مقاله موضوع حجاب (تفسیر آیات مربوط به موضوع حجاب از سوره های نور و احزاب) در word دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله موضوع حجاب (تفسیر آیات مربوط به موضوع حجاب از سوره های نور و احزاب) در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله موضوع حجاب (تفسیر آیات مربوط به موضوع حجاب از سوره های نور و احزاب) در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله موضوع حجاب (تفسیر آیات مربوط به موضوع حجاب از سوره های نور و احزاب) در word :
موضوع حجاب (تفسیر آیات مربوط به موضوع حجاب از سوره های نور و احزاب)
خذ: 40
مقدمه:
1- فلسفه حجاب
بدون شک، در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده اند، و افراد غرب زده، بی بند وباری زنان را جزئی از آزادی او می دانند، سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانه ای است متعلق به زمان های گذشته !
ولی مفاسد بی حساب، مشکلات و گرفتاریهای روز افزونی که از این آزادیهای بی قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجاً گوش شنوائی برای این سخن پیدا شود.
البته در محیط های اسلامی و مذهبی، مخصوصاً در محیط ایران بعد از انقلاب جمهوری ا سلامی، بسیاری از مسائل حل شده، و به بسیاری از این سؤالات عمده پاسخ کافی و قانع کننده داده شده است، ولی باز اهمیت موضوع ایجاب می کند: این مسأله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گیرد.
مسأله این است: آیا زنان با (نهایت معذرت) باید برای بهره کشی از طریق سمع،بصر و لمس (جز آمیزش جنسی) در اختیار همه مردان باشند؟ و یا باید این امور، مخصوص همسرانشان گردد؟
بحث در این است: آیا زنان در یک مسابقه بی پایان در نشان دادن اندام خود و تحریک شهوات و هوس های آلوده مردان درگیر باشند؟ و یا باید این مسائل از محیط اجتماع بر چیده شود، و به محیط خانواده و زندگی زناشوئی اختصاص یابد؟!
اسلام، طرفدار برنامه دوم است و حجاب، جزئی از این برنامه محسوب می شود، در حالی که غربی ها و غرب زده های هوسباز، طرفدار برنامه اولند!.
اسلام، می گوید: کامیابی های جنسی اعم از آمیزش و لذت گیری های سمعی، بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه می باشد که جمله «ذلِکَ أََزکی لَهم» در آیات فوق اشاره به آن است.
تفسیر آیات 31و60 سوره نور از تفسیر نمونه آیت ا; مکارم شیرازی درمورد موضوع حجاب: (آیه 31 سوره نور)
وَ قْل لِلمْؤمِناتِ یَغضْضنَ مِن أبصارِهِنّ وَ یَحفَظنَ فزوجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمر هن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أئو بنی إخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر أولی الا ربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهرو علی عورات النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا ألی الله جمیعاً أیّها المؤمنون لعلکم تفلحون
و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را از (نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند، و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدرشوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان (کنیزانشان) یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. (و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
تفسیر: در این آیه به شرح وظائف زنان در این زمینه می پردازد، نخست به وظائفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده می گوید: «و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند) و دامان خود را حفظ نمایند» «وَ قٌل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنّ و یَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ»
و به این ترتیب، «چشم چرانی» همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام می باشد، می پوشانید عورت از نگاه دیگران، چه از مردان و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است.
پس از آن به مسأله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن سه جمله اشاره فرمودند:
1- «آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است»
«وَ لا یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ إلاّ ما ظَهَرَ مِنها»
در این که منظور از زینتی که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است.
بعضی، زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفته اند، در حالی که کلمه «زینت» به این معنی کمتر اطلاق می شود.
بعضی دیگر، آن را به معنی «محل زینت» گرفته اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهائی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محل این زینت ها است، یعنی گوش ها و گردن و دستها و بازوان.
بعضی دیگر، آن را به معنی خود «زینت آلات» گرفته اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توام با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.
(این دو تفسیر اخیر از نظر نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مسأله تعقیب می شود.)
