملت ها مردم عادت به چانه زدن روی مواضع می پردازند هر یک از طرفین موضعی برای خود اختیار می کند و برای رسیدن به سازش امتیازاتی به طرف می دهد و روابط جاری بین طرفین را به خطر می اندازد و اگر بیش از دو طرف باشند وضعیت بدتر از بد می شود و خوش خوبی کارساز نیست و راه کار آن مذاکره مبتنی بر اصول است.
– روش مذاکره مبتنی بر روش علمی و پیشرفته

اشخاص را از مساله جدا می کند و روی منافع تمرکز می کند و نه روی مواضع و برای تامین منافع متقابل به حق انتخاب های متنوعی می اندیشد و در نهایت به استفاده از معیار های عینی اصرار می ورزد.

2- نتایج منفی و تبعات نامطلوب پافشاری روی مواضع را حداکثر در 10 سطر توضیح دهید؟
1- به توافق های غیر معقول منتهی می شود.

2- کارایی ندارد.
3- روابط جاری بین طرفین را به خطر می اندازد
4- کارساز نیست.
5- برای مذاکرات بیش از دو طرف مواضع را بدتر می کند.
6- روابط انسانی و منافع ماهوی را در تقابل و تعارض قرار دهید.

7- روی منافع مرکز می کند.
8- حق انتخاب محدود برای تامین منافع متقابل ایجاد می کند.
9- از معیارهای مشترک و عینی استفاده نمی کند.
10- تصمیم گیری بر اساس موضع گیری نا درست اتخاذ می شود.

3- ارکان چهارگانه روش مذاکره مبتنی بر اصول را در حد اکثر 10 سطر توضیح دهید؟
1- اشخاص راز مساله جدا کنید.
2- روی منافع تمرکز کنید نه روی مواضع .
3- برای تامین منافع متقابل حق انتخاب های متنوعی بیاندیشید.
4- به استفاده از معیار های عینی اصرار بورزید.

باید به خاطر داشته باشیم که مذاکره کننده در درجه اول انسان است و دو نوع منافع دارد. منافع ماهوی و روابط انسانی که نباید با چانه زن در قابل و تعارض قرار گیرند وخود را به جای طرف قرار دهد و از ملامت آنان به خاطر مسائل خود بپرهیزد ومشارکت آنان را جلب و احساس های خود را صریحا بیان و آشکار کند از حرکات سمبولیک بهره گیرد وحتی المقدور درباره خود صحبت کند نه درباره طرف مذاکره. و با مساله رو در رو شود نه با اشخاص و سعی کند بین منافع سازش دهد نه بین طرفین و بداند که طرفین منافع متعدد و گوناگونی دارند و منافع وخواسته های طرف را به عنوان بخشی از مساله بپذیردو به آینده نگاه کند نه به گذشته و در مورد مساله سخت واستوار و در مورد افراد نرم وملایم باشد.

با طرف مقابل هم مشترکا برای آفرینش راه حل کوشش کند و راه کارهای خود را گسترش دهد و از دیدگاه کارشناسان مختلف به موضوع بنگرد و به دنبال دستاوردهای متقابل باشد و از طرف مذاکره بخواهد توجیح های خود را بیان کند و با روشهای منصفانه هرگز تسلیم فشار نشود و بداند که تهدید کردن هم چاره کار نیست و بایستی دلیل بیاورد و به دلیل طرف گوش دهد.

4- (اشخاص رااز مسئله) و مذاکره جدا کنید؟ چطور این کار را می کنید.
لطفا به زبان ساده پاسخ دهید( حد اکثر در 12 سطر)
یعنی مذاکره کننده علمی باید بداند که طرف مذاکره در درجه اول انسان است و هر مذاکره کننده ای دو نوع منافع دارد: یکی منافع ماهوی و دیری روابط انسانی و روابط انسانی معمولا با مساله منافع ماهوی را در تقابل و تعارض قرار می دهد و لذا می بایست این دو را از هم جدا و با مسایل انسانی برخورد شود یعنی با ادراک کامل خودمان را به جای مسایل خودمانی ملامت کنیم ودیدگاههای همدیگر را مورد بحث قرار داده وبه دنبال فرصتهایی باشیم که در تناقص با ادراکات طرف مذاکره عمل کنیم و با جلب مشارکت آنان در فرآیند مذاکره

سهمی از نتایج فرآیند را به آنان منتسب نمائیم و حتما آبرو حیثیت شخصی بنمائیم و پیشنهادات را با رعایت و انطباق با ارزش های آنان ارائه دهیم از طریق درک احساس های طرف مقابل و خودمان بطوریکه وجود این احساسات را طبیعی و مشروع بدانیم و به طرف اجازه دهیم هیجانات ناراحتی ها خشم خود را بیرون بریزد و نسبت به آنها واکنش نشان ندهیم و فعالانه سخن طرف مقابل را گوش داده و طوری سخن بگوییم که ما را بفهمند و درباره خودمان صحبت کنیم نه درباره آنان و یک کلام با مساله رو در رو شویم نه با اشخاص.

5-روی منافع تمرکز کنید نه روی مواضع یعنی چه؟ چطور این کار را می کنید، لطفا به زبان ساده پاسخ دهید. (حداکثر در 12 سطر)
یعنی با طرح موضوع برای یافتن راه حل عاقلانه بین منافع دو طرف سازش برقرار کنیم نه بین مواضع طرفین و منافع معرف مشاله هستند و پشت سر مواضع متقابل مشترک و قابل انطباق و همچنین منافع معاض قرار دارند لذا بایستی منافع را مشخص و تعیین کنیم از طریق پرسیدن چرا؟ و چرا نه؟ و توجه داشته باشیم که طرف مذاکره منافع متعدد و گوناگونی دارد که قدرتمندترین منافع و خواسته ها، نیازی اساسی انسانی هستند بایستی فهرستی از آنها تهیه نمود و در باره آنها صحبت کنیم یعنی منافع و خواسته های خود را صریح و روشن

بیان نموده و منافع و خواسته های آنان را به عنوان بخشی از مساله بپذیریم و پیش از آنکه پاسخ خود را ارائه دهیم اول مساله را بیان کنم و حتی المقدور بجای گذشته به آینده نگاه کنیم و همواره قاطع ولی انعطاف پذیر باشیم و خلاصه اینکه در مورد مساله سخت و استوار و در مورد افراد نرم و ملایم باشیم.

6-گفته می شود (مذاکره کننده باید با راه حل های متعدد پشت میز مذاکره برود) چرا باید این کار را بکند. چطور باید این کار را بکند؟ این کار چه منافعی دارد، لطفاً و به زبان ساده پاسخ دهید. (حداکثر در 12 سطر)
-برای تامین منافع متقابل بایستی به حق انتخاب ها متعدد اندیشید و با راه حل های گوناگون پشت میز مذاکره رفت.
-از طریق:
1-تشخیص درد و برداشتن موانع اصلی شامل:
1-1-پیش داوری
1-2-جستجو برای یک راه حل واحد
1-3-فرض اینکه اند ازه کی ثابت است

1-4-داشتن این تفکر که (حل مساله آنان مساله خودشان است)
2-درمان از طریق:

1-2-جداکردن کار آفرینش انتخاب ها از کار قضاوت در مورد آنها
2-2-افزایش دامنه انتخاب های روی میز مذاکره به جای جستجو برای راه حل واحد
3-2-کاوش برای منافع متقابل

4-2-اندیشیدن راه هایی برای آسان سازی تصمیم گیری طرف مقابل
-منافع عمده ای که دارد:
تنوع حق انتخابها دستاوردهای متقابل خواهد داشت:
منافع مشترک را مشخص سازد.
منافع متفاوت را به هم نزدیک و جفت و جور می کند.
اخذ تصمیم را برای طرفین تسهیل می کند.

7-گفته می شود (به استفاده از معیارهای عینی و استانداردها اصرار بورزید) چرا باید این کار را بکنیم؟ چطور باید این کار را انجام دهیم؟ این کار چه منافعی دارد؟ لطفا به زبان ساده پاسخ دهید. (حداکثر در 12 سطر)

-زیرا تصمیم گیری بر اساس موضع گیری نادرست است و راهکار این است که خودتان را برای رسیدن به راه حل بر اساس اصول تعهد بدانید نه بر اساس فشار و زور، روی شایستگی های منطقی مساله و نه فطرت و خمیره طرفین متمرکز کنید. به دلیل و منطق گوش دهید ولی زیر بار تهدید نروید.
-در مورد اینکه چطور باید اینکار را انجام دهیم می بایست از طریق:

1-مذاکرات مبتنی بر اصول توافق های معقول را از طریق دوستانه و با کارایی پدید آورد.
2-ایجاد و توسعه دمعیارهای عینی از طریق:
1-2-استانداردهای منصفانه
2-2-روشهای منصفانه
3-مذاکره با بهره گیری از معیارهای عینی از طریق:

1-3-تلاش مشترک برای پیدا کردن معیارهای عینی
2-3-توافق در مورد اصول در ابتدا
3-3-دلیل بیاورید و به دلیل طرف گوش دهید
4-3-هرگز تسلیم فشار نشوید

-این کار نوعی استراتژی برای شما فراهم می کند که می توانید با شدت و قدرت و بدون پرداخت و تحمل هزینه گراف ناشی از چانه زنی روی مواضع مذاکرات را دنبال کنید.

8-لطفاً 15 صفت / مهارت / ویژگی یک مذاکره کننده خوب و مسلط ایرانی در پشت میز مذاکره بین المللی را بنویسید. (فقط نام ببرید)
1-آگاهی کامل بر موضوع
2-صداقت و راستگویی
3-ادب و متانت
4-منطق و انصاف

5-اتکای به نفس و اعتماد به خود
6-بردباری و خویشتن داری
7-هوشیاری و سرعت انتقال و تفکر و اندیشه
8-تسلط بر زبان مذاکرات

9-آگاهی کامل بر استانداردهای جهانی موضوع مذاکرات
10-تسلط معنوی بر جلسه بدون غلبه شخصیتی بر طرف مقابل

11-استفاده از حداکثر توان و امکان
12-پرهیز از خودباختگی
13-روی آوردن به روش مذاکره اصولی
14-احترام به تخصص و شخصیت اعضای خودی تیم مذاکره
15-مدیریت زمان در طول جلسات مذاکره

10-لطفاً 10 مورد از موارد 18 گانه آداب جلسه مذاکرات بین المللی را بنویسید؟ (فقط عناوین موارد کافی است)
1-هوشیاری کامل و سرعت انتقال تفکر و اندیشه در طول مذاکرات
2-احساس وظیفه و حفظ امانت و وجدان کار
3-تسلط با حداقل آشنایی کامل بر زبان خارجی مورد استفاده در مذاکرات
4-آگاهی بر استاندارهای بین المللی و جهانی موضوع مذاکرات
5-مشارکت و جلب مشارکت فعال طرف مقابل برای نتیجه بخشی مذاکرات
6-مشارکت فعال در مدیریت جلسه و جلب مشارکت اعضای خودی هیئت مذاکره کننده

7-تسلط معنوی بر جلسات مذاکره
8-احترام به تخصص و شخصیت اعضای خودی تیم مذاکره
9-حفظ حرمت و دفاع از شرف و حیثیت ملی خودتان در طول مذاکره
10-مدیریت زمان در طول جلسات مذاکرات

11-لطفاً 20 مورد از کارهایی را که مذاکره کننده خوب بین المللی نباید بکند، نام ببرید؟
1-جدانکردن اشخاص از موضوع مذاکره
2-نداشتن پاسخهای منطقی برای سوالات طرف مذاکره
3-طولانی کردن مدت زمان مذاکرات
4-رفتن به جلسه مذاکره بدون مشخص نمودن منافع خودمان
5-نداشتن تفاهم در مذاکره و انتظار رسیدن به تفاهم

6-ادامه مطالب در حین مذاکره بدون فهم کامل آن
7-اکتفا به درک خودمان بر روشن بودن مطالب بدون اعتقاد به درک افراد تیم
8-وارد شدن به جلسه بدون اشراف کامل به موضوع مذاکره

9-توافق با طرف مذاکره در حال مبهم
10-تحمیل نظر خود بجای قانع کردن طرف مذاکره
11-ترک جلسه مذاکره تحت هر شرایط توسط اعضای تیم مذاکره کننده
12-وارد شدن به جلسه مذاکره بدون داشتن دستور مذاکره
13-آمادگی غیر کافی

14-نادیده گرفتن اصل بده – بستان
15-استفاده از رفتار تهدیدآمیز
16-ناشکیبایی
17-عصبانی شدن (بدخلقی کردن)
18-زیاد حرف زدن و کم گوش کردن
19-مجادله کردن به جای اثر نهادن
20-نادیده گرفتن تضاد و برخورد

12-اگر پشت میز مذاکره بین المللی مورد تهدید واقع شدید و تند طرف مذاکره قرار گرفتید، چه کارهایی را باید بکنید؟ لطفا در حدود 12 سطر توضیح دهید؟
کارهائیکه باید بکنیم:
1-روی فرایند تبادل نظر و تهدید مداخله کنیم
2-تهدید را نادیده بگیریم
3-طرف مذاکره را فاقد اختیار برای اجرای تهدید بدانیم

4-تهدید را ناشی از روش بین تند و با شتاب و عجله تلقی کنیم
5-تهدیدات را نامربوط بشماریم
6-خطرات اعلام تهدید به طرف مذاکره را بپذیریم

کارهائیکه نباید بکنیم:
1-از تاکتیک های فریبکاری آگاهانه استفاده نکنیم
2-جنگ روانی براه نیاندازیم
3-بازی تکراری شخص خوب / بد را انجام ندهیم
4-مطلقا طرف مذاکره را تهدید نکنیم

13-به عقیده شما وظایف / صفات / ویژگی های خاص رهبر تیم مذاکره در مراحل قبل از حضور در جلسه مذاکره و حین جلسه مذاکره و پس از جلسه مذاکره کدامند؟ لطفا حداکثر در 12 سطر بنویسید؟
بعنوان رهبر تیم مذاکره می بایست در:
مرحله اول: باید طرفی را که با او مذاکره می کنم بشناسم. هدفم آن است که ارتباط اولیه را دوستانه برقرار کنم و در عین خونسردی جدی باشم.
مرحله دوم: انتظار دارم هدفهایم را بر طرف مذاکره در میان بگذارم و در عین حال می خواهم از طرفهای طرف مقابلم آگاه شوم اگر امکان پذیر باشد در این مرحله باید فضای همکاری و اعتماد متقابل ایجاد شود.

مرحله سوم: برای شروع مذاکره مسایل خاصی مطرح می شود. من قصد دارم که تمام مسایل را قبل از شروع مذاکره بررسی کنم. تا ببینم نفع من کجاست و تا آنجا که با مسایل پیوند دارد آنها را جداگانه یا یکجا درنظر بگیرم. وقتی این کار انجام شد، مسایل را می توان یک به یک مورد توجه قرار داد.
مرحله چهارم: وقت مسایل تعیین شدند لازم است که موارد عدم توافق یا تضاد و برخورد معلوم شوند، فقط بعد از انجام این کار است که حل اختلافات به طریقی که مورد قبول طرفین باشد، امکانپذیر می شود.

مرحله پنجم: رمز اساسی هر مذاکره موفق این است که دو طرف نظراتشان را مجددا ارزیابی نمایند و معلوم کنند که چه سطحی از مصالحه قابل قبول است در این مرحله اصل بده – بستان را باید بخاطر داشته باشیم.
مرحله ششم: مرحله نهایی وقتی است که دو طرف توافق حاصل شده را تایید کنند من می خواهم با نوشتن موارد توافق مطمئن شوم که هیچ سوء تفاهمی بعدا پیش نمی آید و یک نسخه از آن را به طرف دیگر می فرستم.
توافق دوجانبه هدف نهایی هر مذاکره ای است.

ج-سمینار ارتباطات دکتر فرهنگی
1-موانع فرهنگی ارتباطات در نظام بوروکراسی ایران را بررسی فرمایید.
هر عاملی که از تبادل اطلاعات بین فرستنده و گیرنده جلوگیری به عمل آورد مانع ارتباطات نامیده می شود. (Pwarce, Fgging & Golen, 1984: 516) چنین موانعی در زندگی روزمره بسیارند در شکلهای مختلف ظاهر می شوند. بعضی از مشکلات روشن و راه حل آنها هم آشکار است.

شما مشغول شکافتن آسفالت با مته برقی هستید باید صبر کنید تا کارشان تمام شود و یا به جایی بروید که صدا ناراحتتان نکند. ولی موانع دیگر خیلی دقیقترند، فرد باید بسیار تیزبین باشد تا آنها را تشخیص دهد. یک مدیر مسن سعی می کند افکار بسیار جالب کارمند جوان پرمدعای خود را نادیده بگیرد. زیرا از طرف وی احساس خطر می کند. ولی شاید این مطلب را خودش حس نکند، زیرا همه مشکلات به آشکاری صدای مته برقی کارکنان شهرداری نیست. موانع غیر آشکار، نیروی بالقوه بیشتری برای ایجاد مشکل دارند تا آنها که آشکارند و می توان گفت مشکلات پنهان زیان آورترند زیرا همواره انسانها در معرض آسیب آنها قرار می گیرند و متاسفانه افراد آسیب دیده مانند یک تلفن شکسته قابل تعمیر نیستند. حل این گونه مشکلات، مهارت، خودآگاهی و بلوغ کارکنان را می طلبد.

از موانع ارتباطات اثربخش، درک دریافت کننده از مفهوم مورد نظر فرستنده پیام است. همانگونه که ذکر شد مدیران اغلب وقت خویش را به ایجاد ارتباط می گذرانند و یک مدیر شایسته باید موانع ارتباطات را که در موقعیتهای مختلف وجود دارد تشخیص دهد (همکار با همکار، فرودست و فرادست و برعکس، کارمند با مشتری) درک ویژگیهای موانع ارتباطات به طور کلی، مدیران را در بهبود ایجاد ارتباط و حل مشکلات ارتباط با دیگران کمک می کند.
(Pwarce, Fgging & Golen, 1984: 516)

تنوع موانع ارتباطات در نفوذناپذیری و اهمیت آنهاست. از جمله این موانع می تواند (صافی) کارکنان باشد، بدین معنی که بنا به سلیقه و عقیده خود پیم را سانسور کنند. ولی گاهی کافی است که فقط (جان کلام) فرستاده شود.
گاهی اختلاف زبان می توان فاجعه بیافریند، مثلا منشی اطاق مدیر عامل که گویش آذری دارد با عدم درک قسمت مهم یک پیام و یا اشتباه در انتقال مفاهیم پیآمدهای جدی به بار می آورد.

بعضی از متداولترین موانع ارتباطات موثر به قرار ذیل می باشند:
1-اختلاف در ادراک: یکی از منابع ایجاد مانه برای ارتباط اختلافات فردی است. افرادی که زمینه دانش و تجربه متفاویت دارند اغلب از پدیده یکسانی ادراک متفاوتی دارند.
محیط ارتباطی در نحوه ایجاد ارتباط موثر است. عدم توافق بین کارکنان در یک جلسه برنامه ریزی برای یک پروژه مهم ممکن است به نظر دیگر کارکنان بستگی داشته باشد.
2-اختلاف زبان: اختلاف زبان غالبا نزدیکی کامل با اختلاف ادراک دارد. در یک جلسه کامل پیام، کلماتی که به کار می رود باید نزد فرستنده و گیرنده معنای یکسانی داشته باشد، حتی معانی، کلماتی که به کار می رود باید نزد فرستنده و گیرنده معنای یکسانی داشته باشد، حتی معانی سمبلیک یکسانی مورد استفاده قرار گیرد. افراد متخصص گاهی فراموش می کنند که همه با واژه های تخصصی آنها آشنایی ندارند.
3-صدا: همانگونه که ذکر شد، صدا یکی از عوامل برهم زننده، ب

رآشوبنده، و مانع شونده ارتباط است. البته کمتر ارتباطی است که در دنیای امروز در محیطی خالی از صدا ایجاد شود. افراد می آموزند که بسیاری از پیامهای غیرمربوط را دریافت نکنند. و گاهی اوقات اطلاعات مربوط هم پشت پرده پنهان می شود. کسی که در یک دفتر شلوغ و پر سر و صدا مشغول صحبت با تلفن است ممکن است پیام منشی خود را که از آن طرف اطاق می فرستند دریافت نکند و با صداهای دیگر مورد غفلت قرار دهد. مدیری که برای انجام هر دستوری که به کارکنان می دهد کلمه (فوری) را چاشنی می کند، ممکن است آنگاه که واقعا کار فوری دارد کارکنان کندی به خرج دهند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) در word :

اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)

مقدمه‌
بنا به‌ اعتراف‌ تاریخ‌، همواره‌ یک‌ اندیشه‌ سیاسی‌ در اعصار گوناگون‌برسرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتها تأثیر داشته‌ و چه‌ بسا تغییرات‌ اساسی‌ درسرنوشت‌ آنها ایجاد کرده‌ است‌. امروزه‌ نیز تأثیر عمیق‌ اندیشه‌ سیاسی‌امام‌ خمینی‌ بر سرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتهای‌ جهان‌ ـ از بوسنی‌ تا جنوب‌شرق آسیا و از آفریقای‌ جنوبی‌ تاافغانستان ـ آشکار و هویدا است‌.بنابراین‌ در این‌ نوشتار کوشش‌ شده‌ است‌ که‌ مطالبی‌ از متون‌ اصلی‌بزرگترین‌ صاحب‌ نظر سیاسی‌ قرن‌ بیستم‌ در برابر دید و نظر علاقمندان‌قرار داده‌ شود.

مطالب‌ ذکر شده‌ در این‌ نوشتار در آمدی‌ براندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ است‌،زیرا نتوانسته‌ام‌ در این‌ مختصر به‌ همه‌ ابعاد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ بپردازم‌.به‌ عبارت‌ دیگر هدف‌ از این‌ کوشش‌ این‌ بوده‌ است‌ که‌ دسترسی‌علاقمندان‌ به‌ اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ را امکانپذیر نمایم‌. البته‌ این‌ مطالب‌طوری‌ انتخاب‌ و تنظیم‌ شده‌ است‌ که‌ در ضمن‌ مطالعه‌ آنها آن‌پیوستگی‌ متقابل‌ که‌ میان‌ قسمتهای‌ مختلف‌ افکار امام‌ وجود دارد به‌خوبی‌ درک‌ می‌شود.

به‌ هر کدام‌ از عبارات‌ نقل‌ شده‌ از امام‌، تفسیر روشن‌ کننده‌ای‌ به‌ عنوان‌مقدمه‌ و توضیح‌ ملحق‌ گردیده‌ است‌؛ با این‌ هدف‌ که‌ خواننده‌ را دردرک‌ مفهوم‌ و اهمیت‌ نظریه‌های‌ مورد بحث‌ یاری‌ کند. البته‌ نبایدتصور کرد که‌ تفسیرهای‌ ارائه‌ شده‌ از جامعیت‌ و شمول‌ کافی‌ در موردمسائل‌ مورد نظر برخورد دارند و تفسیرهای‌ دیگری‌ نمی‌توان‌ ارائه‌کرد.

در این‌ نوشتار سعی‌ شده‌ است‌ که‌ مطالب‌ مورد نظر امام‌ دسته‌بندی‌ شده‌و یک‌ طرح‌ و الگوی‌ جدید از نظام‌ سیاسی‌ مورد نظر امام‌ ارائه‌ شود که‌نویسندگان‌ دیگر ممکن‌ است‌ چندان‌ توجهی‌ به‌ آن‌ نکرده‌اند، به‌ ویژه‌در قسمت‌ «نحوه‌ تحقق‌ نظام‌ سیاسی‌ اسلام‌» و «حدود اختیارات‌ ولی‌فقیه‌» که‌ چشم‌انداز جدیدی‌ برای‌ این‌ دو مبحث‌ ایجاد می‌کند.

با این‌ مسائل‌ شاید لازم‌ نباشد که‌ اطاله‌ کلام‌ داده‌ شود. به‌ هر حال‌ هرخواننده‌ای‌ استفاده‌ خاصی‌ ازاین مطالب‌ ‌ خواهد داشت‌ و مسلماً ازمطالعه‌ این‌ نوشتار نیز انتظار نمی‌رود که‌ روشها و شیوه‌های‌ مدیریت‌حضرت‌ امام‌ نصیب‌ خواننده‌ محترم‌ شود زیرا این‌ مسئله‌ نوشتاردیگری‌ را می‌طلبد.

شـرح‌ حال‌
آنچه‌ معروف‌ است‌ اینکه‌ فیلسوفان‌ اغلب‌ دارای‌ زندگی‌ پرماجرائی‌نیستند و رویدادهای‌ زندگیشان‌ جز برای‌ شارحان‌ احوالشان‌ چندان‌جالب‌ نیست‌ و چیزی‌ که‌ یادمان‌ آنان‌ است‌ ماجراهای‌ زندگیشان‌ نیست‌بلکه‌ آثار ایشان‌ است‌. امّا «خمینی‌ کبیر» که‌ بعدها مردم‌ ایران‌ او را بالقب‌ مختصر و جالب‌ «امام‌» شناختند، استثنائی‌ بر این‌ قاعده‌ بود.زندگی‌ و شخصیت‌ او مظهر یکی‌ از مهمترین‌ نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ اسلام‌و تشیع‌ است‌. این‌ نقطه‌ عطف‌ آن‌ تحوّل‌ و انتقالی‌ است‌ که‌ در نخستین‌سالهای‌ قرن‌ پانزدهم‌ هجری‌ از محیط‌ سرد و تاریک‌ استبداد به‌ فضای‌باز و روشن‌ حکومت‌ اسلامی‌ صورت‌ گرفت‌.

«روح‌ الله» در بیستم‌ جمادی‌ الثانی‌ سال‌ 1320 هـ.ق مصادف‌ باسالروز جده‌اش‌ «ام‌ابیها» در «خمین‌» زاده‌ شد. در آن‌ زمان‌ ایران‌دوران‌ پر آشوب‌ «انقلاب‌ عدالتخواهی‌» را می‌گذراند. هفت‌ساله‌ بودکه‌ تن‌ شریف‌ شیخ‌ فضل‌الله نوری‌ پرچم‌ برافراشته‌ شده‌ استقلال‌ وآزادی‌ ایران‌ گردید.

پاره‌ای‌ از شارحان‌ احوال‌ «امام‌» در مورد حوادث‌ دوران‌ کودکی‌او که‌ در تکوین‌ خلق‌ و خوی‌ و مسیر زندگی‌اش‌ مؤثر بوده‌ است‌مطالبی‌ نوشته‌اند، ولی‌ آنچه‌ بسی‌ بیشتر از این‌ عوامل‌ در این‌ زمینه‌تأثیر داشته‌ همانا رویدادهای‌ زندگی‌ و کیفیت‌ و مراحل‌ جوانی‌ اواست‌. «امام‌» بعد از آنکه‌ تحصیلات‌ ابتدائی‌ خود را نزد اساتیدمختلفی‌ در اراک‌ گذراند در سن‌ 15 سالگی‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ اسلامی‌در محضر برادر بزرگوارش‌ پرداخت‌ و بعد از آن‌ به‌ یکی‌ از حوزه‌های‌رسمی‌ آن‌ زمان‌ یعنی‌ حوزه‌ اصفهان‌ فرستاده‌ شد. وی‌ هنگامی‌ که‌ به‌ آن‌حوزه‌ قدم‌ می‌گذاشت‌ کمتر از 18 سال‌ داشت‌. دو سال‌ بعد زمانیکه‌آیت‌الله مؤسّس‌ «حائری‌» به‌ سوی‌ شهر قم‌ شتافت‌ ایشان‌ نیز به‌ قم‌ رفت‌و در مدرسّه‌ دارالشفا مأمن‌ گزید.

در زمان‌ فوت‌ آیت‌الله حائری‌ «امام‌» در بسیاری‌ از علوم‌ مهارت‌ وتخصص‌ ویژه‌ای‌ یافته‌ بود. ارتباط‌ مادام‌العمر او با «کسب‌ فضائل‌اخلاقی‌» یکی‌ از بزرگترین‌ عواملی‌ بود که‌ بر آینده‌ او اثر عمیق‌گذاشت‌. در حقیقت‌ باید گفت‌ که‌ بدون‌ انگیزه‌ها و امکانهائی‌ که‌ این‌«ارتباط‌» برای‌ او به‌ وجود آورد بیشک‌ امام‌ همچون‌ یک‌ «روحانی‌گمنام‌» چشم‌ از جهان‌ فرو می‌بست‌. امّا این‌ منزلت‌ و مقام‌ عرفانی‌ بود که‌او را به‌ عظمت‌ و بزرگی‌ رساند.

