تحقیق راز و رمز نوشتن در word دارای 68 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق راز و رمز نوشتن در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق راز و رمز نوشتن در word
پیشگفتار:
نوشتن برای خواندن
نوشتار به جای گفتار
ویژگیهای یک نوشته:
آیین نگارش
برای نویسندگی چه باید کرد؟
آرایش کلام (کاربرد آرایههای ادبی در نگارش)
تشبیه
استعماره
مجاز
کنایه
ایهام
تلمیح (اشاره)
انواع نوشتهها:
نامه نگاری:
الف: نامههای خصوصی (دوستانه)
ب: نامهی اداری
ج: نامههای اجتماعی
مقاله نویسی
خلاصه نویسی
زندگی نامه
نشانهگذاری و اهمیت آن در نگارش
تاریخچه نامه نگاری
گزارش نویسی
1- انتخاب موضوع
2- گردآوری اطلاعات
3- طرحریزی مطالب
4- عرضه کردن اطلاعات جمعآوری شده
انواع گزارش
مشخصات یک گزارش خوب
داستان نویسی
قصه
داستان
داستان کوتاه – رمان
ویژگیهای داستان نویسی
معیارهای ارزیابی
ویرایش
ویراستار یا ویرایشگر:
مراحل ویرایش نوشتههای اداری:
به گزینی واژهها:
رعایت قواعد املای فارسی:
رعایت آئین جملهبندی:
برطرف نمودن کمبودهای نوشته:
حذف زواید و موارد تکراری:
رفع نارسائی و برشهای غیرلازم:
مراقبت در کفایت منطقی اجزاء در نوشته:
بررسی نحوههای استفاده از منابع و مآخذ:
پردازش:
حاشیهگذاری مناسب:
مراحل نامههای اداری:
یک نوشته چگونه شکل میگیرد:
تنظیم عنوان نامه:
تنظیم متن نامه:
طبقهبندی نامه از نظر نوع خبر آنها:
انواع خدمات ویرایشی به چند اعتبار تعیین میشود:
زبان، گفتار و اندیشه
روش نگارش
مراحل هفت گانه نگارش
آشنایی با مراجع تحقیق
یادداشتبرداری ضمن مطالعه
بعضی اصطلاحهای مرحله آمادهسازی و چاپ کتاب
نکاتی پیرامون نگارش
برخی از اصطلاحات ادبی در نثر و نظم
منابع:
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق راز و رمز نوشتن در word
نام کتاب: نگارش و ویرایش- محل انتشار: تهران- مؤلف: احمد سمیعی سال
نام کتاب: ادب و نگارش – محل انتشار: تهران- مؤلف: حسن احمدی گیوی سال 1379 نشر قطره
نام کتاب: آیین نگارش و روش آموزش انشاء – سال اول مراکز تربیت معلم- شرکت چاپ و نشر ایران
نام کتاب: شیوه نگارش- محل انتشار: تهران- مؤلف: مرتضی کاخی – سال انتشار
نام کتاب: برگزیده متون و نشر فارسی- محل انتشار: تهران – مؤلف: مهدی ماحوزی- سال انتشار: 1369، انتشارات اساطیر
نام کتاب: گزیده متون ادب فارسی و آیین نگارش- محل انتشار: تهران- مؤلف: دکتر حسین بهزادی اندوهجردی – ناشر: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکزی
نام کتاب: نگارنده متون فارسی- محل انتشار: مشهد- مؤلف: محمدرضا باقری- ناشر: انتشارات مشاور توس سال
نام کتاب: چشمه خورشیدها- محل انتشار: نیشابور- مؤلف: عباسعلی حلاجی- ناشر: شهر فیروزه سال
نام کتاب: راهنمای کل نامه نگاری محل انتشار: تهران- مؤلف: اکبر مرتضی پور، ناشر: انتشارات عطار سال
نام کتاب: آیین و نگارش اداری، محل انتشار: تهران، مؤلف: جمشید غلامی نهاد- ناشر: نشر نیایش سال