حق این است که ما آیه را بدون پیشداوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنی سوم است و بنابراین، زنان حق ندارند زینت هائی که معمولاً پنهانی است آشکار سازند، هر چند اندامشان نمایان نشود، و به این ترتیب آشکار کردن لباس های زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر می پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینت هائی نهی کرده است.
در روایات متعددی که از ائمه اهل بیت نقل شده نیز همین معنی دیده می شود که زینت باطن را به قلاده: «گردنبند»، دملج: «بازوبند» و خلخال: «پای «برنجن» همان زینتی که زنان عرب در مچ پاها می کردند» تفسیر شده است.
و چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به «انگشتر»، «سرمه» و مانند آن تفسیر شده، می فهمیم منظور از زینت باطن نیز خود زینت هائی است که نهفته و پوشیده است (دقت کنید).
2- دومین حکمی که در آیه بیان شده این است: «آنها باید خمارهای خود را بر سینه های خود بیفکنند» «وَ لیَضرِبنَ بَخُمُرهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ»
«خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل، به معنی پوشش است، ولی معمولاً به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند (روسری).
«جیوب» جمع «جیب» (بر وزن غیب) به معنی یقه پیراهن است، که آن تعبیر به «گریبان» می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق میگردد.
از این جمله استفاده می شود که: زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانه ها یا پشت سر می افکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان میشد، قرآن دستور می دهد روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد. (از شأن نزول آیه که قبلاً آوردیم نیز این معنی به خوبی استفاده می شود.)
3- در سومین حکم، مواردی را که زنان می توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند، با این عبارت شرح می دهد:
«آنها نباید زینت خود ار آشکار سازند» «وَ یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ»
«مگر (در دوازده مورد):
1- برای شوهرانشان » «إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ»
2- «یا پدرانشان» «أو آبائِهِنَّ»
3- «یا پدران شوهرانشان» «أو آباءِ بُعُولَتِهِنَّ»
4- «یا پسرانشان» «أو أَبنائِهِنَّ»
5- «یا پسران همسرانشان» «أوْ أبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ»
6- «یا برادرانشان» «أو إخْوانِهِنَّ»
7- «یا پسران برادرانشان» «أو بَنی إخْوانِهِنَّ»
8- «یا پسران خواهرانشان» «أو بَنی أخَواتِهِنَّ»
9- «یا زنان هم کمیششان» «أو نِسائِِهِنَّ»
10- «یا بردگانشان» (کنیزانشان) «أو ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ»
11- «یا پیروان و طفیلیانی که تمایلی به زن ندارند» (افراد سفیه و ابلهی که میل جنسی در آنها وجود ندارد» «أو التّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَهِ مِنَ الرِجّالِ»
12- «یا کودکانی که از عورات زنان (امور جنسی) آگاه نیستند» «أَوِ الطّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُ واعَلی عَوْراتِ الِنّساءِ»
4- و بالاخره چهارمین حکم را چنین بیان میکند: «آنها به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود» (و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش می رسد) «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَ مِن زینَتِهِنَّ»
آنها در رعایت عفت و دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور میسازد و ممکن است منتهی به انحراف از جاده عفت شود، آنچنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخال را که پای دارند به گوش مردان بیگانه خودداری کنند، و این گواه باریک بینی اسلام در این زمینه است.
و سرانجام با دعوت عمومی همه مؤمنان، اعم از مرد و زن، به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را پایان می دهد، می گوید: «همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان! تا رستگار شوید» «وَ تُوبُو إلَی الله جَمیعاً أیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ»
و اگر در گذشته، کارهای خلافی در این زمینه انجام داده اید یا اکنون که حقایق احکام اسلام برای شما تبیین شد، از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و فلاح، به سوی خدا آئید که رستگاری تنها بر خانه او است، و بر سر راه شما لغزشگاه های خطرناکی وجود دارد که جز با لطف او، نجات ممکن نیست، خود را به او بسپارید! درست است که قبل از نزول این احکام، و عصیان نسبت به این امور مفهومی نداشت، ولی می دانیم قسمتی از مسائل مربوط به آلودگی های جنسی جنبه عقلانی دارد و به تعبیر مصطلح، از «مستقلات عقلیه» است که حکم عقل در آنجا به تنهائی برای ایجاد مسئولیت کافی است.»