«امام‌» در سرتا سر زندگانیش‌ به‌ کار تحریر و تألیف‌ نیز اشتغال‌داشت‌ بطوریکه‌مجموعه‌ آثار کتبی‌اش‌ را بسیار قطور و مفصّل‌ نمود.این‌ آثار شامل‌ وعظ‌ها، نامه‌ها، نوشته‌های‌ عرفانی‌، تفسیرات‌ کتاب‌مقدس‌ قرآن‌، دفاع‌ از اسلام‌، فقه‌، اصول‌، شعر و این‌ قبیل‌ مطالب‌هستند. از کتاب‌ چهل‌ حدیث‌ که‌ بگذریم‌ ـ که‌ فصول‌ و بابهای‌ مختلف‌آن‌ در حالتی‌ مخصوص‌ به‌ خود قرار دارند، مبحث‌ ولایت‌ فقیه‌بی‌گمان‌ مؤثرترین‌ اثر خمینی‌ کبیر است‌. تدوین‌ این‌ اثر را امام‌ در سال‌1339 یعنی‌ 7 سال‌ پس‌ از کودتای‌ آمریکائی‌ شاه‌ بر علیه‌ ملت‌ ایران‌ و2 سال‌ قبل‌ از قیام‌ اسلامی‌ 15 خرداد در قسمتی‌ از «کتاب‌ البیع‌» آغازکرد و مسلّماً غرضش‌ از تألیف‌ آن‌ تنها ادامه‌ سیره‌سلف‌ صالح‌ نبودبلکه‌ همانطور که‌ از درسهای‌ اظهار شده‌ در نجف‌ پیدا است‌ در فکراین‌ بود که‌ پایه‌های‌ یک‌ حکومت‌ مستقل‌ در زمان‌ غیبت‌ را سر و

سامان‌بخشد و همچنین‌ در دفاع‌ از عقیده‌ای‌ بود در مقابل‌ کسانی‌ که‌ مذهب‌تشیّع‌ را مدافع‌ جدائی‌ دین‌ از سیاست‌ می‌پنداشتند و ادعا می‌کردند که‌«هر پرچمی‌ قبل‌ از قیام‌ قائم‌ برای‌ برپائی‌ حکومت‌ بلند شود محکوم‌ به‌شکست‌ است‌» و باید مسئولیّت‌ تمام‌ عواقب‌ شوم‌ و دردناک‌ آن‌ که‌نصیب‌ جامعه‌ اسلامی‌ می‌گردد را بپذیرد زیرا آمیختن‌ دین‌ با حکومت‌مردم‌ را از دین‌ و مذهب‌ بری‌ نموده‌ و باعث‌ زوال‌ دین‌ خواهد شد وباعث‌ نزول‌ بلایا و بدبختیهای‌ بعدی‌ جامعه‌ تشیّع‌ خواهد گردید.

آثار علمی‌ «امام‌» از تألیفات‌ دوران‌ جوانی‌ و با تألیف‌ مسائل‌ عقلیه‌آغاز گردید و در زمینه‌ اخلاقیات‌ و فقه‌ و اصول‌ ادامه‌ یافت‌. بیش‌ از27 سال‌ نداشت‌ که‌ «مصباح‌الهدایه‌» را در عرفان‌ به‌ رشته‌ تحریردرآورد. در سن‌ 29 سالگی‌ شرحی‌ بر دعای‌ سحرماه‌ رمضان‌ نگاشت‌که‌ نشان‌دهنده‌ ارتقاء فکری‌ او در مسائل‌ عقلیّه‌ است‌. وی‌ سپس‌ کتاب‌«اربعین‌ حدیث‌» را تألیف‌ کرد که‌ شامل‌ 7 حدیث‌ در مسائل‌ عقلیه‌ و33 حدیث‌ مربوط‌ به‌ اخلاقیات‌ می‌باشد. امام‌ تا آخر عمر مبارک‌

خودموفق‌ به‌ باقی‌ گذاشتن‌ حداقل‌ 25 اثر علمی‌ گردید. در میان‌ آثار متعددامام‌ مهمترین‌، برجسته‌ترین‌ و معروفترین‌ اثر او رساله‌ وی‌ در نظریه‌سیاسی‌ است‌ که‌ مجموعه‌ای‌ از دروس‌ ایشان‌ در نجف‌ بوده‌ است‌ که‌توسط‌ شاگردان‌ او به‌ رشته‌ تحریر درآمده‌ و بنام‌ «ولایت‌فقیه‌» یا«حکومت‌ اسلامی‌» و گاه‌ با نام‌ مستعار «نامه‌ای‌ از امام‌ کاشف‌العظاء»،در سالهای‌ خفقان‌ و مبارزه‌ به‌ چاپ‌ رسید.

حال‌ بهتر است‌ به‌ برخی‌ از رویدادهای‌ مهمی‌ بپردازیم‌ که‌ بی‌شک‌بر همه‌ ایرانیان‌ هوشیار واندیشمند تأثیر داشته‌ ولی‌ بر مشرب‌ فکری‌امام‌ بویژه‌ بر تفکرات‌ وی‌ در باب‌ مسائل‌ سیاسی‌ اثری‌ عمیق‌ گذارده‌است‌.
نخستین‌ این‌ رویدادها بروز تهاجم‌ جدید نظری‌ و فکری‌ به‌ مبانی‌ وتاریخ‌ تشیّع‌ و اسلام‌ در جامعه‌ ایران‌ بود که‌ شاخص‌ترین‌ نوشتار در این‌زمینه‌ و در آن‌ عصر کتاب‌ «اسرار هزارساله‌» متعلق‌ به‌ علی‌اکبرحکمی‌زاده‌ بود که‌ باعث‌ شد ایشان‌ با نوشتن‌ کتاب‌ «کشف‌الاسرار»ضمن‌ رد مطالب‌ تهاجمی‌ آن‌ کتاب‌ مطالبی‌ را نیز در زمینه‌ ایجاد یک‌فضای‌ سیاسی‌ مناسب‌ جهت‌ ایجاد حکومت‌ اسلامی‌ ترسیم‌ نمایند. درنظر امام‌ رژیم‌ سلطنتی‌ بالاستقلال‌ یک‌ رژیم‌ فاسد و غیرقانونی‌ بود.بنابراین‌ حکومت‌ اگر می‌خواست‌ پادشاهی‌ هم‌ باشد به‌ نحوی‌می‌بایست‌ تحت‌ نظارت‌ فقهاء درآید. در این‌ کتاب‌ امام‌ طرح‌ اولیه‌ولایت‌ مطلقه‌ فقیه‌ و حکومت‌ اسلامی‌ را پایه‌گذاری‌ نمود و در ضمن‌ به‌مسئله‌ استقلال‌ و آزادی‌ نیز بهای‌ زیادی‌ داد. از جمله‌ موارد دیگرکتاب‌ مسائل‌ ذیل‌ را می‌توان‌ نام‌ برد:
1ـ لزوم‌ بازگشت‌ به‌ هویت‌ اسلامی‌

2ـ غیرقابل‌ قبول‌ بودن‌ حکومتهای‌ غیراسلامی‌ حتی‌ دمکراسی‌
3ـ تشریح‌ حکومت‌ آرمانی‌ اسلامی‌ و مصداق آن‌ در عصر حاضر
4ـ تشریح‌ اعمال‌ استبدادی‌ رضاخان‌ و شرح‌ جنایات‌ او

دومین‌ رویداد، فشار شدید دستگاه‌ حاکمه‌ دیکتاتوری‌ رضاخان‌ برحوزه‌ علمیه‌ بود که‌ روح‌الله جوان‌ و طلبه‌های‌ دیگر را مجبورمی‌ساخت‌ تا روزها قبل‌ از طلوع‌ آفتاب‌ به‌ محلی‌ بیرون‌ از شهر قم‌بروند و وقتی‌ هوا تاریک‌ می‌شد به‌ خانه‌ برگردند تا بتوانند درس‌ ومباحثه‌ داشته‌ و در عین‌ حال‌ دست‌ از لباسشان‌ برندارند.
سوّمین‌ واقعه‌ای‌ که‌ نفوذ عمیقی‌ بر اندیشه‌ امام‌ گذارد وضع‌اسف‌باری‌ بود که‌ در اثر احتیاط‌ مفرط‌، عدم‌ آگاهی‌ به‌ مسائل‌ روز ورخنه‌ افراد ناصالح‌ در «بیت‌» بعضی‌ از بزرگان‌ حوزه‌ حداقل‌ در طول‌حیات‌ سیاسی‌ امام‌ تا آن‌ روز بود. امام‌ برای‌ زنده‌ نگاه‌ داشتن‌ خط‌مبارزه‌ در حوزه‌ پس‌ از فوت‌ «حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌» به‌

فعالیت‌برای‌ طرح‌ مرجعیّت‌ آیه‌الله بروجردی‌ پرداخت‌ زیرا تصور می‌نمود که‌تنها شخص‌ صالحی‌ است‌ که‌ با توجه‌ به‌ سوابقش‌ می‌توانست‌ شاه‌ را ازبسیاری‌ از خلافکاریها باز دارد. امّا متأسفانه‌ آنطور که‌ امام‌می‌خواست‌ نشد. بر این‌ اساس‌ «امام‌» توجه‌ خاصّی‌ نسبت‌ به‌ نزدیکان‌و بیت‌ خویش‌ داشتند و از حضور عناصر مشکوک‌ در آن‌ جلوگیری‌می‌کردند و از دخالت‌ نزدیکان‌ خود در بسیاری‌ از مسائل‌ که‌ شائبه‌تکرار مسائل‌ بیوت‌ گذشته‌ را بنماید جلوگیری‌ می‌نمودند.

چهارمین‌ رویداد، اصلاح‌گرانی‌ (رفرم‌گرائی‌) فعالیت‌ آیت‌اللهکاشانی‌ در دوران‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ و مبارزه‌ با رژیم‌ شاه‌بود که‌ برای‌ امام‌ درسی‌ شد که‌ از اصلاح‌ نظام‌ موجود (رفرمیستی‌)بپرهیزد و فعالیت‌ خود را در چارچوب‌ سیاستهای‌ جاری‌ زمان‌ قرارندهد بلکه‌ به‌ فکر یک‌ «انقلاب‌» یا نظام‌ جدید انقلابی‌ باشد که‌ یک‌ فقیه‌در رأس‌ آن‌ قرار گیرد.

با همه‌ این‌ تفاصیل‌ تبیین‌ و انتشار نظرات‌ سیاسی‌ «امام‌» حدود 20سال‌ طول‌ کشید. البته‌ قسمتهای‌ مختلف‌ نظرات‌ سیاسی‌ امام‌ همگی‌،یکجا و با هم‌ ظاهر نشدند بلکه‌ قدم‌ به‌ قدم‌ و به‌ صورت‌ بخشهای‌ مجزاصادر شدند که‌ مقتضیات‌ زمان‌ نیز در آنها تأثیر به‌ سزایی‌ داشت‌بنابراین‌ دادن‌ شرح‌ موجزی‌ از اندیشه‌ سیاسی‌ «امام‌» به‌ هیچ‌ وجه‌ سهل‌ وساده‌ نیست‌ حتی‌ تقلیل‌ آنها به‌ جملاتی‌ که‌ با هم‌ مربوط‌ و متناسب‌ باشندغالباً کاری‌ است‌ دشوار.

در حوزه‌ای‌ از افکار «امام‌» که‌ ما با آن‌ سروکار داریم‌، یعنی‌ درقلمرو اندیشه‌ سیاسی‌، مهمترین‌ اندیشه‌های‌ وی‌ بر حول‌ نظام‌«ولایت‌فقیه‌» متمرکز شده‌اند که‌ منظور از آن‌ ولایت‌ِ «متخصص‌ّ فقه‌ واحکام‌ اسلامی‌» بر جامعه‌ مسلمین‌ است‌. در عباراتی‌ که‌ بعدها نقل‌خواهد شد گاه‌ از کلمه‌ «حاکمیت‌» به‌ جای‌ «ولایت‌» استفاده‌ شده‌ است‌که‌ مفهوم‌ مطلب‌ را دقیقتر به‌ ذهن‌ دانشور علوم‌ سیاسی‌ امروز متبادرمی‌کند ولی‌ با توجه‌ به‌ جایگاه‌ خاص‌ کلمه‌ ولایت‌ در فرهنگ‌ سیاسی‌شیعی‌ چاره‌ای‌ نیست‌ جز اینکه‌ بیشتر از همان‌ اصطلاح‌ ولایت‌ استفاده‌شود و مفهوم‌ مطلب‌ را از مجموعه‌ اندیشه‌هائی‌ که‌ ابراز شده‌ است‌استنباط‌ کنیم‌.

اندیشه‌ سیاسی‌
اگر گروهی‌ از انسانها سازمان‌ مهمی‌ را با ضوابطی‌ معین‌ برای‌ خودبه‌ وجود بیاورند و مسئله‌ امردهی‌ و امربری‌ هم‌ میان‌ آنها وجود داشته‌باشد امّا رابطه‌ میان‌ آنها بر اساس‌ نیرنگ‌ و فریب‌ و غایت‌ کار آنها فسادباشد مسلّماً نه‌ سردسته‌ چنین‌ گروهی‌ را باید حاکم‌ و سیاستمدار دانست‌و نه‌ کارهائی‌ که‌ انجام‌ می‌دهد را سیاست‌. دلیل‌ سیاستمدار و حاکم‌نبودن‌ چنین‌ فردی‌ و سیاست‌ نبودن‌ این‌ رابطه‌ اینستکه‌ «امام‌» میان‌«سیاست‌» و اینگونه‌ رابطه‌ منظم‌ امردهی‌ و امربری‌

صرف‌، تفاوت‌ قائل‌است‌. او مانند همه‌ دانشمندان‌ علوم‌ سیاسی‌ بر این‌ عقیده‌ است‌ که‌ تازمانی‌ که‌ قانون‌ در جامعه‌ وجود نداشته‌ باشد جامعه‌ دچار فساد خواهدشد، البته‌ این‌ قوانین‌ بایستی‌ مطابق‌ موازین‌ «عدالت‌» باشد و این‌ مسئله‌مسلّماً تحقق‌ نخواهد یافت‌ مگر آنکه‌ «قوانین‌ الهی‌» بر روابط‌ اجتماعی‌مردم‌ حاکم‌ باشد زیرا قوانین‌ الهی‌ چون‌ از اراده‌ خداوند ناشی‌ شده‌اندعادلانه‌اند. امّا قوانین‌ فی‌نفسه‌ و بدون‌ واسطه‌ و ابزار نمی‌توانند اقتدارداشته‌ باشند چرا که‌ آدمیان‌ از زمان‌ پیدایش‌ جامعه‌ و تشکیل‌ اجتماع‌نتوانسته‌اند قوانین‌ را در جامعه‌ میان‌ خود رعایت‌کنند مگر آنکه‌ تحت‌حاکمیت‌ حاکمی‌ قرار گرفته‌اند.

بنابراین‌ مفروضات‌، که‌ از اندیشه‌ امام‌ برگرفته‌ شده‌ وظیفه‌ این‌حاکم‌ اجرای‌ قوانین‌ الهی‌ است‌ که‌ باید بر روابط‌ مردم‌ حاکم‌ باشد و براین‌ اساس‌ علم‌ به‌ قوانین‌ برای‌ زمامدار لازم‌ است‌ و او باید افضلیت‌علمی‌ هم‌ داشته‌ باشد که‌ نتیجه‌ طبیعی‌ همه‌ این‌ مسائل‌ اینستکه‌ حاکم‌ بابسیاری‌ از مردم‌ تفاوت‌ داشته‌ باشد، هم‌ در علم‌ و دانائی‌ و هم‌ درتوانائی‌ نسبت‌ به‌ اینکه‌ تمایلات‌ و خواسته‌های‌ خود را به‌ قید فرمان‌عقل‌ درآورد. پس‌ حاکم‌ حقیقی‌ در صورتی‌ شایستگی‌ حکمرانی‌ داردکه‌ به‌ قصد ارضاء خواهشهای‌ نفسانی‌ فرمان‌ نراند بلکه‌ به‌ نیابت‌ از جانب‌خداوند و به‌ مقتضای‌ فرامین‌ شرع‌ و عدالت‌ حکومت‌ کند. بنابراین‌«امام‌» تفاوت‌ قاطعی‌ میان‌

سیاستی‌ که‌ اغلب‌ بر جوامع‌ حکومت‌ می‌کندو آن‌ سیاستی‌ که‌ باید حکومت‌ کند قائل‌ می‌گردد. البته‌ هر دو نوع‌سیاست‌ ممکن‌ است‌ از قدرت‌ فائقه‌ برخوردار باشند و بر سرنوشت‌آدمیان‌ بی‌شماری‌ حاکمیت‌ داشته‌ باشند ولی‌ تنها چیزی‌ «سیاست‌حقیقی‌» است‌ که‌ در راه‌ عدالت‌ و هدایت‌ به‌ کار گرفته‌ شود.
این‌ یکی‌ از نکات‌ اصلی‌ نظریه‌ «امام‌» است‌ که‌ «حضور خدا درصحنه‌ سیاست‌» را جدی‌ می‌گیرد و همین‌ نکته‌ است‌ که‌ به‌ طور قاطع‌وی‌ را از اندیشمندان‌ سیاسی‌ غرب‌ متمایز می‌کند. بسیاری‌ ازنویسندگان‌ معاصر غرب‌ سیاست‌ را «قدرت‌»، «علم‌ قدرت‌»، «توزیع‌قدرتمندانه‌ ارزشها»، «راه‌ کسب‌ قدرت‌» و غیره‌

دانسته‌اند. از نظرآنان‌ دولت‌، تار و پود قوانین‌ و نهادهای‌ سیاسی‌اش‌ قدرت‌ فائقه‌ است‌و قوانین‌ اخلاقی‌ِ برتری‌ وجود ندارد که‌ دولت‌ و همه‌ نهادهایش‌ رابتواند مورد کنترل‌ و انتقاد قرار دهد. امّا از نظر امام‌ قدرت‌ خداوند برفراز همه‌ قدرتهای‌ زمینی‌ است‌ و اقتدار فرد حاکم‌ در تحلیل‌ غائی‌ به‌وسیله‌ این‌ مرجع‌ به‌ صورت‌ قدرتی‌ مشروط‌ و محدود درمی‌آید. پس‌هر استیلائی‌ دارای‌ «سیاست‌» نیست‌ زیرا اعمال‌ زور در صورتی‌قانونی‌، مشروع‌ و صحیح‌ است‌ که‌ طبق‌ یک‌ نظام‌ اخلاقی‌ معتبر، مستقل‌و مطلق‌ یعنی‌ «قوانین‌ الهی‌» که‌ ناشی‌ از اراده‌ خداوند است‌ صورت‌پذیرد که‌ نهایتاً منجر به‌ «هدایت‌ جامعه‌» گردد.

بنابراین‌ می‌توان‌ سیاست‌ را از نظر امام‌ با این‌ تعریف‌ مطابق‌ دانست‌که‌ «سیاست‌ عبارتست‌ از اداره‌ جامعه‌های‌ انسانی‌ و هدایت‌ آن‌ به‌ سوی‌تعالی‌»:
انسان‌ یک‌ بعد ندارد، جامعه‌ یک‌ بعد ندارد انسان‌ فقط‌ یک‌ حیوان‌نیست‌ که‌ خوردن‌ و خوراک‌ همه‌ شئون‌ او باشد سیاستهای‌ صحیح‌اگر هم‌ باشد امت‌ را در یک‌ بعد هدایت‌ می‌کند و راه‌ می‌برد وآن‌بعد حیوانی‌ است‌ این‌ سیاست‌ یک‌ جزء ناقص‌ است‌ از سیاستی‌که‌ در اسلام‌ برای‌ انبیاء و اولیاء ثابت‌ است‌. آنها می‌خواهند ملت‌ راهدایت‌ کنند، راه‌ ببرند در همه‌ مصالحی‌ که‌ برای‌ انسان‌ متصور است‌برای‌ جامعه‌ متصور است‌.

پس‌ توجه‌ به‌ این‌ نکته‌ حائز اهمیت‌ است‌ که‌ سیاست‌ هر چند مستلزم‌تدبیر، تصمیم‌ و اعمال‌ قدرت‌ است‌ ولی‌ هر تدبیر، تصمیم‌ و اعمال‌قدرتی‌ را نباید سیاست‌ دانست‌ چنانکه‌ همه‌ اندیشمندان‌ مکتب‌ سیاسی‌هدایت‌ همواره‌ چنین‌ می‌اندیشیده‌اند. آنها سیاست‌ را همواره‌ با هدایت‌ملازم‌می‌دانستند و با آن‌ تعریف‌ می‌کردند. حضرت‌علی‌(ع) سیاست‌را ملازم‌ با هدایت‌ می‌داند آنجا که‌ می‌فرماید: «بدان‌ بدرستیکه‌ بهترین‌بندگان‌ خدا نزد خدا رهبر سیاسی‌ عادلی‌ است‌ که‌ هدایت‌ شده‌ وهدایتگر باشد». «امام‌» نیز همین‌ برداشت‌ از سیاست‌ را ارائه‌ می‌کندو می‌گوید:
سیاست‌ این‌ است‌ که‌ جامعه‌ را هدایت‌ کند و راه‌ ببرد، تمام‌ مصالح‌جامعه‌ را در نظر بگیرد و تمام‌ ابعاد انسان‌ و جامعه‌ را در نظر بگیردو اینها را هدایت‌ کند به‌ طرف‌ آن‌ چیزی‌ که‌ صلاحشان‌ است‌.

منشأ و غایت‌ حکومت‌
1 عدالت‌
هنگامی‌ که‌ امام‌ خمینی‌ از بازگشت‌ به‌ اسلام‌ صحبت‌ می‌کند طنین‌یک‌ مکتب‌ بشر دوستی‌ که‌ اندک‌ زمانی‌ بعد از انقلاب‌ سراسر ایران‌ رافراگرفت‌، از سخن‌ او شنیده‌ می‌شود. وی‌ مکرراً در قسمتهای‌ مختلف‌آثارش‌ مثلاً در دروس‌ ولایت‌ فقیه‌ و منشورهای‌ انقلاب‌ اسلامی‌برضد «قدرت‌ مطلقه‌» و استبداد و در ستایش‌ عدالت‌، بشریت‌، تقوی‌و; سخن‌ می‌گوید. برای‌ مثال‌ می‌گوید:

زمامدار اگر عادل‌ نباشد در دادن‌ حقوق‌ مسلمین‌ و اخذ مالیاتها وصرف‌ صحیح‌ آن‌ و اجرای‌ قانون‌ جزا عادلانه‌ رفتار نخواهدکرد.
یا در قسمت‌ دیگر می‌گوید:

پیغمبر اسلام‌ تشکیل‌ حکومت‌ داد مثل‌ سایر حکومتهای‌ جهان‌ لکن‌با انگیزه‌ بسط‌ عدالت‌ اجتماعی‌.
«خمینی‌» پیوسته‌ این‌ نظر را تکرار می‌کند که‌ عدالت‌ شرط‌ اصلی‌حصول‌ به‌ صلح‌، امنیت‌، رفاه‌ استقلال‌ و مساوات‌ است‌. هدف‌ قریب‌ هرحکومتی‌ چیزی‌ جز این‌ مسائل‌ نیست‌:
حکومت‌ اسلامی‌، جمهوری‌ اسلامی‌، عدل‌ اسلامی‌ را مستقر کنید. باعدل‌ اسلامی‌ همه‌ و همه‌ در آزادی‌، استقلال‌ و رفاه‌ خواهند بود.
مطمئناً طبیعت‌ و ماهیت‌ حکومت‌ استبدادی‌ عدالت‌ را غیرممکن‌می‌سازد گو اینکه‌ عدالت‌ در حکومت‌ جمهوری‌ِ محض‌ امکانپذیراست‌ ولی‌ امام‌ چون‌ در آن‌ نوع‌ حکومت‌ معایبی‌ می‌بیند به‌ جانب‌حکومت‌ اسلامی‌ (جمهوری‌ اسلامی‌) متمایل‌ می‌شود. البته‌ درصورتی‌ که‌ شرایط‌ لازم‌، وجود آن‌ حکومت‌ را ممکن‌ سازد. امّامتأسفانه‌ در همه‌ حکومتها حکام‌ و هیأت‌ حاکمه‌ راه‌ عدالت‌ را در پیش‌نمی‌گیرند بلکه‌ همواره‌ در معرض‌ فساد قرار دارند. بدین‌ معنی‌ که‌حکومت‌ را یا به‌

حکومت‌ مطلقه‌ تبدیل‌ می‌کنند و یا آن‌ را بازیچه‌دست‌ عقول‌ ناقص‌ بشری‌ قرار می‌دهند. بنابراین‌ بهترین‌ راه‌ برای‌ حفظ‌حکومت‌ اسلامی‌ و جلوگیری‌ از انحراف‌ آن‌ به‌ وسیله‌ یک‌ فرد یا یک‌گروه‌ آنست‌ که‌ نظام‌ سیاسی‌ و قانون‌ اساسی‌ در آن‌ طوری‌ باشد که‌ بااستفاده‌ از ارزشهای‌ عادلانه‌، اعتدال‌ و موازنه‌ای‌ میان‌ عناصر و قوای‌حکومت‌ برقرار کند و هر یک‌ از نهادها (قوا) بتوانند بر نهادهای‌ دیگرنظارت‌ داشته‌ باشند و متقابلاً از طرف‌ همان‌ نهادها تحت‌ نظارت‌ قرارگیرند و این‌ همان‌ آئین‌ معروف‌ «امر و نهی‌» است‌ که‌ حکومت‌ را به‌«عدالت‌» نزدیک‌ می‌سازد و امام‌ خمینی‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ جوهر و اساس‌هر حکومتی‌ مطرح‌ می‌کند:

هر فردی‌ از افراد ملت‌ حق‌ دارد که‌ مستقیماً در برابر سایرین‌زمامدار مسلمین‌ را استیضاح‌ کند و از او انتقاد نماید و او باید جواب‌قانع‌کننده‌ دهد و در غیراینصورت‌ اگر به‌ خلاف‌ وظایف‌ اسلامی‌خود عمل‌ کرده‌ باشد خود بخود از مقام‌ زمامداری‌ معزول‌ است‌.

این‌ عبارت‌ با وضوح‌ کامل‌ ماهیت‌ خاص‌ افکار «امام‌» را روشن‌می‌کند. در اینجا ما بیگمان‌ با آرمانی‌ بزرگ‌ روبرو هستیم‌ آرمانی‌ که‌خلق‌الساعه‌ نیست‌ بلکه‌ در بطن‌ تمامی‌ فرهنگ‌ و سنت‌ ائمه‌ مکتب‌سیاسی‌ هدایت‌ پرورش‌ یافته‌ است‌. ولی‌ شیوه‌ بیان‌ این‌ آرمان‌ شیوه‌پرشور کسی‌ نیست‌ که‌ دارای‌ افکار و تصورات‌ خیالگرایانه‌ باشد بلکه‌در بیان‌ آن‌ مناسبت‌ با اوضاع‌ واقعی‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و طبیعی‌ و ملی‌معین‌ در زمانی‌ معیّن‌ یا به‌ طور فردی‌ یا مستقل‌ از مجموعه‌ پیچیده‌انواع‌ نهادها برای‌ حصول‌ به‌ این‌ آرمان‌ درنظر گرفته‌ شده‌ است‌. ما نه‌تنها باید بپذیریم‌ که‌ تحقّق‌ِ آرمان‌ِ آزادی‌ِ سیاسی‌ منوط‌ به‌ حصول‌برخی‌ نهادهای‌ ویژه‌

است‌ بلکه‌ باید قبول‌ کنیم‌ که‌ خود این‌ نهادها هراندازه‌ هم‌ مطلوب‌ باشند نمی‌توانند بر ملتی‌ تحمیل‌ شوند. آنها فقط‌می‌توانند از طبیعت‌ و استعدادهای‌ یک‌ ملت‌ به‌ وجود آیند و نشو و نماکنند. حکمت‌ سیاسی‌ در برخورداری‌ از دانش‌ کافی‌ درباره‌ ماهیت‌ آن‌نهادها برای‌ یاری‌ رساندن‌ به‌ رشد آنها در پرتو «عدالت‌» است‌.
بنابراین‌ یکی‌ از نظرات‌ بنیانی‌ «امام‌» اینستکه‌ «عدالت‌» یکی‌ ازفضیلت‌های‌ بشری‌ است‌ با این‌ فرض‌ که‌ قبول‌ داریم‌ فضیلت‌ انسانی‌کیفیتی‌ است‌ واقعی‌ که‌ وجودی‌ حقیقی‌ دارد. در آن‌ صورت‌ کشف‌ آن‌قاعدتاً باید مقدور و امکانپذیر باشد. یعنی‌ باید با تحقیق‌ و دنبال‌ کردن‌مطلب‌ بالاخره‌ از مفهوم‌ و سرشت‌ حقیقی‌

فضیلت‌ سر درآورد.
امام‌ در بیان‌ فضیلت‌ بشر سه‌ عنصر اساسی‌ را نام‌ برد: عقل‌، شرع‌ وعدل‌. دارنده‌ هر کدام‌ از این‌ صفات‌، انسانی‌ خوب‌ است‌ و هرکس‌همه‌ آن‌ صفات‌ را داشته‌ باشد «انسان‌ کامل‌» نامیده‌ می‌شود. امّا ما دراینجا بنا نداریم‌ که‌ به‌ تعریف‌ و تبیین‌ این‌ سه‌ صفت‌ بپردازیم‌ بلکه‌ فقط‌به‌ بررسی‌ سومین‌ صفت‌ یعنی‌ عدل‌ باید اکتفا کنیم‌.
عدالت‌ از نظر امام‌ را باید در حوزه‌ عمل‌ گسترده‌اش‌ جستجو کنیم‌.زیرا عدالت‌ حوزه‌ عمل‌ معینی‌ که‌ منحصر و مخصوص‌ به‌ خودش‌ باشدندارد. به‌ عنوان‌ مثال‌ شجاعت‌ و حکمت‌، «عدالت‌» است‌. «امام‌» می‌گوید:

شجاعت‌ که‌ یکی‌ از اصول‌ و ارکان‌ اخلاق حسنه‌ و ملکه‌ فاضله‌ است‌عبارتست‌ از حالت‌ متوسطه‌ و معتدله‌ بین‌ افراط‌ که‌ از آن‌ تعبیرمی‌شود به‌ تهور ـ و آن‌ عبارتست‌ از نترسیدن‌ در مواردی‌ که‌ ترس‌سزاوار است‌ ـ و بین‌ تفریط‌ که‌ از آن‌ تعبیر می‌شود به‌ جبن‌ ـ و آن‌عبارتست‌ از ترسیدن‌ در مواردی‌ که‌ سزاوار ترس‌ نیست‌ ـ و حکمت‌که‌ یکی‌ از ارکان‌ است‌، متوسط‌ بین‌ رذیله‌ «سَفَه‌» که‌ از آن‌ تعبیر به‌«جربزه‌» شده‌ است‌ و آن‌ عبارت‌ از استعمال‌ فکر است‌ در غیر موردو مواردی‌ که‌ سزاوار نیست‌ و بین‌ رذیله‌ «بَلَه‌» است‌ ـ که‌ عبارتست‌ ازتعطیل‌ قوه‌ فکریه‌ در مواردی‌ که‌ سزاوار است‌ به‌ کار اندازد و همین‌طور عفت‌ و سخاوت‌ که‌ وسط‌ بین‌ رذیله‌ شره‌ و خمود، اسراف‌ وبخل‌ است‌».