پیشگفتار
مقصود از تحقیق متون و آیین و نگارش فارسی این است که دانشجویان رشتههای مختلف با قواعد نگارشی و مقالهنویسی، داستاننویسی، نامه نگاری و ; بیشتر آشنا شوند
در این مطالب پارهای از مباحث، داستانها، مقالات و مقاله گونهها و مطالب دیگر آمده است
و در آخر تحقیق منابعی از کتابهای متعدد است که در زمینه آیین نگارش آورده شده است که دانشجویان و پژوهشگران برای مطالعه بیشتر از آنها منابع برای بیشتر شدن اطلاعات خود استفاده میکنند
نوشتن برای خواندن
خواندن نیمه دوم نوشتن است. در آغاز خواندن شفاهی بود. آدمی نخست رمز گفتاری کلام را آفرید و سپس رمز نوشتاری آن را. به همین سبب راه تفهیم و تفاهم و اساس همه یادگیریها زمانی بس دراز زبان سمعی یعنی گفتن و شنیدن بود. هنگامی که آدمی رمز نوشتاری کلام را آفرید، تفهیم و تفاهم و یادگیری از راه زبان بصری، یعنی نوشتن و خواندن، نیز برایش امکانپذیر شد. در زبان بصری همان نشانههای زبان سمعی به صورت نشانههای بصری الفباء که جانشین نشانههای صوتی هستند، به کار میروند
بیسواد کاربردش در تفهیم و تفاهم زبان سمعی است و با سواد هم زبان سمعی و هم زبان بصری. اگر در روزگاران بسیار دور از سخن قصهگو و شاعر و دانشی که سینه به سینه به ما رسیده بود و به زبان میآمد لذت میبردیم، هنوز هم لذت این خواندن شفاهی را، چه از شنیدن سخن گویندگان و چه برنامههای رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما و مانند آن نه تنها از دست ندادهایم، بلکه بر آن افزودهایم
در ادبیات شفاهی، یا خواندن از راه گوش، هنگامی که گوینده و شنونده رو در روی یکدیگر باشند، ارتباطی مستقیم میان آن دو برقرار میشود. برای مثال، در صحنه تئاتر این ارتباط میان بازیگر و بیننده شنونده دو جانبه است. بازیگر احساسات و معنی و مقصود نویسنده را درک کرده است و آن را بازگو و مجسم میکند. در همان زمان احساسات و برداشت بیننده و شنونده را هم در مییابد و نسبت به آنها واکنشی پیدا میکند و به آنها پاسخ میدهد. اما این به آن معنا نیست که همیشه گوینده بیان کننده احساسات و عواطف و معنی و مقصود گفتههائی است که شنیده است یا خوانده است. بسیاری از کتابهای مورد علاقه مردم سالهاست که به وسیله باسوادی برای گروهی بیسواد خوانده میشود. چه بسیار پیش آمده است که خواننده این کتابها بر حسب سواد و فهم و درک و ذوق و برداشت خویش نوشته نویسندهای را برای شنوندگان ترجمه و تشریح و تفسیر کرده است که با معنی و مقصود و احساسات نویسنده تفاوتی فاحش داشته است
وقتی که نوشته به زندگی اجتماعی ما راه یافت، دیگر ارتباط گوینده و شنونده به صورتی که بیش از آن بود امکانپذیر نشد. هرگز نمیتوانیم یقین داشته باشیم که آنچه خواننده میخواند همان قصد نویسنده است. هر خواننده از آنچه میخواند برداشتی خاص خود دارد. نویسندهای را موفق میدانیم که این برداشت متفاوت را تا آنجا که میتواند به حداقل برساند. به همین سبب است که میگوئیم خواندن نیمه دوم نوشتن است. نوشتن وسیلهای است برای فرستادن و دریافت پیام. نوشتهای که آسانتر خوانده شود، درست فهمیده شود، و بیشتر خوانده شود، به هدف نزدیکتر است
برای اینکه به اهمیت و راز و رمز نوشتن پی ببریم، ناگزیر باید بدانیم نیمه دوم آن یعنی خواندن، چگونه صورت میگیرد و کمی دقیقتر و از دیدی علمی هنگام نوشتن به خواندن توجه داشته باشیم
منظور از خواندن و مطالعه چیزی جز درک مطالب نوشته شده و شناخت ارزشها و معانی و مفاهیم کلمهها و عبارتها و جملهها و دریافت دانستنیها و معنی و مقصود و پیامی که نویسنده با رمز کلام نوشته است، نیست. قصد این است که خواننده به اندیشهای که در نوشته پنهان است پی ببرد. اگر هنگامی که مشغول مطالعه هستید کتاب یا نوشته را کنار بگذارید و اندکی به آنچه سبب شده است بتوانید مطالعه کنید بیندیشید، بهتر درخواهید یافت که چگونه بنویسید
هنگامی که مشغول مطالعه هستید، کاری بس پیچیده انجام میدهید که حاصل سالها تجربه و دانشاندوزی است
1- با یک نگاه واژهها را باز میشناسید. چرا؟ چون هر یک را صدها بار پیش از آن شنیدهاید، دیدهاید، و شناختهاید. شکل آن واژه در ذهنتان به صورت آوای واژه شناخته میشود. زیرا با قراردادهای رمز گفتاری زبان از پیش آشنا بودهاید و رمز نوشتاری، که در زبان بصری به جای رمز گفتاری به کار میرود، برایتان بیگانه نیست و ذهنتان به آسانی کشف رمز میکند
2- معنی هر واژه از ذهنتان میگذرد. چرا؟ چون معنی آن واژه را پیش از آن میدانستهاید
3- از مجموعه معانی واژههائی که خواندهاید معنی تازهای از ذهنتان میگذرد. چرا؟ چون تجربهها و دانشهای قبلی شما برای یافتن این معنی تازه، که در ضمیر عبارت یا جمله است، به شما کمک میکند تا پیام نویسنده را از مجموعه واژههائی که برای بیان اندیشهای بکار برده است دریابید
4- درباره آنچه خواندهاید واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون تجربهها و دانشهای قبلی شما را به تفکر وا میدارد تا درباره آنچه خواندهاید اندیشه کنید و به داوری برخیزید
این گونه خواندن پیشرفتهترین نوع مطالعه است، و نوشتهای ارزش خواندن دارد که سرانجام خواننده را به اندیشیدن و تفکر برانگیزد. اگر نوشتهای دستانداز و دشواری خواندن و فهم و درک نداشته باشد، و اگر خوانندهای راه درست خواندن را از کودکی آموخته باشد، و به تندخوانی- یعنی مهارت در خواندن- خو گرفته باشد، با میدان دید وسیعتری گروهی از واژههای یک جمله را یکجا خواهد دید و خواهد توانست همه یک جمله یا قسمتی از یک جمله را ببیند و بخواند. چنین مهارتی در تندخوانی یکسویه نمیتواند باشد. سوی دیگر دستیابی به این گونه خواندن نوشته نویسنده است که راه را با دشواریهای نوشته بر خواننده نبندد
چشم در هنگام خواندن به صورت خطی مستقیم و پیوسته روی واژهها حرکت نمیکند، بلکه حرکت آن بر روی هر سطر از نوشته از لحظههای پی در پی مکث و جهش تشکیل شده است. لحظهای توقف میکند، سپس با سرعت به چپ یا به راست (بسته به جهت خط) جهش دارد و دوباره مکث میکند. چشم فقط وقتی که مکث میکند میتواند ببیند و زمانی که در حال جهش است قدرت بینائی ندارد. چشم در حدود 90% زمانی را که صرف خواندن میکند در حال مکث است. مهارت در خواندن را اگر به درجههائی تقسیم کنیم چشم یک خواننده ماهر در خواندن یک سطر معمولی (در حدود 12 سانتیمتر) 3 تا 4 بار، یک خواننده نیمه ماهر 7 تا 8 بار، و یک خواننده ناتوان 11 تا 12 بار مکث میکند
نویسندهای که با توجه به میزان مهارت خواننده نمینویسد. حتی خواننده ماهر و تندخوان را ناگزیر به کندخوانی میکند. به همین سبب است که میگوئیم به نوشتههائی نیاز داریم که گذشته از محتوا، راز و رمز نوشتن در آنها درست به کار برده شده باشد و به معنی درست کلمه خوانده شود، نه اینکه فقط نگاه خواننده از روی آنها بگذرد. نوشتهای به درستی خوانده میشود که به راستی نوشته شده باشد، نه اینکه فقط بر کاغذ نقش یا چاپ شده باشد
نوشتار به جای گفتار
گفتیم که اگر کسی سخنی برای گفتن داشته باشد و راز و رمز کاربرد نشانههای بصری کلام را بداند، سخنی هم برای نوشتن دارد. پس نوشتن برای آنها که میدانند چه بنویسند و چگونه بنویسند ساده و آسان است. گفتار تبدیل اندیشه است به نشانههای صوتی برای انتقال به دیگری. نوشتار هم تبدیل اندیشه است به نشانههای بصری برای انتقال به دیگری. آنها که نوشتن را دشوار میدانند، اگر ریزهکاریهای تبدیل اندیشه به کلام مکتوب را بیاموزند، امکان دارد که جرئت نوشتن را از دست بدهند، ولی دیگر میدانند که در تاریکی قدم بر نمیدارند. نوشتن هم، چون گفتن، آن قدر لذتبخش است که کمتر میتوان پس از پیروز شدن در نخستین نوشته دست از نوشتن برداشت. نوشتن گونهای از خلق کردن است و انسان همیشه از خلق کردن لذت میبرد
تفاوت میان اندیشیدن و گفتن، اندیشیدن و نوشتن، همان نشانههائی است که برای بیان و تجسم اندیشه به کار میبریم. اگر نوشتن را دشوارتر از گفتن میدانیم، به این سبب است که این دو عمل را از دو مقوله جداگانه میدانیم. حال آنکه نوشتن همان گفتن است، با تفاوتهای زیر
1- در گفتن، رمزها و نشانههای سمعی کلام را به کار میبریم، و در نوشتن رمزها و نوشتههای بصری را. هر چه این رمزها برای خواننده آسانتر کشف شود، نوشته زودتر و بهتر خوانده و فهمیده میشود
2- در گفتن گاهی عبارتها یا جملهها را تکرار میکنیم. در نوشتن از تکرارهائی که به آنها نیازی نیست پرهیز داریم
3- در گفتن، به سبب محدودیت زمان، گاه برای یافتن بهترین و مناسبترین واژه که بیانگر اندیشهمان باشد فرصت کافی نداریم، به همین سبب واژههای مترادف فراوان در بیان به کار میبریم. در نوشتن این فرصت را داریم که مناسبترین واژه را برگزینیم و از آوردن واژههای مترادف، که گاهی فهم اندیشه را پیچیده میکند، بپرهیزیم
4- در گفتن، زبان محاوره به کار میبریم، یعنی واژهها را به صورت مخفف و شکسته به زبان میآوریم. در نوشتن واژهها را بصورت کامل مینویسیم و حروف اضافه را حذف نمیکنیم
5- در گفتن گاهی حاشیهروی میکنیم و از محور اصلی موضوع بیرون میرویم. در نوشتن دقت میکنیم که از حیطه موضوع خارج نشویم
6- در گفتن گاهی برای بیان اندیشه یا موضوع نظم و مراتب خاصی در نظر نمیجگیریم. به همین سبب زمانی بیشتر طول میکشد تا به نتیجه برسیم. در نوشتن میتوانیم برای بیان آنچه در اندیشه داریم طرحی دقیق بریزیم و مقدمه و متن و نتیجه در نظر بگیریم و اجزا و میزان هر یک را معین کنیم
7 در گفتن فرصت مراجعه به منابع و مراجع نداریم. بیشتر با اشاره از شاهدها و مثالها میگذریم. در نوشتن فرصت داریم تا از منابع و مراجع گوناگون بهره بگیریم و به دقت و اعتبار بیان بیفزائیم
8- در گفتن، شنونده را پیش رو داریم و از واکنش او درمییابیم که زبان و بیان ما در خور فهم و درک او هست یا نیست، و گاهی به تعبیر و تفسیر بیشتر بیان میپردازیم. در نوشتن واکنش خواننده را از راه شناخت قبلی او و نیازها و میزان درک و فهمش حدس میزنیم
9- در گفتن پرسشهای شنونده ما را برمیانگیزد تا فهم موضوع را با شرح و تفسیر بیشتر برای او آسانتر و روشنتر کنیم. در نوشتن ناگزیریم پرسشهای اجتماعی خواننده را حدس بزنیم و به آنها پاسخ بگوئیم
10- در گفتن با تغییر آهنگ کلام و مکثهای زمانی و تغییر حالت چهره و حرکات بدنی فهم مطلب را برای شنونده آسانتر میکنیم. در نوشتن از رنگها، تصویرها، درشتی و ریزی حروف و نشانهای نقطهگذاری و صفحهآرائی نوشته برای رسیدن به این مقصود بهره میگیریم
11- در گفتن واکنشهای شنونده به ما هشدار میدهد که چه وقت زمان دم فرو بستن فرا رسیده است. در نوشتن خواننده رو در روی ما نیست تا از واکنش و ظرفیت تحمل او آگاه شویم. انصاف و منطق و شناخت قبلی که از خواننده داریم به ما حکم میکند هنگامی که یقین داریم آنچه را میخواستهایم بگوئیم نوشتهایم، نقطه پایان را بگذاریم
ویژگیهای یک نوشته
درباره محتوای یک نوشته پیش از این به اشاره سخن گفتهایم. میتوان راهنمائی برای چگونه نوشتن به دست داد، ولی چه نوشتن را نمیتوان به کسی آموخت. نوشتن بازگوئی اندیشهها و احساسات و عواطف و آفریدن اثری نو است. به ندرت میتوان کسی را یافت که اندیشهاش را بر روی کاغذ بیاورد و آن نوشته را از دیگران پنهان کند. بیشتر آنها که مینویسند هدفشان این است که آن نوشته را دیگران بخوانند. انسان اجتماعی نیاز دارد با دیگران در ارتباط باشد، و نوشتن یکی از ابزارهای این ارتباط است، یکی از مهمترین راههائی است که به یاری آن اندیشهها، احساسات و عواطف، افکار و عقاید، و آگاهیهایمان را به یکدیگر انتقال میدهیم
به طور کلی در نوشتن فقط یک هدف داریم و آن این است که آنچه را میدانیم با دیگران در میان بگذاریم. نوشتن یک نامه دوستانه، یک داستان، یک گزارش، مقاله و کتابی در زمینههای گوناگون یا سرودن یک شعر در پی رسیدن به همین هدف است، و انگیزه همه این نوشتهها انتقال آگاهیهاست، یعنی آنچه برای زندگی دیگری سودمند باشد
آیین نگارش
نیاز و احتیاج انسان به ایجاد ارتباط با دیگر همنوعانش، اهمیت و ضرورت نگارش را مشخص میکند؛ زیرا آدمی ناگزیر است که برای رفع احتیاجات روزمرهی زندگی خویش با دیگران ارتباط حاصل نماید و یکی از راههای عادی این ارتباط به وسیله نوشتن صورت میگیرد. اکثر مردم اگر چه بتوانند درست و خوب سخن بگویند، به سادگی از عهدهی نوشتن برنمیآیند، فن نویسندگی و نگارش از جمله فنونی است که هر انسان با آن در زندگی سر و کار دارد و در این صورت طبیعی بوده که چنانچه در این کار مهارت حاصل نکند اشکالات و خللهایی بر امور زندگی او وارد خواهد شد؛ پس بر هیچ صاحب درک و معرفتی پوشیده نیست که اگر آدمی فاقد این نعمت بزرگ بود چه مشکلات بر اثر تبادل افکار خویش با دیگران پیدا میکرد. و روابط انسان به شکل بایسته و شایستهی امروزی امکانپذیر نبود و در کل شاهد بالندگی و رشد و ترقی کنونی وی اکنون نبودیم. پس با توجه به این احساس نیاز لازم است که هر دانش پژوه و دانشجویی با اسلوب و شیوهی نویسندگی آشنایی بیشتر پیدا کند تا از نوشتن باکی نداشته باشد. در این بخش کتاب سعی گردیده به صورت اختصار و مفید به قواعد درستنویسی در نگارش اشاره، و همچنین به شناخت انواع نوشتهها و خصوصیات آنها پرداخته شود
در ابتدا باید به ارزش اندیشه و سخن پی برد؛ زیرا اگر آدمی اندیشه نداشته باشد نمیتواند سخن بگوید و اگر سخن نباشد، نوشتن معنایی پیدا نمیکند
بحث و مقوله گفتار پس از اندیشه برای اکثر مردم زبان زد گردیده اما مشکل آن زمانی است که خواسته باشند این سخن ارزشمند را به نوشتار تبدیل نمایند که ذکر شد گاهی دانشجویان و نسل تحصیل کرده را هم به مخاطره میاندازد، اما اگر به مقوله و بحث نگارش به شکل جدی نگریسته شود افراد دچار اضطراب نوشتن نمیگردند، و اجتناب از نوشتن نمینمایند
برای نویسندگی چه باید کرد؟
گامهای نخست در فراگیری نگارش و نویسندگی عبارتند از
الف: ارادهی استوار و عزم راسخ برای یادگیری اصول و قوانین نگارش
ب: اختصاص ساعاتی جهت مطالعه و خواندن کتاب و مقالات لازم و مناسب در این جهت
ج: از نوشتن هراس نداشته باشیم و لو که نوشتهی ابتدایی ما کاری صحیح و مناسب نباشد
د: به موضوعی در نگارش توجه گردد که مورد علاقهی ماست. آن گاه کار در آن خصوص لذتبخش خواهد بود
ه: اندیشه و تفکر در مورد موضوع نگارش که شالوده و اساس نگارش آن است
آن چه ذکر شد، موضوعاتی بود در خصوص فراگیری نگارش و اما هر نوشته را دو موضوع کلی رهبری میکند نخست موضوع و محتوی درونی آن، که نتیجه صورتهای ذهنی و اندیشهی نویسنده است و موضوع دیگر فرم و یا قالب کلی نوشته میباشد که آن اندیشه و موضوع درونی در آن ریخته میشود؛ در این خصوص در بخش انواع ادبی به صورت مفصل بحث گردید، در این قسمت به مثالی کفایت میکنیم؛ مثلا یک نوشته از نظر محتوی گاه ادبی و هنری است و گاه تاریخی و یا موارد دیگر که این صورت و درون مایه باید برای خواننده مشخص باشد و دارای خصوصیات لازم بوده باشد؛ یعنی اگر نوشته اخلاقی است، خصوصیات یک نوشتهی اخلاقی در آن وجود داشته و چنان چه نوشته، انتقادی و طنزی بوده، مشخصات نوشتهی طنزی در آن وجود داشته باشد
ولی به طور کلی هر نوشته باید دارای ویژگی و اختصاصات ذیل باشد
الف: رعایت وحدت موضوع در کل نوشته، یعنی از لحاظ معنی و محتوی و پیام، تمام متن هدف واحدی را دنبال کرده و کلمات تناسب معنایی با یکدیگر داشته باشند
ب: از آوردن جملات طولانی یا دارای «اطناب» پرهیز شود: زیرا نوشتهای که طولانی باشد خواننده را ملول و خسته میسازد
ج: رعایت آیین سجاوندی یا اصول نقطهگذاری از ویژگیهای مهم دیگر بوده؛ زیرا چنانچه نوشتهای خالی از نقطهگذاری باشد امکان اشتباه خواندن خوانندگان فراوان است
د: هر نوشته باید از غلطهای املایی مصون و عاری باشد و درستنویسی و انتخاب املایی درست و مناسب هر کلمه از موضوعات مهم نگارش است
ه: مرتب و خوانا نوشتن هر نوشته موضوع قابل توجه دیگر بوده که در هر نوشته بایستی رعایت شود
و: اجتناب از کاربرد کلمات عامیانه و محلی در نوشتههای رسمی، همچنین استفاده از کلمات دشوار و بیگانه در نوشته امری ناپسند و مردود است
ز: ساده و روان بودن هر نوشته از خصوصیات بارز آن نوشته محسوب میشود. پس بایستی در این موضوع دقت شود
ح: با توجه به این که هر نوشته با آرایههای ادبی آرایش مییابد. اما افراد در کاربرد آرایههای ادبی باعث ملول شدن خواننده از نوشته میشود
آرایش کلام (کاربرد آرایههای ادبی در نگارش)
ذوق و سلیقهی انسان وی را واداشته که او دنبال زیباییها و مظاهر پررمز و راز طبیعت برود هر نویسنده و اندیشمندی هم میخواهد زیباترین قالب و مفاهیم را در نوشته خود به کار ببرد تا خوانندگان بیشتری را جذب کند و این است که از قریحه و ذوق و زیورها استفاده میکنند و نوشتهای پررمز و راز و زیبا تهیه میگردد، در این قسمت به شناخت آرایه و آرایشهای کلام میپردازیم
تشبیه
به مانند کردن چیزی به چیز دیگر که در صفاتی با یکدیگر مشابه میباشندع تشبیه گفته میشودک مثلا زمانی میگوییم: قد او در خمیدگی چون کمان میباشد که در آن قد و کمان را در صفت خمیدگی مشترک آوردهایم. هر تشبیهی از چهار رکن تشکیل میشود که عبارتند از: مشبه، مشبه به، وجه شبه، و ادات تشبیه. در این مثال قد او در خمیدگی چون کمان میباشد: قدک مشابه، کمان: مشابه به، در خمیدگی: وجه شبه و چون: ادات تشبیه» است
در تبادل افکار و بیان معانی، تشبیه از سادهترین موضوعاتی به شمار میآید که از آن استفاده میشود؛ زیرا برخی موارد را نمیتوان تعریف کرد پس آنها را به موضوعهایی که آشناتر و شناختهتر میباشند، تشبیه میکنند. در این ابیات توجه گردد که
تو شبنمی، تو بهاری، سپیده سحری تو عطر پونهی عشقی، نشاط گلهایی
(دکتر اشرف زاده)
شاعر از کوتاهترین صورت تشبیه استفاده و معشوق را به آنها مانند و تشبیه کرده است
استعماره
همان تشبیه است که یکی از ارکان آن (مشابه یا مشابه به) ذکر نشود و این که استعماره معنی عاریت گرفتن هم میدهد؛ زیرا کلمهای در استعاره به کار گرفته میشود که مفهوم جدیدی دارد و این گونه هم تعریف شده است که استعاره مجازی میباشد که در آن علاقهی مشابهت وجود داشته باشد
مجاز
به کار بردن کلمهای در غیر معنی حقیقی خودش، شاعر و نویسنده در نوشتهی خویش کلمههایی را به کار برد که در غیر معنی اصلی کلمه آمده باشد مثلا گل من خندید. گل در غیر معنی حقیقی خود به کار رفته است (آن کودک چون گل خندید)، یا شیر وارد کلاس شد. علی است که به معنی جای او، کلمهی شیر را به کار بردهاند
کنایه
بیان مطالب و سخنی را به طور پوشیده «کنایه»، گویند و در اصطلاح فن بیان این است که مطلبی چنان بیان شود که معنی حقیقی آن موردنظر نباشد بلکه معنی دوم و دیگر ملاک باشد. مثلا در این جلمه که «دست او کج است»، مقصود اصلی گوینده، معنی مجازی آن میباشد؛ یعنی «او دزد است» کلاه او پشم ندارد؛ «او ابهت و نفوذی ندارد» و ; او فردی است که زیاد دود چراغ خورده است؛ به این معنا که «وی مطالعه زیاد داشته»
ایهام
در معنی به گمان و هم افکندن را گویند و آن کاربرد کلمه و جلمهای است که از آن دو معنی استفاده شود؛ مثلا حکایت شیرین را شنیدهای، معلوم و مشخص نیست که آیا منظور نویسنده حکایت و داستان شیرین و خوب بودن آن است یانه، منظور داستان خسرو و شیرین یا شیرین و فرهاد بوده است
یا در این بیت
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانهی شیرین و به خوابش کردم
آیا افسانهی شیرین و خوب را خوانده یا افسانهی شیرین، معشوق فرهاد را گفته است
تلمیح (اشاره)
نویسنده در نوشته خویش اشاره به داستان، شعر، یا حکایت مینماید؛ مثلا در این بیت، عطار نیشابوری اشاره دارد به داستان حضرت ابراهیم و موسی
گاه گل بر روی آتش دسته کرد گاه پل بر روی دریا بسته کرد
یا این بیت که اشاره به داستان پیامبر اکرم (ص) در غار ثور دارد
عنکبوتی را به حکمت دام داد صدر عالم را در او آرام داد
انواع نوشتهها
چنانچه از نظر گذشت، نوشتهها بر اساس نوع محتوی و قالب و زبان به انواعی تقسیم میشوند؛ مثلا میتوان از جهت کاربرد زبان در نوشته، آن را به علمی، ادبی، محاوره و گفتاری، کودکانه تقسیم کرد، و یا از لحاظ طرز بیان به جد و طنز اشاره کرد و از جهت نوع قالب نوشتاری آنها را به انواع ذیل تقسیم نمود
1- مقاله 2- گزارش 3- نامه 4- نمایش نامه 5- قطعه 6- داستان 7- سفرنامه 8- رساله، ;
که در این قسمت به چند نمونه از قالبهای نگارشی اشارهای مختصر میشود
نامه نگاری
نامه نگاری یکی از راههای اظهار و ایجاد روابط انسانها با یکدیگر است؛ اشخاص با توجه به ضرورت انتقام پیامهای خود و اظهار درخواستها و مقاصد ذهنی، نیاز به نوشتن و فرستادن نامه دارند؛ برای مثال: این ضرورتها شامل کسب اطلاع از احوال یکدیگر، خانه ساختن، طلب کار، تحصیل کردن، ازدواج، معاملات، ;
نامهها اقسامی دارند که به چند نمونه آن اشاره میشود
الف: نامههای خصوصی (دوستانه)
ب: نامههای اداری
ج: نامههای اجتماعی (اخلاقی، فرهنگی، علمی، تاریخی و ;)
الف: نامههای خصوصی (دوستانه)