آیه 60 سوره نور:
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِسّاءِ اللاّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرّجاتٍ وَ أنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و زنان از کار افتاده ای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباس های (روئین) خود را بر زمین بگذارند، به شرط این که در برابر مردم خود آرائی نکنند؛ و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست.
تفسیر:
در آیه مورد بحث، استثنائی برای حکم حجاب زنان بیان میکند و زنان پیر و سالخورده را از این حکم مستثنی می شمرد، می گوید: «زنان از کار افتاده ای که امیدی به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباس های (روئین) خود را بر زمین بگذارند به شرط این که در برابر مردم خود آرائی نکنند»
«وَ الْقَواعدُ مِنَ النِشّاءِ اللاّتِی لا یرَْجُونَ نکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبّرِ بِزِِینَهٍ»
در واقع برای این استثناء دو شرط وجود دارد:
نخست این که: به سن و سالی برسند که معمولاً امیدی به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسی را کاملاً از دست داده اند.
روشن است: با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل، اسلام این حکم را از آنان برداشته است.
این نکته نیز روشن است: منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباس ها نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباس های رو است که بعضی روایات از آن تعبیر به چادر و روسری کرده است (اَلْجلْبابُ وَ الْخِمار) .
در حدیثی از امام صادق علیه السلام در ذیل همین آیه، می خوانیم: الْخِمارَ وَ الْجِلْبَابَ قُلْتُ بَیْنَ یَدَیْ مَنه کَانَ؟ فَقَالَ , بَیْنَ یَدَیْ مَنْ کَانَ غَیْرَ مُتَبِّرجَهٍ بِزِینَهٍ :
«منظور روسری و چادر است، راوی می گوید از امام پرسیدم: در برابر هر کسی که باشد؟ فرمود: در برابر هر کس که باشد، اما خود آرائی و زینت نکند»
روایات دیگری نیز به همین مضمون یا نزدیک به آن، از ائمه اهلبیت علیه السلام نقل شده است.
در پایان آیه اضافه میکند: با همه این احوال «اگر آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند برای آنها بهتر است» «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرُ لَهُنَّ»
چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند، پسندیده تر و به تقوا و پاکی نزدیک تر است.
و از آنجا که ممکن است بعضی از زنان سالخورده، از این آزادی حساب شده و مشروع سوء استفاده کنند، و احیاناً با مردان به گفتگوهای نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده ای داشته باشند، در آخر آیه، به عنوان یک اخطار می فرماید: «خداوند شنوا و دانااست» و «الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
آنچه را می گوئید: می شنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر می پرورانید می داند.
تفسیر آیات 31 و 60 سوره نور از تفسیر نور آقای قرائتی درمورد موضوع حجاب: آیه 31 سوره نور:
نکته ها:
• با اینکه خداوند در قرآن به عدد رکعت های نماز و طواف اشاره
نکرده و بیان مقدار و نصاب زکات و بسیاری از مسائل دیگر را به عهده ی پامبر اکرم علیه السلام گزاده، ولی در مسائل خانوادگی و تربیتی و مفاسد اخلاقی به ریزترین مسائل پرداخته است.
• خداوند در این آیه بیست و پنج مرتبه با آوردن ضمیر مؤنث به زنان توجه کرده است.
• امام صادق علیه السلام فرمود: مرا از آیه ی «یَغضُنَ من ابصارهنّ و یحفظوا فروجهنّ» آن است که حتی زنان به عورت زنان نگاه نکنند و عورت خود را از نگاه دیگران حفظ نمایند.
• کلمه «اربه» به معنای حاجت و نیاز است. مرا از «اولی الاربه» خدمتگزاران و ملازمانی هستند که تمایل به همسر ندارند.
• پیامبر علیه السلام در تفسیر جمله ی «الاّ لِبُعولتهنّ» فرمودند: خداوند آن دسته از زنان را که صورت و موی خود را برای شوهر آرایش نکنند و یا تقاضی شوهر را نپذیرند، لعنت کرده است.
• توبه، گاهی پشیمانی از یک گناه
فردی و گاهی برای تغییر دادن یک فرهنگ فاسد عمومی است که آیه ظاهراً درباره ی نوع دوم است. زیرا در جاهلیت گردن و سینه ی زنان باز بود.