پس‌ عدالت‌ نسبت‌ به‌ محاسن‌ دیگر صیغه‌ میانجی‌ و یا نظارت‌ رادارد اگرچه‌ خود آن‌ فی‌نفسه‌ یک‌ حسن‌ خوب‌ محسوب‌ می‌شود اگراین‌ نظارت‌ خوب‌ انجام‌ پذیرد بقیه‌ محاسن‌ نیز در جای‌ خود خوب‌عمل‌ می‌کنند علاوه‌ بر مثالهای‌ فوق‌ باید بدانیم‌ که‌ سخاوت‌، عفت‌ وشجاعت‌ کارهای‌ بسیار خوبی‌ هستند امّا اگر در جای‌ خود به‌ کار برده‌نشوند باعث‌ مشکلات‌ دیگری‌ خواهند شد و این‌ قرارگرفتن‌ در جای‌خود نیز باز هم‌ بستگی‌ به‌ عدالت‌ دارد. با توجه‌ به‌ این‌ مطالب‌ که‌ به‌مسائل‌ اخلاقی‌ بیشتر تعلق‌ دارند تا اندیشه‌ سیاسی‌، «امام‌» عدالت‌ را نه‌تنها جزئی‌ از فضائل‌ اخلاقی‌ بشر می‌داند بلکه‌ در عین‌ حال‌ آن‌ راصفتی‌ برمی‌شمارد که‌ در

صورت‌ پرورش‌ آن‌ در میان‌ انسانها آنها رابرای‌ یک‌ «روابط‌ سیاسی‌ سالم‌» و تشکیل‌ جامعه‌ سیاسی‌ مطلوب‌ آماده‌می‌سازد. زیرا نزدیک‌ شدن‌ انسان‌ به‌ سر حد کمال‌ فقط‌ تا حدّی‌میسّر است‌ که‌ او بتواند میان‌ فعالیتهای‌ مختلف‌ خود یک‌ قسم‌هماهنگی‌ کلّی‌ برقرار سازد. امّا برقرار کردن‌ این‌ نوع‌ هماهنگی‌لازمه‌اش‌ جلوگیری‌ از طغیان‌ انگیزه‌ها و فعالیتهای‌ انفرادی‌ است‌ وگرنه‌«تعالی‌» حاصل‌ نخواهد شد. یک‌ فرد انسانی‌ با آزاد گذاشتن‌ تمایلاتش‌که‌ به‌ هر نحو و تا هر میزان‌ که‌ بخواهند افزایش‌ یابند به‌ یک‌ انسان‌متعالی‌ تبدیل‌ نخواهد شد. بنابراین‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ تعالی‌ بایستی‌ به‌یک‌ سری‌ «قیود اجتماعی‌» مقید شود که‌ لازمه‌ آن‌ پذیرفتن‌ محدودیت‌و صرفنظر کردن‌ از آزادی‌ مطلق‌ است‌ که‌ نتیجه‌ این‌ محدودیت‌ به‌ نفع‌وی‌ تمام‌ می‌شود زیرا با این‌ محدودیت‌ هم‌ می‌تواند با دیگران‌ درجامعه‌، زندگی‌ مشترک‌ داشته‌ باشد و هم‌ می‌تواند در مقابل‌ طغیانهای‌خودخواهی‌ نفس‌ خود که‌ لازمه‌ تعالی‌ انفرادی‌ است‌ بایستد.

2 قانون‌ و آزادی‌
یکی‌ دیگر از منشأهای‌ حکومت‌ قانون‌ است‌. قانون‌ بدان‌ مفهومی‌که‌ «امام‌» در آثار خود آورده‌ است‌ در واقع‌ موضوع‌ اصلی‌ اندیشه‌سیاسی‌ او است‌. قانون‌ شالوده‌ و بنائی‌ است‌ که‌ با وحدت‌ بخشیدن‌ به‌مجموعه‌ای‌ از آثار غیرمتجانس‌ درباره‌ موضوعات‌ کاملاً متفاوت‌ کل‌آثار را قابل‌ فهم‌ می‌سازد که‌ آن‌ موضوعات‌ عبارتند از: تعلیم‌ وتربیت‌، اقتصاد، عرفان‌، ولایت‌، فلسفه‌، ردّ نظریات‌ انحرافی‌ و چندموضوع‌ دیگر. بحث‌ در مفهوم‌ قانون‌ مهمترین‌، جالبترین‌ وپیچیده‌ترین‌ قسمت‌ آثار امام‌ است‌. بنابراین‌ نخست‌ باید به‌ معنائی‌ که‌«امام‌» از این‌ اصطلاح‌ داشته‌ است‌ توجه‌ کنیم‌. اگر در این‌ مرحله‌ موفّق‌شویم‌ باقیمانده‌ کار ساده‌ خواهد بود در غیراینصورت‌ از درک‌مهمترین‌ سهمی‌ که‌ «امام‌» در پیشرفت‌ اندیشه‌ سیاسی‌ داشته‌ است‌ عاجزخواهیم‌ بود.

حکومت‌ اسلام‌ حکومت‌ قانون‌ است‌; حاکم‌ در حقیقت‌ قانون‌است‌. همه‌ در امان‌ قانونند. در پناه‌ قانون‌ اسلامند; هیچ‌ حاکمی‌ حق‌ندارد برخلاف‌ مقررات‌ و قانون‌ شرع‌ مطهر قدمی‌ برمی‌دارد.
اکثر اندیشمندان‌ بر این‌ عقیده‌اند که‌ آدمیان‌ مانند دیگر موجودات‌عالم‌ طبیعت‌ با یکدیگر روابطی‌ الزامی‌ و منظم‌ دارند ولی‌ قانون‌ رفتاربشر بسیار پیچیده‌تر از قانون‌ موجودات‌ عالم‌ طبیعت‌ است‌. اختیار وآزادی‌ تکوینی‌ اعطا شده‌ به‌ بشر او را از دیگر موجودات‌ عالم‌ طبیعت‌متمایز می‌کند. زیرا بشر همیشه‌ آن‌ گونه‌ که‌ مثلاً حیوانات‌ از الگوی‌معینی‌ برای‌ رفتار پیروی‌ می‌کنند بدون‌ دخالت‌ اراده‌اش‌ از الگوی‌تعیین‌ شده‌ای‌ برای‌ رفتار انسانی‌ پیروی‌ نمی‌کند. به‌ عبارت‌ دیگر انسان‌در امور مربوط‌ به‌ خود علاوه‌ بر قوانین‌ طبیعی‌، دارای‌ قوانینی‌ است‌ که‌به‌ قانون‌ موضوعه‌ معروفند. «امام‌» مانند بسیاری‌ از فیلسوفان‌ معتقد بودکه‌ یک‌ کتاب‌ قانون‌ برای‌

همه‌ افراد بشر در همه‌ زمانها و مکانهامی‌تواند مناسب‌ باشد اگرچه‌ بر مقتضیات‌ زمان‌ و مکان‌ نیز عنایت‌خاصی‌ داشت‌ و مانند بسیاری‌ از افراد حالت‌ «مطلق‌گرائی‌» نداشت‌.زیرا معتقد بود که‌ اختلافات‌ موجود در طبایع‌ و استعدادهای‌ انسانی‌ که‌موجد انواع‌ مختلف‌ آداب‌ و رسوم‌ گوناگون‌ شده‌ است‌ امری‌ مهم‌ واساسی‌ است‌. امام‌ همواره‌ بر این‌ مسئله‌ پافشاری‌ می‌نمود که‌ معلوم‌نیست‌ آن‌ قانونی‌ که‌ بالفعل‌ بر جامعه‌ حکومت‌ می‌کند همان‌ قانون‌ حق‌باشد و بر طبق‌ موازین‌ عدالت‌ وضع‌ شده‌ باشد. او می‌گوید:

این‌ مواد قانون‌ اساسی‌ و متمم‌ آن‌ که‌ مربوط‌ به‌ سلطنت‌ و ولایتعهدی‌و امثال‌ آن‌ است‌ کجا از اسلام‌ است‌؟ اینها همه‌ ضد اسلامی‌ است‌;قوانین‌ قضائی‌ و سیاسی‌ اسلام‌ را تمام‌ از اجرا خارج‌ کرده‌اند و به‌جای‌ آن‌ مطالب‌ اروپائی‌ نشانده‌اند تا اسلام‌ را کوچک‌ کنند ازجامعه‌ اسلامی‌ طرد کنند و عمالمشان‌ را روی‌ کار بیاورند و آن‌سوءاستفاده‌ را بکنند.

البته‌ تمام‌ دولتها باید قدرت‌ تفویض‌ شده‌ را مطابق‌ قانون‌ به‌ کاربرند. دارندگان‌ قدرت‌ برین‌ حق‌ ندارند قدرت‌ خود را به‌ دلخواه‌ وبی‌توجه‌ به‌ قانون‌ به‌ کار اندازند و اگر چنین‌ کردند اطلاق لفظ‌ دولت‌ یاحکومت‌ بر آنها اصلاً صحیح‌ نیست‌ نظر امام‌ در این‌ مورد صریح‌ وخالی‌ از ابهام‌ است‌:
اسلام‌ دین‌ قانون‌ است‌، قانون‌، پیامبر هم‌ خلاف‌ نمی‌توانست‌ بکند،نمی‌کردند، البته‌ نمی‌توانستند بکنند خدا به‌ پیامبر می‌گوید که‌ اگریک‌ حرف‌ خلاف‌ بزنی‌ رگ‌ وتینت‌ را قطع‌ می‌کنم‌. حکم‌ قانون‌است‌. غیر از قانون‌ الهی‌ کسی‌ حکومت‌ ندارد برای‌ هیچکس‌حکومت‌ نیست‌ نه‌ فقیه‌ نه‌ غیرفقیه‌، همه‌ تحت‌ قانون‌ عمل‌ می‌کنندمجری‌ قانون‌ هستند، هم‌ فقیه‌ و غیرفقیه‌ همه‌ مجری‌ قانونند.

باید توجه‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ تقریباً هر دولتی‌ در دنیا از اتباع‌ خودانتظار دارد که‌ از قوانینی‌ که‌ آن‌ دولت‌ تصویب‌ کرده‌ است‌ اطاعت‌ورزند ولی‌ با تشریحی‌ که‌ «امام‌» از قانون‌ خداوند دارد این‌ نتیجه‌ بسیارمهم‌ و فوق‌العاده‌ بدست‌ می‌آید که‌ اطاعت‌ شهروند از قوانین‌ حکومتی‌مطلق‌ نیست‌ بلکه‌ مشروط‌ است‌. به‌ این‌ معنی‌ که‌ اگر این‌ قوانین‌ با قوانین‌خداوند سازگار نبودند وی‌ هیچگونه‌ تعهدی‌ به‌ اطاعت‌ کردن‌ از آنهاندارد امّا هرگاه‌ که‌ این‌ قوانین‌ با قوانین‌ الهی‌ سازگار بودند هر فردی‌موظف‌ است‌ و باید که‌ از آنها اطاعت‌ کند و این‌ اطاعت‌ معلول‌ سازگاربودن‌ آن‌ قوانین‌ با قوانینی‌ الهی‌ است‌ و ارتباطی‌ به‌ این‌ موضوع‌ که‌ فرضاًسازنده‌ آن‌ قوانین‌ دولت‌ است‌ ندارد و «امام‌» برعکس‌ِ برخی‌ ازاندیشمندان‌ چنین‌ فکر می‌کند که‌ هر انسان‌ بالطبع‌ دارای‌ این‌ استعداداست‌ که‌ قانونهای‌ صحیح‌ الهی‌ را از قانونهای‌ مغایر با آن‌ تشخیص‌می‌دهد.

امام‌ مانند اغلب‌ پیشینیان‌ خود این‌ موضوع‌ را مورد تأکید قرارمی‌دهد که‌ قانون‌ به‌ معنی‌ واقعی‌ و کامل‌ آن‌، یک‌ مجموعه‌ نازل‌ شده‌است‌ که‌ از آسمان‌ برای‌ انسانها و سعادت‌ آنها نازل‌ شده‌ است‌. «امام‌»میان‌ قانون‌ الهی‌ و قانون‌ عرف‌ یعنی‌ قانون‌ برخاسته‌ از عقل‌ ناقص‌انسانها قائل‌ به‌ تمایز می‌شود و می‌گوید:

رژیم‌هائی‌ که‌ به‌ دست‌ غیرانبیاء وجود پیدا کرده‌ است‌ آنقدری‌ که‌بینش‌ دارند، اگر ما فرض‌ بکنیم‌ که‌ اینها صددرصد هم‌ امین‌ هستند ودلسوز برای‌ ملت‌ها، لکن‌ شعاع‌ بینش‌ بشر را باید دید تا به‌ کجا است‌و انسان‌ تا به‌ کجا می‌تواند سیر بکند و احتیاجات‌ انسان‌ چقدر است‌.آیا به‌ مقدار سعه‌ وجود انسان‌ و قابلیت‌ رشد انسان‌، این‌ رژیم‌های‌غیرالهی‌ دیدشان‌ وافی‌ است‌؟ تا فرض‌ کنیم‌ اگر هم‌ اشخاصی‌ باشنددلسوز و اشخاصی‌ باشند که‌ بخواهند خدمت‌ بکنند به‌ ملت‌ها بتوانندخدمت‌ بکنند. یا دید اینها محدود است‌ تا یک‌ حدودی‌ و اگر آنهاهم‌ بخواهند خدمت‌ بکنند تا همین‌ حدود می‌توانند خدمت‌بکنند.
یا در جای‌ دیگر می‌گوید:

الان‌ هم‌ مجلس‌ باید قدمهای‌ بلندتری‌ بردارد و لوایحی‌ که‌ عرضه‌می‌شود یا خودش‌ قوانین‌ می‌خواهد بگذراند هر چه‌ بیشتر سرعت‌بدهد و اسلامی‌ بودنش‌ صددرصد. اگر یک‌ قانون‌، یک‌ پیشنهاد،یک‌ لایحه‌ در آن‌ یک‌ نکته‌ غیراسلامی‌ باشد این‌ در نظر اسلام‌ وخدای‌ تبارک‌ و تعالی‌ مردود است‌.
اما «آزادی‌» که‌ یکی‌ از غایات‌ حکومتها می‌باشد از مفاهیمی‌ است‌که‌ منشأ حکومت‌ از نظر «امام‌» را می‌تواند بیان‌ کند. او مکرراً مفهوم‌«آزادی‌» موردنظر خود را تعریف‌ می‌کند که‌ مهمترین‌ تعریف‌ او ازآزادی‌ همان‌ مفهوم‌ آیه‌ شریفه‌ قرآن‌ است‌ که‌ می‌فرماید «و یَضَع‌ُ عَنْهُم‌ْاقصْرَهُم‌ْ وَالغْلل‌َ الَّتی‌ کنَت‌ْ عَلَیْهِم‌ْ» بنابراین‌ می‌توان‌ جنبه‌ای‌ از مفهوم‌کلی‌ که‌ از کلمه‌ آزادی‌ در ذهن‌ او وجود داشته‌ است‌ را دریافت‌:

ما موظفیم‌ آثار شرک‌ را از جامعه‌ مسلمانان‌ و از حیات‌ آنان‌ دورکنیم‌ و از بین‌ ببریم‌ و باز به‌ این‌ دلیل‌ که‌ موظفیم‌ شرایط‌ اجتماعی‌مساعدی‌ را برای‌ تربیت‌ افراد مؤمن‌ و با فضیلت‌ فراهم‌ سازیم‌; دراین‌ شرایط‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ انسان‌ مؤمن‌ و متقی‌ و عادل‌ نمی‌تواندزندگی‌ کند و به‌ ایمان‌ و رفتار صالحش‌ باقی‌ بماند.
البته‌ امام‌ مانند همه‌ اندیشمندان‌ مکتب‌ هدایت‌ بر این‌ عقیده‌اند که‌کلیه‌ حرکات‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ در هر نظامی‌ نباید به‌ گونه‌ای‌ باشد که‌آن‌ اختیار و آزادی‌ اولیه‌ تکوینی‌ خدادادی‌ از میان‌ برداشته‌ شود که‌ درنتیجه‌ آن‌ حیات‌ و انسانیت‌ انسان‌ به‌ خطر بیافتد بلکه‌ باید این‌حرکات‌ به‌ گونه‌ای‌ محدودیتها را ساماندهی‌ نماید که‌ ضمن‌ بالا بردن‌توانائی‌ انسان‌ برای‌ تشکیل‌ اجتماع‌ انسانیت‌ او را نیز تقویت‌ نماید و ازهمین‌ جا است‌ که‌ مفهوم‌ «آزادی‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌» شکل‌

می‌گیرد.امام‌ آزادی‌ را جزء حقوق‌ اولیه‌ بشری‌ می‌داند که‌ همه‌ انسانها به‌ این‌حقوق‌ خود واقفند. امّا در مسائل‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ یک‌ شخص‌ تاآنجا آزاد است‌ که‌ آزادی‌ فرد یا افرادی‌ را محدود ننماید و یا به‌ حقوق‌دیگران‌ لطمه‌ای‌ وارد ننماید بنابراین‌ آزادی‌ نمی‌تواند مانند وضع‌طبیعی‌ نامحدود باشد چون‌ وضعیتی‌ پیش‌ می‌آید که‌ همه‌ تا آنجا که‌بتوانند در کار یکدیگر مداخله‌ می‌کنند و همانطور که‌ همه‌ اندیشمندان‌تأکید دارند این‌ گونه‌ «آزادی‌» که‌ به‌ «آزادی‌ طبیعی‌» معروف‌ است‌ به‌اختلاف‌ و از بین‌ رفتن‌ اجتماع‌ می‌انجامد و یا زورمداران‌ آزادی‌ ضعفارا پایمال‌ خواهند کرد. پس‌ آزادی‌ باید به‌ نفع‌ مسائلی‌ مانند عدالت‌،امنیت‌، رفاه‌، هدایت‌ و; محدود شود و هر کس‌ قسمتی‌ از آزادی‌ خودرا فدای‌ بقیه‌ آزادیها نماید؛ چرا که‌ بدون‌ چنین‌ محدودیتی‌ ایجاداجتماع‌ مطلوب‌ ممکن‌ نخواهد بود و «چیزی‌» باید قلمرو آزادی‌ عمل‌انسان‌ را محدود می‌کند که‌ آن‌ چیز قانون‌ است‌:

اینها آزادی‌ را درست‌ بیان‌ نمی‌کند یا نمی‌دانند. در هر مملکتی‌آزادی‌ در حدود قانون‌ است‌ در حدود قوانین‌ آن‌ مملکت‌ است‌مردم‌ آزاد نیستند که‌ قانون‌ را بشکنند معنی‌ آزادی‌ این‌ نیست‌ که‌ هرکس‌ برخلاف‌ قوانین‌، برخلاف‌ قوانین‌ اساسی‌ یک‌ ملت‌ برخلاف‌قوانین‌ ملت‌ هر چه‌ دلش‌ می‌خواهد بگوید. آزادی‌ در حدود قوانین‌یک‌ مملکت‌ است‌. مملکت‌ ایران‌ مملکت‌ اسلامی‌ است‌ و قوانین‌ایران‌ قوانین‌ اسلام‌ است‌.
امّا دست‌ برداشتن‌ از تمامی‌ آزادی‌ باعث‌ سوق‌ یافتن‌ انسان‌ به‌ سوی‌حیوانیت‌ است‌. حضرت‌ علی‌ (ع) می‌فرمایند: «ولاتکن‌ عبد غیرک‌ فقدجعلک‌ الله حرّاً» بنابراین‌ «امام‌» همگام‌ با اندیشمندان‌ دیگر مکتب‌هدایت‌ ما را به‌ این‌ مسئله‌ رهنمون‌ است‌ که‌ اگرچه‌ در زمینه‌ مسائل‌سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ محدودیتهائی‌ باید وجود داشته‌ باشد امّا در قلمروآزادیهای‌ شخصی‌ افراد باید یک‌ آزادی‌ حداکثری‌ وجود داشته‌ باشدکه‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ نباید موردتجاوز قرارگیرد. چون‌ اگر چنین‌ شود هم‌ فردخود را در بن‌بستی‌ چنان‌ تنگ‌ گفتار می‌بیند که‌ حداقل‌ رشداستعدادهای‌ طبیعی‌اش‌ با مانع‌ روبرو می‌گردد و هم‌ دست‌ به‌ اعمالی‌می‌زند که‌ به‌ ابطال‌ هویت‌ و شخصیت‌ اجتماعی‌ او می‌انجامد و درنتیجه‌ اجتماع‌ از هم‌ می‌پاشد:
در اسلام‌ اختناق نیست‌ در اسلام‌ آزادی‌ است‌ برای‌ همه‌ طبقات‌برای‌ زن‌، برای‌ مرد، برای‌ سفید، برای‌ سیاه‌، برای‌ همه‌، ( این‌دمکراسی‌ که‌ ما داریم‌ دمکراسی‌ است‌).

پس‌ باید میان‌ قلمرو زندگی‌ خصوصی‌ با قلمرو حیات‌ عمومی‌ ودولتی‌ مرزی‌ قائل‌ شد. امّا اینکه‌ این‌ خط‌ مرزی‌ کجا باید کشیده‌ شودمسئله‌ای‌ است‌ که‌ میان‌ مکاتب‌ مختلف‌ مورد بحث‌ و اختلاف‌ است‌.
برخلاف‌ هابس‌ و مارکسیستها که‌ معتقد بودند باید هر چه‌ بیشتر برقلمرو نظارت‌ متمرکز دولت‌ افزود و از حوزه‌ آزادیهای‌ فردی‌ کاست‌امام‌ معتقد است‌ که‌ هماهنگی‌ اجتماعی‌ و پیشرفت‌ با حفظ‌ قلمرووسیعی‌ برای‌ زندگی‌ خصوصی‌ افراد همساز است‌. قلمروی‌ که‌ نه‌ دولت‌و نه‌ هیچ‌ فرد و مقام‌ دیگری‌ را حق‌ تجاوز به‌ آن‌ نیست‌ تجاوز به‌ این‌محدوده‌ هر اندازه‌ که‌ اندک‌ باشد خودکامگی‌ و استبداد است‌. آزادی‌عقیده‌، مذهب‌، بیان‌، شغل‌، مالکیت‌ و; باید از هرگونه‌ تعرض‌خودسرانه‌مصون‌ بماند و نقش‌ دولت‌ هم‌ همین‌ است‌. (در آینده‌ درقسمت‌ آزادی‌ و لیبرایزم‌ توضیح‌ بیشتری‌ در این‌ مورد داده‌خواهدشد.)

انواع‌ حکومتها
یکی‌ از مهمترین‌ بخشهای‌ اندیشه‌ سیاسی‌ «امام‌» که‌ شاید دربسیاری‌ از تفاسیرِ نظرات‌ امام‌ به‌ آن‌ توجه‌ کافی‌ نشده‌ بررسی‌حکومتهای‌ بالفعل‌ و تأثیر آنها در تکوین‌ خصلتها و روحیات‌ افرادتحت‌ حکومت‌ می‌باشد. امام‌ در تشریح‌ صور مختلف‌ حکومتها که‌ کم‌و بیش‌ در این‌ عصر به‌ گونه‌ بالفعل‌ وجود داشته‌اند می‌پردازد و آنها رااز جهات‌ گوناگون‌ به‌ گروهها و دسته‌هائی‌ تقسیم‌ می‌کند. البته‌ این‌مسئله‌ امام‌ را از توجه‌ به‌ دسته‌بندی‌ محتوائی‌ حکومتها باز نمی‌دارد.بنابراین‌ از سیاق کلام‌ او چنین‌ برمی‌آید که‌ حکومتها از نظر محتوائی‌به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ می‌شوند: حکومت‌ الهی‌ و حکومت‌ شیطانی‌.حکومتهای‌ شیطانی‌ میل‌ به‌ وضع‌ قوانین‌ خودساخته‌ دارند و حکومت‌الهی‌ مقید به‌ قوانین‌ خداوند است‌. پس‌ به‌ نظر امام‌:

حکومت‌ یا حکومت‌ خدا است‌ یا حکومت‌ طاغوت‌ و شکل‌ سومی‌ندارد.
حکومت‌ طاغوتی‌ فرو ریخت‌ و سلطه‌ شیطانی‌ برای‌ همیشه‌ رخت‌بربست‌ و حکومت‌ مستضعفین‌ که‌ حکومت‌ خدا است‌ به‌ جای‌ آن‌نشست‌.
فرق‌ اساسی‌ حکومت‌ اسلامی‌ با حکومتهای‌ مشروطه‌ سلطنتی‌ وجمهوری‌ در همین‌ است‌ که‌ نمایندگان‌ مردم‌ یا شاه‌ در اینگونه‌رژیمها به‌ قانونگذاری‌ می‌پردازند در صورتیکه‌ قدرت‌ مقننه‌ واختیار تشریع‌ در اسلام‌ به‌ خداوند متعال‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌. شارع‌مقدس‌ اسلام‌ یگانه‌ قدرت‌ مقننه‌ است‌.
حال‌ می‌پردازیم‌ به‌ تعریف‌ «امام‌» از حکومتهای‌ چندگانه‌: امام‌حکومتهای‌ بالفعل‌ در جامعه‌ انسانی‌ را معمولاً در آثار خود به‌ چهاردسته‌ تقسیم‌ می‌کنند: دمکراسی‌، استبدادی‌، سلطنتی‌ مشروطه‌ واسلامی‌.

* دمکراسی‌
حکومت‌ دمکراسی‌ در لسان‌ امام‌ آن‌ نوع‌ حکومتی‌است‌ که‌ نمایندگان‌ مردم‌ به‌ قانونگذاری‌ می‌پردازند البته‌دمکراسی‌هائی‌ که‌ «امام‌» گاه‌ محاسن‌ و بیشتر معایب‌ آنها را در نظردارد در عصر او با دو تعریف‌ روبرو بوده‌اند. یکی‌ از مفاهیم‌دمکراسی‌ از مطلق‌ انگاشتن‌ اراده‌ اکثریت‌ و تحمیل‌ آن‌ بر همه‌ به‌ ویژه‌اقلیت‌، عدم‌ وجود چند حزب‌، عدم‌ آزادی‌ گفتار، مطبوعات‌، مذهب‌و مالکیت‌ خصوصی‌ سخن‌ می‌راند و دیگری‌ عبارتست‌ از لوازم‌شرکت‌ آزادانه‌ افراد در متظاهر کردن‌ آن‌ اراده‌ و امکان‌ دادن‌ به‌ اقلیت‌برای‌ تبدیل‌ شدن‌ به‌ اکثریت‌. شق‌ّ دوم‌ دمکراسی‌ که‌ به‌ دمکراسی‌لیبرالیستی‌ معروف‌ است‌ بر برابری‌ اتباع‌ کشور در مقابل‌ قانون‌،مسؤولیت‌ دولت‌ در

برابر اکثریت‌، اجبار به‌ اطاعت‌ از قوانین‌ ناشی‌ ازاراده‌ اکثریت‌، حق‌ رأی‌ آزادانه‌ مخفی‌ عمومی‌، انتخاب‌ آزاد، وجودچند حزب‌، آزادی‌ گفتار، مطبوعات‌، مذهب‌ و سایر آزادیها تأکیددارد و معتقد است‌ که‌ برابری‌ لغوی‌ قابل‌ حصول‌ مطلوب‌ نیست‌ بنابراین‌برابری‌ سیاسی‌ را می‌پذیرد ولی‌ برابری‌ عملی‌ افراد بشر را، با توجه‌ به‌اختلافات‌ بدنی‌ و عقلی‌، در دمکراسی‌ قابل‌ پذیرش‌ نمی‌داند و صریحاًمی‌پذیرد که‌ افراد مختلف‌ توانائیهای‌ مختلفی‌ دارند و می‌گوید:دمکراسی‌ یک‌ سطح‌ مرده‌ برابری‌ را نمی‌خواهد که‌ در آن‌ همه‌ افرادبشری‌ از تمام‌ جهات‌ برابر باشند بلکه‌ تأکید آن‌ بر روی‌ برابری‌ درمقابل‌ قانون‌، برابری‌ در انتخابات‌، برابری‌ در داشتن‌

فرصتهای‌فرهنگی‌ و برابری‌ در مقام‌ و شأن‌ و غیره‌ می‌باشد. لکن‌ شق‌ّ اوّل‌دمکراسی‌ که‌ به‌ عنوان‌ دمکراسی‌ سوسیالیستی‌ یا توده‌ای‌ شناخته‌ شده‌است‌ آزادیهای‌ دمکراتیک‌ را جزئی‌ از روبنای‌ دولت‌ می‌شمارد ومعتقد است‌ تا زمانی‌ که‌ مالکیت‌ خصوصی‌ بر وسائل‌ تولید وجوددارد، طبقه‌ مالک‌ این‌ آزادیها را تردستانه‌ در خدمت‌ خود می‌آورد.بنابراین‌ تا زمانی‌ که‌ مالکیت‌ خصوصی‌ لغو نشود، جلوی‌ تظاهر اراده‌اکثریت‌ گرفته‌ شده‌ و آزادیهای‌ مدنی‌ جز صورت‌ ظاهری‌ چیز دیگری‌نیستند. مارکس‌، دمکراسی‌ نوین‌ را «دیکتاتوری‌ بورژوازی‌»می‌خواند. از این‌ جهت‌ رژیمهای‌ کمونیست‌ اگرچه‌ به‌ «دمکراسیهای‌توده‌ای‌» معروف‌ بوده‌ و

هستند و نمادهای‌ دمکراتیک‌ داشته‌ و دارندولی‌ دمکراسی‌ سیاسی‌ به‌ مفهوم‌ لیبرالیستی‌ در آنها وجود ندارد این‌نوع‌ دمکراسی‌ غالباً صورت‌ تظاهر اراده‌ طبقه‌ یا طبقه‌ها را دارد که‌اکثریت‌ جامعه‌ را تشکیل‌ می‌دهند و در یک‌ حزب‌ پیشرو که‌ خود رانماینده‌ آن‌ طبقه‌ها معرفی‌ می‌کند مجسم‌ می‌شود، مانند «دیکتاتوری‌پرولتاریا» که‌ تظاهر این‌ نوع‌ استنباط‌ از دمکراسی‌ است‌. لنین‌دیکتاتوری‌ پرولتاریا را «دمکراسی‌ کامل‌» می‌خواند که‌ به‌ وسیله‌شوراها راه‌ تکامل‌ می‌پیماید.

بنابراین‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ یکی‌ از مباحث‌ مهم‌ بر سر لوازم‌دمکراسی‌ رابطه‌ آن‌ با مالکیت‌ فردی‌ است‌ دمکراسی‌ لیبرالیستی‌ دراساس‌ با مالکیت‌ فردی‌ رابطه‌ بسیار نزدیک‌ دارد و نهضت‌های‌ لیبرال‌قرن‌ هیجدهم‌ و نوزدهم‌ آزادی‌ اراده‌ فرد در امور اقتصادی‌ را از لوازم‌دمکراسی‌ می‌شمرده‌اند. اما پس‌ از پیدایش‌ نهضتهای‌ سوسیالیست‌ این‌اصل‌ مورد تردید قرار گرفت‌ و بخصوص‌ پس‌ از توسعه‌ حق‌ رأی‌ به‌طبقات‌ فاقد مالکیت‌ مداخله‌ دولت‌ به‌ نفع‌ طبقات‌ محروم‌ و تسلط‌دولت‌ بر وسائل‌ تولید لازمه‌ دمکراسی‌ شمرده‌ شد. لذا بعضی‌ معتقدندکه‌ دمکراسی‌ یک‌ الگوی‌ کامل‌ روابط‌ اجتماعی‌ یا سیستم‌ اقتصادی‌نیست‌ و دمکراسی‌ هیچ‌ نوع‌ سیستم‌ خاص‌ اقتصادی‌ را دربرنمی‌گیرد.از سوی‌ دیگر عده‌ای‌ با تکیه‌ بر تجربه‌ شوروی‌ معتقدند که‌ تسلط‌ کامل‌دولت‌ بر اقتصاد، دمکراسی‌ سیاسی‌ را به‌ خطر می‌اندازد و

از این‌ رودر صدد یافتن‌ یک‌ نظام‌ اقتصادی‌ مختلط‌ برآمدند که‌ در عین‌ حفظ‌آزادیهای‌ فردی‌ حداقل‌ رفاه‌ را به‌ عنوان‌ پایه‌ دمکراسی‌ سیاسی‌تأمین‌کنند.
و از جهت‌ دیگر دمکراسی‌ به‌ دو گونه‌ تقسیم‌ می‌شود: ذاتی‌ وشکلی‌. دمکراسی‌ ذاتی‌ به‌ آن‌ گونه‌ از دمکراسی‌ گفته‌ می‌شود که‌ ذاتاًقانون‌ را مبتنی‌ بر خواست‌ مردم‌ می‌داند و به‌ عبارتی‌ قائل‌ به‌ «تفویض‌»است‌ که‌ خداوند انسان‌ آفریده‌ شده‌ را به‌ حال‌ خود گذاشته‌ که‌ هرگونه‌انتخاب‌ و گزینشی‌ داشته‌ باشد و هیچگونه‌ مجازاتی‌ برای‌ انتخاب‌های‌مختلفش‌ قرار نداده‌ است‌ بنابراین‌ زندگی‌ به‌ هر صورتی‌ منوط‌ به‌رضایت‌ و خواست‌ او است‌. این‌ شق‌ از دمکراسی‌ معتقد به‌ پلورالیزم‌دینی‌، سکولاریزم‌ دولتی‌، فردگرایی‌، نفع‌گرایی‌، عقلانیت‌ ابزاری‌ و;است‌ که‌ اندیشه‌ «امام‌» با این‌ نوع‌ از دمکراسی‌ سازگار نیست‌ به‌ همین‌خاطر

می‌فرماید: «اسلام‌ دمکراتیک‌ نیست‌». شق‌ دوّم‌ِ دمکراسی‌ ـدمکراسی‌ شکلی‌ ـ بر آزادی‌ و اختیار انسانها، آزادی‌ بیان‌، مطبوعات‌،دین‌ و مذهب‌ و احزاب‌ در محدوده‌ قانون‌ و برابری‌ افراد در برابرقانون‌، مشارکت‌ اکثریت‌ مردم‌ در تعیین‌ سرنوشت‌ خویش‌، عدم‌ وجودسرکوب‌ شدید، حفظ‌ حقوق‌ اقلیّت‌ و; پا می‌فشارد. امام‌ این‌ نوع‌دمکراسی‌ را تأیید کرده‌ و می‌فرماید:

دراسلام‌ دمکراسی‌ مندرج‌ است‌ و مردم‌ آزادند در اسلام‌ هم‌ در بیان‌عقاید و هم‌ در اعمال‌ مادامی‌ که‌ توطئه‌ در کار نباشد و مسائلی‌ رامطرح‌ نکنند که‌ نسل‌ ایران‌ را منحرف‌ کنند.

اگرچه‌ ما در اینجا قصد مقایسه‌ هر دو شق‌ دمکراسی‌ در همه‌زمینه‌ها با حکومت‌ اسلامی‌ مورد نظر امام‌ به‌ عنوان‌ یک‌ حکومت‌دینی‌ را نداریم‌ امّا به‌ این‌ اذعان‌ داریم‌ که‌ امام‌ نسبت‌ میان‌ دمکراسی‌ وحکومت‌ اسلامی‌ را نسبت‌ عموم‌ و خصوص‌ من‌ وجه‌ می‌داند به‌ این‌صورت‌ که‌ حکومت‌ اسلامی‌ موردنظر امام‌ هیچگونه‌ سنخیّتی‌ یادمکراسی‌ ذاتی‌ ندارد امّا مغایرتی‌ نیز با دمکراسی‌ شکلی‌ نخواهدداشت‌؛ یعنی‌ زمانی‌ که‌ امام‌ دمکراسی‌ را رد می‌نماید عنایت‌ به‌دمکراسی‌ ذاتی‌ دارد و زمانی‌ که‌ دمکراسی‌ را با حکومت‌ اسلامی‌مغایر نمی‌داند توجه‌ به‌ دمکراسی‌ شکلی‌ دارد:
اسلام‌ دمکراتیک‌ نیست‌ و حال‌ آنکه‌ از همه‌ دمکراسیها بالاتراست‌.

رژیمی‌ که‌ به‌ جای‌ رژیم‌ ظالمانه‌ شاه‌ خواهد نشست‌ رژیم‌ عادلانه‌ای‌است‌ که‌ شبیه‌ آن‌ رژیم‌ در دمکراسی‌ غرب‌ نیست‌ و پیدا نخواهدشد. ممکن‌ است‌ دمکراسی‌ مطلوب‌ ما با دمکراسیهائی‌ که‌ در غرب‌هست‌ مشابه‌ باشد امّا آن‌ دمکراسی‌ای‌ که‌ ما می‌خواهیم‌ به‌ وجودآوریم‌ در غرب‌ وجود ندارد. دمکراسی‌ اسلام‌ کامل‌تر از دمکراسی‌غرب‌ است‌.
در نظر امام‌ حکومت‌ اکثریت‌ (در صورتیکه‌ مبنای‌ قانون‌ خواست‌اکثریت‌ باشد) آن‌ اصل‌ اساسی‌ حکومت‌ یعنی‌ معرفت‌ الهی‌ و اجرای‌عدالت‌ را نقض‌ می‌کند. ایجاد عدالت‌ در نظام‌ فکری‌ امام‌ چیزی‌ نیست‌جز اینکه‌ چون‌ مردم‌ بر طبیعت‌ و فطرتی‌ آفریده‌ شده‌اند که‌ هر کس‌ دراجتماع‌ باید همان‌ حقی‌ به‌ او اعطاء شود که‌

صلاحیت‌ فطری‌اش‌ اجازه‌می‌دهد، بر همین‌ اساس‌ غیرعالمان‌ به‌ علم‌ الهی‌ برای‌ حکومت‌صلاحیت‌ ندارند. زیرا حکومت‌ و سیاست‌ فنی‌ است‌ بسیار تخصصی‌که‌ از عهده‌ هر کس‌ برنمی‌آید بنابراین‌ او حکومت‌ را مخصوص‌«نخبگانی‌» می‌دانست‌ که‌ از علم‌ تخصصی‌ اداره‌ جامعه‌ برخوردارباشند و آن‌ علم‌ تخصصی‌ چیزی‌ غیر از «علم‌ فقه‌» نیست‌. البته‌ علم‌ فقه‌را هم‌ منحصر در دانستن‌ احکام‌ تنها نمی‌داند بلکه‌ حمل‌ آنها برمصادیق‌ نیز جزء علم‌ فقه‌ محسوب‌ می‌دارد.

اگر معنی‌ دمکراسی‌ «حکومت‌ مردم‌ بر مردم‌» است‌ به‌ صورتی‌ که‌خواست‌ مردم‌ مبنای‌ قانون‌ قرار می‌گیرد در این‌ صورت‌ نظامی‌ که‌«امام‌» از آن‌ دفاع‌ می‌کند «دمکراسی‌» نیست‌. از هیچکدام‌ از مطالبی‌ که‌در آثار امام‌ در مورد نقش‌ مردم‌ بیان‌ شده‌ است‌ این‌ موضوع‌ مستفادنمی‌شود که‌ توده‌ مردم‌ لیاقت‌ دارند که‌ نظرشان‌ مبنای‌ قانون‌ قرار گیرد.در آینده‌ در مبحث‌ نقش‌ مردم‌ در حکومت‌ خواهیم‌ دید که‌ نظارت‌ ورکن‌ حکومت‌ بودن‌ مردم‌ که‌ امام‌ به‌ مردم‌ نسبت‌ می‌دهد فقط‌ متضمن‌این‌ مفهوم‌ است‌ که‌ این‌ مردم‌ آن‌ صفات‌ و شرایطی‌ که‌ برای‌ تشخیص‌لیاقت‌ در دیگران‌ لازم‌ است‌ را دارا هستند. ولی‌ داشتن‌ این‌ شرایط‌ به‌هیچ‌ وجه‌

مستلزم‌ آن‌ نیست‌ که‌ خودشان‌ نیز صلاحیت‌ حکمرانی‌ به‌مفهومی‌ که‌ گفته‌ شد ـ یعنی‌ خواستشان‌ مبنای‌ قانون‌ قرار بگیرد ـ رادارند. مثال‌ چنین‌ مردمی‌ اینستکه‌ مسلماً نان‌ خوب‌ را از نان‌ سوخته‌ وناباب‌ تشخیص‌ می‌دهند ولی‌ الزاماً لازم‌ نیست‌ که‌ خودشان‌ نانوای‌خوبی‌ باشند. امام‌ فرق‌ اساسی‌ حکومت‌ اسلامی‌ با حکومت‌ دمکراسی‌را در همین‌ می‌داند که‌ نمایندگان‌ مردم‌ در این‌ حکومتها به‌ قانونگذاری‌می‌پردازند در صورتیکه‌ قدرت‌ مقننه‌ و اختیار تشریع‌ و قانونگذاری‌در حکومت‌ اسلامی‌ به‌ خداوند اختصاص‌ دارد و «امام‌» شارع‌ مقدس‌اسلام‌ را یگانه‌ قدرت‌ مقننه‌ می‌داند.

* استبدادی‌ (سلطنتی‌)
امام‌ معتقد است‌ که‌ در این‌ حکومت‌،رئیس‌ دولت‌ مستبد و خودرأی‌ است‌. مال‌ و جان‌ مردم‌ را به‌ بازی‌ گرفته‌و در آن‌ به‌ دلخواه‌ دخل‌ و تصرف‌ می‌کند. هر کس‌ را اراده‌اش‌ تعلّق‌گرفت‌ می‌کشد و هر کس‌ را که‌ خواست‌ انعام‌ می‌کند و به‌ هر کس‌ که‌خواست‌ تیول‌ می‌دهد و املاک‌ و اموال‌ ملت‌ را به‌ این‌ و آن‌می‌بخشد. خلاصه‌اینکه‌ در این‌ حکومت‌ حاکم‌ بر جان‌ و مردم‌«مسلّط‌» است‌ و خودسرانه‌ در آن‌ دخل‌ و تصرف‌ می‌کند.

با اینکه‌ امام‌ برای‌ آزادی‌ بی‌بند و بار که‌ در زمان‌ او به‌ «آزادی‌لیبرالیستی‌» و یا «آزادی‌ دمکراتیک‌» معروف‌ بود چندان‌ ارزش‌ قائل‌نبود، چنان‌ با «استبداد» مخالف‌ بود و از خودکامگی‌ نفرت‌ داشت‌ که‌هیچ‌ «لیبرالی‌» نمی‌توانست‌ از این‌ جهت‌ با او برابری‌ کند. مفهوم‌حکومت‌ خودکامه‌ از نظر محتوی‌ در نظرش‌ چیزی‌ جز غلبه‌ روحیه‌طاغوتی‌ بر روحیه‌ الهی‌ و غلبه‌ ظلم‌ بر عدل‌ نبود ولی‌ آن‌ آزادی‌نشأت‌گرفته‌ از فطرت‌ آدمی‌ که‌ مطابق‌ با دستورات‌ الهی‌ بود را کاملاًاعتقاد داشت‌ و هیچگاه‌ آن‌ را نفی‌ نکرد.

به‌ عقیده‌ امام‌ «آزادی‌ دمکراتیک‌» حدّ افراط‌ از آزادی‌ است‌ که‌جامعه‌ را به‌ تباهی‌ و فساد می‌شکاند و «باید همه‌ بدانیم‌ که‌ آزادی‌ به‌شکل‌ غربی‌ آن‌ موجب‌ تباهی‌ جوانان‌ و دختران‌ و پسران‌ می‌شود که‌ ازنظر عقل‌ محکوم‌ است‌ و تبلیغات‌ و مقالات‌ و سخنرانی‌ها و کتب‌ ومجلات‌ برخلاف‌ اسلام‌ و عفت‌ عمومی‌ و مصالح‌ کشور حرام‌ است‌ وبر همه‌ ما و همه‌ مسلمانان‌ جلوگیری‌ از آنها واجب‌ است‌ و ازآزادی‌های‌ مخرّب‌ باید جلوگیری‌ شود». امّا این‌ جلوگیری‌ نباید به‌دیکتاتوری‌ بیانجامد زیرا

«جلوی‌ دیکتاتوری‌ را ما می‌خواهیم‌بگیریم‌، نمی‌خواهیم‌ دیکتاتوری‌ باشد، می‌خواهیم‌ ضد دیکتاتوری‌باشد ولایت‌ فقیه‌ ضد دیکتاتوری‌ است‌ نه‌ دیکتاتوری‌» بنابراین‌ «فقیه‌مستبد نمی‌شود. فقیهی‌ که‌ این‌ اوصاف‌ را دارد عادل‌ است‌، عدالتی‌ که‌غیر از عدالت‌ اجتماعی‌ ]مصطلح‌[ است‌، عدالتی‌ که‌ یک‌ کلمه‌ دروغ‌ اورا از عدالت‌ می‌اندازد».

پس‌ در اندیشه‌ امام‌ حکمران‌ مطلق‌ به‌ کسی‌ گویند که‌ حق‌ وضع‌ وابتکار هر نوع‌ قانونی‌ را دارد و آنها را به‌ صرف‌ اراده‌ خود خلق‌ یا لغومی‌کند. اندیشه‌ حاکمیت‌ استبدادی‌ بر این‌ فرض‌ بنیانی‌ استوار است‌ که‌به‌ چنین‌ کسی‌ این‌ حق‌ و اختیار تفویض‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ تمام‌ نیات‌ وخواسته‌های‌ خود جامه‌ قانون‌ بپوشاند و هر چیزی‌ را که‌ اراده‌ کرد به‌صورت‌ قانونی‌ عملی‌ سازد و این‌ همان‌ قدرت‌ و صلاحیتی‌ است‌ که‌امام‌ آن‌ را به‌ خداوند که‌ در نظرش‌ حکمران‌ حقیقی‌ است‌ تخصیص‌می‌دهد.

مشروطه‌ سلطنتی‌: مشروطه‌ به‌ معنای‌ متعارف‌ فعلی‌ آن‌ تصویب‌قوانین‌ بر اساس‌ آراء اشخاص‌ و اکثریت‌ می‌باشد و شاه‌ هم‌ در این‌حکومت‌ در قانونگذاری‌ نقش‌ دارد که‌ این‌ حکومت‌ در نظر امام‌ بادمکراسی‌ ذاتی‌ و استبدادی‌ چندان‌ تفاوتی‌ ندارد.

* حکومت‌ اسلامی‌
امام‌ در تصویر کردن‌ حکومتها همواره‌ دومقصود را دنبال‌ می‌کند، یکی‌ اینکه‌ تصویری‌ از یک‌ دولت‌ ایده‌آل‌ رامجسم‌ سازد و دوّم‌ اینکه‌ وضع‌ دولت‌های‌ موجود را تجزیه‌ و تحلیل‌نماید. او در آثار مختلف‌ خود ضمن‌ مطالبی‌ که‌ درباره‌ وضع‌ حکومتهابیان‌ کرده‌ تصویری‌ از یک‌ دولت‌ ایده‌آل‌ را به‌ وجود می‌آورد. در این‌راستا او همواره‌ حکومت‌ دولتمردانی‌ که‌ به‌ آن‌ درجه‌ از کمال‌رسیده‌اند که‌ می‌توانند مصالح‌ عام‌ جامعه‌ را همواره‌ بی‌غرض‌ و بی‌نظرملاحظه‌ و کاملاً درک‌ کنند یعنی‌ حکومت‌ معصومین‌ علیهم‌السلام‌ رامدّ نظر قرار می‌دهد. در عین‌ حال‌ در نظر او مادام‌ که‌ این‌ هدف‌ ایده‌آل‌و این‌ غایه‌المراد بشری‌ در سرلوحه‌ مرام‌ دولتهایی‌ که‌ عملاً با آنهاروبرو هستیم‌ قرار نگیرد تصور وجود یک‌ دولت‌ به‌ مفهوم‌ صحیح‌ (نه‌به‌ مفهوم‌ اعم‌) آن‌ اساساً غیرممکن‌ است‌. امام‌ معتقد است‌ که‌ وجودحکومتهای‌ بی‌غرض‌ و بی‌نظر فقط‌ جنبه‌ ایده‌آلی‌ ندارد بلکه‌ در عالم‌واقعیت‌ هم‌ یافت‌ می‌شود. یعنی‌ بوده‌اند انسانهای‌ بی‌غرضی‌ که‌ مصالح‌شخصی‌ خود را مطلقاً فدای‌ مصالح‌ عام‌ ساخته‌اند. زیرا در بعضی‌ ازآنها ملکه‌ای‌ وجود داشته‌است‌ بنام‌ ملکه‌ عصمت‌ و عدالت‌ که‌خودخواهی‌ و نفس‌پرستی‌ که‌ منجر به‌ متلاشی‌شدن‌ ایده‌آلهای‌ سیاسی‌می‌گردد را زیر پا گذاشته‌ و از آن‌ مصونیت‌ یافته‌اند. بنابراین‌ بایستی‌ درجامعه‌ ما هم‌ باشند افرادی‌ که‌ دارای‌ همان‌ ملکه‌ها بوده‌ و بتوانندایده‌آلهای‌ سیاسی‌ را از متلاشی‌ شدن‌ نجات‌ دهند.

برای‌ روشن‌ شدن‌ این‌ مطلب‌ به‌ تبیین‌ عباراتی‌ می‌پردازیم‌ که‌ معرف‌نظر امام‌ درباره‌ ماهیت‌ و چگونگی‌ حکومت‌ اسلامی‌ است‌ و اهمیت‌مفهوم‌ اندیشه‌ حکومت‌ اسلامی‌ را نیز روشن‌ می‌نماید:

* «در این‌ حکومت‌ قدرت‌ مقننه‌ و اختیار تشریع‌ به‌ خداوند متعال‌اختصاص‌ یافته‌ است‌. شارع‌ مقدس‌ اسلام‌ یگانه‌ قدرت‌ مقننه‌ است‌هیچکس‌ حق‌ قانونگذاری‌ ندارد و هیچ‌ قانونی‌ جز حکم‌ شارع‌ رانمی‌توان‌ به‌ اجرا گذاشت‌ به‌ همین‌ سبب‌ در حکومت‌ اسلامی‌ به‌ جای‌مجلس‌ قانونگذاری‌ که‌ یکی‌ از سه‌ دسته‌ حکومت‌کنندگان‌ را تشکیل‌می‌دهد، مجلس‌ برنامه‌ریزی‌ وجود دارد که‌ برای‌ وزارتخانه‌های‌مختلف‌ در پرتو احکام‌ اسلامی‌ برنامه‌ ترتیب‌ می‌دهد و با این‌برنامه‌ها کیفیت‌ انجام‌ خدمات‌ عمومی‌ را در سراسر کشور تعیین‌می‌کند».

* «حکومت‌ اسلام‌ حکومت‌ قانون‌ است‌; قانون‌ اسلام‌ یا فرمان‌ خدابر همه‌ افراد و بر دولت‌ اسلامی‌ حکومت‌ تام‌ دارد. همه‌ افراد ازرسول‌ اکرم‌ گرفته‌ تا خلفای‌ آن‌ حضرت‌ و سایر افراد تا ابد تابع‌قانون‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ که‌ در لسان‌ قرآن‌ و نبی‌اکرم‌(ص)بیان‌ شده‌ است‌ (هستند); در این‌ حکومت‌ حکم‌ الهی‌ بر رئیس‌ ومرئوس‌ متبع‌ است‌».

* حکومت‌ اسلامی‌ یک‌ نوع‌ حکومت‌ مشروطه‌ است‌ «مشروطه‌ ازاین‌ جهت‌ که‌ حکومت‌کنندگان‌ در اجرا و اداره‌ مقید به‌ یک‌مجموعه‌ شرط‌ هستند که‌ در قرآن‌ کریم‌ و سنت‌ رسول‌اکرم‌(ص)معین‌ گشته‌ است‌. مجموعه‌ شرط‌ همان‌ احکام‌ و قوانینی‌ اسلام‌ است‌که‌ باید رعایت‌ و اجرا شود. از این‌ جهت‌ حکومت‌ اسلامی‌حکومت‌ قانونی‌ الهی‌ بر مردم‌ است‌».

اندیشه‌هائی‌ که‌ در این‌ گزینه‌ها از امام‌ بیان‌ شده‌ است‌ در دستگاه‌فکری‌ او اهمیت‌ بنیانی‌ دارد. تفاوت‌ حکومتها با یکدیگر (به‌ عقیده‌امام‌) بستگی‌ به‌ این‌ دارد که‌ «قدرت‌ برین‌» در داخل‌ حکومت‌ به‌ چه‌شخصی‌ یا اشخاصی‌ نسبت‌ داده‌ شود بنابراین‌ در نظریه‌ امام‌ شرطی‌هست‌ که‌ حکومت‌ اسلامی‌ از مطابقه‌ با آن‌ ناگزیر است‌. به‌ این‌ معنی‌ که‌این‌ قدرت‌ برین‌ به‌ هر کسی‌ که‌ تفویض‌ شد آن‌ را طبق‌ قانون‌ الهی‌ به‌ کاربرد. دارندگان‌ قدرت‌ برین‌ تفویض‌ شده‌ حق‌ ندارند قدرت‌ خود را به‌دلخواه‌ و بی‌توجه‌ به‌ مفاد قانون‌ به‌ کار اندازند که اگر چنین‌ کردند نتیجه‌عملشان‌ دگرگون‌ شدن‌ شکل‌ دولت‌ نخواهد بود بلکه‌ به‌ این‌ معنی‌ است‌که‌ فرضاً دولتی‌ غاصب‌ به‌ جای‌ دولت‌ حق‌ به‌ وجود آمده‌ است‌ و آن‌سازمانی‌ است‌ که‌ اطلاق نام‌ حکومت‌ اسلامی‌ به‌ آن‌ اصلاً صحیح‌ نیست‌او می‌گوید:

ما از این‌ اصل‌ اعتقادی‌ (توحید) اصل‌ آزادی‌ بشر را می‌آموزیم‌ که‌هیچ‌ فردی‌ حق‌ ندارد انسان‌ و یا جامعه‌ و ملتی‌ را از آزادی‌ محروم‌کند برای‌ او قانون‌ وضع‌ کند، رفتار و روابط‌ او را بنا به‌ درک‌ وشناخت‌ خود که‌ بسیار ناقص‌ است‌ و یا بنا به‌ خواسته‌ها و امیال‌ خودتنظیم‌ نماید و از این‌ اصل‌ ما نیز معتقدیم‌ که‌ قانونگذاری‌ برای‌پیشرفت‌ها در اختیار خدای‌ تعالی‌ است‌ همچنان‌ که‌ قوانین‌ هستی‌ وخلقت‌ را نیز خداوند مقرر فرموده‌ است‌ و سعادت‌ و کمال‌ انسان‌ وجوامع‌ تنها در گرو اطاعت‌ از قوانین‌ الهی‌ است‌ که‌ توسط‌ انبیاء به‌بشر ابلاغ‌ شده‌ است‌ و انحطاط‌ و سقوط‌ بشر به‌ علت‌ سلب‌ آزادی‌ اوو تسلیم‌ او در برابر سایر انسانها است‌ بنابراین‌ انسان‌ باید علیه‌ این‌بندها و زنجیرهای‌ اسارت‌ و در برابر دیگرانی‌ که‌ به‌ اسارت‌ دعوت‌می‌کنند قیام‌ کند و خود و جامعه‌ خود را آزاد سازد تا همگی‌ تسلیم‌و بنده‌ خدا باشند و از این‌ جهت‌ است‌ که‌ مقررات‌ اجتماعی‌ ما علیه‌قدرتهای‌ استبدادی‌ و استعماری‌ آغاز می‌شود.

گوهر اندیشه‌ امام‌: ولایت‌ فقهاء(دانشمندان صالح)
اکنون‌ می‌پردازیم‌ به‌ آن‌ اندیشه‌ بسیار جالب‌ و بحث‌انگیز «امام‌» وبه‌ واقع‌ گل‌ سرسبد تمام‌ آن‌ اندیشه‌هائی‌ که‌ در آثار «امام‌» بیان‌ شده‌است‌. یعنی‌ نظریه‌ای‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ اداره‌ امور دولتها و کشورها بایدبه‌ دست‌ فقهاء سپرده‌ شود برای‌ روشن‌ شدن‌ مطلب‌ چارچوب‌ فکری‌امام‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌ و سپس‌ بر اساس‌ مفروضات‌ موجوددر چارچوب‌ فکری‌ امام‌ به‌ توضیح‌ عباراتی‌ می‌پردازیم‌ که‌ معرف‌نظرات‌ وی‌ درباره‌ ماهیت‌ و چگونگی‌ حکومت‌ فقهاء است‌ و اهمیت‌مفهوم‌ اندیشه‌ «حکومت‌ فقهاء» را روشن‌ می‌سازد.

1ـ بر اساس‌ اعتقاد امام‌ خداوندِ حکیم‌ هم‌ خالق‌ جهان‌ است‌ هم‌رب‌ و پرورش‌دهنده‌ و هدایت‌کننده‌ همه‌ موجودات‌ جهان‌. اختیارجهان‌ در ید قدرت‌ او است‌ او مالک‌ حقیقی‌ عالم‌ و حاکم‌ مقتدر بر آن‌می‌باشد. بر اساس‌ نظر قرآن‌ خداوند کسی‌ است‌ که‌ «بیده‌ الملک‌ و هوعلی‌ کل‌ شی‌ قدیر» است‌ که‌ هر لحظه‌ عنایت‌ و مشیت‌ او از جهان‌ گرفته‌شود نیست‌ و نابود خواهد شد این‌ نوع‌ ولایت‌ و حاکمیت‌ مطلقه‌خداوند بر جهان‌ آفرینش‌ تکوینی‌ است‌ که‌ در لسان‌ اندیشمندان‌اسلامی‌ به‌ حاکمیت‌ تکوینی‌ معروف‌ است‌ که‌ در واقع‌ یک‌ نوع‌حاکمیت‌ مستقیم‌ و جبری‌ داوند بر عالم‌ وجود که‌ هر گاه‌ به‌ چیزی‌بگوید بشو پس‌ می‌شود. (انما امره‌ اذا اراد شیئاً ان‌ یقول‌ له‌ کن‌ فیکون‌).

ریشه‌ و اصل‌ همه‌ آن‌ عقاید که‌ مهمترین‌ و باارزشترین‌ اعتقاد مااست‌ اصل‌ توحید است‌. مطابق‌ این‌ اصل‌ ما معتقدیم‌ که‌ خالق‌ وآفریننده‌ جهان‌ و همه‌ عوالم‌ وجود و انسان‌ تنها ذات‌ مقدس‌ خدای‌تعالی‌ است‌ که‌ از همه‌ حقایق‌ مطلع‌ است‌ و قادر بر همه‌ چیز است‌ ومالک‌ همه‌ چیز این‌ اصل‌ به‌ ما می‌آموزد که‌ انسان‌ تنها در برابر ذات‌اقدس‌ حق‌ باید تسلیم‌ باشد و از هیچ‌ انسانی‌ نباید اطاعت‌ کند مگراینکه‌ اطاعت‌ او اطاعت‌ خدا باشد.

2ـ حاکمیت‌ انسان‌ بر اعمال‌ و رفتار و سرنوشت‌ خویش‌ نتیجه‌منطقی‌ اصل‌ اعتقادی‌ «آزادی‌ و اختیار» انسان‌ و حاکمیت‌ شبه‌ تکوینی‌وی‌ بر سرنوشت‌ خویش‌ است‌ که‌ به‌ حکم‌ و مشیت‌ الهی‌، او آزاد ومختار و مسئول‌ و حاکم‌ بر سرنوشت‌ خویش‌ آفریده‌ شده‌ که‌ در پرتوآن‌ به‌ او شرافت‌ و کرامت‌ ذاتی‌ و شایستگی‌ خلافت‌ الهی‌ داده‌ شده‌است‌ و هم‌ او است‌ که‌ باید در عمل‌ نیز این‌ شایستگی‌ و استعداد را به‌منصه‌ بروز و ظهور برساند و جامعه‌ نمونه‌ خود را بنا کند خداوند نیزمی‌فرماید: (ان‌الله لایغیر ما بقوم‌ حتی‌ یغیرو ما بانفسم‌) و امام‌ نیز بر همین‌اعتقاد است‌ که‌ در تبیین‌ و تفسیر این‌ آیه‌ شریفه‌ می‌فرماید:

«ما» در این‌ آیه‌ یک‌ واقعیتی‌ است‌ و یک‌ دستور; قوم‌ ما یک‌تحول‌ پیدا کرد تا این‌ تغییر حاصل‌ نشده‌ بود تغییر نفسانی‌ حاصل‌نشده‌ بود این‌ قوم‌ مورد تغییر واقعی‌ که‌ رفتن‌ یک‌ رژیم‌ طاغوتی‌ وآمدن‌ یک‌ رژیم‌ اسلامی‌ باشد این‌ معنا حاصل‌ نمی‌شد. پس‌ خدای‌تبارک‌ و تعالی‌ تغییر نمی‌دهد مگر اینکه‌ خودمان‌ تغییر دهیم‌خودمان‌ را، اگر خودمان‌ را تغییر دادیم‌ در جانب‌ پذیرش‌ ظلم‌، یک‌ظلم‌ بر ما مسلط‌ می‌شود. این‌ طبیعی‌ است‌ اگر چنانچه‌ خودمان‌ راتغییر دادیم‌ برای‌ دفاع‌ از کشور خودمان‌، دفاع‌ در برابر چپاولگری‌،دفاع‌ در برابر ظلم‌ و ستمگری‌، خداوند اسبابش‌ را فراهم‌ می‌کند.

3ـ در مورد اعمال‌ انسان‌ خداوند به‌ جای‌ اعمال‌ حاکمیت‌ و ولایت‌قهری‌ و جبری‌ چون‌ سنتش‌ بر آزادی‌ و اختیار او قرارگرفته‌، نوع‌دیگری‌ از حاکمیت‌ را جایگزین‌ نموده‌ است‌. این‌ حاکمیت‌ که‌ در لسان‌اندیشمندان‌ اسلامی‌ از آن‌ به‌ ولایت‌ و حاکمیت‌ تشریعی‌ تعبیر می‌شوددر واقع‌ یک‌ نوع‌ حاکمیت‌ غیرمستقیم‌ و ارشادی‌ خداوند بر اعمال‌ ورفتار انسانها است‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ اطاعت‌ از غیرخدا شرک‌، و کفر به‌ولایت‌ طاغوت‌ لازمه‌ ایمان‌ است‌ (و من‌ یکفر بالطاغوت‌ و یؤمن‌ بالله‌ فقداستمسک‌ بالعروه‌ الوثقی‌). این‌ نوع‌ حاکمیت‌ از دقیق‌ترین‌،ظریف‌ترین‌ و شبهه‌انگیزترین‌ مباحث‌ حاکمیت‌ است‌. این‌ قسمت‌ ازعقیده‌ امام‌ که‌ «انسان‌ مختار و آزاد آفریده‌ شده‌ است‌ ولی‌ باید مقید به‌قیودی‌ باشد»، یک‌ تعبیر کامل‌ اسلامی‌ است‌ که‌ ائمه‌ مکتب‌ هدایت‌ نیزبه‌ آن‌ اعتقاد داشته‌ و بر آن‌ تأکید ورزیده‌اند.

این‌ عقیده‌ دلالت‌ دارد بر این‌ که‌ انسان‌ باید آزاد و مستقل‌ باشد ولی‌ضرورتهایی‌ به‌ وجود می‌آیند که‌ محدودیتهائی‌ را برای‌ رفتاراجتماعی‌ او فراهم‌ می‌کنند و موجب‌ می‌شوند که‌ از آن‌ وضع‌ آزادی‌ که‌در اصل‌ برخوردار گردیده‌ است‌ ساقط‌ گردد. این‌ محدودیت‌ برای‌آنکه‌ انسان‌ به‌ کمال‌ برسد لازم‌ است‌. پس‌ از این‌ محدودیت‌ است‌ که‌آزادی‌ دیگر افسارگسیخته‌ محض‌ نیست‌ و نمی‌توان‌ آن‌ را رفتار بی‌قیدو بند یک‌ انسان‌ مختار و خارج‌ از اجتماع‌ دانست‌. بلکه‌ آزادی‌ اکنون‌از یک‌ نوع‌ مشارکت‌ در زندگی‌ وسیعتری‌ حکایت‌ می‌کند. در بادی‌امر چنین‌ بنظر می‌رسد که‌ این‌ یک‌ تصور غیرعادی‌ از اختیار و آزادی‌انسان‌ است‌. مسلماً این‌ آزادی‌ به‌ هیچ‌

وجه‌ آن‌ آزادی‌ طبیعی‌ تفویضی‌نیست‌ که‌ «مفوضه‌» در نظر دارند یعنی‌ آزادی‌ بدین‌ معنی‌ که‌ ما هرکاری‌را که‌ در توانائی‌ داشته‌ باشیم‌ انجام‌ دهیم‌ و نیز معنای‌ آن‌ خودمختاری‌که‌ فرد در پرتو آن‌ بتواند در مورد اعمال‌ خود قانون‌ وضع‌ کرده‌ وبراساس‌ آن‌ به‌ داوری‌ نیز بپردازد و درباره‌ خود و دیگران‌ تصمیم‌بگیرد، نیز نیست‌.
هیچکدام‌ از این‌ دو مفهوم‌ با قید و بند و با جبر سازگار نیست‌ وهمچنین‌ با معنای‌ جبری‌ که‌ انسان‌ هیچ‌ اختیاری‌ از خود نداشته‌ و بایدتحت‌ حاکمیت‌ تکوینی‌ خداوند باشد نیز همخوانی‌ ندارد.

امّا انسان‌ چه‌ نوع‌ ولایتی‌ را بپذیرد که‌ حتی‌ اگر متضمن‌ محدودیتی‌باشد موجب‌ آزادی‌ انسان‌ است‌؟ مسلماً این‌ ولایت‌ نباید از طریق‌ یک‌شخص‌ همسان‌ بر انسان‌ تحمیل‌ شود بلکه‌ ولایتی‌ است‌ که‌ باید انسان‌ باطیب‌ خاطر از جانب‌ خدای‌ خود بپذیرد. از اینرو آدمی‌ خود را با خالق‌خود هماهنگ‌ می‌بیند بدون‌ آنکه‌ احساس‌ اجبار یا محدودیتی‌غیرمنطقی‌ نماید. مسلماً چنین‌ ولایتی‌ از خداوند ناشی‌ می‌شود و فردمی‌تواند خود را با آن‌ هماهنگ‌ ببیند. زیرا این‌ ولایتی‌ است‌ که‌ خالق‌ اوبرایش‌ قرار داده‌ است‌.

پس‌ امام‌ برخلاف‌ اندیشمندان‌ غربی‌ با توجه‌ به‌ اینکه‌ وظیفه‌قانونگذاری‌ و «تشریع‌» را بر عهده‌ خداوند می‌داند به‌ کار حاکمیتهای‌انسانی‌ پایان‌ می‌دهد و قانون‌ خداوند را داور اصلی‌ اعمال‌ مردم‌می‌داند که‌ در همه‌ اختلافاتی‌ که‌ احیاناً میان‌ افراد آن‌ اجتماع‌ در هرمورد بوجود آید بر اساس‌ آن‌ اتخاذ تصمیم‌ خواهد شد.

4ـ از همان‌ روز نخست‌ پیدایش‌ اسلام‌ طبیعت‌ مکتب‌ اسلام‌ ومحتوای‌ تفکر سیاسی‌ آن‌ حرکت‌، جنبش‌ و تلاش‌ و جهاد را می‌طلبیدکه‌ البته‌ واقعیت‌های‌ غیرقابل‌ تردید تاریخ‌ اسلام‌ نیز تحقق‌ عینی‌ این‌حرکت‌ِ سیاسی‌ِ برخاسته‌ از طبیعت‌ِ مکتب‌ را به‌ ثبوت‌ رسانده‌ است‌.اولین‌ گام‌ در این‌ راه‌ را خود پیامبر اسلام‌ برداشت‌ و در اولین‌ فرصت‌ وشرایط‌ ممکن‌ حرکت‌ سیاسی‌ خود را در جهت‌ انجام‌ وظیفه‌ دعوت‌،در مکه‌ آغاز نمود و سپس‌ با هجرت‌ به‌ مدینه‌ و تشکیل‌ حکومت‌اسلامی‌ فعالیت‌ سیاسی‌ نظامی‌ خود را برای‌ اجرای‌ احکام‌ و دستورات‌الهی‌ پایه‌گذاری‌ نمود.

روش‌ پیامبر اسلام‌ نسبت‌ به‌ امور داخلی‌ مسلمین‌ و امور خارجی‌ آنهانشان‌می‌دهدکه‌ یکی‌ از مسئولیتهای‌ بزرگ‌ شخص‌ رسول‌اکرم‌(ص)مبارزات‌ سیاسی‌ آن‌ حضرت‌ است‌. شهادت‌ امیرالمؤمنین‌ (ع) ونیزحسین‌ (ع) و حبس‌ وشکنجه‌ وتبعید و مسمومیت‌های‌ ائمه‌علیهم‌السلام‌ همه‌ در جهت‌ مبارزات‌ سیاسی‌ اسلام‌ علیه‌ ستمگری‌بوده‌ است‌ و در یک‌ کلمه‌، مبارزه‌ و فعالیت‌های‌ سیاسی‌ بخش‌ مهمی‌از مسئولیتهای‌ مذهبی‌ است‌.

5ـ به‌ عقیده‌ «امام‌» حرکت‌ سیاسی‌ پیامبر پس‌ از او باید ادامه‌می‌یافت‌ و در این‌ راستا رسول‌ خدا خلیفه‌ای‌ لازم‌ داشت‌ که‌ پس‌ از وی‌همین‌ وظیفه‌ و مقام‌ را داشته‌ باشد. یعنی‌ اینکه‌ ضمن‌ بیان‌ عقاید واحکام‌ و تفسیر و پاسداری‌ از مکتب‌، اجرا و تنفیذ آن‌ را نیز بر عهده‌داشته‌ باشد:

«بدیهی‌ است‌ ضرورت‌ اجرای‌ احکام‌ که‌ تشکیل‌ حکومت‌ رسول‌اکرم‌ را لازم‌ آورده‌ منحصر و محدود به‌ زمان‌ آن‌ حضرت‌ نیست‌ وپس‌ از رحلت‌ رسول‌اکرم‌ (ص) نیز ادامه‌ دارد. طبق‌ آیه‌ شریفه‌احکام‌ اسلام‌ محدود به‌ زمان‌ و مکانی‌ نیست‌ و تا ابد باقی‌ ولازم‌الاجراء است‌. تنها برای‌ زمان‌ رسول‌اکرم‌ (ص) نیامده‌ تا پس‌از آن‌ متروک‌ شود و دیگر حدود و قصاص‌ یعنی‌ قانون‌ جزای‌ اسلام‌اجرا نشود و یا انواع‌ مالیاتهای‌ مقرر گرفته‌ نشود یا دفاع‌ از سرزمین‌ وامت‌ اسلام‌ تعطیل‌ گردد. این‌ حرف‌ که‌

قوانین‌ اسلام‌ تعطیل‌ پذیرد یامنحصر و محدود به‌ زمان‌ و مکانی‌ است‌ برخلاف‌ ضروریات‌اعتقادی‌ اسلام‌ است‌. بنابراین‌ چون‌ اجرای‌ احکام‌ پس‌ ازرسول‌اکرم‌(ص) و تا ابد ضرورت‌ دارد تشکیل‌ حکومت‌ وبرقراری‌ دستگاه‌ اجرا و اداره‌ ضرورت‌ می‌یابد; بنابراین‌ به‌ضرورت‌ شرع‌ و عقل‌ آنچه‌ در دوره‌ حیات‌ رسول‌اکرم‌ (ص) وزمان‌ جانشینان وی (ع) لازم‌ بوده‌ یعنی‌ حکومت‌و دستگاه‌ اجرا و اداره‌ پس‌ از ایشان‌ و در زمان‌ ما لازم‌ است‌».

«بنابراین‌ پیغمبر اکرم‌ که‌ از دنیا می‌خواست‌ تشریف‌ ببرد جانشین‌ وجانشین‌ها را تا زمان‌ غیبت‌ تعیین‌ کرد و همان‌ جانشین‌ها امام‌ امت‌ راهم‌ تعیین‌ کردند. به‌ طور کلی‌ این‌ امت‌ را به‌ خود وانگذاشتند که‌متحیّر باشند برای‌ آنها امام‌ تعیین‌ کردند، رهبر تعیین‌ کردند;» «تاائمه‌ هدی‌ سلام‌الله علیهم‌ بودند آنها بودند و بعد فقهاء، آنهائی‌ که‌متعهدند. آنهائی‌ که‌ اسلام‌ شناسند آنهائی‌ که‌ زهد دارند، زاهد نه‌،آنهائی‌ که‌ اعراض‌ از دنیا دارند آنهائی‌ که‌ توجه‌ به‌ زرق‌ و برق‌ دنیاندارند آنهائی‌ که‌ دلسوزند برای‌ ملت‌ آنهائی‌ که‌ ملت‌ را مثل‌فرزندان‌ خودشان‌ می‌دانند، آنها را تعیین‌ کردند برای‌ پاسداری‌ ازاین‌ امت‌».

بر اساس‌ این‌ مفروضات‌، «امام‌» یکی‌ از سنجیده‌ترین‌ نظریه‌های‌مربوط‌ به‌ ولایت‌فقیه‌ را بدست‌ می‌دهد. این‌ چشم‌انداز که‌ با کار امام‌ درکشف‌الاسرار آغاز می‌شود و سپس‌ از طریق‌ دیگر آثار امام‌ مانند«البیع‌»، «تحریرالوسیله‌» و «حکومت‌ اسلامی‌» تداوم‌ می‌یابد، نظریه‌ای‌را درباره‌ ولایت‌فقیه‌ ارائه‌ می‌کند که‌ بر ولایت‌ همه‌ جانبه‌ فقیه‌ از طریق‌نصب‌ الهی‌، فعلیت‌ یافتن‌ ولایت‌ با پذیرش‌ و انتخاب‌ مردم‌، حاکمیت‌قانون‌ الهی‌ بر جامعه‌، آزادی‌ و استقلال‌ ملت‌ در همه‌ شئون‌ و; تأکیدمی‌ورزد. ولایت‌ فقیه‌ «امام‌» محور حاکمیت‌ الهی‌ را به‌ حاکمیت‌مردمی‌ پیوند می‌زند. با این‌ همه‌ این‌ ترکیب‌ نه‌ تنها ولایت‌ همه‌ جانبه‌ای‌را برای‌ فقیه‌ ارائه‌ می‌کند بلکه‌ به‌ گونه‌ای‌ حاکمیت‌ مردم‌ بر سرنوشت‌خویش‌ را نیز اعلام‌ می‌نماید. با این‌ همه‌ اراده‌ امام‌ همواره‌ معطوف‌ به‌«ولایت‌ الهی‌» بود که‌ برای‌ تحقق‌ آن‌ بارها به‌ ستمگری‌ بر علیه‌ این‌نظریه‌ توجه‌ نشان‌ می‌داد. مشهورترین‌ بررسی‌ امام‌ دراین‌باره‌ در کتاب‌«حکومت‌ اسلامی‌» نمایان‌ است‌ که‌ یکی‌ از شاگردان‌ امام‌ آن‌ را بر پایه‌کلاسهای‌ درسی‌ او که‌ در سالهای‌ دهه‌ 50 برگزار شده‌ بود نوشت‌ ومنتشر کرد.

برای‌ فهم‌ این‌ اندیشه‌ «امام‌» که‌ فقهاء باید حکومت‌ کنند نخست‌ بایداین‌ نکته‌ را درست‌ فهمید که‌ منظور وی‌ از «فقیه‌» کیست‌؟ مفهومی‌ که‌«امام‌» از این‌ کلمه‌ استنباط‌ می‌کند با آن‌ مفهوم‌ قدیمی‌ که‌ عده‌ای‌ از آن‌درک‌ می‌کردند کاملاً فرق‌ دارد. در گذشته‌ هنگامی‌ که‌ از فقیه‌ یا فقه‌صحبت‌ می‌شد به‌ طور کلی‌ یک‌ تضاد و تناقضی‌ میان‌ علم‌ و فقه‌ به‌ ذهن‌خطور می‌کرد. امّا «امام‌» به‌ هیچ‌ وجه‌ قصد نداشت‌ که‌ کلمه‌ فقیه‌ را دراین‌ مفهوم‌ تنگ‌ و انحصاری‌ به‌ کار برد. در نظر وی‌ فقیه‌ فردی‌ است‌ که‌دارای‌ قدرت‌ اندیشه‌ علمی‌ است‌. امّا علم‌ چیست‌؟ به‌ عقیده‌ امام‌ علم‌همان‌ معرفت‌ حقیقی‌ و خالصی‌ است‌ که‌ با دلیل‌ و برهان‌ عقلی‌ قابل‌اثبات‌ است‌. او معتقد بود که‌ فقیه‌ بایستی‌ با بسیاری‌ از علوم‌ تجربی‌ روزو حتی‌ فلسفه‌ آشنائی‌ داشته‌ باشد. در فقه‌ وظیفه‌ فقیه‌ به‌ عقیده‌ امام‌ این‌بود که‌

استنتاجات‌ فقهی‌ خود را با دلیل‌ و برهان‌ ثابت‌ کند و از روش‌برخی‌ از پیشینیان‌ که‌ به‌ «اخباری‌» معروف‌ شدند دوری‌ گزیند. زیرا این‌افراد بسیاری‌ از استنباطات‌ خود را مبتنی‌ بر احادیثی‌ می‌کردند که‌ دراثر گذشت‌ زمان‌ موضوع‌ آنها تغییر یافته‌ بود. امّا آنها اینگونه‌ احادیث‌را چشم‌ بسته‌ و با قبول‌ ظواهر آنها می‌پذیرفتند بی‌آنکه‌ نسبت‌ به‌مقتضیات‌ زمان‌ و یا تغییر موضوع‌ آنها توجه‌ داشته‌ باشند. بنابراین‌«امام‌» معتقد بود فقط‌ فردی‌ می‌تواند عهده‌دار امور مردم‌ گردد که‌دارای‌ قوه‌ استنباط‌ روشن‌ فقهی‌ بوده‌ و به‌ علّت‌ وضع‌ قوانین‌ تا اندازه‌ای‌واقف‌ باشد و بتواند موضوعات‌ را به‌ خوبی‌ تشخیص‌ دهد زیرا او خودرا در دایره‌ الفاظ‌ و عبارات‌ مقیّد نمی‌سازد. پس‌ تنها به‌ چنین‌ کسی‌می‌توان‌ اعتماد کرد که‌ مفهوم‌ و عصاره‌ قانون‌ را در هر زمان‌ طبق‌نیازها و مقتضیات‌ آن‌ زمان‌ تفسیر و اجرا می‌کند بی‌آنکه‌ کوچکترین‌لطمه‌ای‌ به‌ روح‌ و سرشت‌ معنوی‌ قانون‌ وارد گردد.

اگر به‌ عباراتیکه‌ «امام‌» معمولاً در آثار خود ارائه‌ داده‌اند خوب‌توجه‌ کنیم‌ درمی‌یابیم‌ که‌ یک‌ فقیه‌ از نظر امام‌ در مرحله‌ای‌ از زندگی‌که‌ از شغل‌ حکومت‌ بر کنار می‌ماند از خوشیها و لذایذ حیات‌ بیشتربهره‌مند می‌شود به‌ عبارت‌ دیگر صرف‌ عمر در حل‌ و فصل‌ امورمملکتی‌ در نظر امام‌ بهترین‌ و والاترین‌ نوع‌ زندگی‌ برای‌ انسان‌ نیست‌بلکه‌این‌تقوی‌ وبرای‌ خدا کار کردن‌ است‌ که‌ فضیلت‌ محسوب‌ می‌شود

.
البته‌ در برخورد با اندیشه‌ «امام‌» مانند برخی‌ از دانشمندان‌ همیشه‌این‌ خطر وجود دارد که‌ خواننده‌، گفتار او را درست‌ درک‌ نکند. زیرالحن‌ کلام‌ «امام‌» بسیار عادی‌ و پیش‌پاافتاده‌ به‌ نظر می‌رسد. امّا مانبایست‌ از این‌ نکته‌ غافل‌ باشیم‌ که‌ پیش‌ پا افتادگی‌ مطلب‌ اساساً معلول‌این‌ حقیقت‌ است‌ که‌ خود مطلب‌ به‌ گوش‌ ما آشنا است‌ و اگر بخواهیم‌اهمیت‌ کلام‌ «امام‌» را درک‌ کنیم‌ چاره‌ای‌ جز آن‌ نداریم‌ که‌ مطالب‌ رااز دید و نظر «امام‌» همچون‌ یک‌ موضوع‌ جدید، مهم‌ و مجدّد مورددقت‌ و بررسی‌ قرار دهیم‌.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله در مورد مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله در مورد مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی در word دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی در word :

مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی

مقدمه
سازمان و مدیریت اجرایی جمهوری اسلامی ایران می تواند به کار آمدی حداکثری خود نایل گردد اگر ابهامات موجود در آن بدقت شناسایی و به صورت علمی ارزیابی شوند. از الزامات یک سازمان کارآمد داشتن شفافیت در تعریف نقشی است که هر یک از ارکان و نهاد های آن سازمان به عهده می گیرند. این تعریف نقش ها قاعدتا باید مورد قبول ارکان و نهاد های مختلف باشد و تجلی خود را در اظهارات و نحوه همکاری بینابینی نشان دهد . در غیر این صورت ابهام در نظر، موجب ابهام در عمل می ‌گردد. هدف ما در این فصل انجام آسیب شناسی به عنوان مقدمه ضروری در رفع

معضلات سازمان اجرایی جمهوری اسلامی ایران است. برای ورود به موضوع، اظهارات زیر را مورد توجه قرار می‌دهیم:
” من فکر می‌کنم که اگر در سطح مسؤلین هر کسی در جایگاه قانونی خویش به وظایف خود عمل کند، یک بخش مهمی از مشکلات حل می‌شود. نباید تداخل در کارها بشود. سیاست کلی را مقام معظم رهبری تعیین می‌کند و اگر چند نفر دیگر بلند شدند و سیاست کلی تعیین کردند، این مداخله است، نباید کسی در کار دولت دخالت کند و همینطور در کار قوه قضاییه یا مقننه یعنی هر کسی سر جای خودش وظایفش را انجام دهد.”
” در سطح نخبگان مشکلی داریم تبیین مفاهیم کلیدی دوره خودمان است. ما تعریف کاملی از آزادی، دموکراسی و جامعه اسلامی ارائه نکرده‌ایم. باید هرچه زودتر این مفاهیم بنیادین را تعریف و تفسیر کنیم و تفاوت بین آزادی و دموکراسی اسلامی را با آزادی و دموکراسی غربی مشخص کنیم” (1).

این اظهارات را می‌توان تاییدی برای قاعده ابهام در نظر، ابهام در عمل تلقی کرد، زیرا تا زمانی که مفاهیم کلیدی خوب تعریف نشده باشند و تا هنگامی که این مفاهیم نزد دست اندرکاران، تعاریف متفاوت و گاه متضادی داشته باشند، آنگاه این ابهامات، به شکلی خود را در عمل نشان خواهند داد. اینک مواردی را در چند بخش در معرض ارزیابی صاحب نظران قرار می‌دهیم.

1- جایگاه و نقش مجلس خبرگان رهبری
هنگامی که ساختار مدیریتی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شفافیت لازم نرسیده باشد و نوعی وفاق حداقل در سطح نخبگان بوجود نیاید آنگاه می‌توان انتظار داشت که مشکلات و ابهامات در همه ‌جای نظام سیاسی بروز یابد. از جمله تفاوت دیدگاه‌ها را می‌توان در مورد مجلس خبرگان رهبری مشاهده نمود:

” در آستانه برگزاری انتخابات خبرگان قرار داریم و با این همه، هنوز چنانکه باید و شاید درباره ماهیت مجلس خبرگان و جایگاه آن در ساختار سیاسی کشور، تفاهم و توافق چندانی میان جناح‌های سیاسی وجود ندارد. بخشی از این ابهامات و سردرگمی‌ها به خاطر عدم وضوح و شفافیت دیدگاه‌های سیاسی و منظومه‌های اندیشگی و دکترین ‌های سیاسی پایه‌ای در میان نخبگان کشور است” (2).
” بعضی رابطه مردم و خبرگان رهبری را کشفی می‌دانند و بعضی معتقد هستند که رابطه مردم و خبرگان کشفی نیست بلکه انتخابی است و آنها (یعنی خبرگان رهبری) وکیل مردم هستند” (3).
ارائه مباحث نظری در این سطح را می‌توان نشانه وجود ابهام در رابطه با مبانی نظریه جمهوری اسلامی تلقی نمود، چنانچه در فصل دوم مورد ملاحظه قرار گرفت. بخشی از ابهامات را می‌توان به مورد ترکیب مجلس خبرگان مرتبط دانست چنانچه دیدگاه‌های متفاوت را ذیلاً مورد ملاحظه قرار می‌دهیم:

” در خصوص مجلس خبرگان، قانون اساسی رسیدگی به صلاحیت کاندیداها را به خود خبرگان واگذار کرده است. مجلس خبرگان آیین نامه‌ای تصویب کرده که مطابق آن رسیدگی به صلاحیت داوطلبان کاندیداتوری مجلس خبرگان برعهده فقهای شورای نگهبان است. از نظر من این خبرگان، خبرگان جامعی که باید رهبری را انتخاب و بر اختیارات و وظایف او نظارت کند، نیست” (4).

چنان که می‌بینیم در ارتباط با ترکیب نمایندگان در خبرگان رهبری، آرا و نظرات گوناگونی وجود دارد که این تفاوت آرا، موجب بروز تأثیرات مهمی در تثبیت و کارآمدی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران می‌گردد. این بدان سبب است که تفاوت‌ها جنبه اساسی دارند و به نوبه خود، موجب تولید ابهامات زیادی می‌گردند که آثار خود را در عمل باقی می‌گذارد. به عنوان مثال به نظر می‌رسد بعضی از صاحب نظران را اعتقاد بر این است که ترکیب نمایندگان باید متناسب با ترکیب جمعیتی باشد و بلحاظ جایگاه رهبری در نظام سیاسی، بیشترین تلاش لازم باید به عمل آید که نمایندگان

مجلس خبرگان بر آیند خوبی از جامعه باشند.
از طرف دیگر اعتقاد برخی دیگر از صاحب نظران بر این است که مهمترین وجه ممیزه رهبری، فقاهت است و بدین خاطر، ترکیب نمایندگان را به ترکیب جمعیتی کشور نمی‌توان نزدیک کرد، بلکه باید به جمعیت فقها و اسلام شناسان کشور نزدیک کرد .
این در حالی است که عده‌ای را اعتقاد بر این است که اهل فقاهت بودن دلیل کافی برای عضویت در مجلس خبرگان نیست، زیرا فقاهت اگرچه شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. باید شرایط دیگری از قبیل اعتقاد به انفکاک ناپذیری دین از سیاست، پایبندی به خط حضرت امام خمینی (ره) و اطاعت از مقام معظم رهبری نیز موجود باشند.
” از آنجا که وحدت رویه در دیدگاه‌های مراجع حوزه علمیه وجود ندارد و مسئله خبرگان نیز به مسایل حکومتی بر می‌گردد، بنابراین نمی‌توان هر کسی که از مرجعی در قم یادداشت می‌آورد کاندید این انتخابات شود”(5)
” امروز افرادی وابسته به بعضی جریان‌های معارض با نظام و ملهم از قدرتهای سلطه گر، به حوزه‌های علمیه وارد می‌شوند تا خودشان را به سلاح علم و دانش مجهز کنند، برای اینکه بتوانند در برابر اسلام قرار بگیرند” (6)

از طرف دیگر در مورد نقش نظارتی مجلس خبرگان رهبری نیز تفاوت دیدگاه‌هایی مشاهده می‌شود که نمونه‌هایی را ذیلاً مورد ملاحظه قرار می‌دهیم:
” بعضی می‌گویند سیستم فعلی نظارت بر رهبری، دوری است، چون صلاحیت خبرگان رهبری را شورای نگهبان تأیید می‌کند و فقهای شورای نگهبان را رهبری انتخاب می‌کند، این مستلزم دور است. در پاسخ می‌گوئیم: اولاً نیمی از اعضاء شورای نگهبان، با رأی نمایندگان مجلس انتخاب

می‌شوند نه با انتخاب رهبر، ثانیاً چه شیوه نظارت بهتری برای این امر وجود دارد که با آن شیوه، انحراف از مسیر اسلام و نیز دیکتاتوری پیش نیاید؟ ممکن است گفته شود که بهترین شیوه، نظارت مردم است. می‌گوییم اولاً: خبرگان هم نمایندگان مردم هستند . ثانیاً دور در نظارت مردم بر رهبر و حاکمیت رهبر بر مردم بگونه‌أی که منجر به انحراف از مسیر اسلام شود متصور است. بدین صورت که اکثریت مردم رهبری را انتخاب می‌کنند. این تأیید طرفینی و دوری ممکن است منجر به انحراف از دین گردد”(7).
” ولی فقیه چون منصوب الهی است، لذا فقط در برابر خداوند مسئول است و هیچ نهاد بشری حق نظارت بر او ندارد. تعیین چنین حقی برای هر فرد یا هر جمعی، به منزله انکار ولایت الهی رهبر است و حتی خبرگان هم حق نظارت ندارند. البته جهت مقدمه کشف می‌توانند کسب اطلاع کنند” (8).
” وظیفه خبرگان، آمادگی برای کشف رهبری آنهم در مواقع اضطراری و خاص می‌باشد و نظارت بر ولی امر مسلمین به معنایی که امـروز عده‌ای درصددند آن را ترویج نمایند امری غیر عقلانی بوده و با اعتقادات شیعه منافات دارد” (9)
بدین ترتیب نوع وظایف قانونی مجلس خبرگان رهبری در معرض دیدگاه‌های متفاوت و گاه متعارض قرار می‌گیرد: ” خبرگان باید بر کلیه اعمال مقام معظم رهبری به شکلی روشمند نظارت کنند” (10).
” مجلس خبرگان رهبری تعیین کننده رهبر و ناظر برعملکرد ایشان است”(11) و یا:
” اعتبار یافتن مجلس خبرگان با رأی مردم است و تعیین و نظارت بر رهبری توسط مجلس خبرگان، پیوند دهنده جمهوریت واسلامیت نظام است. مشروعیت خبرگان به رأی مردم است, مشروعیت هم به معنای قانونیت و هم به معنای شرعیت” (12)
از جمله تفاوت‌های موجود در دیدگاه‌ها در مورد نقش و کارکرد احزاب است:
” نظام اسلامی مبتنی بر احزاب نیست، احزاب در خط مشی و سیاست‌های کلی نقش ندارند حداکثر نقشی که احزاب می‌توانند داشته باشند، مشارکت در بخشی از حکومت است، سیاست‌ها و خط مشی کلی، توسط ولایت فقیه تعیین می‌شود و کل دستگاه حکومت ازجمله

بخش‌هایی که احزاب در آنها حضور دارند، موظف است از این سیاست‌ها پیروی نماید و هر جا که دستگاه حکومتی از آن سیاستها منحرف گردید، ولایت فقیه با تکیه بر اختیارات شرعی و قانونی با این انحراف‌ها برخورد می‌کند و حاکمیت را اصلاح می‌نماید، احزاب چه بخواهند و چه نخواهند نمی‌توانند خط مشی کلی و اداره کشور را در دست بگیرند” (13).
” در این که ولایت فقیه خط مشی کلی و سیاست‌های نظام را تعیین می‌کند شکی نیست و در قانون اساسی (در اصل 110) تصریح شده است. ولی در فرهنگ سیاسی بعد از انقلاب، رهبری جامعه و ولایت فقیه، به طور غیر مستقیم توسط مردم تعیین می‌شود و احزاب می‌توانند (با توجه به اصل 107 قانون اساسی در مورد انتخاب خبرگان) از طریق فرستادن نمایندگان خود به مجلس خبرگان، در تعیین رهبر با هم رقابت کنند. ولی ایدئولوژی سیاسی غالب در دهه گذشته، دخالت دادن احزاب و جمعیت‌ها را در تعیین رهبر نادیده گرفت” (14).

2- جایگاه و نقش مقام رهبری
در قانون اساسی جمهوری اسلامی محوریت نظام بطور کلی به عهده مقام ولایت امر قرار گرفته است:
بالاترین مقام رسمی کشور مقام رهبری است که تعیین سیاست‌های کلی نظام و نظارت بر اجرای آنها (مطابق با اصل 110) را بعهده دارد‍؛ مقام رهبری بر اساس امامت مستمر نظارت دقیق و جدی بر همه امور کشور دارند (مطابق مقدمه و اصل 5)؛ نصب فقهای شورای نگهبان با ایشان است و از این طریق تضمین اسلامیت نظام به اجرا گذاشته می‌شود (اصل 4)؛ تنظیم بین قوای سه‌گانه به عهده رهبری است (اصل 57)؛ فرماندهی نیروهای مسلح، نظامی و انتظامی، نصب رئیس قوه قضائیه، نصب ریاست صدا و سیما و امضای حکم رئیس جمهوری (مطابق با اصل 110) در حوزه وظایف و اختیارات رهبری است.
با این حال یکی از منابع ابهام در مورد جایگاه و نقش رهبری مسأله مشروعیت نظام جمهوری اسلامی است که در فصل دوم مورد بررسی قرار گرفت. نقش رهبری، به نوع تعریف مشروعیت

نظام بستگی دارد. اینک به بررسی مواردی می‌پردازیم که نشان دهنده ابهام در جایگاه و نقش رهبری از نظر صاحب نظران و دست اندرکاران است:
” از بعد نظری نمی‌توان قانون اساسی را حاکم بر ولی فقیه دانست، چون ولی فقیه برای تأمین مصالح جامعه حتی احکام اولیه شرعیه را می‌تواند کنار بگذارد و تعطیل کند قطعاً قوانین بشری نمی‌توانند از احکام الهی مقدس‌تر تصور شوند” (15)
(نقل به مضمون): آنچه در قانون اساسی و مثلاً در اصل 110 تحت عنوان وظایف و اختیارات رهبر آمده است بدین معنا نیست که رهبر خارج از آن موارد یازده‌گانه اختیاراتی ندارد، بلکه منظور این است که این اختیارات خاص مقام رهبری است(16).
” اختیار و اقتدار رهبری با مراجعه به آرای عمومی نیست. اختیار رهبر در امور کشور تمام آنچه که در قانون اساسی مطرح شده است نیست» (17).
” حدود و اختیارات رهبر و ولایت فقیه در نظام ما در چارچوب قانون اساسی است» (18).
” چرا نباید تز حکومت و دولت تز قانون‌مندی باشد . امام (ره) مقید به قانون بود و تخلف از قانون را حرام می‌دانست” (19).
” مبرم ترین نیاز جامعه کنونی قانونمند شدن امور است; اولویت اساسی نهادینه کردن جامعه بر اساس قانون اساسی است” (20).
” بنده زمانی که می‌خواستم برای ریاست جمهوری رسماً کاندید شوم، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و این مسأله را مطرح کردم که به نظر می‌رسد بهترین راهبرد برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران عمل کردن همه در چارچوب قانون اساسی است و این مهم تا انقلابیون صدر انقلاب، حضور دارند لازم است به انجام برسد و مقام معظم رهبری کاملاً با این نظر موافق بودند” (21).
” چندی پیش یکی از اساتید حقوق اساسی یک نظریه‌ای را در مورد جایگاه قانونی دادگاه ویژه روحانیت مطرح کرده اند که بعداً بحث‌های متعددی را به دنبال آورد. از آنجا که نگرش این استاد به مقوله موجودیت دادگاه‌ها، حول قانون اساسی می‌چرخید و اساس نظام را در قانون اساسی

می‌نگریست، معتقد بود که دادگاه ویژه روحانیت جایگاه قانونی ندارد. در واقع اگر کسی با دید حقوقی به قانون اساسی مراجعه کند، می‌بیند که در اصل 159 قانون اساسی صراحتاً تأکید شده است که تشکیل داد‌گاه‌ها باید به موجب قانون باشد و چنین فردی چون اساس نظام را مبتنی بر قانون اساسی می‌داند، پس برای این دادگاه نمی‌تواند جایگاه قانونی قایل شود. در مقابل این نظریه اخیراً یکی از آیات عظام این مسأله را مطرح کردند که مخالفت با دادگاه ویژه روحانیت برابر است با مخالفت با اساس نظام (یعنی ولایت فقیه) چون ایشان اساس نظام را قانون اساسی

نمی‌داند” (22).
در نظر برخی از صاحب‌نظران بسیاری از ابهامات موجود در نظام سیاسی، ناشی از این است که قانون اساسی از دو دیدگاه حقوقی وفقهی بصورت همزمان برخوردار است:
” قانون اساسی ما با نارسایی‌های متعددی روبرو است. یکی از نارسایی‌های عمده این است که قانون اساسی تجلی‌گاه دو نوع نگرش است که ضرورتاً بایکدیگر انطباق ندارند. نگرش اول مبتنی است بر نگرش کسانی که پیش نویس قانون اساسی را تهیه کرده‌اند و نگرش دوم مبتنی است بر دیدگاهی که در مجلس خبرگان قانون اساسی حاکم بوده‌است. تهیه کنندگان پیش نویس عده‌ای حقوق دان بوده‌اند، بنابراین اینها هنگام تهیه پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به قانون اساسی به مفهوم خاص آن توجه داشتند و قانون اساسی را عبارت از قرارداد‌هایی می‌دانستند که مردم ایران برای اداره جامعه‌شان بایکدیگر منعقد می‌کنند. این پیش نویس در مجلس خبرگان قانون اساسی مورد رسیدگی قرار گرفت که نگرش غالب در آنجا، دیدگاه مبتنی بر برداشتها‌ی فقهی و تئوکراتیک بود. بنابراین اصول قانون اساسی ما الآن مشتمل بر دو نوع اصل است: حقوقی و فقهی” (23).

3- جایگاه و نقش رئیس جمهوری
با توجه به اینکه رئیس جمهوری مستقیماً از طریق مراجعه به آرای عمومی برگزیده می‌شود و علاوه بر ریاست قوه مجریه مسؤل اجرای قانون اساسی و عالی‌ترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری است (اصل 113 و 114 قانون اساسی) و همچنین مسؤل امضاء و ابلاغ کلیه قوانین مصوب مجلس یا نتیجه همه پرسی است (اصل 123 قانون اساسی)؛ امضای عهدنامه‌ها، مقاوله‌نامه‌ها، موافقت‌نامه‌ها، قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و نیز امضای پیمان‌های مربوط به اتحادیه‌های بین‌المللی، پس از تصویب مجلس با رئیس جمهوری است (اصل 25 قانون اساسی)؛ مسئولیت امور برنامه بودجه و امور اداری و استخدامی کشور به طور مستقیم با ایشان است (اصل 126 قانون اساسی)؛ سفرای خارجی استوار نامه‌های خود را به رئیس جمهوری تقدیم می‌کنند و سفیران جمهوری اسلامی در خارج با تصویب رئیس جمهوری اعزام می‌گردند (اصل 176 قانون اساسی)؛ همچنین بسیاری از وظایف دیگر که در قانون اساسی پیش بینی شده است نشان می‌دهـد که نهاد ریاست جمهـوری یکی از مهمتریـن ارکان نظام سیاسـی جمهوری اسلامی ایران است.

با این حال غیر از ابعاد اجرائی که رئیس جمهوری در آن نقش دارند، نقش رئیس جمهوری در سیاست گذاری‌ها و تعیین خطوط اصلی راهبردی کشور، یکی از مباحث مهم و احتمالاً ابهام آمیزی است که نیازمند مطالعه و بررسی بیشتری است. معمولاً رسم بر این است که کاندیدای ریاست جمهوری اصول و برنامه‌های کاری خود را به مردم در طی فرآیند انتخابات عرضه می‌کند و قاعدتاً وقتی که آرای مردم به انتخاب رئیس جمهور منجر می‌شود، عملاً به معنای تأیید برنامه‌های ایشان هم تلقی می‌گردد. از طرف دیگر مردم با انتخاب رئیس جمهوری امید به اجرای طرح‌ها و برنامه‌های جدیدی را پیدا می‌کنند. در دوران 8 ساله ریاست جمهوری جناب آقای هاشمی رفسنجانی سیاست راهبردی، سیاست سازندگی کشور پس از جنگ بود و این سیاست با قوت تمام به پیش برده شد. در این دوران تحولات بسیار زیادی و متفاوتی به اجرا گذاشته شده از جمله نرخ ارز به طرف شناوری کامل هدایت شد، اگر چه بعد‌ها با تلاطم‌هایی مواجه شد. سیاست خصوصی سازی تعقیب شد وبسیاری از شرکت‌های تولیدی واگذار گردیدند و در بعد سیاست خارجی هم سیاست رفع تنش تعقیب گردید.
ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی نیز با برنامه جدیدی آغاز شد.
” خاتمی هنگام ورود به صحنه سیاسی، برای شرکت در انتخابات دیدگاه‌های نوینی را مطرح کرد که این دیدگاه‌ها پایه‌های آن چیزی شد که بعد‌ها نام اصلاحات بر آن گذارده شد. در واقع بحث‌های مربوط به آزادی، توسعه سیاسی، استقرار جامعه مدنی و مسأله تحقق عدالت و توسعه در کنار هم، از جمله شعار‌های اصلی خاتمی بود که بعد‌ها به عنوان شعارهای دوم خرداد نامیده شد شعارهایی بود که مدتها به آن توجه نمی‌شد” (24).
در بعد سیاست خارجی آقای خاتمی پس از انتخاب شدن مبادرت به برگزاری مصاحبه اختصاصی با نماینده CNN نمودند که بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از آن سیاست تنش زدائی وارد مرحله جدیدی گردید. در بعد سیاست‌های کلی نظام، آقای خاتمی رئیس جمهوری به فرموله کردن سیاست‌های کلان پرداختند و سپس آنها را برای تصویب مقام رهبری تقدیم نمودند. مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام و با انجام اصلاحاتی، سیاست‌های کلان را تصویب و ابلاغ فرمودند. نکته قابل توجه در این فرآیند نقش رئیس جمهور در فرموله کردن و تدوین

اولیه این سیاست‌هاست که البته مطابق با برنامه انتخاباتی ایشان تنظیم شده بود.
هم‌چنین رئیس جمهوری چندی پیش‌ در بحث سامان دهی اقتصادی، یک سری سیاست‌های راهبردی را فرموله کرده و به تصویب مقام رهبری رساندند. اینک این سؤال پیش می‌آید که حد فاصل بین سیاست‌های کلی نظام و سیاست‌های رئیس جمهوری، چگونه تعیین می‌شود که از یک طرف هماهنگی موجود باشد و از طرف دیگر رئیس جمهوری بتواند با ارائه دیدگاه‌های نو به جلب آرای مردم بپردازد.
این ابهامی است که جای بررسی دارد. اگرچه در حال حاضر و با انتخاب جناب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام طراحی و تدوین سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفته است و این سیاست‌ها پس از تصویب و ابلاغ مقام رهبری، چارچوب اساسی سیاست‌های رئیس جمهوری را تعیین خواهد نمود، اما نکته قابل توجه در این است سیاست‌های کلان فارغ از شائبه دوگانگی می‌تواند بطرز چشم‌گیری ثبات و کارآمدی نظام سیاسی را افزایش دهد.

4- جایگاه و نقش شورای نگهبان
نهاد شورای نگهبان متعالی‌ترین نهاد حافظ قانون اساسی و موازین شرعی در نظام جمهوری اسلامی ایران است، و از اهمیت بسیار بالایی در سازمان سیاسی جمهوری اسلامی برخوردار است. در عین حال می‌توان ادعا نمود که هنوز در مورد نقش و جایگاه شورای نگهبان وفاقی در میان صاحب نظران، نخبگان سیاسی و علمی و دست اندرکاران بوجود نیامده است و ابهاماتی مطرح می‌باشد. به خصوص در زمینه نقشی که شورای نگهبان در انتخابات قانوناً به عهده دارد تفاوت دیدگاه‌هایی وجود دارد.
در همین باره، در مورد ابعاد حقوقی نظارت استصوابی تفاوت‌هایی بین بررسی صلاحیت‌ها و نظارت بر انتخابـات پیشنهـاد شده است که می‌تواند آثـار متفاوتی را بر ثبـات و کارآمـدی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران باقی بگذارد:
” در سال‌های اخیر – پس از رحلت امام خمینی (ره) – یکی از مقوله‌هایی که در انتخابات مختلف و به ویژه انتخابات مجلس مناقشه انگیز و موجب چالش دیدگاه‌ها و جریان‌های مختلف فکری و سیاسی شده، بحث نظارت استصوابی بوده است;. اصل 99 قانون اساسی;. گفته است «شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراءعمومی و همه پرسی را برعهده دارد». این در حالی است که در

بند 9 اصل 110 قانون اساسی تأکید شده است: امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم، صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارابودن شرایطی که در قانون می‌آید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
در حقیقت، اصل 110 صراحت دارد که شورای نگهبان در خصوص انتخابات ریاست جمهوری موظف به تأیید صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری است و بر مقوله نظارت تأکید شده در اصل 99 تخصیص می‌زند، به عبارت دیگر تنها در انتخابات ریاست جمهوری است که شورای نگهبان وظیفه نظارت (مطابق اصل 99) و تأیید صلاحیت نامزدها (مطابق اصل 110) را برعهده دارد ; اصل 118 تصریح می‌کند: مسؤلیت نظارت بر انتخابات طبق اصل 99 برعهده شورای نگهبان است;. در حقیقت اصل 118 نیز همچون اصل 99 و بر خلاف اصل 110 تنها بر واژه «نظارت» تأکید می‌کند و سخنی از مقوله «صلاحیت» در میان نیست” (25).
با این حساب اگرچه تفسیر قانون اساسی حق قانونی شورای نگهبان است و در عمل حتماً باید تفسیر شورا مبنای کار قرار گیرد اما تبیین موارد حقوقی می‌تواند به شفافیت بیشتر و افزایش کارآمدی نظام بیانجامد.

5- جایگاه و نقش مجلس شورای اسلامی
در ارتباط با جایگاه قانونی مجلس شورای اسلامی، نمونه قابل ملاحظه‌، مصاحبه زیر است (26):

” خبرنگار: ;..به طور خلاصه، سخن بر سر اجرای قانون است و در کشور باید قانون اجرا شود. ما در مورد هر واگذاری تخلّف را مشاهده کردیم و (کارخانجات) حکیم و سقزسازی دو نمونه‌اند. مثلاً این که در ابتدای صحبت گفتید تا سال 74 اختیار بارئیس بنیاد بود و می‌توانست بدون مزایده عمل کند، این بر اساس کدام قانون است؟ آیا بر اساس مصوب سال 70 هیأت دولت است یا بر اساس قانون سال 73 مجلس یا;.

ریاست بنیاد: اصلاً بنیاد تابع قانون دولت نیست، بلکه تابع اساسنامه خود و قوانین مصوب هیأت امناء بنیاد است.
خبرنگار: بر اساس قانون مصوب سال 73 مجلس;.

ریاست بنیاد: باز می‌گوئید مجلس، به بنیاد ارتباطی ندارد.
خبرنگار: اجازه بدهید، در ماده 13 قانون مصوب 12/5/73 مجلس شورای اسلامی آمده است: بنیادها و نهادهای انقلاب اسلامی و بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، دفتر تبلیغات، بنیاد شهید، بنیاد 15 خرداد، کمیته امداد امام، سازمان تبلیغات اسلامی و ; با اذن ولی فقیه به هنگام واگذاری سهام شرکت‌ها و کارخانجات خود موظفند در چارچوب این قانون عمل کنند. یعنی بنیاد علاوه بر این که باید از مقام معظم رهبری اجازه بگیرد باید بر طبق قانون عمل کند.

ریاست بنیاد: خیر، همین مجلس از شورای نگهبان سؤال کرده و شورای نگهبان پاسخ داده است که مجلس و دولت حق قانون گذاری در مورد بنیاد مستضعفان را ندارند;..
خبرنگار: پس چرا همین شورای نگهبان، این قانون را تأیید کرده است.

ریاست بنیاد: خیر، تأیید نکرده است، بلکه بنیادهایی مدنظر بوده که از بودجه استفاده می‌کنند.
خبرنگار: خیر در قانون نام بنیاد مستضعفان و جانبازان مشخصاً ذکر شده است.

ریاست بنیاد: چون نمی‌توانند قانون بگذارند می‌گویم که در این قانون اسم بنیاد نیست.
خبرنگار: چطور ممکن است نباشد، متن قانون چاپ و منتشر شده و نام بنیاد مستضعفان و جانبازان نیز در آن آمده است.

ریاست بنیاد: نیست، من مطمئنم که نیست.
خبرنگار: حال که اصرار دارید مجبوریم این را چاپ کنیم، بالاخره مرجـع مشخص نظیر شورای

نگهبان، یا هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی، یا نمایندگان مجلس یا ;.. پاسخی به آ

ن خواهند داد”.
بدین ترتیب ابهام در جایگاه مجلس شورای اسلامی و دامنه نفوذ و حیطه کارکردی آن وجود دارد. یعنی درست است که مطابق با اصل هفتاد و یکم صلاحیت مجلس شورای اسلامی تعریف شده است:
” مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی می‌تواند قانون وضع کند”. و نیز مطابق اصل هفتاد و دوّم محدودیت‌های وضع قوانین توسط مجلس تعریف شده است:
” مجلس شورای اسلامی نمی‌تواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. تشخیص این امر به ترتیبی که در اصل نود و ششم آمده بر عهده شورای نگهبان است”.
با این حال مصاحبه بالا نشان دهنده ابهام جدی در حیطه نفوذ مجلس شورای اسلامی حداقل در گذشته وجود داشته است. می‌توان تصور کرد که تعارضات و ابهاماتی در این سطح بسیار بر کارآمدی نظام سیاسی موثر واقع شود. نمونه قابل ذکر دیگر مربوط به حق تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی است که مورد اختلاف نظر قرار گرفته است:
” مقام رهبری جایگاهی است که سه قوه زیر نظر ایشان قراردارد و وقتی مجلس زیر نظر رهبری است چگونه می‌تواند از نهاد‌های وابسته به ایشان تحقیق و تفحص انجام دهد” (27).
” از نظر ما مصوبه‌اخیر مجمع تشخیص مصلحت (در خصوص مستثنی کردن دستگاه‌های زیر نظر رهبری از تحقیق و تفحص) به نوعی نقض نظارت عمومی و حاکمیت مردم است” (28).
” امید است ریاست محترم تشخیص مصلحت با دور اندیشی و تدبیر خاص خویش، نسبت به بازنگری در مصوبه اخیر با رعایت نظرات اساتید برجسته و مجتهدین حقوق کشور اقدام شایسته معمـول فرموده و از تضعیف جایگاه و نقش مهم‌ترین رکن نظام بعد از رهبری، یعنی مجلس شورای اسلامی جلوگیری فرمایند” (29).
با این حال مساله تحقیق و تفحص مجلس نهایتاً با عزم رهبر انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه ریاست محترم مجلس حجت‌الاسلام کروبی شفافیت کافی پیدا کرد. ابهام در حیطه کاری و نظارتی مجلس شورای اسلامی ایران به نوعی تعدد دیدگاه‌های دست اندرکاران را در عمل نشان می‌دهد که این دیدگاه‌ها در پرتو نگریستن متفاوت به مقوله مشروعیت قابل توضیح است.

6- ضرورت رفع ابهام از سازمان سیاسی جمهوری اسلامی ایران:
آنچه تا به حال مطرح شد توضیح ابهاماتی است که از جمله ابهامات مدیریتی است و به سازمان و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران برمی‌گردد. البته جوان بودن نظام سیاسی و بدیع بودن

حکومت جمهوری اسلامی دلیل عمده این موقعیت است. این موقعیتی است که بنابر نظر یکی از نخبگان در آن مسایل سیاسی و اجتماعی غالباً بر شن‌های روان مهندسی می‌شود (30) و بنابر عقیده صاحب نظر دیگری از ابتدای انقلاب تا به حال نظام سیاسی جمهوری اسلامی سه دوره مجزّا و متفاوت را پشت سر گذاشته است (31) که نشانه سیالیت نظام سیاسی است، اگرچه روند حرکت، روندی تکاملی است. با این حساب تثبیت و کارآمدی نظام زمانی به حداکثر خود می‌رسد که مسایل بازدارنده استقرار نظام بدرستی شناسایی شده و در جهت مرتفع شدن آن

مسایل نظریه‌پردازی شود.
آنچه در فصل دوم مورد ملاحظه قرار گرفت و نیز در بخش‌های قبلی این فصل در مورد ابهام در نقش و جایگاه اجزا و ارکان نظام بررسی شد، در حقیقت ارایه علائم کافی از موقعیتی است که در حال حاضر نظام سیاسی جمهوری اسلامی در آن قرار دارد. این موقعیت را می‌توان به سادگی در چارچوب بررسی نسبت میان حکومت اسلامی و مردم تعریف کرد.
در پرتو تبیین نسبت مردم و حکومت اسلامی می‌توان از نقش و جایگاه ارکان نظام، رفع ابهام نموده، به سؤالاتی در مورد نقش آنها پاسخ داد. از جمله نسبت بین مردم و مجلس خبرگان رهبری، نسبت بین خبرگان رهبری و مقام رهبری، نسبت بین مقام رهبری و ارکان نظام (قوای سه گانه)، نسبت ارکان نظام با یکدیگر (قـوای سه گانه)، نقش مجلـس شـورای اسلامی و نقش شورای نگهبان نیازمند تعریف دقیق‌تر است.

دکتر احمد توکلی:
بررسی‌های بنده در طول سالیان اخیر نشان می‌دهد که مسایل کشور در ابعاد مختلف نیاز به یک تجدیدنظر جدی دارد. به اعتقاد من، فراتر از اصلاحات، ما به یک تحول اساسی در نوع اعمال حاکمیت نیاز داریم. لذا من به جمهوری دوم می‌اندیشم (32).

مهندس میرحسین موسوی:
ما در کشورمان مشکل دولت مستبد نداریم بلکه با مشکل دولت پاشیده از نظر اقتدار روبرو هستیم. دولت ما اقتداری ندارد. ما باید به دولت به طور وسیع اقتدار ببخشیم (33).

برنامه راهبردی نظام اداری کشور:
علی‌رغم وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 و تغییر قانون اساسی و نظام حکومتی، اقدا

م مشخص در جهت طراحی نظام مدیریتی مناسب برای تحقق سیاست‌های کلان در قوه مجریه صورت نگرفته است. اقدامات بعمل آمده در جهت تطبیق نظام اداری سابق با مقتضیات، ارزشها و اصول پذیرفته شده در جمهوری اسلامی ایران، به دلیل عدم تبعیت از یک منطق و دیدگاه کلی (طرح هادی) به ناهماهنگی بیشتر نظام اداری کشور از درون کمک کرده است.
در حال حاضر نه در سیاست‌های کلی و نه در برنامه‌های توسعه، جهت‌گیری‌های قانونی و قضایی کشور مورد توجه قرار نگرفته، و موجب تلقی‌های غیرسازنده‌أی از استقلال قوا در اذهان و عملکرد قوای مقننه و قضایی گردیده است.
یک ارتباط تعریف شده علمی بین سه قوه وجود ندارد و فعالیت‌های سه قوه فاقد هم‌پوشی لازم

است.
عدم تبییـن دقیق حیطه‌های نظارتی هریک از قـوا، ناکارآمدی ساختـار دستگاه‌های نظارتی، عدم هماهنگی بین دستگاه‌ها در پذیرش نتایج بررسی‌های به عمل آمده توسط دیگران و عدم شفافیت مفهوم نظارت موجب دامن زدن به بی‌ثباتی و اشکالات فراوان در مدیریت اجرایی کشور گردیده است.
ساختار تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی ایران در مقابل تحولات و تلاطمات محیطی به شکل یک تقویت کننده روزمرگی و نه تعدیل کننده و تغییردهنده ساختارها عمل می‌کند (34).

دکتر محسن رنانی:
پنج اولویت اول ملی ما کدام است؟ اشتغال، صادرات غیرنفتی، تنش زدایی خارجی، ثبات سیاسی و اجتماعی داخل، توسعه سیاسی، تهاجم فرهنگی، مبارزه با فساد اداری، مبارزه با منکرات، اصلاحات قضایی، حل بحران هویت در میان جوانان، مبارزه با مواد مخدر، برقراری امنیت در مناطق مرزی، ایجاد همگرایی ملی و چاره جویی برای واگرایی قومیت‌های مناطق مرزی، مسکن، ازدواج، رفع انقطاع علمی از دانشگاه‌ها، سهم‌بری از بازارهای جهانی، عضویت در سازمان تجارت جهانی، برقراری ارتباط با آمریکا، افزایش ارزش پول ملی، کنترل تورم، بازپرداخت وام‌های خارجی، جلوگیری از فرار مغزها، ساماندهی مهاجران غیرقانونی خارجی، تعدیل اقتصادی، کاهش تبعیض و بی‌عدالتی، ساختن زیردریایی و …
بعید می‌دانم حتی در مورد سه اولویت اول کشور، میان روسای قوای سه گانه اجماعی وجود داشته باشد و چنین می‌شود که دستگاهها و مسئولین مختلف بسته به نظر خود یکی از این مسایل را به عنوان اولویت ملی برمی‌گزینند و برای آن هزینه می‌کنند. بنابراین بسیاری از سیاست‌گذاری‌ها با یکدیگر متضاد، متداخل و گاه متناقض خواهند بود. چنین وضعیتی نه تنها فضای عمومی کشور را بی‌ثبات و مبهم می‌کند بلکه موجب تحمیل هزینه‌های تکراری بر دوش جامعه می‌شود (35).

دکتر محمود سریع القلم:
در میان دولتمردان ما اجماع سیاسی وجود ندارد. داشتن سند و مکتوب کردن استراتژی ملی کار سختی است. از همین رو در حیطه برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزان ما علاقه‌مندند که مبهم کار کنند. چرا که حوزه مانورشان را افزایش می‌دهد. وقتی استراتژی ملی در قالب یک سند، مکتوب شد همه دست اندرکاران باید برای مدیریـت کشور دائماً به آن رجـوع کنند ولی وقتی سندی در کار نباشد، افراد در روز می‌توانند چند بار حرفشان را عوض کنند (36).
باید مدیریت بر کشور را از وضعیت عمدتاً فردی به وضعیت عمدتاً سندی و قاعده‌أی تبدیل کنیم (37).


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله کارآموزی ساختمان20 واحدی درشرکت ساختمانی عمار گنبد در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کارآموزی ساختمان20 واحدی درشرکت ساختمانی عمار گنبد در word دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کارآموزی ساختمان20 واحدی درشرکت ساختمانی عمار گنبد در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کارآموزی ساختمان20 واحدی درشرکت ساختمانی عمار گنبد در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کارآموزی ساختمان20 واحدی درشرکت ساختمانی عمار گنبد در word :

کارآموزی ساختمان20 واحدی -شرکت ساختمانی عمار گنبد

بازدید از زمین و ریشه کنی :
قبل از شروع هر عملیات ساختمان باید زمین محل ساختمان بازدید شده و وضعیت و فاصله ی آن نسبت به خیابان و چگونگی دسترسی به خیابان اصلی و عبور و مرور ماشین آلات حمل مصالح و جای کافی برای تجهیز کارگاه و مصالح پای کار را بررسی کنیم .
سپس نسبت به ریشه کنی نباتات روییده در زمین و خاک ها و ضایعات اضافی به بیرون حمل گردد و بالاخره شکل هندسی زمین و زوایای آن کاملا معلوم شده و با نقشه ساختمانی کاملا مطابقت داشته باشد.

پیاده سازی نقشه
پس از بازدید محل و ریشه کنی نوبت به پیاده کردن نقشه بر روی زمین است . یعنی انتقال نقشه ساختمان از روی کاغذ بر روی زمین بوسیله ابزار آلات و دسترس با ابعاد اصلی بطوری که محل دقیق پی ها و ستون ها و دیوارها و عرض پی ها روی زمین به خوبی مشخص شود . که یکی از مهمترین مراحل ساخت می باشد . برای پیاده کردن نقشه های بزرگ ساختمانی از دوربین نقشه برداری استفاده می شود ولی در ساخت این پروژه ( ساختمان معمولی) از متر و ریسمان بنایی می توان بهره برد .

گام اول : ابتدا محل کلی ساختمان روی زمین مشخص نموده و بعدا با کشیدن ریسمان کار به یکی از امتدادهای تعیین شده و ریختن گچ ، یکی از خطوط اصلی ساختمان را تعیین کرده و بعد خطوط دیگر را با همین روش مشخص می کنیم . عرض و طول و عمق پی ها کاملا بستگی به وزن ساختمان و قدرت تحمل خاک محل ساختمان دارد که با آزمایش خاک و طرز قرار گرفتن دانه ها به روی همدیگر مشخص است .

گودبرداری :
در این قسمت اقدام به خاکبرداری محل نقشه می شود تا به خاک بکر رسید . لذا باید پی بر روی یک سطح محکم و بدون رانش قرار گیرد تا پی ها نشست نداشته یا نشستهای متفاوتی نداشته باشد .
بنابراین سطح زیرین پی باید حداقل 5/1 الی 2 متر پایین تر از تراز کف زمین باشد . در این ساختمان گود برداری بوسیله وسایلی معمولی مانند بیل ، کلنگ و فرقون استفاده شد.
پی کنی در ساختمان :
پی کنی به دو منظور انجام می گیرد :
1- دسترسی به زمین سخت و مقاوم تا بارهای ساختمان را به زمین منتقل کند .
2- برای محافظت پی ساختمان و جلوگیری از اثرات جوی مانند یخ زدگی و نیروهای جانبی
آماده سازی پی :

قبل از پی سازی باید کف پی آماده گردد که کاملا مسطح و عاری از هر گونه مواد زاید همچنین نباید با خاک دستی یا مصالح غیرمقاوم پر شود.برای تسطیح و آماده سازی نهایی کف آنرا با بتن سبک (مگر) یا لاغر با عیار 150kg سیمان تسطیح کرد که وظیفه مگر یا لاغز به دو دلیل عمده است . 1- برای جلوگیری از تماس بتن اصلی پی با خاک 2- برای رگلاژ کف پی و ایجاد سطح صافی برای ادامه پی سازی . ضخامت بتن مگر حدود 10 سانتی متر و معمولا قالب بندی از روی بتن مگر شروع می شود.

اجرای شبکه پی :
قبل از انجام هر کار سرپرست کارگاه باید ملزومات اجرایی پی را فراهم کند و خواسته های خود را بطور کامل برای دست اندرکاران از جمله کارفرما ، مجری کار و کارگرها توضیح دهد . برخی از مصالح و وسایل مورد احتیاج به شرح زیر است :

میلگرد : میلگردهای پی به دو قسمت طولی (کمرکش) و عرضی (چنگال) تقسیم
می شوند . قبل از سفارش میلگردها باید تعداد دقیق میلگردهای مورد نیاز را با توجه به نقشه محاسبه کرد . برای محاسبه میلگرداهای طولی ابتدا طول هر نوار را در تعداد میلگردهای طولی ضرب می کنیم سپس با توجه به شماره میلگرد نتایج را دسته بندی و جمع می کنیم اگر حاصل را تقسیم بر 12 کنیم (طول یک شاخه میلگرد 12 متر است ) تعداد میلگردها برای آن شماره خاص به دست می آید .

] تعداد میلگرد طول ( طول نواری +2/0)[
12/ = مقدار
میلگرد طولی برای هر نوار
برای در نظر گرفتن طول خم در ابتدا و انتهای هر نوار باید مقدار 2/0 به طول هر نوار اضافه شود اگر طول نوار هر پی بیشتر از 12 متر باشد برای پیوستگی میلگردها در محل انقطاع بایستی از اورلپ (overlap) استفاده شود . طول اورلپ مطابق آیین نامه بین 40-50 برابر قطر میلگرد مورد استفاده است .
در محاسبه میلگردهای عرضی باید ابتدا عرض نوارها را با 2/0 جمع کنیم و سپس در تعداد میلگردهای عرضی هر نوار با توجه به شماره میلگردها ضرب کنیم . آنگاه حاصل را بر 12 تقسیم کنیم تا تعداد شاخه مورد نیاز بدست آید .

12/ ] تعداد میلگرد عرضی (عرض نوار پی)+2/0)[ = تعداد
قیچی زمینی : وسیله ای استاندارد برای برش میلگرد است تا جایی که می توان از قیچی برای بریدن میلگرد استفاده شود . قیچی باید با توجه به بزرگترین شماره میلگرد تهیه شود.
دستگاه برش هوا : این وسیله از یک کپسول گاز و یک کپسول اکسیژن تشکیل شده . سوختن همزمان اکسیژن و گاز باید ایجاد حرارت شدید می شود که فولاد را به دمای ذوب خود می رساند به این طریق میلگردها را برش می دهند از این وسیله در برش میلگردهایی که با قیچی برش نباشد استفاده می شود . آیین نامه استفاده از این وسیله را به دلیل ایجاد تنش های پسماند مجاز نمی داند.
میزکار : میزی که بر روی ان میلگردها خم داده می شود و در مراحل بعدی برای ساختن خاموت استفاده می شود . سایر وسایل مورد نیاز عبارتند از انبر، سیم آرماتوری و;

سرپرست کارگاه قبل از انجام هر کاری ایمنی و حفظ سلامت افراد کارگاه باشد لذا تمام تدارکات مورد نیاز فراهم شود . این وسایل در مرحله پی عبارتند از دستکش و عینک و; است .
اولین گام در اجرای پی برش میلگردهاست . در این موقع باید برش میلگردها طوری باشد که میلگردها پرت کمتری داشته باعث سردرگمی کارگرها نشود . بعد از برش نوبت به خم زدن میلگردهاست . اگر میلگردهای مورد استفاده کوچک باشد ( طول کمتری) . خم زدن آن روی میز انجام می شود و اگر با طول زیاد باشد بر روی زمین توسط آچار F انجام می گیرد . گام بعدی پخش میلگردهای طولی و عرضی کف پی است . سپس میلگردها توسط سیم آرماتور بندی بافته می شود و بصورت شبکه در می آیند در بافتن میلگردها بهتر است از گره « هفت و هشت » استفاده شود اما معمولا با گره ساده می بندند

در بستن میلگردها در محل اورلپ و ستون ها باید توجه ویژه داشت . در بخش میلگردهای طولی توجه شود که محل قطع میلگردها همه در یک طرف قرار نگیرد زیرا اینکار باعث ضعیف شدن شبکه در محل اورلپ می شود . همچنین باید دقت شود فاصله شبکه کف از دیوارها و دیوار چینی ها حدود 5 سانتی متر باشد . پس از بافتن شبکه در محل اورلپ می شود . همچنین باید دقت شود فاصله شبکه کف از دیوارها ، دیوار چینی ها حدود 5 سانتی متر باشد . پس از بافت

شبکه میلگردهای کف که روی زمین قرار دارد باید حدود 5-3 سانتی متر بر روی زمین قرار بگیرد تا در هنگام بتن ریزی میلگردهای کف کاملا در پوششی بتنی قرار گیرند برای اینکار قسمتی از شبکه بطور موضعی توسط دیلم بالاآورده و در زیر آن سنگ قرار داده می شود . پس از بافتن شبکه میلگردهای پایین باید شبکه میلگرد بالا بافته شود . برای قرار دادن میلگردها در ارتفاع دلخواه از سطح زمین خرک استفاده می کنند . خرکها در اندازه و شکل های متفاوتی از میلگردها ساخته می شوند . ارتفاع خرکها از ارتفاع دیوارچینی 10-5 سانتی متر کمتر در نظر گرفته می شود که ابتدا خرکها در فاصله حدود 4 متر ا زهم قرار می گیرند و سپس میلگردهای طولی را روی خرکها سوار می کنند .بعد از آن میلگردهای عرضی را روی میلگردهای طولی می بافند. پس از بافتن کامل میلگردها به علت وزن زیاد دچار انحنا می شود . برای رفع این اشکال بایستی در قسمتهای ضعیف خرک قرار داده تا شبکه یکدست باشد .

پس از اتمام تمام این مراحل مهندس باید دقت کند تمام تقاطع میلگردها حداقل بصورت یکدرمیان بسته شده باشد و فاصله میلگردها مطابق نقشه باشد و در شبکه خیز نداشته و فاصله بین شبکه کناره ها و کف مناسب باشد . مرحله بعد مشخص کردن جای ستون ها است که اهمیت ویژه ای دارد برای اینکار از نخ کشی استفاده می کنند ابتدا آکس اولین ستون را با توجه به نقشه معماری از دیوار حریم ساختمان پیدا می کنیم و آنرا با نخ گره می زنیم سپس نخ را

کشیده و تا انتهای طولی پی می کشیم و آنرا به آکس ستون انتهای که خود بوسیله مترکشی از دیوار مشخص شده است وصل می کنیم بعد با توجه به نقشه آکس بندی ستون ها نخ کشی برای همه نوارها انجام می دهیم . محل برخورد نخ ها دقیقا محل آکس ستون ها می باشد . برای امتحان از دست بودن از متر کردن آکس ستون ها با کناره ها و همچنین قضیه فیثاغوریث استفاده کرد ( برای درستی از زاویه 90درجه ) .

پس از مشخص کردن آکس ستونها یک خاموت طوری روی شبکه میلگردهای بافته می شود که آکس ستون دقیقا در وسط خاموت قرار گیرد . بعد ریشه ستون را در داخل خاموت جاگذاری می کنیم . ریشته ستون میلگردی است که از کف پی شروع می شود و به اندازه اورلپ میلگرد از سطح تمام شده پی بالا می آید . برای ایجاد پیوستگی مناسب ابتدای ریشه که در پی قرار دارد باید حدود 15-20 سانتی متر خم بخورد .

قبل از بتن ریزی باید در محل برخورد پی با کناره ها پلاستیک گذاشت تا پس از بتن ریزی دیواره ها آب بتن را جذب نکنند و باعث پوکی آن نشوند . سپس پی باید بطور کامل تمیز و هر جسمی که برای بتن مضر است از داخل پی برداشته شود . بعد باید مطمئن نشویم پشت تمام دیواره ها پر است تا عقب نشینی نکنند . با توجه به پلان ساختمان قسمتی از آسانسور در داخل پی قرار دارد که جای خالی آن قبل از بتن ریزی در پی مشخص شده و سپس دور میلگردها دیوار چینی و پلاستیک گذار شده بعد از آن کار میلگرد گذاری پی تمام شده تقلی می شود . تمامی این مراحل توسط دو کارگر فنی و یک کارگر ساده در 9 روز انجام شد کل میلگردهای به کار رفته در پی حدود 4 تن بوده است

 

پی های نواری ، شبکه ای و گسترده
استفاده از شالوده های پیوسته ( نواری و شبکه ای و گسترده ) زمانی لازم می گردد که نیروی محوری ستونها زیاد بامقاومت زمین کم و یا سازه در مقابل نشستهای نامساوی حساس باشد . در شالوده نواری تمام ستونهای واقع در یک محور برر وی شالوده یکپارچه به شکل نوار تکیه می کنند . اگر شالوده های نواری در دو امتداد عمود بر هم قرار گیرند. تشکیل شالوده شبکه ای می دهند . در صورتی که نیروها نسبتا بزرگ و یا خاک ضعیف باشد عرض نوار بزرگ شده و فضاهای خالی شالوده شبکه ای کوچک شده و شالوده تبدیل به دال یکپارچه می شود که به آن شالوده گسترده می گویند.
عمق زیر شالوده ( عمق یخبندان )

عمل یخ بستن و ذوب شدن یخ باعث شل شدن خاک می شود عمق زیر شالوده باید زیر عمق یخبندان باشد که بسته به درجه برودت منطقه از0 تا 2 متر متغیر است . برای منطقه که معتدل است عمق حداقل زیر شالوده بین 60/0 تا 1 متر و برای مناطق سردسیر 1-5/1 متر و خیلی سردسیر 5/1- 2 متر می باشد .
ضوابط و استانداردهای اجرایی

1- ضخامت شالوده ها نباید کمتر از 250mm و ضخامت سرشمعی گروه شمعها نباید کمتر از 400mm اختیار شود .
2- در شالوده های نواری مقدار درصد آرماتور خمشی نباید کمتر از 15/0 اختیار شود مگر آنکه آرماتور بکار رفته حداقل به اندازه 3/1 بیشتر از مقدار آرماتور تعیین شده در محاسبات باشد .

3- در شالوده ها قرار میلگرد نباید کمتر از 10 میلیمتر و فاصله محور آنها از یکدیگر نباید کمتر از 100mm و بیشتر از 350mm در نظر گرفته شود .
4- کلاف های رابط بین شالوده ها باید برای نیروی کششی معادل 10% بزرگترین نیروی محوری نهایی وارد برستونها طرفین خود طراحی شود .
5- ابعاد مقطع کلاف رابط متناسب با ابعاد شالوده و حداقل 250 میلیمتر اختیار شود .
6- تعداد میلگردهای طولی کلافها باید حداقل 4 عدد و قطر انها حداقل 12 میلیمتر باشد ومیلگردها باید توسط میلگردهای عرضی 6mm و با فواصل 250mm از یکدیگر قرارگرفته شود .

7- میلگردهای طولی کلافها باید در شالوده های میانی ممتد باشند و در شالوده های کناری از مجاورت بر ستونها مهار شود.
شالوده نواری

شالوده یکسره ای می باشد که بار دیوار و یا چند ستون را که در یک ردیف قرار دارند ، به زمین منتقل می نماید مقطع شالوده می تواند به شکل مربع – مستطیل ذوزنقه یا پاشنه دار (T ) وارونه می باشد در حالی که شالوده نواری صرفا بار دیوار را به زمین منتقل می کند . شالوده زیر دیوار نامیده می شود .
شالوده گسترده

به شالوده ای اطلاق می شود که بار چند ستون را دیوار را که در ردیف ها و امتدادهای مختلف قرار د ارند به زمین منتقل می نماید که می تواند به شکل دال ، مجموع تیر- دال و یا صندوقها ی ساخته شود .

بتن ریزی:
مهمترین قسمت در اجرای پی می باشد که به دو صورت دستی پایین آماده انجام می شود. بتن آماده برتری بیشتری دارد زیرا کیفیت بتن و زمان کم و یکپارچگی بتن را در بر می گیرد . در بتن ریزی پی این ساختمان از بتن آماده استفاده شد حجم کل بتن ریزی در پی و عیار با توجه به اینکه حجم هریک از

کامیون های حمل بتن حدود است بر ای بتن ریزی به 15 کامیون احتیاج بوده است . در مجموع بتن ریزی ساختمان ساعت 9صبح شروع و 4 بعد از ظهر اتمام روند بتن ریزی به این صورت بود که در هر نوار عرض ابتدا بتن ریزی در کناره ها و سپس در وسط انجام می شود . بعد لوله های اضافی در امتداد طولی برداشته می شود . به همین ترتیب بتن ریزی از انتها به ابتدا انجام شد . برای هر از پی که بتن ریزی شد باید با استفاده از دستگاه ویبراتور بتن را ویبره کرد . ویبره کردن بتن باعث می شود حفرات داخل بتن به خاطر لرزش دستگاه پر شود و به این وسیله از پوکی بتن جلوگیری شود . باید توجه داشت که اگر ویبراتور زیاد در بتن باقی بماند شیره از بتن خارج می شود .

پس از رسیدن بتن در ارتفاع مورد نظر بایستی سطح بتن بوسیله ماله صاف نشود .
نکته : کنترل ریشه ستون ها در برابر پیچش پس از بتن ریزی و قبل از سخت شدن بتن است . اینکار را می توان با استفاده از ریسمان کشی انجام داد. در روزهای بعد از بتن ریزی باید آنرا با آب مرطوب نگه داشت تا بر مقاومت و دوام بتن بیافزاید .
بتن ریزی و تراکم ساختن بتن

1- آماده سازی
قبل از شروع بتن ریزی باید برخی اقدامات صورت پذیرند . شالودهها باید حفر تمیز و آماده شوند . قالبها باید ساخته و آماده شوند. آرماتورها را در محل خود قرار گیرند . محل درزهای اجرایی کاملا مشخص شوند . اقلام و وسایل مدفون از قبیل پیچها و مهاریها ونیز لوله ها و مجراها ، در و پنجره ها ، زهکشها و چالها و; درجای خود قرار گیرند و بطور کلی :

1- تا رسیدن به بستر مناسب مصالح نامرغوب دست از حمل کار خارج شده تا تراز مورد نظر مصالح مناسب جانشین آن شود .
2- بستر خاکی شالوده تمام سازه ها قبل از بتن ریزی با یک بتن نظافت به ضخامت حداقل cm 10 پوشیده شود و بتن ریزی شالوده ها بعد از گیرش بتن نظافت صورت گیرد

3- به منظور ایجاد چسبندگی کامل بین بتن و بستر سنگی و تراز نمودن آن بستر سنگی با ملات ماسه سیمان به عیار kg 300 سیمان در متر مکعب و به ضخامت 5/2 cm روکش شود .

4- قبل از بتن ریزی باید میلگردها ، میل مهار و لوله ها و سایر ادواتی که در بتن مدفون می شود بر اساس نقشه اجرایی و یا دستورات دستگاه نظارت به طور اطمینان محکم جاسازی و بسته بندی شوند . این ادوات باید تمیز و عاری از هر نوع مواد آلوده نظیر چربی ، خاک ، گل ملات خشک شده باشد .
5- قالبهای چوبی قبل از بتن ریزی مرطوب شوند تا آب بتن تازه را جذب ننماید .
2- ریختن بتن و انتقال آن به قالب :

عمل ریختن بتن توام و وابسته بوده و اغلب همزمان انجام می شود که جهت رسیدن به مقاومت لازم غیرقابل نفوذ بوده و پایایی فوق العاده مهم دارد .
وسایل بتن ریزی :
الف) باکت یا جام :
متداولترین روش در بتن ریزی های حجیم با فاصله حمل کوتاه است . بسته به حجم عملیات و زمان بتن ریزی حجم جام قابل تغییر می باشد . دریچه تخلیه باکت در کف تعبیه شده و جام باید دارای تعداد بازشوی کافی باشد . اندازه دهانه بازشو نباید از 3/1 طول با کف و 5 برابر قطر بزرگترین دامنه کمتر باشد . شیب جدار باکت در محل تخلیه نباید از 60 درجه کمتر باشد تخلیه بتن به باکت باید بطور قائم واز مرکز آن باشد چنانچه بتن داخل باکت مستقیما و یا توسط ناوه شیبدار درون قالب تخلیه شود باید در انت های نقطه تخلیه و در ارتفاع حداقل cm 60 بتن توسط محفظه هدایت به محل نهایی ریخته شود .
ب) ناوه شیبدار ( شوت): این وسیله برای حمل بتن به ترازهای پایین تر از محل تهیه بتن بخصوص در محل های پایین تر از سطح زمین می باشد . ناوه باید دارای سطح مقطع نیم دایره باشد و از جنس فلز باشد در غیر اینصورت باید دارای روکش فلزی کاملا آبند باشد

پ) لوله تخلیه: این وسیله برای تخلیه بتن از ارتفاع زیاد و بصورت قائم است . قطر لوله تخلیه در 2-3 متداول باید حداقل 8 برابر قطر بزرگترین سنگدانه باشد . در قسمت تحتانی قطر خروجی را تا 6 برابر قطر بزرگترین دانه اختیار کرد . اسلامپ بتن در این روش 5/7-15cm است .
ت) تسمه نقاله : این وسیله برای حمل بتن بصورت افقی برای ترازهای بالا می باشد . انتهای نقاله برای تخلیه بتن از یک ناودانی برای جلوگیری از جدایی بتن استفاده می شود . تسمه نقاله در مسیر حرکت باید در مقابل باد و باران ، تابش مستقیم خورشید محافظت شود و اسلامپ بتن 5/6-5-7cm باشد .
بتن ریزی ستون و تیر اصلی :

در بتن ریزی ستونها حتی الامکان باید ارتفاع سقوط آزاد بتن را محدود نمود که برای جلوگیری از جداشدن دانه ها به 9/0-2/1 متر محدود می شود . درصورتی که بتن در قالبهای بلند ریخته شود برای جلوگیری از آب انداختن بتن توصیه می شود از بتن با اسلامپ کم ( بتن سخت ) استفاده شود و همچنین کاستن سرعت بتن و بتن را تا تراز حدودا cm30 پایین از تراز قطعی ریخته و پس از 1 ساعت قبل از اینکه سطح بتن سخت شود بتن ریزی مجدد از سرگرفت تا ایجاد اتصالات رد حلوگیری شود .


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله مدیریت مالی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مدیریت مالی در word دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت مالی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مدیریت مالی در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مدیریت مالی در word :

مدیریت مالی

نظارت براجرای صحیح تصویب نامه ها ، مقررات وروشهای مالی موردعمل در صنایع پتروشیمی وهماهنگ نمودن کلیه فعالیت های مالی و حسابداری شرکت با توجه به مقررات جاری و تصویب نامه های فوق
نظارت برانجام کلیه فعالیتهای برنامه ریزی مالی بودجه شرکت شامل بررسی های وام و سرمایه‌گذاری و کنترل منابع ومصارف مالی ، برنامه ریزی و تجزیه تحلیلهای آماری ، تهیه آماروگزارشهای تلفیقی مالی ، بررسی قیمت ها ، تنظیم بودجه ، کنترل هزینه های سرمایه ای و جاری

نظارت برانجام کلیه فعالیتهای برنامه ریزی مالی بودجه شرکت شامل بررسی های وام و سرمایه‌گذاری و کنترل منابع ومصارف مالی ، برنامه ریزی و تجزیه تحلیلهای آماری ، تهیه آماروگزارشهای تلفیقی مالی ، بررسی قیمت ها ، تنظیم بودجه ، کنترل هزینه های سرمایه ای و جاری –نظارت بر فعالیت های حسابداری شرکت و ارایه روشها و خط مشی ها و برنامه های مربوط به فعالیتهای حسابداری مالی ،حسابداری اعتبارات اسنادی وتخصیص ارز

حسابداری طرحها و امور ذیحسابی – نظارت برتدوین ، کنترل و هماهنگی مقررات مالی – نظارت بر بررسی مسایل مالیاتی شرکتهای تابعه
نظارت بر امور طراحی ، اجرا و کاربرد روشهای سیستمهای یکنواخت مالی و صنعتی در سطح صنعت
امورتدوین و کنترل مقررات مالی

نظارت بر برسی وتفسیرآیین نامه ها ، دستورالعملها ومقررات مالی تهیه شده توسط امورتدوین ومقررات صنعت نفت و کنترل های لازم برای اجرا و هماهنگی آنها
نظارت بر تهیه سیستم ها و روشهای مالی صنعتی یکنواخت درسطح صنعت و تغییرات لازم درآنها و نظارت بر پیاده سازی سیستم ها و روشها
نظارت وبررسی درحل و فصل مسایل و مشکلات مالیاتی شرکتهای تابعه
نظارت بر فعالیتهای واحدخدمات ماشینی و نیز بررسی و اجرای روشها و تکنیک ها، و تایید برنامه های طراحی شده توسط واحد خدمات ماشینی
امور برنامه ریزی مالی و بودجه

نظارت بر تامین اعتبارات ووجوه لازم برای سرمایه گزاری در طرحهای پتروشیمی وبازپرداخت وامها و سررسیدها
نظارت بر ایجاد سیستم متمرکز کنترل منابع و مصارف مالی صنعت پتروشیمی وارایه نحوه استفاده منابع پولی و ارزی شرکت به هیات مدیره
نظارت و کنترل برای جلوگیری از راکد ماندن منابع ریالی و ارزی

نظارت بربرنامه ریزی وبررسی فعالیت های مالی صنعت پتروشیمی و شرکتهای تابعه و تهیه گزارشات به هیات مدیره
نظارت بر تجزیه و تحلیل وتفسیر گزارشهای مالی شرکتهای تابعه و تهیه گزارشهای تلفیقی و آمارواطلاعات برای هیات مدیره
نظارت برتهیه و تنظیم بودجه و کنترل هزینه های جاری وسرمایه ای شرکت و ارایه به هیات مدیره ومجمع عمومی
ارایه بودجه های مصوب به سازمان برنامه و بودجه

امور حسابداری
نظارت و کنترل اجرای صحیح کلیه روشها و آیین نامه ها و مقررات شرکت ملی پتروشیمی ونفت و کلیه قوانین متداول محاسبات عمومی ایران در امورحسابداری
نظارت بر سندرسی کلیه اسنادمالی صادره ازواحدهای مختلف حسابداری شرکت طبق روشهاوبخشنامه های پتروشیمی و نفت ، قانون محاسبات عمومی ،قانون تجارت وقوانین مالیاتی

نظارت بر انجام فعالیتهای حسابداری مالی وکنترلهای لازم درمورد نگاهداری دفاتر حسابداری مالی پتروشیمی
نظارت بر تهیه تنظیم گزارشهای مالی پتروشیمی و ارایه به هیات مدیره
نظارت وکنترل بر اسناد و اوراق بهادار ووجوه نقدی ریالی و ارزی وحساب بانکی شرکت وکنترل وجوه برای مصارف شرکت و جابجایی بموقع حسابها
نظارت بر انجام کلیه عملیات حسابداری حقوق ودستمزد و مالیاتها

نظارت و کنترل فعالیتهای حسابدای اعتبارات اسنادی وتخصیص ارز ، تهیه گزارشهای مربوط به وضعیت ارزی ، میزان ارز تخصیص داده شده و ثبت سفارشات قبول شده توسط بانک مرکزی وارزیابی های ارزهای تخصیص داده شده
نظارت بر فعالیتهای ذیحسابی در مورد وصول و مصرف اعتبارات عمرانی از منابع سازمان برنامه و بودجه و یا بودجه شرکت نفت
نظارت برفعالیتهای حسابداری طرحهای عمرانی شرکت و کنترل خرج هزینه ها مطابق مقررات محاسبات عمومی ومقررات مالی شرکت

مدیریت مالی
وظایف
انجام کلیه امور مالى دانشگاه بر اساس قوانین و ضوابط مالى
وصول درآمدهاى عمومى و اختصاصى دانشگاه
تنظیم حسابهاى دریافتى و پرداختى دانشگاه
تهیه‏اطلاعات‏مالى در مورد دریافتها و پرداختها
نگهدارى دفاتر اعتبارات

نظارت بر مصرف اعتبارات از طریق رسیدگى قبل و بعد از هزینه
تعبیر و تفسیر خطمشى مالى دانشگاه و اعلام آن به واحدهاى ذى‏ربط جهت اجرا
اعمال نظارت در حفظ و نگهدارى اموال و نحوه استفاده از آنها
تنظیم برنامه کار ادارات تابعه و کنترل کار آنها از طریق اعمال نظارت بر کار ادارات
ایجاد هماهنگى بین فعالیتهاى ادارات تابعه

همکارى‏با هیأت حسابرسان در مواقع ضرورى
واحدهاى تابعه مدیریت مالى
اداره اعتبارات و تعهدات
اداره دریافت و پرداخت
اداره رسیدگى به اسناد
اداره دفتردارى و تنظیم حسابها
اداره اموال

معرفی این رشته
رشته مدیریت مالی در ایران تا قبل از سال 1381به عنوان یکی از گرایشهای مدیریت بازرگانی محسوب می شد ولی به لحاظ اهمیت جریانهای مالی سازمانها و تاثیر این جریانها برروی موفقیت و سود آوری سازمانها و مباحث جدید سرمایه گذاری و غیره از سال 1381 به صورت یکی رشته های کارشناسی ارشد مدیریت درآمد. فارغ التحصیلان این رشته با تسلط به مباحث تئوری مدیریت مالی در حوز های مختلفی همچون سرمایه گذاری و بانکداری و بیمه و مدیریت ریسک و مهندسی مالی(ارایه روشهای نوین مالی )تامین مالی و اعتباری می تواند در پستهای مرتبط سازمانی ازجمله معاونت مالی ( در مفهوم جدید آن ) و معاونت سرمایه گذاری و تامین مالی اعتبارات مالی در بانکها و ارزیابی اقتصادی پروژه ها و شرکتهای سرمایه گذاری و بورس اوراق بهادار و غیره مشغول بکار شوند. این رشته در حال حاضر دارای آینده شغلی بسیار مناسبی می باشد.

رشته حسابداری نیز از جمله رشته‌هایی است که از داوطلبان هر سه گروه آزمایشی ریاضی و فنی ، علوم تجربی و علوم انسانی دانشجو می‌پذیرد. به نظر می‌رسد فارغ‌التحصیلان دوره‌های تحصیلات تکمیلی این رشته، آمادگی و پختگی بیشتری برای حضور در بازار کار دارند.

همچنین دانش حسابداری در بخش مالیات کاربرد وسیعی دارد. چون محاسبه سود به یاری حسابداری امکان‌پذیر است و تعیین مقدار سود نیز مبنای محاسبه مالیات شرکتها اعم از دولتی و خصوصی می‌باشد.
فارغ‌التحصیلان این رشته پس از اتمام تحصیل می‌توانند در سطوح مختلف و شاخه‌های متفاوت عهده‌دار انجام امور مالی گردند که شرح آن چنین است:
• حسابداری مالی: در کلیه شرکتها و موسسات تجاری و غیرانتفاعی.

• حسابداری صنعتی : در کلیه واحدهای صنعتی و شرکتهای تولیدی.
• حسابداری دولتی : در کلیه سازمانها و ادارات دولتی به عنوان حسابدار یا عامل ذیحساب.
• حسابداری مالیاتی : در ادارات دارایی.
• حسابداری بیمه : در موسسات بیمه .
• حسابداری بانکها : در شعبه‌ها و سرپرستی بانکها .

• حسابداران پس از مدتی اشتغال به کار حسابداری می‌توانند در سمت مدیریت مالی واحدهای تجاری ، ایفای نقش نمایند.
• حسابرسی

منابع
وبسایت تخصصی تحصیلات دانشگاهی در مالزی( مدیریت مالی و حسابداری )
ساختار سازمانی
مدیریت مالی www.um.ac.ir


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

چگونگی رسمیت و لازم الاجرا شدن معاهدات در حقوق ایران در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 چگونگی رسمیت و لازم الاجرا شدن معاهدات در حقوق ایران در word دارای 65 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد چگونگی رسمیت و لازم الاجرا شدن معاهدات در حقوق ایران در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

مقدمه
با استعانت جستن از درگاه ایزدمنان و در پرتو عنایات و الطاف بیکران الهی و همچنین یاری و مساعدت حضرت نبی اکرم (ص ) و ائمه معصومین علیهم السلام بویژه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم مهدی موعود ( عج ) ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و همچنین رهنمودها و ارشادات استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر بردبار پس از مطالعه و بررسی و تحقیقات متعدد و فراوان در حد بضاعت طبع بدینوسیله ثمره تحقیق خود را در قالب سطوری بشرح آتی به رشته تقریر درآورده و امید آن دارم مورد رضای حق قرار گرفته و باعث توفیق حقیر و استاد ارجمندم از سوی حضرت باریتعالی گردد . موفقیت و پیروزی عموم مسلمین بویژه منتظران ظهور آقا امام زمان ( عج ) را از ایزد منان مسئلت دارم .



فهرست

چگونگی رسمیت یافتن و لازم الاجرا شدن معاهدات در حقوق کنونی ایران
تعریف معاهده – توافق بین المللی
معاهده بین المللی                                   
آزادی در کتبی بودن معاهده – انعقاد معاهده بین تابعان حقوق بین الملل    
معاهده مشمول حقوق بین الملل – دو یا چند جانبه بودن معاهده        
تعریف معاهده در حقوق ایران – در حقوق بین الملل اسلامی            
انواع معاهدات در حقوق ایران                            
معاهدات رسمی ( عهدنامه – مقاوله نامه – موافقت نامه – پیمانهای مربوط به اتحادیه های بین المللی)                        
تفاهم نامه های بین المللی و انواع آن                        
مراحل تنظیم معاهدات رسمی در حقوق ایران                
مذاکرات و امضاء مقدماتی                            
تصویب در مجلس – تائید شورای نگهبان – امضاء رئیس جمهور
انتشار در روزنامه رسمی کشور
مبادله اسناد تصویب معاهده
مبادله اسناد تصویب شده    
زمان لازم الاجرا شدن معاه


 
 منــابع و مـآخـذ
 
لغتنامه دهخدا – ترمینولوژی حقوقی – مجله حقوقی شماره ششم دفتر خدمات حقوقی
کتاب تنظیم معاهدات بین المللی در حقوق کنونی ایران دکتر عنایت
کتاب حقوق بین الملل عمومی دکتر هوشنگ مقتدر
کتاب حقوق بین الملل عمومی دکتر ضیائی بیگدل
کتاب حقوق بین الملل عمومی دکتر عمادزاده


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله در مورد بهاءالدین خرمشاهی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله در مورد بهاءالدین خرمشاهی در word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد بهاءالدین خرمشاهی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بهاءالدین خرمشاهی در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد بهاءالدین خرمشاهی در word :

بهاءالدین خرمشاهی

رونق بازار حافظ شناسی

حافظ شناسی به معنای شناخت حافظ و بحث و فحص درباره آراء و افکار و چون و چند هنر او و طبع و نشر آثارش یا آثاری درباره او، به یک معنی سابقه اش به عصر حافظ میرسد که خودش به جاذبه عالم گیر سخن خویش و روانی آن آگاهی داشته. چنان که میگوید:
زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت میبرند دست به دست

.
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
این طفل، یک شبه ره یک ساله میرود
.
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
.
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
.
فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق
نوای بانگ غزل های حافظ از شیراز

شاید از هیچ دیوان فارسی دیگر به اندازه دیوان حافظ نسخه خطی ساده یا تذهیب شده در کتابخانه های ایران و هند و پاکستان و افغانستان و ترکیه پراکنده نباشد. ایرانیان اگر درباره هرکس یا هر موضوع دیگر اختلاف نظر داشته اند، درباره حافظ، و نیز سعدی و مولانا و فردوسی نداشته اند. اگر در سالهای اخیر نام فردوسی و خیام با احتیاط و بدگمانی و گاه بدگویی برده میشود،

ربطی به واقعیت فردوسی و خیام ندارد. بلکه ربط به تبلیغاتی دارد که در اطراف این دو به راه انداخته بودند و سوء استفاده هایی که از نام و آثارشان به عمل آورده بودند وگرنه فردوسی، مسلمان و شیعه پاک اعتقادی بوده و هوای زردشتی گری و خاک پرستی و نژاد پرستی در سر نداشته است. اگر رژیم گذشته، شاهنامه و بزرگداشت فردوسی را دستاویز ایران باستان گرایی و اسلام زدایی نساخته بود، این سوء تفاهم ها نیز در این باب پیدا نمیشد. فردوسی فقط در زمانی

بی اهمیت میشود که زبان فارسی بی اهمیت شود. و جنبه زبانی شاهنامه فقط یک جنبه از اهمیت و شأن تاریخی این اثر را تشکیل میدهد. به جای دست کم گرفتن و خصمانه تلقی کردن شاهنامه و فردوسی بهتر است تخلیط و ترفندهایی را که از آن یاد شد دست کم بگیریم و منتفی بدانیم.
باری در حافظ شناسی قرن اخیر چند منزلگاه مهم دیده میشود. نخست طبع حافظ قدسی (به سال 1322 ق)؛ دوم طبع علامه قزوینی (به سال 1320) که شاهکاری در تصحیح متون است؛ سوم طبع حافظ شیراز توسط احمد شاملو که جوان پسند بود و امروزی و طبع چهارم و تصحیح

دیوان حافظ به کوشش دکتر پرویز ناتل خانلری (1358) که چاپ پاکیزه تر و پیراسته تری از آن در دو مجلد، همراه با تعلیقات مصحح انتشار یافته است. (1362 – بر این چاپ آقای سیاوش پرواز در کیهان فرهنگی، و آقای حسینعلی هروی در نشر دانش نقد نوشتند.) اتفاقا چاپ اول این اثر، با آن که کم اشکال هم نبود با استقبال حافظ شناسان و حافظ دوستان مواجه شد، و سه چهار نقد

غالبا مثبت در تأیید یا ارزیابی آن به قلم آقایان دکتر حسینعلی هروی، دکتر ابوالحسن نجفی و دکتر محمد اسلامی ندوشن در مجله نشر دانش نوشته شد. ضمنا در سالهای 37 و 38 آقای خانلری چاپ اولیه از همین دیوان را که مشتمل بر نزدیک به ثلث غزلها بود، همراه با رساله ای به نام «چند نکته در تصحیح دیوان حافظ» انتشار داد که با نقدهای عالمانه آقای سید محمد فرزان مواجه شد. نه اینکه طبع دیوان حافظ منحصر به همین ها باشد که چند طبع و تصحیح مهم دیگر هم در نیم قرن اخیر انجام گرفته است.

طبع خلخالی (1306) بی شک حقی به گردن طبع قزوینی دارد. طبع پژمان (چاپ اول 1315، چاپ نهم 1363) نخستین ذوق ورزی جدی در تصحیح دیوان حافظ است. قرینه این طبع که دخالت ذوق در آن جایی برای خود دارد، طبع آقای سید ابوالقاسم انجوی شیرازی (چاپ اول 1346، چاپ پنجم 1363) است که الحق فایده بخش و مشکل گشا است. انجوی دو گام مهم در عالم حافظ شناسی برداشته است. نخست تنظیم فهرست کشف الابیات، و دوم تنظیم کشف الکلمات یا واژه یاب.

به کوشش بی حاصل و پر زحمت – و به قولی سی ساله – آقای مسعود فرزاد نیز باید اشاره کرد که نه دانشمندانه و روشن مندانه بود، نه ذوق ورزانه، و به دریافت دو نقد شکننده ناول آمد. یکی از سوی احمد شاملو و دیگری از سوی آقای دکتر حسینعلی هروی.
سپس حافظ شیراز به روایت آقای احمد شاملو بیرون آمد که استاد مطهری بر مقدمه آن ایراد گرفت و نگارنده این سطور بر متن آن. آقای پرویز خائفی هم در کتاب حافظ بر اوج بر آن نقد نوشت. منصفانه و واقع گویانه باید گفت که حافظ شاملو با استقبال خوبی – نه از سوی ناقدان، بلکه از

سوی خریداران – مواجه شد. دلیلش در تصحیح و تغلیط نبود، در مسائل روان شناختی و جوان پسند بودن این دیوان بود که با زیر هم نوشتن ابیات غزلها به شیوه شعر نو و نقطه گذاری ها افراطی – و در چاپ بعدی با اعراب گذاری – طبع متفاوتی از دیوان حافظ ارائه کرده بود. و نسلی که بر اثر جوانی و جوان تری، برعکس نسل پیشین با تصحیح جدی و عبوس قزوینی انس نداشت، و

راهی، بلکه میان بری به سوی حافظ میجست، به این طبع شیک و شکیل و «آسان امروزی» روی آورد. و این خود اقدام مفیدی بود. شاملو در این کار برای آن که دست خود را باز بگذارد، و متعهد به صحت و دقت و ضبط و ربط صحیح نباشد، کوشش خود را «روایت» نام داده بود. سه چهار نقدی که بر این «روایت» نوشته شد همه مخالفانه و ایراد گیرانه بود.

سه طبع معتنابه دیگری که هم از لحاظ متون مبنا و هم از لحاظ صحت و دقت تصحیح، از دیوان حافظ به عمل آمد. یکی به همت آقایان دکتر محمدرضا جلالی نائینی و دکتر نذیر احمد (چاپ اول 1350، چاپ چهارم 1362) و دیگر به همت دکتر رشید عیوضی و دکتر اکبر بهروز (چاپ اول 1356، چاپ دوم 1363) بود. طبع آقای دکتر یحیی قریب (1354) نیز خالی از وثاقت نبود. پس از این سه طبع اتفاق مهمی در حافظ شناسی رخ نداد. در سال 1365 طبع و تصحیح تازه ای از دیوان خواجه به اهتمام آقای احمد سهیلی خوانساری انتشار یافت که ارزش آن از نظر متون مبنا و علی الخصوص از نظر روش تصحیح والا نیست و به همین قلم نقدی بر آن نوشته شده است. ( همین کتاب، مقاله «اهتمامی بی اهمیت»).

اما در زمینه شناخت و شناساندن حافظ و شخصیت و شعر و زمانه او چندین اثر پدید آمده است. یکی حافظ چه میگوید (1317) از دکتر احمد هومن که بیشتر نگرش فلسفی داشت و فلسفه حافظ را میجست. سپس حافظ شیرین سخن (1319) از دکتر محمد معین که به شناسایی حافظ واقعی تاریخی پرداخته و ذوق و تحقیق را قرین یکدیگر ساخته بود. که خوشبختانه قرار است چاپ جدید آن با افرایش و پیرایش بسیار که سالها قبل توسط خود استاد معین به عمل آمده، در دو جلد انتشار

یابد. اثر دو جلدی دکتر قاسم غنی به نام تاریخ عمر حافظ (1321) و بحث در آثار و افکار و احوال حافظ (1322) یکی از محققانه ترین آثاری است که حافظ تاریخی را میجوید و تاریخ عصر حافظ و عرفان تا عصر حافظ را میکاود. و پس از چهل سال همچنان جزء منابع کلاسیک و معتبر حافظ

شناسی باقی مانده است. نقشی از حافظ (چاپ اول 1336) اثر علی دشتی دارای سبک تازه و نگرش تویی در نقد ادبی بود. حافظ شناسی آقای محمدعلی بامداد (چاپ اول 1338) مبتکرانه و مجتهدانه است و چندان که باید حقش گزارده نشده است. فرهنگ اشعار حافظ (1340) نوشته آقای دکتر احمد علی رجایی از آثار مهم در اصطلاح شناسی عرفانی حافظ است ولی متأسفانه تا حدودی ناقص مانده است. (این کتاب پس از سالها نایابی، در سال 1365، با افزایش و تجدید نظر

به چاپ دوم رسید.) سپس میرسیم به یک نقطه عطف؛ به مکتب حافظ (چاپ اول 1344) نوشته آقای دکتر منوچهر مرتضوی که تا به امروز جدی ترین و عمیق ترین اثر درباره اندیشه و هنر حافظ است. خوشبختانه شنیده شد که پس از دو دهه، در حال تجدید چاپ است. از کوچه رندان دکتر عبدالحسین زرین کوب (چاپ اول 1349) هم اثر محققانه ای است. حافظ و قرآن (1345) اثر دکتر

مرتضی ضرغامفر، و حافظ و موسیقی اثر دکتر حسینعلی ملاح دو اثر اختصاصی درباره یک جنبه از هنر حافظ است. در این میانه در حدود یک دهه پیش فولکلور حافظ به نام حافظ خراباتی (تا به امروز در هشت جزء و چند هزار صفحه که جزئی از کل تألیف است و مؤلف از آن به عنوان «ران ملخ» یاد کرده) به قوت آقای رکن الدین همایون فرخ انتشار یافت که بهتر است حتی از ارزیابی شتابزده اش هم چشم بپوشیم. حق مطلب را آقای سعیدی سیرجانی در سه شماره از مجله یغما به جای آورده است. آقای آقازاده هم کتاب مفصلی در رد و نقد این مجموعه نوشته است.

کتاب جدی دیگر درباره اندیشه حافظ همانا در کوی دوست (1357) نوشته آقای شاهرخ مسکوب بود که نگارنده این سطور در ذهن و زبان حافظ نقدی بر آن نوشت. تماشاگه راز (1359) مجموعه دروس استاد شهید مرتضی مطهری از نظر ژرف کاوی در عرفان حافظ و ربط دادن آن به مکتب ابن عربی، اثر قابل توجهی بوده و آقای دکتر نصرالله پورجوادی در نشر دانش بر آن نقد نوشت.
اما شرح های حافظ: شرح سودی در دهه چهل تا پنجاه به همت خانم دکتر عصمت ستارزاده به فارسی خوبی ترجمه شد. (چاپ سوم 1365). علامه قزوینی و دکتر مرتضوی ارزش اساسی این اثر را – که از نگارش آن بیش از 400 سال میگذرد – به نحوی مشروط تأیید

کرده اند و گفته اند که در مفردات و مسائل دستور زبانی باید با کمال احتیاط به آن مراجعه کرد.
شرحی نیز به نام بدر الشروح از بدرالدین بهاءالدین که خط و ربط ناخوش و ناگواری دارد منتشر شده است. (چاپ اول 1904 در هند؛ چاپ دوم 1362) که به شیوه «طاعت از دست نیابد گنهی باید کرد» به جای رفع موانع و حل مشکلات دیوان حافظ، به ایجاد موانع و مشکلات میپردازد. باری بیش از قیمتش به خواننده و ذهن و زبان او ضرر میزند!

شرح دیگری که از دیوان حافظ انتشار یافت و به زودی در صندوق خانه و سمساری حافظ شناسی جای گرفت گنج مراد اثر آقاسی سیروس نیرو بود – در این باره هم حق مطلب را آقای ماشاءالله آجودانی در مجله نشر دانش ادا کرد. شرح بعدی به قلم آقای رحیم ذوالنور بود به نام در جستجوی حافظ (1362) تا حدبی بهتر از شرح قبلی بود. این شرح خیلی لغت معنی وار است. در سیر تکامل هر علم و فن، از جمله حافظ شناسی به قول حکما «طفره» محل است. یکباره نمیشود بدون طی

مراحل بینابین از حضیض به اوج پرید. موهبت و «موتاسیون» هم مختص بعضی از نوابغ و از ما بهتران است. در جستجوی حافظ در نردبان تکامل جای والائی ندارد. جایی دارد قبل از اواسط – دیوان حافظ با معنی واژه ها، شرح ابیات و ذکر وزن و بحر غزلها و برخی نکته های دستوری و ادبی و امثال و حکم، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر (1363) از نظر ضبط و ربط مقررات و بیان نکات ادبی و دستوری، یک پله فراتر است. جایی دارد در اواسط.

در سالهای اخیر آقای دکتر حسینعلی هروی شرح قابل توجهی بر سراسر دیوان حافظ نوشته اند که در دست انتشار است.
بانگ جرس (1349) چاپ بعدی اش با عنوان عقاید و افکار خواجه (1358) نوشته آقای عبدالعلی پرتو علوی کتاب حدی و مشکل گشایی بود.
کتاب معتنابه دیگری که در سال 62 انتشار یافت، واژه نامه غزلهای حافظ تألیف شادروان سید حسین خدیر جم بود که در مجموع اثر مفیدی بود. گو این که واژه نامه غزلهای حافظ، دست کم سه برابر این باید باشد. این اثر دو نقد و یک پاسخ (هر سه در نشر دانش) برانگیخت. کلک خیال انگیز یا فرهنگ جامع دیوان حافظ، تألیف دکتر پرویز اهور در سال 1363 در دو جلد انتشار یافت. این فرهنگ با وجود حجم قابل توجهش، کمبودهای مهم و جدی دارد. سطح علمی آن نیز متوسط است. نقدی در کیهان فرهنگی نیز به قلم آقای دکتر حسینعلی هروی بر آن نوشته شد.

* * * *

در این سالها چاپ و تجدید چاپهای فراوانی از دیوان حافظ به عمل آمد که هنری تر از همه به خط آقای کیخسرو خروش و به همت انجمن خوشنویسان ایران بود. که متأسفانه سهوالقلم و افتادگی فرمی داشت، ولی با استقبال فراوان روبرو شد.
حال که بحث حافظ خوش خط به میان آمد، این افشاگری را لازم میداند که در بخش نسخ خطی کتابخانه ملی ایران، حافظ بسیار نفیسی محفوظ است که از کتابخانه پهلوی سابق به آنجا رسیده و خط و تذهیب فوق العاده ای دارد. (به خط استاد مرتضی عبدالرسولی) این اثر هم از نظر تصحیح متن، هم تذهیب و هم خوشنویسی بی نظیر است. امید است ناشر صاحب صلاحیت بلند همتی دنبال این کار یعنی طبع و نشر آن را بگیرد و دوست داران حافظ و هنر معاصر و علاقه مندان به آثار نفیس را به یک اندازه خشنود سازد.
از کتابخانه ملی ایران یاد کردیم بهتر است این بشارت را هم بیفزاییم که کتاب شناسی حافظ به همت یکی از اعضای هیأت علمی این کتابخانه در دست تدوین است که خلأ مهمی را در عالم حافظ شناسی پر خواهد کرد. آقای محمدعلی رونق «گزریده کتاب شناسی پژوهشی حافظ» را که شامل 226 کتاب و مقاله است در شماره سوم از سال ششم نشر دانش (فروردین و

اردیبهشت 1365) منتشر کرد. اثر تحقیقی دیگری که در زمینه حافظ شناسی و نقد چند دیوان انتشار یافت، نقد و نظر درباره حافظ (1363) اثر آقای دکتر حسینعلی هروی است، شامل چهار نقد از ایشان بر چهار طبع و تصحیح مختلف از دیوان حافظ؛ و نیز چند مقاله در مقایسه بین جهان بینی حافظ و پل والری.

* * * *

بازار حافظ شناسی رونقی دارد، و این رونق در این سالها بالا گرفته و باید به فال نیکش گرفت. اما این رونث در مقیاس جهانی، و در مقایسه با فی المثل رونق شکسپیر شناسی، چندان شایان نیست. در انگلستان کتاب شناسی شکسپیر به صورت فصل نامه منتشر میشود و ما هنوز کتاب شناسی اولیه حافظ نداریم. طبق آمار فصل نامه کتاب شناسی شکسپیر، در سال 1865 میلادی 1807 قلم اثر از تجدید چاپ آثار شکسپیر با مقالات و رسالات و کتاب هایی که درباره او نوشته شده یا اجرای نمایش نامه ها یا فیلم ها و فیلمنامه هایی که از آثار او یا بر مبنای آنها تهیه شده، پدید آمده است. ما هنوز یک زندگی نامه معتبر و فارغ از افسانه، از حافظ نداریم. باری به جای شکایت، بهتر است همچنان شاکر باشیم.

* * * *


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله مناطق جغرافیایی ترکیه در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله مناطق جغرافیایی ترکیه در word دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مناطق جغرافیایی ترکیه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مناطق جغرافیایی ترکیه در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مناطق جغرافیایی ترکیه در word :

کنگره جغرافیای اول که در سال 1941 در آنکارا برگزار شد، در پایان بررسی های طولانی خود ترکیه را به هفت منطقه جغرافی تقسیم نمود. در بررسی های کنگره نامبرده ویژگی های مختلف جغرافیایی ترکیه در نظر گرفته شد. بدین صورت که: این کشور از سه جهت با آب دریا محصور است، در طول کناره های بلندش موازی با ساحل رشته کوه ها قرار دارند، قسمت میانی این کوه ها که در عین بلند بودن فراز و نشیب کمتری دارند تحت تاثیر شرایط دریایی نمی باشند، بهمین خاطر این وضعیت بین نوار ساحلی و مناطق میانی ازجنبه آب و هوایی، پوشش گیاهی طبیعی و پراکندگی انواع مزارع تفاوت هایی ایجاد می کند که در نتیجه سیستم های مواصلانی و شکل خانه های این مناطق نیز از آن متأثر می شوند. و کنگره یاد شده با در نظر گرفتن این ویژگی ها ترکیه را به چهار منطقه ساحلی و سه منطقه میانی تقسیم کرده است. از این هفت منطقه، چهار منطقه اول نام دریای چسبیده به آن منطقه را گرفته اند: (دریای سیاه- مرمره، اژه و مدیترانه.) سه منطقه باقیمانده نیز بنا بر موقعیت جغرافیایی شان در آناطولی نامگذاری شده اند: (آناطولی میانی، آناطولی شرقی و آناطولی جنوب شرقی.)
1-منطقه دریای سیاه (کارادنیز) ، مرمره، اژه، آناطولی میانی، آناطولی شرقی، آناتولی جنوب شرقی.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi
دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | جزوات کنکوری | جزوات درسی | پروژه های درسی | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل | بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی |