مقاله بررسی فقهی جرم سیاسی بغی و نقش توبه در تخفیف مجازات آن در word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی فقهی جرم سیاسی بغی و نقش توبه در تخفیف مجازات آن در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی فقهی جرم سیاسی بغی و نقش توبه در تخفیف مجازات آن در word
چکیده
مقدمه
بغی درلغت
تعریف اصطلاحی بغی
مستندات جرم بغی
قرآن کریم
قائلان به عدم حکم این آیه بر بغات
ادله رد قول مخالفان
ادله قائلان به وجود حکم این آیه بر بغات
سنت
شرایط جنگ با بغات
نقد شرط فوق
تعریف جرم سیاسی در حقوق، و تطبیق آن با بغی
احکام مترتب بر پذیرش توبه، و ضمانت بغات در مراحل مختلف درگیری
پیش از قیام علنی و شروع درگیری
در اثنای درگیری و جنگ
فراریان
پس از خاتمه شورش و درگیری
توبه اسرا بعد از اتمام جنگ
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی فقهی جرم سیاسی بغی و نقش توبه در تخفیف مجازات آن در word
ابنعربی، محمدبن عبداللهبن ابوبکر (بیتا)، احکام القرآن( ابن العربى)، بیجا، بینا
اصغری، سیدمحمد (1378)، بررسی تطبیقی جرم سیاسی، تهران، اطلاعات
پوربافرانی، حسن (1388)، جرائم علیه اشخاص، تهران، جنگل- جاودانه
تبریزى، جوادبن على (1426ق)، منهاج الصالحین، قم، مجمع الإمام المهدی
جصاص، احمدبن على (1405ق) ، احکام القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربى
جوهرى، اسماعیلبن حماد (1410ق)، الصحاح- تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم للملایین
حر عاملى، محمدبن حسن (1409ق) ، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)
حسینى جرجانى، سیدامیرابوالفتوح (1404ق) ، آیات الأحکام ، تهران ، نوید
حسینى روحانى، سیدصادق (1412ق)، فقه الصادق (ع)، قم، دارالکتاب
حسینى شاه عبدالعظیمى، حسینبن احمد (1363)، تفسیر اثنا عشرى ، تهران، میقات
حلّى، حسنبن یوسف (1414ق)، تذکره الفقها، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)
حلّى، محمدبن منصوربن احمد (1410ق)، السرائر الحاوی لتحریر، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى
حلّى، مقدادبن عبداللّه سیورى (1425ق)، کنز العرفان فی فقه القرآن، قم، مرتضوى
درویش، محیالدین (1415ق)، اعراب القرآن وبیانه، چ چهارم، سوریه، دارالارشاد
سمرقندی، محمدبن احمد (1414ق)، تحفه الفقهاء، چ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه
صدر، سیدمحمدباقر (1420ق)، ماوراء الفقه، بیروت، دارالأضواء.
طباطبائی، سیدمحمدحسین (بیتا) ، المیزان فى تفسیرالقرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، انتشارات اسلامى
طباطبایى حائرى، سیدعلىبن محمد (1418ق)، ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)
طبرسى، فضلبن حسن (1372) ، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو
طبرى، ابوالحسن علىبن محمد (1405ق)، احکام القرآن، چ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه
طرابلسی، قاضى عبدالعزیز (1406ق)، المهذب، قم، انتشارات اسلامى
طوسى، محمدبن حسن (1407ق)، الخلاف، قم، انتشارات اسلامى
ـــــ (1387)، المبسوط فی فقه امامیه، چ سوم، تهران، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه
طیب، سیدعبدالحسین (1378)، طیب البیان فی تفسیرالقرآن، چ دوم ، تهران، اسلام
عاملی، زینالدین (1365)، مسالک الأفهام الى آیات الأحکام، چ دوم، تهران، کتابفروشى مرتضوى
عاملى(شهید اول)، محمدبن مکى (1410ق)، اللمعه الدمشقیه فی فقه الإمامیه، بیروت، الدار الإسلامیه
ـــــ (1417ق)، الدروس الشرعیه فی فقه امامیه، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى
عمیدزنجانی، عباسعلى (1421ق)، فقه سیاسی، چ چهارم، تهران، امیرکبیر
قرشى، سیدعلىاکبر (1412ق)، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دارالکتب الإسلامیه
قمى، علىبن ابراهیم (1367) ، تفسیر قمی، چ چهارم ، قم ، دارالکتاب
کلینى، محمدبن یعقوب (1407ق)، الکافی، چ چهارم ، تهران ، دارالکتب الإسلامیه
مرعشی، سیدمحمدحسن (1373)، دیدگاهای نو در حقوق کیفر اسلام، تهران، میزان
مغربى، نعمانبن محمد (1385)، دعائم الإسلام، چ دوم ، قم ، مؤسسه آلالبیت(ع)
مغنیه، محمدجواد (1424ق)، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیه
مکارم شیرازى، ناصر و دیگران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه
منتظرى، حسینعلى (1409ق)، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه محمود صلواتى و ابوالفضل شکورى، قم، کیهان
نجفى، جعفربن خضر مالکى (1422ق)، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامى
نجفى، محمدحسن (1404ق)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، چ هفتم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی
نوری طبرسی، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)
بحرانی، محمد (بیتا)، اسس النظام السیاسی عند الامیه، بیجا، بیتا
کاظمی، (بیتا)، مسالک الافهام، بیجا، بینا
کاظمی جوادبن سعید (1365)، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، چ دوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی
چکیده
یکی از مصادیق بارز جرم سیاسی، شورش دربرابر حاکم و حکومت اسلامی، و خروج گروهی از مسلمانان بر امام عادل است، که در فقه، تحت عنوان بغی از آن یاد میشود. تعریف و احکامی را که فقها در کتابهای فقهی برای این جرم ارائه دادهاند، محدودتر از آن چیزی است که از آیات و روایات فهمیده میشود و بسیاری هم در کتابها و مقالههای خود به ذکر همان احکام و شرایط بسنده میکنند؛ درحالیکه این جرم، دایرهای گستردهتر دارد. ازسوی دیگر، به دلیل اینکه نهاد مقدس توبه، در منابع کیفری اسلام در جرایم خاصی پذیرفته شده و یکی از عوامل رفع مسئولیت کیفری در نظر گرفته شده است، مناسبت دارد که با بررسی دیدگاهها و ادله آنها به تبیین دقیق بغی، شرایط و احکام آن پرداخته و نقش توبه باغی در تخفیف مجازات یا عفو از مجازات نیز بررسی شود
کلیدواژهها: جرم سیاسی، بغی، بغات ، توبه، مجازات، فقه
مقدمه
بغی، یکی از مسائل فقه حکومتی است که فقها در باب جهاد به بررسی آن پرداختهاند؛ به نظر میرسد، دلیل ذکر آن در باب جهاد، ارتباط مستقیم جنگ با جرم سیاسی باشد. البته حقوقدانان و فقها بهصراحت قائل به این نیستند که بغی همان جرم سیاسی است و در آن اختلافنظر دارند؛ ولی با توجه به تعاریفی که فقها از بغی، و حقوقدانان از جرم سیاسی ارائه دادهاند، اگر نتوان گفت که بغی همان جرم سیاسی است و همه مصادیق و شرایط آن را داراست، دستکم میتوان گفت که بین آن دو رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ به بیان دیگر، بغی مصداق بارز جرم سیاسی، و دربرگیرنده بیشتر احکام جرم سیاسی خواهد بود. بنابراین، میطلبد که احکام و شرایط این جرم دوباره بررسی شود؛ بهویژه اینکه جرم بغی، از جرایم مطرحشده در حقوق اسلام است و با نظم و امنیت در جامعه اسلامی ارتباط مستقیم دارد. اگرچه بغی در قانون جدید مجازات اسلامی تحت عنوان حدود واقع شده، اما همچنان به شرایط این جرم بهطورمشخص اشارهای نشده است؛ توبه در خصوص این جرم نیز در نهاد مؤثر و ارزشمند توبه که بیشتر در حدود و حقوق الله پذیرفته شده است، چه در فقه اسلامی و چه در قانون مجازات اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. ازاینرو، در این پژوهش، ضمن بررسی زوایای مختلف این جرم به پرسشهای ذیل پاسخ داده میشود: آیا جرم بغی فقط شامل شورش در برابر امام عادل میشود یا فراتر از تعریفی است که فقها از آن ارائه دادهاند؟ و آیا در جرم بغی، توبه پذیرفته میشود؟ در این صورت، با چه شرایطی، و گستره آن تا به کجاست؟
بغی درلغت
بغی در لغت، دارای معانی ذیل است
الف) «تعدى؛ یعنی هر چیزی که از حد خود تجاوز کند؛ یعنی افراط کردن بر مقداری که حد آن حد شیء است.» (جوهرى، 1410ق، ج6، ص2281)
ب) «طلب توأم با تجاوز از حد. این معنا با مطلق تجاوز قابل جمع است؛ زیرا تجاوز، از طلب جدا نیست. هر جا که تجاوز هست، طلب نیز هست.»(قرشى، 1412ق، ص207)
تعریف اصطلاحی بغی
فقها تعاریف متفاوتی دارند که مهمترین نظرات آنها در یک دستهبندی، به این شرح است
الف) عدهای از فقیهان در تعریفی که از بغی ارائه دادهاند،آن را شامل خروج امام معصوم(ع) میدانند و میگویند: «هرکس برعلیه امام معصوم(ع) خروج کند، باغی است و جنگ با او واجب است. باید با او جنگید تا به اطاعت امام معصوم برگردد یا همانند کفار کشته شود.» (عاملی(شهید اول)، 1410ق، ص83؛ طباطبایی حائرى، 1418ق، ص480)
ب) دستهای دیگر از فقها، بغی را خروج بر امام عادل میدانند و میگویند: «باغی کسی است که بر امام عادل خروج کند;.» (نجفی، 1404ق، ج21، ص322؛ طوسى، 1407ق، ج5، ص335)
البته باید یادآور شد، کسانی هم که باغی را بهمعنای خروج بر امام عادل میدانند، منظور از امام عادل را نزد شیعیان، همان امام معصوم میدانند. بنابراین، میتوان گفت که بین گروه اول و دوم در تعریف، تفاوتی نیست: «مراد از امام عادل، نزد شیعه امام معصوم، و نزد اهل سنت، مطلق خلیفه و فرمانرواست.» (طوسى، 1387، ص347)
در برابر این دو گروه، دسته سومی هستند که خروج بر امام را مطلقاً باغی میدانند؛ بدون ذکر صفت عادل. این گروه را بیشتر، فقهای اهل سنت تشکیل میدهند: «دستهاى که با توجیه و تأویل بر امام بشورند و با جماعت مخالفت کنند.» با توجه به تعریفهای ارائهشده، آنچه به ذهن میرسد این است که بیشتر فقهای شیعه این جرم را مخصوص به زمان امام معصوم(ع) میدانند: با این عقیده؛ اشکالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا میتوان گفت جرم بغی در زمان غیبت وجود ندارد؟ همچنین آیا میتوان گفت عادل و معصوم بودن امام، مانع بروز جرم بغی میشود؟
به این پرسش، میتوان به دو صورت پاسخ داد؛ نخست اینکه بگوییم عادلیت و معصومیت امام، مانع بروز چنین جرمی میشود. این پاسخ به نظر درست نمیآید؛ زیرا در زمان ائمه(ع) هم این جرم بوده است. دوم اینکه بگوییم فقط ائمه معصوم(ع) میتوانند با این گروه مقابله کنند. این پاسخ هم با مطلق بودن آیات و روایات سازگاری ندارد؛ و بر فرض سازگاری هم، از آنجاکه فلسفه جهاد با بغات، دفاع از کیان اسلام و امنیت در جامعه است، میتوان گفت که این ضرورت ایجاب میکند که در زمان غیبت هم با بغات جنگید؛ که در این مقاله به نقد و بررسی شرایط و احکام این جرم از دیدگاه فقها و مفسران پرداخته میشود و تبیین مصادیق آن، به بحثی دیگر موکول میشود
مستندات جرم بغی
قرآن کریم
خداوند متعال در سوره حجرات میفرماید: «هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پرداختند، در میان آنها صلح برقرار سازید؛ و اگر یکى از آنها بر دیگرى تجاوز کند، با طایفه ظالم پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد. هرگاه در میان آن دو بر طبق عدالت صلح برقرار سازید، و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.» (حجرات: 9)
حکم این آیه، عام است، وحکم قتال، به صفت بغی تعلق گرفته است؛ بدون اینکه فرد خاصی را مقید کرده باشد. در تفسیر این آیه آمده است: آیه درصدد بیان احکام مترتب بر باغیان است؛ فرقی نمیکند که از جانب دولتی بر دولت دیگر، یا از جانب گروهی برگروه دیگر باشد
پس به طور کلى، در آیه شریفه که اساس حکم «بغى» است، اسمى از امام نیست؛ ولی هر جنگ و نزاعى در خارج بر وجود امام یا فرماندهاى متوقف است که جنگجویان را رهبرى کند و کار و سخن آنان را سر و سامان دهد. قهراً وجود امام، شرط «وجود» است، نه وجوب؛ به این معنا که بدون امام، امکان دفع طغیان وجود ندارد؛ پس انتخاب و تحصیل امام، واجب است؛ نه اینکه وجود امام شرط وجوب باشد؛ بهگونهای که تا او نباشد، حکم وجوب دفع طغیان هم نباشد. (منتظرى، 1409ق، ج6، ص480)
اما بر دلالت این آیه برای مشروعیت جرم بغی، بین مفسران اختلاف است. گروهی از مفسران، این آیه را دال بر بغات نمیدانند
قائلان به عدم حکم این آیه بر بغات
دستهای از مفسران دراینباره میگویند: «و اما آنکه بعضى فقها استدلال کرده اند به این آیه بر وجوب قتال با اهل بغى، بهمعنای جماعتى که خروج کنند بر امام عادل، ضعیف است؛ زیرا که افراد مذکور در آیه، مسلمان هستند، اما باغیان، افراد کافری هستند.» (حسینی جرجانى، 1404ق، ج2، ص80؛ حلّى، 1425ق، ص386)
ادله رد قول مخالفان
در پاسخ به استدلال این گروه میتوان گفت، وقتی خداوند متعال برای افراد باغی مسلمان چنین حکمی را در نظر میگیرد، بهطریقاولی برای کافران باغی در برابر امام معصوم یا مسلمانان، حکمی شدیدتر اعمال میکند. آیاتی که درباره جهاد با کفار آمده است، احکامی شدیدتر از این احکام دارد. افزون بر این آیه، آیات دیگری هم هست که مفسران برای مشروعیت جرم بغی، به آن استناد میکنند: «توبه:73؛ بقره:173؛ نساء: 59» البته تنها آیهای که بهطور کامل احکام بغات را بیان کرده، همین آیه است و بسیاری از فقها، احکام مترتب بر بغات را از همین آیه استنباط کردهاند. پس دلیلی ندارد که گفته شود باغیان، از حکم این آیه مستثنایند؛ آنچنانکه این گروه استدلال میکنند
همچنین، استدلال این گروه، با پاسخ حضرت علی(ع) در ارتباط به پرسشی درباره کافر بودن باغیان، منافات دارد؛ زیرا حضرت، کافر بودن بغات را رد میکند: از امیرالمومنین(ع) پرسیده شد: «آیا کشتهشدگان در جنگ جمل مشرکاند؟ فرمود: نه؛ بلکه از شرک، فرار کردند. عرض کردند: پس منافق بودند؟ فرمود: نه؛ منافقان، خدا را یاد نمىکنند، مگر اندکى. گفته شد: پس آنان چه کسانى هستند؟ فرمود: برادران ما بودند که بر ما شوریدند و ما با سرکوبى شورش آنان، بر ایشان پیروز شدیم. (نوری طبرسی، 1408ق، ج6، ص68)
صاحب جواهر میگوید: «با توجه به نصوص، فهمیده میشود که احکام مسلمانان بر بغات اجرا میشود؛ از قبیل نکاح با زنان آنان، خرید ذبیحه آنان;.» (نجفی، 1404ق، ج21، ص337) در پایان باید یادآور شد که مسلمان بودن، با باغی بودن منافاتی ندارد و خارج کردن هر کسی که تجاوز کند از دایره اسلام، مخالف نص صریح است؛ زیرا خداوند در این آیه، حکم را به مسلمانان نسبت داده است
ادله قائلان به وجود حکم این آیه بر بغات