• حفظ حجاب و ترک جلوگیری ثمرات بسیاری دارد که برخی از آنها عبارت است از: آرامش روحی، استحکام پیوند خانواده، حفظ نسل، جلوگیری از سوء قصد و تجاوز، پیشگیری از امراض مقاربتی و روانی، پائین آمدن آمار طلاق، خودکشی، فرزندان نامشروع و سقط جنین، از بین رفتن رقابت های منفی، حفظ شخصیت و انسانیت زن، و نجات او از چشم ها و دلهای هوسباز که امروز دنیای غرب و شرق را در لجن فرو برده است.
• «خُمر» جمع «خمار» یعنی روسری و «جیوب» جمع «جیب» به معنای گردن و سینه است.
پیام ها:
1- در لزوم عفت و پاکدامنی و ترک گناه حرام بین زن و مرد، فرقی نیست. «یَغضّوا- یَغضُضن – یَحفظوا – یحفظن»
2- جلو گری زنان، در جامعه ممنوع است. «و لا یُبدین زینتهنّ»
3- ظاهر بودن قسمت هایی از بدن که به طور طبیعی پیداست، (صورت، دست یا پا) مانعی ندارد. «الاّ ما ظَهَر منها»
4- در میان انوع پوشش ها، نامه مقنع و روسری بزرگ آمده و این دلیل بر اهمیت حجاب است. «خُمُر هنّ»
5- در قانون گذاری باید به ضرورت ها، واقعیت ها و نیازها توجه شود. (اگر پوشاندن آن قسمت از بدن که خود به خود آشکار است، واجب می شد، زندگی برای عموم زنان مشکل بود) «الاّ ما ظَهر منها»
6- اسلام به نیازهای فطری و غریزی بشر پاسخ مثبت میدهد. «الاّ لبُعولتهنّ»
7- از بردگان و غلامان و افراد ملازمی که نیازی به همسر ندارند، سترو پوشاندن واجب نیست. «او ما مَلَکت ایمانهنّ او التّابعین غیر اولی الاربه»
8- هر گونه راه رفتنی که سبب آشکار شدن زیورهای مخفی زن شود ممنوع است. «ولا یضربن بارجلهنّ»
9- زن، حقّ مالکیت دارد. «مَلَکت ایمانهنّ»
10- زن زینت خود را تنها به زنان مسلمان می تواند نشان دهد و نزد زنان کفار باید خود را بپوشاند. «نسائهنّ» یعنی زنان خودی و مسلمان نه بیگانه.
11- پوشش زن با تمایلات جنسی مردان نامحرم کاملاً ارتباط دارد، برای «غیر اولی الاربَه» که میلی به همسر ندارد پوشش لازم نیست.
12- حجاب و پوشش- واجب است، «ولیَضربن بخُمُرهنّ» و هر کاری که زینت زن را آشکار کند یا دیگران را از آن آگاه کند ممنوع است. «لیعلم ما یُخفین من زینتهنّ»
13- مقدار واجب برای پوشش سر وصورت، انداختن روسری و مقنعه ای است که گردن و سینه را بپوشاند. «خُمُرهنّ علی جُیوبِهنّ»
14- با حفظ حجاب، حضور زن در جامعه مانعی ندارد. «ولا یُبدنَ زینتهنّ» همان که شرکت زن در نماز جماعت بالامانع است. «وارکَعی مع الرّکعین»
15- همه مردم نسبت به مسأله نگاه و حجاب مسئولند و برای نگاه های حرام خود باید توبه کنند. «توبو الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون»
16- مقتضای ایمان، توبه به درگاه خداوند است. «توبو الی الله جمعیاً ایّها المؤمنون»
17- توبه، هم واجب است و هم کلید رستگاری است. «تُوبوا ; تفلحونط»
18- راه رستگاری، بازگشت از مسیرهای انحرافی به راه خداست.
