تحقیق هوش معنوی و بهزیستی فاعلی در word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق هوش معنوی و بهزیستی فاعلی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق هوش معنوی و بهزیستی فاعلی در word
چکیده
مقدمه
روش
یافتهها
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق هوش معنوی و بهزیستی فاعلی در word
آذربایجانی، مسعود، تهیه و ساخت آزمون جهتگیری مذهبی با تکیه بر اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1382
آقابابائی، ناصر و دیگران، «بررسی ویژگیهای سنجشی در، کوتاه پرسشنامه خودسنجی هوش معنوی»، مجله علوم روانشناختی، ش 34، تابستان 1389، ص 180-169
ـــــ، «معنویت و احساس شخصی رواندرستی در دانشجویان و طلاب»، علوم روانشناختی، ش 31، پاییز 1388، ص 372-360
آقابابائی، ناصر و حجتاله فراهانی، «جنسیت و معنویت»، جنسیت از منظر دین و روانشناسی (مجموعه مقالات)، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، پاییز 1390، ص 160-145
ـــــ، «نقش رگه قدردانی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی و فاعلی»، روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی، ش 29، پاییز 1390، زیرچاپ
بیانی، علی اصغر و دیگران، «اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی»، روان شناسان ایرانی، ش 11، بهار 1386، ص 265-259
معلمی، صدیقه و دیگران، «مقایسه هوش معنوی و سلامت روان در افراد معتاد و غیرمعتاد»، مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی شهید صدوقی یزد، ش 18 (3)، 1389، ص 242-235
Bagheri, F. et al., “The relationship between nurses’ spiritual intelligence and happiness in Iran”,Procedia Social and Behavioral Sciences, v 5, 2010, p 1556-
Bryant, A. N., “Gender differences in spiritual development during the college years”, Sex Roles, v 56, 2007, p 835-
Burr, V., Gender and Social Psychology, New York, Routledge,
Byrd, K. R. et al., “Intrinsic motivation and subjective well-being: The unique contribution of intrinsic religious motivation”, The International Journal for the Psychology of Religion, v 17(2), 2007, p 141-
Denton, M. et al., “Gender differences in health: A Canadian study of the psychosocial, structural and behavioural determinants of health”, Social Science & Medicine, v 58, 2004, p 2585-
Diener, E. et al., “Subjective well-being: The science of happiness and life satisfaction”, In C. R. Snyder & S. J. Lopez (eds), Handbook of Positive Psychology, New York, Oxford University Press, 2000, p 63-
Diener, E., “Subjective well-being: The science of happiness and a proposal for a national index”,American Psychologist, v 55(1) , January 2000, p 34-
Diener, E. et al., “Happiness”, In M. R. Leary & R. H. Hoyle (eds), Handbook of Individual Differences in Social Behavior, New York, the Guilford Press,
Diener, E. et al., “The Satisfaction with Life Scale”, Journal of Personality Assessment, v 49(1), 1985, p 71-
Ferriss, A. L., “Religion and the quality of life”, Journal of Happiness Studies, v 3, 2002, p 199-
Francis, L. J., “The psychology of gender differences in religion: A review of empirical research”,Religion, v 27, 1997, p 81-
Francis, L. J. et al., “The relationship between religion and happiness among German students”,Pastoral Psychology, v 51(4), 2003, p 191-
Gardner, H., “A case against spiritual intelligence”, International Journal for the Psychology of Religion, v 10(1), 2000, p 27-
Gauthier, K. J. et al., “Religiosity, religious doubt, and the need for cognition: Their interactive relationship with life satisfaction”, Journal of Happiness Studies, v 7, 2006, p 139-
Genia, V. & B. A. Cooke, “Women at midlife: Spiritual maturity and life satisfaction”, Journal of Religion and Health, v 37(2), 1998, p 115-
Holder, M. D. et al., “Spirituality, religiousness, and happiness in children aged 8–12 years”, Journal of Happiness Studies, v 11, 2010, p 131-
Joshanloo, M. & S. Afshari, “Big Five personality traits and self-esteem as predictors of life satisfaction in Iranian Muslim university students”, Journal of Happiness Studies, v 12, 2011, p 105-
Kashdan, T. B., “The assessment of subjective well-being (issues raised by the Oxford Happiness Questionnaire)”, Personality and Individual Differences, v 36, 2004, p 1225-
King, D. B. & T. L. DeCicco, “A viable model and self-report measure of spiritual intelligence”, The International Journal of Transpersonal Studies, v 28, 2009, p 68-
King, D. B., Rethinking Claims of Spiritual Intelligence: A Definition, Mode, and Measure, Thesis, Trent University,
Koenig, H. G., Faith and Mental Health Religious Resources for Healing, USA, Templeton Foundation Press,
Lewis, C. A. et al., “Religious orientation, religious coping and happiness among UK adults”,Personality and Individual Differences, v 38, 2005, p 1193-
Lewis, C. A., “Church attendance and happiness among Northern Irish undergraduate students: No association”, Pastoral Psychology, v 50(3), 2002, p 191-
Lucas, R. E. & M. B. Donnellan, “How stable is happiness Using the STARTS model to estimate the stability of life satisfaction”, Journal of Research in Personality, v 41, 2007, p 1091-
Maselko, J. & L. D. Kubzansky, “Gender differences in religious practices, spiritual experiences and health: Results from the US General Social Survey”, Social Science & Medicine, v 62, 2006, p 2848-
McKnight, D., An investigation into the relationship between spirituality and life satisfaction, Dissertation, California, California State University,
Salsman, J. M. et al., “The link between religion and spirituality and psychological adjustment: The mediating role of optimism and social support”, Personality and Social Psychology Bulletin, v 31, 2005, p 522-
Scott, K. M., & S. C. D. Collings, “Gender and the association between mental disorders and disability”,Journal of Affective Disorders, v 125, 2010, p 207-
Snoep, L., “Religiousness and happiness in three nations: A research note”, Journal of Happiness Studies, v 9, 2008, p 207-
Spilka, B. et al., The Psychology of Religion: An Empirical Approach, New York, Guilford,
Sternberg, R. J. et al., Applied Intelligence, Cambridge, Cambridge University Press,
Warner, A. S., Exploration of psychological and spiritual well-being of women with breast cancer participating in the Art of Living Program, Dissertation, California, Institute of Transpersonal Psychology,
WHOQOL SRPB Group, “A cross-cultural study of spirituality, religion, and personal beliefs as components of quality of life”, Social Science & Medicine, v 62, 2006, p 1486-
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با بهزیستی فاعلی انجام شده است. بدین منظور، 377 دانشجو و طلبه به پرسشنامه خودسنجی هوش معنوی، مقیاس شادی فاعلی، و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ دادهاند. برای تحلیل دادهها از شاخصها و روشهای آماری شامل میانگین، انحراف معیار، آزمون t، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که هوش معنوی با هر دو بعد بهزیستی فاعلی (شادی و رضایت از زندگی) رابطه مثبت دارد. تولید معنای شخصی قویترین همبسته و بهترین پیشبینی کننده بهزیستی فاعلی بوده است. سطح رضایت از زندگی زنان بالاتر از مردان، و هوش معنوی طلاب بالاتر از دانشجویان گزارش شده است. این یافتهها نشان میدهد که تواناییهای ذهنی مرتبط با دینداری و معنویت، به ویژه توانایی تولید معنای شخصی، نقش مثبتی در بهزیستی فاعلی دارند. تفاوتهای زنان و مردان، و دانشجویان و طلاب در هوش معنوی و بهزیستی فاعلی بحث شده است.
کلیدواژهها: هوش معنوی، دینداری، معنویت، شادی، رضایت از زندگی و بهزیستی فاعلی.
مقدمه
قرنهاست که چیستی زندگی خوب، اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. آنها بر ملاکهایی، چون دوست داشتن دیگران و لذت به عنوان ویژگیهای یک زندگی خوب متمرکز شدهاند. اندیشه دیگری که در باره زندگی خوب وجود دارد، عبارت است از اینکه افراد خودشان احساس کنند که زندگی خوبی دارند. این تعریف فاعلی (ذهنی) از کیفیت زندگی، این حق را به هر فرد میدهد که تصمیم بگیرد زندگیاش ارزنده است یا نه. این رویکرد به تعریف زندگیِ خوب، چیزی است که «بهزیستی فاعلی»1 و گاهی در اصطلاح محاورهای «شادی»2 نامیده شده است. بهزیستی فاعلی اشاره دارد به ارزیابی افراد از زندگی شان؛ ارزیابیهایی که هم عاطفی، هم شناختیاند. افراد هنگامی سطح بالایی از بهزیستی فاعلی را تجربه میکنند که هیجانهای مثبت زیاد و هیجانهای منفی کمی را تجربه کنند، هنگامی که درگیر فعالیتهای جالب شوند، هنگامی که لذتهای زیاد و رنج اندکی را تجربه کنند و هنگامی که از زندگیشان راضی باشند. براین اساس، بهزیستی فاعلی مفهوم گستردهای است که شامل تجربهکردن هیجانهای دلپذیر، سطح پایین خلق منفی، و رضایت زندگی بالاست. البته سلامت روانی و زندگی ارزشمند، ویژگیهای دیگری نیز دارند، اما حوزه بهزیستی فاعلی بر ارزیابی خود افراد از زندگیشان تمرکز میکند
به طور خلاصه، بهزیستی فاعلی، دو مؤلفه عاطفی (هیجانی) و شناختی دارد. مؤلفه عاطفی یا هیجانی عبارت است از تعادل عاطفه مثبت و عاطفه منفی. مؤلفه شناختی نیز عبارت است از ارزیابی فرد در مورد رضایت از زندگی.4 مردم همه فرهنگها، بهزیستی فاعلی را مهمترین عنصر زندگیشان گزارش میکنند و از همین روست که روانشناسان میکوشند تا عاملهای پرورش سطوح بالاتر بهزیستی را شناسایی کنند5 افزایش بهزیستی فاعلی از این جهت مهم است که افراد شاد، ویژگیهای پسندیده دیگری را نیز نشان میدهند. از آن رو که حوزه بهزیستی فاعلی در پژوهشهای زمینهیابی ریشه دارد، تاکنون کوششهای مداخلهای اندکی در مورد آن انجام شده است.6 معنویت و دینداری، از جمله متغیرهایی است که پژوهشگران رشتههای مختلف به رابطه آن با سلامت روانی و به طور خاص بهزیستی توجه نشان دادهاند
رابطه بهزیستی با دامنه گستردهای از متغیرهای مربوط به دین و معنویت، مانند نگرش به دین،7 حضور در تشریفات و مراسم مذهبی8، فعالیتهای دینی9، باورهای دینی10، جهتگیری دینی11، مقابله مذهبی12، تردید دینی13، معنویت14، رسش معنوی15، و تجربه معنوی16 بررسی شده است. غالب پژوهشها رابطه مثبت معناداری بین اشتغال دینی بالا با رضایت از زندگی و شادی بیشتر، خلق بهتر، و روحیه بالاتر به دست دادهاند. ممکن است جلوههای متفاوت تدین (مانند حضور در مراسم دینی، نیایش و انگیزش دینی درونی) به شیوه مشابهی به بهزیستی و سلامت روانی مرتبط نباشند یا ممکن است به جنبههای متفاوتی از بهزیستی و سلامت مرتبط باشند. به همین علت، پژوهشهایی که از مقیاسهای مختلف استفاده میکنند، نتایج متفاوتی به دست میدهند.17 از سوی دیگر، آنگونه که کاشدان18 توضیح داده است برای سنجش بهزیستی فاعلی، پرسشنامه شادی آکسفورد که در برخی از این پژوهشها به کار رفته است، مقیاس مناسبی نیست، چرا که نسبتاً طولانی است، سازههای زائد دارد و فاقد توجیه نظری برای محتوای پراکندهای است که میسنجد. در عوض، آزمونهایی مانند مقیاس شادی فاعلی و مقیاس رضایت از زندگی، از مناسبترین مقیاسها میباشند، چرا که کوتاه و فارغ از فشار زمانی هستند، مبتنی بر نظریهاند و ویژگیهای روان سنجی خوبی دارند. برای مثال، در دانمارک، هلند و ایالات متحده، هنگامی که رضایت از زندگی با یک گویه سنجیده شد، رابطه آن با دینداری بسیار کم بود،19 در حالی که پژوهشها در ایران20 و ایالات متحده21 با استفاده از مقیاس شادی فاعلی و مقیاس رضایت از زندگی نشان دادهاند که جهتگیری دینی درونی میتواند شادی و رضایت از زندگی را به خوبی پیشبینی کند
در سالهای اخیر با تولد مفاهیم و سازههای نو در دامن روانشناسی دین، پژوهشگران به آزمون نظریهها و یافتههای پیشین با این سازهها علاقه نشان دادهاند. هوش معنوی در جرگه این مفاهیم نو جای دارد که برگ جدیدی از ساحت معنوی انسان به روی ما میگشاید. آغاز علاقه پژوهشگران به معنویت به عنوان نوعی هوش به دو دهه پیش میرسد؛ هنگامی که گاردنر هوش معنوی را پیشنهاد داد22 گاردنر خود، این مفهوم را پی نگرفت،23 اما پژوهشگران متعدد بدان پرداخته و مقیاسهای متعددی برای سنجش آن ساختند24 هوش معنوی در روانشناسی دو حیثیت دارد: از سویی، با معنویت پیوند دارد و میتوان آن را با دیگر سازهها در روانشناسی دین مقایسه کرد. از سوی دیگر، همتای سازههایی چون قدردانی، گذشت، و هوش هیجانی است و میتوان آن را در رواق روانشناسی مثبت گذارد که امروزه رو به رونق است
هوش معنوی مجموعهای از قابلیتهای سازش روانی مبتنی بر جنبههای غیر مادی و متعالی است، به ویژه آنهایی که با ماهیت هستی فرد، معنای شخصی، تعالی، و سطوح بالای هشیاری مرتبطاند. هنگامی که این قابلیتها به کار بسته شوند، توانایی منحصر به فرد مسئله گشایی، تفکر انتزاعی و کنار آمدن25 را تسهیل میکنند. طبق مفهومسازی کینگ، چهار استعداد یا توانایی هستهای هوش معنوی عبارتاند از
1 تفکر انتقادی وجودی که عبارت است از استعداد تفکر انتقادی در باره گوهر وجود، واقعیت، گیتی، مکان، زمان و موضوعهای وجودی و متافیزیک و توانایی تفکر در باره موضوعهای غیر وجودیِ مرتبط با وجود فرد،
2 تولید معنای شخصی که عبارت است از توانایی استنتاج مفهوم و معنای شخصی از همه تجارب جسمی و ذهنی، از جمله توانایی ایجاد هدف زندگی،
3 آگاهی متعالی که عبارت است از استعداد تشخیص ابعاد و چارچوبهای متعالی خود، دیگران و دنیای مادی در خلال حالتهای طبیعی هشیاری، همراه با استعداد تشخیص ارتباط آنها با خودِ26 فرد و با دنیای مادی،
4 بسط حالت هشیاری که عبارت است از توانایی داخل و خارج شدن از حالتهای بالای هشیاری، مانند مدیتیشن، دعا و امثال آن