«تُوبوا الی الله ; تفلحون »
نکته ها: آیه 60 سوره نور:
• از آیات قرآن استفاده می شود که در مسأله ی حجاب، ملاک این است که پوشش بانوان تحریک کننده و شهوت انگیز نباشد، زیرا تنها موارد زیر را استثنا نموده است:
«غیر اولی الاربه» کسی که شهوت ندارد.
«او الطفل الّذین لم یظهروا علی عورات النساء» بچه ای که از مسائل شهوت، چیزی نمی داند.
«حین تَضعون ثیابکم» هنگامی که لباستان را کنار می گذارید و با همسر خود هستید.
«لا یرجون نکاحاُ» زنان از کار افتاده ای که امید ازدواج ندارند
بنابراین، مسأله روی تحریک احساسات جنسی و گناه دور می زند و اگر حداقل حجاب اسلامی، برای جلوگیری از گناه کافی نبود، لازم است بانوان چادر و حجاب برتر داشته باشند، تا دیگران مرتکب گناه نشوند.
• مراد از جمله ی «یَضعن ثیابهنّ» این نیست که زنان سالخورده مجازند عریان شوند، زیرا در آیه قبل نیز مراد از «تضعون ثیابکم» در آوردن لباس های بیرون بود، نه تمام لباسها، به علاوه امام صادق علیه السلام درباره ی این آیه فرمودند: مراد کنار گذاشتن روسری و روپوش است نه برهنگی.
• اصل مسأله حجاب از احکام ثابت و ضروری اسلام است، ولی مسائل مربوط به کیفیت پوشش، بر این اساس تنظیم می شود که تمایلات جنسی را تحریک نکند و عامل حفظ عفّت و پاکدامنی باشد. «لایرجون نکاحاً فلیس علیهن ;»
پیام ها:
1- قوانین اسلام مطابق با واقعیت ها و ضرورت ها و نیازها و توانایی های اجتماعی است. (باید برای پیرزنی که میل به همسر ندارند و آرایش نمی کند، مسئله را آسان گرفت) «و القواعد من انساء الَّتی لا یرجون نکاحاً ; ان یضعن ثیابهن»
2- برای زنان پیر و جوان، آرایش و نشان دادن زینت ممنوع است.
«غیر متبرّجات»
3- سالخوردگی به تنهایی کافی نیست، بلکه باید بی میلی به ازدواج نیز باشد تا اجازه برداشتن روسری را داشته باشند. «القواعد ; لایرجون»
4- حجاب مایه حفظ عفت است. «یضعن ثیابهن ; و أن یستعففن خیر لهن»
5- حجاب به نفع زنان است. «خیرٌ لهن»
6- دوخت لباس و نوع رنگ آن، هر چه به عفت نزدیک تر باشد، بهتر است.
«و ان یستعففن خیرٌ لهن»
7- در کنار آزادی، هشدار لازم است، (اگر از آسان بودن و راحتی احکام الهی، سوء استفاده شود و برای اهداف شیطانی، عمل شود، خدا شنوا و آگاه است و به حساب متخلفان می رسد) «والله سمیع علیم»
تفسیر آیات 59و55و32 سوره احزاب از تفسیر نمونه آیت ا; مکارم شیرازی درمورد حجاب:تفسیرآیه 32
یا نِساءَ النَّبِیّ لّسْتُنَّ کَاحَدً مِنَ النِّساء إنِ اتَّقَیْتُنَّ فلا تَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً
ای همسران پیامبر! همچون یکی از زنان معمولی نیستند اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگوئید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگوئید.
تفسیر:
همسران پیامبر باید چنین باشند!
در آیات گذشته، سخن از موقعیت و مسئولیت سنگین همسران پیامبر علیه السلام بود، در آیات مورد بحث این موضوع همچنان ادامه می یابد و طی آیاتی، هفت دستور مهم به همسران پیامبر علیه السلام میدهد.
نخست در مقدمه کوتاهی می فرماید : «ای همسران پیامبر ! شما همچون یکی از زنان عادی نیستید اگر تقوا پیشه کنید»
«یا نِساءَ النَّبِیّ لَسْتُنَّ کَاحَدٍ مَنَ النسّاء إنِ اتَّقَیْتُنَّ»
شما به خاطر انتسابتان به پیامبر از یک سو، و قرار گرفتنتان در کانون وحی، و شنیدن آیات قرآن، و تعلیمات اسلام از سوی دیگر، دارای مومقعیت خاصی هستید که می توانید سرمشقی برای همه زنان باشید، چه در مسیر تقوا و چه در مسیر گناه.
بنابراین موقعیت خود را درک کنید، و مسئولیت سنگین خویش را به فراموشی نسپارید، و بدانید که اگر تقوا پیشه کنید در پیشگاه خدا مقام بسیار ممتازی خواهید داشت.
و به دنبال این مقدمه که طرف را برای پذیرش مسئولیتها آماده می سازد، و به آنها شخصیت می دهد، نخستین دستور در زمینه عفت، صادر میکند و مخصوصاً به سراغ یک نکته باریک می رود، تا مسائل دیگر در این رابطه خود به خود روشن گردد، می فرماید:
«بنابراین به گونه ای هوس انگیز سخن نگوئید که، بیماردلان در شما طمع کنند»
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ»
بلکه ، هنگام سخن گفتن، جدی و خشک و به طور معمولی سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند، با تعبیرات تحریک کننده، که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوت ران را به فکر گناه می افکند سخن بگوئید.
تعبیر به «الَّذی فِی قَلْبِهِ مَرِضٌ» (کسی که در دل او بیماری است) تعبیر بسیار گویا و رسائی است از این حقیقت که، غریزه جنسی در حد تعادل و مشروع عین سلامت است، اما هنگامی که از این حد بگذرد، نوعی بیماری خواهد بود تا آنجا که گاه، به سر حد جنون می رسد که از آن تعبیر به «جنون جنسی» می کنند، و امروز دانشمندان، انواع و اقسامی از این بیماری روانی را که بر اثر طغیان این غریزه، وتن در دادن به انواع آلودگیهای جنسی، و محیطهای کثیف به وجود می آید، در کتب خود شرح داده اند.
در پایان آیه، دومین دستور را این گونه شرح میدهد: «شما باید به صورت شایسته ای که مورد رضای خدا و پیامبر و توأم به حق و عدالت باشد، سخن بگوئید»
«وَ قُلْنَ قَوْلاُ مَعْرُوفاً»
در حقیقت جمله «لا تَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ» اشاره به کیفیت سخن گفتن دارد، و جمله
«قُلْنَ قَوْلاُ مَعْرُوفاً» اشاره به محتوای سخن.
البت «قول معروف» (گفتار نیک و شایسته)، معنی وسیعی دارد که علاوه بر آنچه گفته شد، هر گونه گفتار باطل، و بیهوده، گناه آلود، و مخالف حق را نفی میکند.
ضمناً ، جمله اخیر می تواند، توضیحی برای جمله نخست باشد، مبادا کسی تصور کند که: باید برخورد زنان پیامبر علیه السلام با مردان بیگانه موذیانه و یا دور از ادب باشد، بلکه، باید برخورد شایسته و مؤدبانه، و در عین حال، بدون هیچگونه جنبه های تحریک آمیز باشند.
آیه 55 سوره احزاب:
لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ فی آبائِهِنَّ وَ لا أبْنائِهِنَّ وَ لا إخْوانِهِنَّ وَ أبْناء إخْوانِهِنَّ و لا أبناءِ أخواتِهِنَّ و لا نسائِهِنَّ و لا مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ وَ اتَّقینَ إنَّ کان علی کُلِّ شَیءٍ شَهیداً
بر آنان [= همسران پیامبر] گناهی نیست در مورد پدرانشان و برادران و فرزندان برادران، و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند)؛ و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزی شاهد و آگاه است.
تفسیر:
مواردی که از این قانون حجاب مستثنی است
از آنجا که در آیه گذشته، حکم مطلقی درباره حجاب، در مورد همسران پیامبر علیه السلام آمده بود، و اطلاق این حکم این توهم را به وجود می آورد که: محارم آنها نیز موظف به اجرای آن هستند، و تنها از پشت پرده باید با آنها تماس بگیرند آیه فوق نازل شد، و حکم این مسأله را شرح داد.
می فرماید: « بر همسران پیامبر گناهی نیست که با پدران، فرزندان، برادران، فرزندان برادران، فرزندان خواهران خود، و زنان مسلمان، و بردگان خود، بدون حجاب تماس داشته باشند» «لا جُناحَ عَلَیْهنَّ فی آبائِهِنَّ وَ لا أبنائِهِنَّ و لا إخْوانِهِنَّ وَ لا إخْوانِهِنَّ وَ لا أبْناء أخواتِهِنَّ و لا نِسائِهِنَّ و لا ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ»
به تعبیر دیگر، محارم آنها که محصر در این شش گروهند، مستثنی می باشد، و اگر گفته شود: افرادی دیگری نیز جزء محارم هستند که در این شش گروه، نامی از آنها به میان نیامده مانند عموها و دائی ها در پاسخ باید گفت:
از آنجا که قرآن فصاحت و بلاغت را در عالیترین شکلش رعایت میکند و یکی از اصول فصاحت این است که: هیچ کلمه اضافی در سخن نباشد، لذا در اینجا از ذکر «عموها» و «دائی ها» خود داری کرده؛ چرا که با ذکر فرزندان برادر،و فرزندان خواهر، محرمیت عموها و دائی ها روشن می شود؛ زیرا محرمیت همواره او هم نسبته به فرزند برادرش محروم خواهد بود (و می دانیم چنین زنی عمه محسوب میشود) و نیز همان گونه که فرزند خواهر و بر او محرم است او نیز به فرزند خواهر محرم می باشد (و می دانیم چنین زنی خاله حساب می شود)
هنگامی که عمه وخاله، نسبت به پسر برادر و پسر خواهر محرم باشد، عمو و دائی نیز نسبت به دختر برادر و دختر خواهر، محرم خواهد بود (چرا که میان «عمو» و «عمه» و نیز «دائی» و «خاله» هیچ تفاوتی نیست) و این یکی از ریزه کاری های قرآن است (دقت کنید).
در این جا سؤال دیگری مطرح می شود که : «پدر شوهر» و «پسر شوهر» نیز جزء محارم زن محسوب می شود، چرا ذکری از اینها در اینجا به میان نیامده؟ در حالی که در آیه 31 سوره «نور» آنها نیز به عنوان محارم مطرح شده اند.
پاسخ این سؤال، نیز روشن است؛ زیرا در این آیه، منحصراً سخن از حکم همسران پیامبر در میان است، و می دانیم، پیغمبر در زمان نزول این آیات، نه پدر در حیات بود، و نه اجدادش و نه فرزندی پسری داشت (باز هم دقت کنید)
عدم ذکر برادران و خواهران «رضاعی» و مانند آن، نیز به خاطر آنست که: آنها در حکم برادر و خواهر و سایر محارم محسوب می شوند، و نیاز به ذکر مستقل ندارند.
و در پایان آیه، لحن سخن را از «غائب» به «خطاب» تغییر داده، همسران پیامبر علیه السلام را مخاطب ساخته، می گوید: «تقوا را پیشه کنید که خداوند بر هر چیزی آگاه است» و هیچ چیز بر او مخفی و پنهان نیست «وَ اتًّقینَ الله أنَّ الله کان علی کُلّ شَیءٍ شّهیداً»
چه این که حجاب و پرده، و مانند اینها همه، وسائلی برای حفظ از گناه بیش نیست، ریشه اصلی همان تقوا است که اگر نباشد، حتی این وسائل نیز سودی نخواهد بخشید.
ذکر این نکته، نیز در اینجا لازم به نظر می رسد که : «نِسائِهِنَّ» (زنان آنها) اشاره به زنان هم کیش و مسلمان است؛ زیرا همان گونه که در تفسیر سوره «نور» گفتیم برای زنان مسلمان شایسته نیست که در برابر زنان غیر مسلمان بدون پوشش باشند؛ چرا که آنها ممکن است مطالب را برای شوهرانشان توصیف کنند.
و اما جمله «وَ لا ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ» همان گونه که در تفسیر سوره «نور» نیز گفتیم، مفهوم وسیعی دارد هم کنیزان را شامل می شود، و هم غلامان را، اما طبق بعضی از روایات اسلامی اختصاص به کنیزان دارد، و بنابراین ذکر آنها بعد از ذکر زنان به طور کلی، ممکن است از این نظر باشد که کنیزان غیر مسلمان را نیز شامل می شود (دقت کنید).
آیه 59 سوره احزاب:
یا أیٌّهَا النَّبیُّ قُل لأزْواجکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلا بِیبِهِنَّ ذلِکَ أنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤذَیْنَ و کَانَ اللهُ غَفُوراً رَحیماَ
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [=روسری های بلند] خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این که شناخت شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است»
تفسیر:
اخطار شدید به مزاحمان و شایعه پراکنان!
به دنبال نهی از ایذاء رسول خدا علیه السلام و مؤمنان در آیات گذشته، دراینجا روی یکی از موارد «ایذاء» تکیه کرده، و برای پیشگیری از آن دو طریق اقدام میکند:
نخست به زنان با ایمان دستور میدهد که، هر گونه بهانه و مستمسکی را از دست مفسد جویان بگیرند، سپس با شدیدترین تهدیدی که در آیات قرآن کم نظیر است، منافقان، مزاحمان و شایعه پراکنان را مورد حمله قرار میدهد.
در قسمت اول می گوید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین بگو، روسری های بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند»
«یا أیٌّهَا النَّبیُّ قُل لأزْواجکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلا بِیبِهِنَّ ذلِکَ أنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤذَیْنَ»
در این که: منظور از شناخته شدن چیست؟ دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتی با هم ندارند:
نخست این که : در آن زمان، معمول بوده است، کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن، از منزل بیرون می آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند، گاهی بعضی از جوانان هرزه، مزاحم آنها می شدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان، دستور داده شد: حجاب اسلامی را کاملاً رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه ای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند.
بدیهی است، مفهوم این سخن آن نیست که: اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که : بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند.
دیگر این که: هدف این است که : زنان مسلمان در پوشیدن حجاب، سهل انگار و بی اعتنا نباشند، مثل بعضی از زنان بی بند و بار که در عین داشتن حجاب، آن چنان بی پروا و لاابالی هستند که، غالباً قسمتهائی از بدنهای آنان نمایان است و همین معنی، توجه قرار هرزه را به آنها جلب میکند.
در این که : منظور، از «جلباب» چیست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنی برای آن ذکر کرده اند:
1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که، از روسری بلندتر است و سرو گردن و سینهها را می پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسری)
3- پیراهن گشاد
گرچه، این معانی با هم متفاوتند، ولی قدر مشترک همه آنها این است که: بدن را به وسیله آن بپوشاند (ضمناً باید توجه داشت «جلباب» به کسر و فتح جیم هر دو قرائت می شود.)
اما بیشتر به نظر می رسد: منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است، چنان که نویسنده «لسان العرب» روی آن تکیه کرده است. و منظور از »یُدْنِنینَ« (نزدیک کنند) این است که: «جلباب» را به بدن خویش نزدیک سازند، تا درست آنها را محفوظ دارد، نه این که آن را آزاد بگذارند، به طوری که گاه و بی گاه کنار رود، و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان، لباس خود را جمع و جور کنند.
اما این که : بعضی خواسته اند، از این جمله استفاده کنند که: صورت را نیز باید پوشنانید، هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است.
به هر حال، از این آیه استفاده می شو که: «حجاب و پوشش» برای زنان آزاد، قبل از این زمان نازل شده بود، ولی بعضی روی ساده اندیشی درست مراقب آن نبودند، آیه فوق تأکید میکند که در رعایت آن دقیق باشند.
و از آنجا که نزول این حکم، جمعی از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان می ساخت، در پایان آیه می افزاید: «خداوند همواره غفور و رحیم است» »وَ کانَ اللهُ غَفُوراً رَحیماً«
هر گاه از ناحیه شما تا کنون در این امر، کوتاهی شده، چون بر اثر جهل و نادانی بوده است، خداوند، شما را خواهد بخشید، توبه کنید، و به سوی او باز گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبی انجام دهید.
تفسیر آیاغت 59و 55و 32 سوره احزاب از تفسیر نور آقای قرائتی درمورد موضوع حجاب: آیه 32 سوره احزاب :
پیام ها: