۱۲۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

مقاله آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان در word دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان در word

آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان  
معاشرت مسلمانان با کافران  
جایز بودن معاشرت  
کتاب و سنّت  
1 . پذیرش صلح و هم زیستى:  
2 . بخشش و گذشت  
3 . پرهیز از ستم و دست اندازى  
4 . نیکى و احسان  
اصل چهاردهم قانون اساسى:  
سیره معصومان  
فهم عقلى  
جهانگردى بستر ابلاغ دینى  
بهره گیرى پیامبر(ص) از موقعیتهاى جهانگردى  
حد و مرزهاى آمدوشد با کافران  
* بازداشتن از گرایش و خود باختگى:  
* بازداشتن از ارتباط با کافران مستکبر  
نتیجه:  
سلام بر غیرمسلمان  
پاک بودن ذاتى اهل کتاب  
اشکال:  
دعوت و میهمانى  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان در word

1 . سوره (نساء), آیه
2 . سوره (منافقون), آیه
3 . (جواهر الکلام), محمد حسن نجفى, ج136/21, بیروت
4 . (وسایل الشیعه), شیخ حرّ عاملى, ج376/17, ح11 بیروت; (من لایحضره الفقیه), شیخ صدوق, ج243/4
5 . (جواهر الکلام), ج334/22 ـ 335 و ج284/21; (احکام اهل الذمه), ابن قیم, ج276/1
6 . (قواعد الفقهیه), بجنوردى, ج162/1, اسماعیلیان
7 . (مبسوط), شیخ طوسى, ج79/2, مرتضوى
8 . (وثائق السیاسیه), محمد حمید الله 519/, بیروت
9 . سوره (انفال), آیه 61
10 . (حقوق اقلیتها), عمید زنجانى41, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, تهران
11 . سوره (نساء), آیه 94
12 . (نهج البلاغه), ترجمه شهیدى
13 . سوره (بقره), آیه 109
14 . سوره (حجر), آیه 85
15 . (المیزان فى تفسیر القرآن), علامه محمد حسین طباطبایى, ج190/12, بیروت
16 . (تفسیرنمونه), مکارم شیرازى, ج128/11 ـ 129, دار الکتب الاسلامیه
17 . سوره (نحل), آیه 126
18 . (بحارالانوار), علامه مجلسى, ج216/16, ح5, بیروت. (لم یبعثنى ربى عزوجلّ بان اظلم معاهداً ولاغیر.)
19 . سوره (نساء), آیه 90
20 . (سنن ابى داوود), ج171/3, بیروت دارالاحیاء
21 . (اصول کافى), کلینى ج540/3, ح8, بیروت
22 . (سیماى کارگزاران), على اکبر ذاکرى, ج430/2, دفتر تبلیغات اسلامى
23 . (نهج البلاغه) ترجمه شهیدى27/ ـ 28
24 . سوره (ممتحنه), آیه 9
25 . سوره (بقره), آیه 83
26 . سوره (عنکبوت), آیه 46
27 . (المیزان), ج137/16 ـ 138
28 . (تحف العقول), حرّانى213/, بیروت
29 . (وسائل الشیعه), ج49/11, ح1
30 .(صحیح بخارى), ج102/7 ـ 103, ح1336 و 1337; (بحار الانوار), ج273/78
31 .(الوثائق السیاسیه), محمد حمیداللّه 62, بیروت. در ترجمه ازترجمه دکتر مهدوى دامغانى استفاده شد: ((وثائق) ترجمه و تحشیه از دکتر محمود مهدوى دامغانى)
32 . (احکام اهل الذمه), ج269/1
33 . (بحارالانوار), ج107/50, ح26; (سنن ابى داوود), ج171/3, 3055
34 . (سنن ابى داوود), ج185/3, حص3095
35 . (حقوق اقلیتها)224/ به نقل از (روح الدین الاسلامى)262/
36 . (سنن ابى داوود), ج184/3
37 . (بحارالانوار), ج15/18, ح41
38 . (وسایل الشیعه), ج493/8
39 . روزنامه (اطلاعات), 31, اردیبهشت 5/1376
40 . سوره (شعراء), آیه 214
41 . ر.ک (احتجاج), شیخ طبرسى
42 . سوره (توبه), آیه
43 . سوره (ممتحنه), آیه 1
44 . سوره (آل عمران), ایه 28
45 . سوره (مائده), آیه 51
46 . سوره (ممتحنه), آیه 9
47 . (المیزان), ج151/3
48 . سوره (توبه), آیه 12
49 . سوره (فرقان), ایه 52
50 . سوره (آل عمران), آیه 75
51 . سوره (ممتحنه), آیه 7
52 . (حقوق اقلیتها)238/ به نقل از (التعصب والتامح تبین المسیحیه و الاسلام)36/ ـ 38
53 . (اصول کافى), ج648/2, ح2
54 . (صحیح مسلم), ج1707/4, بیروت
55 . (اصول کافى), ج650/2, ح8
56 . (الاستعانه بغیر المسلمین), على الطریقى29/ ـ 30 به نقل از (شرح النووى على صحیح المسلم),ج144/14 ـ 145, بیروت
57 . (جواهرالکلام), ج279/21
58 . (تذکره الفقهاء) علامه حلى, ج446/1, مرتضوى
59 . (جواهر الکلام), ج279/21
60 . (همان مدرک)280/
61 . (اصول کافى), ج649/2, ح4
62 . همان مدرک648/, ح1
63 . (جواهر الکلام), ج279/21
64 . (تذکره الفقهاء), ج407/1
65 . (طهاره الکتابى), ابراهیم جناتى
66 . (فقه الامام جعفرالصادق), محمد جواد مغنیه, ج33/1
67 . (الفتاوى الواضحه), شهید صدر319/
68 . (التنقیح), آیت اللّه خویى, ج53/2 در پایان بحث, حکم به احتیاط لزومى داده اند
69 . (توضیح المسایل), مسأله 114
70 . (توضیح المسایل), /
71 . (اجوبه المسائل)97/
72 . (توضیح المسایل)32/
73 . (توضیح المسایل21/
74 . (توضیح المسایل)26/
75 . (توضیح المسایل23/
76 . (وسائل الشیعه), ج473/16, ح1
77 . (همان مدرک), ج3
78 . (همان مدرک), ج1020/2, ح11
79 . (همان مدرک), 1095/, ح1
80 . سوره (توبه), آیه 28
81 . (تفسیر المیزان), ج229/9
82 . (وسایل الشیعه), ج158/1 ـ 159
83 . همان مدرک, ج471/16
84 . همان مدرک, ج158/1
85 . همان مدرک165/
86 . (اصول کافى), ج650/2, ح10 و 12
87 . (التنقیح), ج52/2 ـ 53
88 . (فقه الامام جعفرالصادق), ج33/1
89 . مجله (فقه), شماره 7 و 11/8 ـ 216
90 . (وسایل الشیعه), ج473/16, ح4
91 . (وسایل الشیعه), ج473/16, ح4
92 . (جواهر الکلام), ج343/15

آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان

در پى دستیابى بشر به تمدن و صنعت و بهره مندى از رسانه هاى مسافرى سریع و راحت, آمد و شد و پیوند میان انسانها به گونه اى شگفت رو به فزونى و گسترش نهاد

شاید بتوان گفت اکنون گستره و حجمِ رفت وآمد فرامرزیِ انسانها و پیوند مردمانِ کشورها و قارّه ها با یکدیگر همان اندازه است که رفت و آمد میان افراد یک قوم و قبیله در گذشته و نیز همان گونه سهل و آسان. نکته در خور توجه آن که: چه بسا به همان اندازه مورد نیاز و ضرور براى بشرِ امروز و براى ادامه حیات و زندگیِ انسانهایى که در این روزگار مى زیند

بشر امروز, در چرخه زندگى ماشینى و در لابه لاى غبار تیره, نفس گیر و جانکاهِ دنیوى گرى و مادیت گرفتار آمده است. گرچه به تن آسایى و شادکامیهایى دست یافته; اما معنویت درونى و شادابیِ روحى خویش را از کف داده است. حال در نهان ناخودآگاهش به چیزى مى اندیشد که روشناى وجودش را بازآورد و درونش را نرمى و صفا بخشد. بدین منظور به گردشگرى و سیاحت و تفرّج در جاى جاى پهنه زمین مى رود تا به گمانِ خویش, در دیدن جلوه هاى زیباى طبیعت و لمسِ نمادهاى روح بخشِ پیشینیان و درک زیباییهاى اسطوره اى, گوهر معنوى خود را بجوید و گم شده اش را باز یابد

از این نظر, گردشگرى و سیاحت یک تجربه درون گرایانه است. بشر مى خواهد لَختى به چنگ آورد که جان و روحِ خسته, مکدَّر, تاریک و متلاشى شده اش به آزادى, فراخى, لذّت و زیبایى مینوى و ماورایى برسد. مى خواهد از این راه معنویتِ زندگى اش را تأمین و فروریختگیِ درونش را جبران کند

البته اینها یک روى سکّه است. در روى دیگر آن, بر انگیخته شدنِ احساسى در بشرِ متمدن دیده مى شود که او را به شناخت و آگاهى از فرهنگها, تمدنها, سنّت و آداب ملتها و بازکشف پدیدارهاى تاریخیِ نوع و نسل خویش دعوت مى کند. این احساس, بسان گذشته, در افرادى معیّن و محدود وجود ندارد, بلکه عموم مردمان را به حرکت و گردش درآورده است

به هر روى, عوامل و انگیزه هاى گونه گون دست به دست هم داده و گردشگرى را به صورتى فراگیر مورد نیاز بشر امروز درآورده است, تا جایى که هم اکنون به عنوان یک صنعت درخور و سودمند شناخته مى شود

چگونگى بهره گیرى از این صنعت و کوشش براى گسترش آن در کشور اسلامى ما, از جهتهاى گوناگونى نیازمند تحقیق و بررسى است: تبیین مسایلِ مربوط به سیاست, اقتصاد, فرهنگ, ارتباطات و گسترش و مانند آنها. از یک جهت این موضوع به تحقیق و پژوهشهاى حوزوى نیاز دارد; یعنى روشنگرى مسائلى که با احساس دینى و باورهاى اسلامى مردمان این سرزمین پیوند دارند

در این مجال به چگونگى پیوند و معاشرت مسلمانان با جهانگردان غیرمسلمان و احکامى که در این باره وجود دارد, پرداخته خواهد شد. مسائلى که پیوند میان دولت و حکومت اسلامى با حکومتهاى غیرمسلمان را مى نمایاند, خارج از بحث ماست. بنابراین, این نوشتار به روشنگرى پایه هاى تئوریک و نشان دادن چشم اندازهاى فقهى و در نهایت به دست آوردن یک مدل و تئورى واقع بینانه درباره پیوندهاى فردى و مسائلى فقهى پیرامون آن, ویژه خواهد بود

پیش از پرداختن به اصل موضوع, بیان دو نکته ضرور مى نماید

1 . مراد از (غیر مسلمان) همه انسانهایى هستند که در باور نداشتن به اسلام یکسانند. از این کسان با واژه (کفار) یاد مى شود که به طور کلى به سه گروه تقسیم مى شوند: اهل کتاب, مشرک و ملحد. فقیهان براى هر یک از این گروهها تقسیم بندیهاى جزئى و جداگانه بیان کرده اند. اکنون مجال بیان هموندیها و جداییها و تفسیر اصطلاحى هر کلام وجود ندارد اگر چه در لابه لاى بحثها به تناسبِ بحث اشاره به احکام آنان خواهد شد

توجه ما در این نوشتار, بیش تر نسبت به کسانى است که جداى از باورشان به عنوان یک انسان قانونمند, در رفتار و زندگى و یا دست کم در پیوندها و پیوستگیهاى اجتماعى خود, به دیگر انسانها با هر اعتقاد و باورى نگاه و برخوردى انسانى دارند و به موجودیت و حقوق انسانیِ هم نوع احترام مى گذارند. در اصطلاح فقهى به چنین کسانى (کفّار غیر حربى) گفته مى شود; یعنى کافرانى که بر اساس پیمان با مسلمانان به صلح و مسالمت مى زیند. از دو واژه (کفار) و (غیرمسلمان) در این نوشتار, چنین کسانى منظور خواهد بود

2 . در فقه اسلامى, هرگاه سخن درباره موضوعى باشد که به گونه اى پیوستگى میان مسلمان و کافر را در برگیرد, توجه به یک اصل و قاعده فقهى ـ قرآنى ضرورى دانسته مى شود و بدون در نظر داشتن آن قاعده, فقیه حق ندارد درباره آن گزاره, حکم پژوهى کند: (قاعده نفى سبیل) و یا (اصل عزت و برترى اسلام). اساس این قاعده آیات زیر است

* (ولَنْ یجعل اللّه لِلکافرینَ عَلى المؤمنین سبیلاً.)

وخداوند, هرگز, براى کافران راهى براى چیرگى بر مؤمنان قرار نداده است

* (وللّهِ العزّهُ ولِرَسوله وللمؤمنین.)

و عزّت و اقتدار از آنِ خداست و از آنِ پیامبرش و از آنِ مؤمنان

روایت زیر نیز پایه قاعده قرار گرفته;3 اما از جهت سند مورد خدشه است

پیامبر اکرم(ص) فرمود

(الاسلام یعلو ولایعلى علیه.)

اسلام برتر است و هیچ چیزبر آن برترى نمى یابد

این اصل از اصول و قواعدى است که فقها بر پیوستگیهاى گوناگون مسلمانان با کافران و فرعهاى مختلف آن, برابر مى کنند5 زیرا از دلیلها و قواعد ثانویه است و بر دلیلهاى احکام اولیه حکومت دارد

مفهوم قاعده را چنین دانسته اند: خداوند در مقام تشریع و قانون گذاریِ اسلام, حکم و قانونى که سبب چیرگى و برترى یافتنِ کافر بر مسلمان گردد, جعل نکرده است

بنابراین, سخن گفتن درباره معاشرت و مراوده با جهانگردان غیرمسلمان و تعیین پهنه و گستره آن, باید در چارچوب اصل عزّت و سیادتِ مسلمانان و حفظ شخصیت اسلامى باشد. بر پایه این اصل, تنظیم الگو و تئورى آمدوشد و پیوندى که سبب از میان رفتن عزّت و سربلندى مسلمانان شود و یا به نفوذ و چیرگى کافران بینجامد, بى اعتبار خواهد بود

معاشرت مسلمانان با کافران

پیش از آن که احکام رفت وشد با کافران بررسى شود, این مسأله باید مفروض گرفته شود که پذیرش جهانگرد غیر مسلمان در کشور اسلامى جایز است و کافران مى توانند به سرزمینهاى اسلامى وارد شوند و در میان مسلمانان حضور یابند. حکم جواز برابر اصل اوّلى است و در صورتى که حضور آنان با مصالح عمومى مسلمانان و ارزشهاى شناخته شده اسلامى ناسازگارى نداشته باشد اشکالى ندارد. فقیهان درمورد ورود تاجران غیرمسلمان به شهر و کشورهاى اسلامى به جز سرزمین حجاز, بى هیچ شرطى حکم به جواز داده اند

شیخ طوسى مى نویسد

(و اما اهل الذّمه اذا اتّجروا فى سایر بلاد الاسلام ماعدا الحجاز لم یمنعوا من ذلک لانّه مطلق لهم, ویجوز لهم الاقامه فیها ما شاؤوا.)

رفت وآمد بازرگانان اهل کتاب در سرزمینهاى اسلامى, به جز سرزمین حجاز, ناروا نیست, زیرا تجارت ایشان در این شهرها آزاد است و سکونت در آنها به هر مقدار که بخواهند رواست

آمدوشد تاجران غیرمسلمان به سرزمینهاى اسلامى, در صدر اسلام نیز امرى متداول و رایج بود و جز مبلغى که به عنوان گمرگ از آنان گرفته مى شد, محدودیت دیگرى براى ایشان نبود

بى گمان, با ورود توریست به کشور اسلامى, آمدوشد با کافران و یک سلسله پیوندهاى فردى و روزمره با ایشان, در زندگى مسلمانان, پرهیز ناپذیر خواهد بود. بنابر این مسایل زیر درخور بررسى و پژوهش اند

* آیا معاشرت مسلمانان با غیر مسلمان جایز است

* این معاشرت تا چه مرزى مى تواند گسترش یابد

* در فقه اسلامى چه حدودى براى آن بیان شده است

جایز بودن معاشرت

قانون و اصل اوّلى جایز بودن معاشرت و آمد و شد میان تمامى انسانهاست. ساختار وجودى انسان به گونه اى است که بدون ارتباط با هم نوع و داد وستد همه جانبه: فکرى, جسمى, روحى و مادى با دیگر انسانها نمى تواند به زندگى ادامه دهد و به خواسته ها و تکامل حیات خویش برسد. بدین جهت او را موجودى بالفطره اجتماعى دانسته اند. هر میزان که تعامل و تبادل و مشارکت خود را با انسانها افزون کند و قلمرو پیوندش را در میان آدمیان بگسترد, موفقیت و پیشرفت او در زندگى و بهره مندى در آفرینشهاى خداوند بیش تر خواهد بود. اسلام نیز پیوستگى و پیوند مسلمانان به عنوان انسانهایى که نیازمند ارتباط با هم نوعان خود هستند, نادیده نگرفته است و قانونهاى فقهى, آمدوشد و پیوند با کسانى که کیش و مذهب دیگر دارند, نفى و طرد نمى کند, بلکه به آن شکل و چهارچوب قانونى مى بخشد

براى جایز بودن معاشرت مسلمانان با کافران, دلیلهایى از آیات قرآن, سنّت, تاریخ و سیره پیامبر(ص) و امامان(ع), سیره مسلمانان و نیز قاعده ها و دلیلهاى فقهى, یافت مى شود. در این جا, با توجه به مجال بحث به چگونگى دلالت آنها مى پردازیم

کتاب و سنّت

در قرآن و احادیث چند دسته ازآیات و روایات دیده مى شود که از آنها نه تنها جایز بودن آمدوشد و همزیستى دانسته مى شود که به مسلمانان دستور مى دهد با کافران هم پیمانِ خود, هم زیستى مسالمت آمیز و پیوند و رفتارى انسانى, پسندیده و نیکو و همراه با گذشت داشته باشند

1 . پذیرش صلح و هم زیستى

(واِن جنَحُوا لِلسَّلم فَاجْنَح لها وتوکّل على الله انّه هو السَّمیع العلیم.)

هرگاه دشمنان به صلح و همزیستى گراییدند تو نیز به آن بگرا و بر خدا توکل کن; زیرا اوست شنواى دانا

از تعبیر آیه دانسته مى شود که صلح و همزیستى میان انسانها آن چنان خوش آیند و دوست داشتنى است که بشر باید به آن عشق بورزد و به سوى آن بال و پربگشاید, همان گونه که جوجه به سوى مادر که آغوش او را محل امن و آسایش مى داند, بال و پر مى گشاید

در منطق قرآن صلح و همزیستى اساسى ترین اصل در برقرارى پیوستگیها میان پیروان ادیان است. به همین دلیل مسلمانان را موظف مى داند که پیشنهادهاى قراردادِ صلح را تا آن جا که با هدفهاى اصیل اسلام ناسازگارى نداشته باشد, با آغوش باز بپذیرند

در آیات دیگر, خداوند به مسلمانان دستور مى دهد که اگر به شما پیشنهاد صلح و مسالمت دادند, بر درستى آن تحقیق و جست وجو کنید و نگویید چون مسلمان نیستند, مسالمت و همزیستى با ایشان را نمى پذیریم

على(ع) در فرمان خود به مالک اشتر مى نویسد

(ولاتدفعنَّ صلحاً دعاک الیه عدوّک و للّه فیه رضیَ, فإنّ فى الصلح دَعَهً لجنودک و راحهً من هُمومک وأمناً لبلادکَ.)

و از صلحى که دشمن تو را بدان خواند, و رضاى خدا در آن بود, روى متاب که آشتى, سربازان تو را آسایش رساند. و از اندوه هایت برهاند و شهرهایت ایمن ماند

2 . بخشش و گذشت

(وُدَّ کثیر من اهل الکتاب لو یَردُّونکم مِن بعد إیمانکم کفّاراً حسداً مِن عند أنفسهم من بعد ما تَبیّن لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره…)

بسیارى از اهل کتاب از روى حسد دوست داشتند شما را پس از ایمانتان به کفر برگردانند, پس از آن که حق بر آنان آشکار گشت, پس ببخشید و درگذرید تا آن که خدا فرمانش را بتحقق آرد

(فَاصْفحِ الصَّفحَ الجمیل.)

پس [از دشمنان] گذشت کن گذشتى نیکو

مرحوم علامه طباطبایى ذیل آیه مى نویسند

(دروغزن خواندن و ریشخندهاى کافران تو را از انجام رسالت باز ندارد. آنان را نادیده بگیر و در گذر بى آن که دربرابر آنان زبان به سرزنش بگشایى و بگو مگو کنى.)

گروهى پنداشته اند, دستور بخشش و گذشت در برابر نارواییهاى کافران به دوران زندگى پیامبر در مکّه محدود بوده و پس از هجرت به مدینه و قدرت یافتن مسلمانان و آمدن دستور جهاد, این دستور نسخ شده است, ولى با توجه به آمدن این دستور در سوره هاى مدنى, روشن مى شود که آن یک دستور عمومى و ابدى است. گذشته از این, دستور گذشت با دستور جهاد ناسازگارى ندارد; زیرا هر یک از آن دو جاى ویژه به خود دارند

این دسته از آیات به مسلمانان سفارش مى کند که در برخورد با کافران, اگر رفتار ناهنجار و خشونت و نامهرى دیدند, رفتارى برابر از خود نشان ندهند, بلکه در آمدوشد با آنان بردبار و داراى گذشت باشند

نمونه اى از بخشش و گذشت و بردبارى در برابر کافران, در روایات

على(ع) مى فرماید

(شخصى یهودى که از پیامبر(ص) پولى طلب داشت آن را مطالبه کرد

پیامبر به او فرمود: الآن پولى ندارم به تو بدهم. یهودى گفت: من از تو جدا نمى شوم, مى نشینم تا طلبم را بگیرم. پیامبر تا پایان روز در کنار او نشست, تا شاید طلب او فراهم شود. در این مدت یاران پیامبر مى آمدند و او را بر انجام چنین کارى تهدید مى کردند, ولى پیامبر به ایشان مى فرمود

چرا با او چنین مى کنید؟

مى گفتند: اى پیامبر خدا چرا اجازه مى دهید یک یهودى شما را حبس کند! پیامبر(ص) فرمود

پروردگارم مرا نینگیخته است که درباره کسانى که با مسلمانان در پیمان مى زیند, و نه هیچ کس دیگرى ستم روا دارم.)

بى گمان این جریان در مدینه بوده است. وقتى که پیامبر داراى نفوذ و مسلمانان قدرت و توان مقابله و برخورد با یهودیان مدینه را داشته اند. از همین روى, یاران به گمان این که این جسارت شخص یهودى نسبت به پیامبر درخور گذشت نیست, او را سرزنش و تهدید مى کردند, ولى پیامبر به آنان فرمود که اسلام بخشش و گذشت را درباره هر انسانى مسلمان یا غیرمسلمان روا مى داند

3 . پرهیز از ستم و دست اندازى


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله آیا طبیب ضامن است؟ در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله آیا طبیب ضامن است؟ در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آیا طبیب ضامن است؟ در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آیا طبیب ضامن است؟ در word

اشاره  
1 – تعیین محدوده بحث  
الف – معانى ضمان و موارد استعمال آن  
ب – ضمان کدام طبیب ضامن است؟  
ضمان طبیب جاهل  
ضمان طبیب مقصر  
2 – اثبات ضمان طبیب  
الف – نظر مشهور: (ضمان طبیب)  
1 – روایات  
2 – قواعد فقه و حقوق (19)  
3 – اجماع  
ب – نظر غیر مشهور (عدم ضمان طبیب):  
ارزیابى دلایل دو گروه:  
ایرادات وارده بر دلایل غیر مشهور (29) :  
3 – عوامل سقوط ضمان طبیب  
1 – تحصیل برائت: (30)  
2 – عرف و عادت  
3 – فقدان عمد و سوء نیت  
4 – رضایت ‏بیمار  
جمع بندى  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله آیا طبیب ضامن است؟ در word

1- عضو هیئت علمى مجتمع آموزش عالى قم وابسته به دانشگاه تهران
2- روضه کافى، ص 245
3- حدیث کافى، ج 5، ص 292، حدیث 1
4- جواهر الکلام، ج 43، ص 50
5- روضه کافى، حدیث‏شماره 545
6- مسئولیت مدنى ناشى از خطاى شغلى پزشک از شجاعپوریان، ص 6-35 به نقل از المسؤولیته الاطباء دکتر ابراشى
7- وسائل الشیعه، ج 18، ص 221
8- کنزالعمال، ج 10، ص 15
9- اسراء/ 36
10- یونس 36
11- شرایع، محقق کتاب الدیات; جواهر الکلام، ج 43، ص 44; مجمع البرهان، محقق اردبیلى، کتاب الدیات، ریاض‏المسائل ج 2، ص 596 و ;
12- ر.ک: جواهر، ج 43، ص 44; مجمع البرهان، اردبیلى، کتاب الدیات، ص 1; تحریر الوسیله، ج 2، ص 561، مساله 5 و مبانى تکملهه المنهاج، ج 2، ص 221، مساله 224
13- مائده: 32
14- مسؤولیت مدنى پزشک، ص 69
15- روضه کافى، حدیث 545
16- ر.ک: جواهر الکلام، ج 43، ص 45; جامع المدارک، خوانسارى، ج 6، ص 188; منتاح الکرامه، ج 10، ص 270; لمعه و شرح لمعه، ج 2، کتاب الدیات; تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الدیات موجبات ضمان، مساله 4; الفقه، سید محمدحسین شیرازى، ج 90، ص 74 و مبانى تکمله المنهاج آقاى خویى، ج 2، کتاب الدیات، مساله 224 و ;
17- وسائل‏الشیعه، ج 19، ص 195، باب 24 از ابواب موجبات الضمان، حدیث 1 و 2
18- همان
19- براى آگاهى بیشتر به این قواعد به کتابهایى از قبیل: قواعد الفقهیه آقاى میرحسن بجنوردى و آقاى مکارم شیرازى و مسئولیت مدنى دکتر کاتوزیان، و حقوق مدنى، ج 2، اثر نگارنده مراجعه کنید
20- جواهر الکلام، ج 43، ص 46 و شرایع محقق حلى، و مبانى تکمله المنهاج، ج 2، ص 221 و غنیه ابن زهره و شهید ثانى در شرح لمعه و ;
21- سرائر، کتاب الحدود، باب النفوس
22- الفقه، ج 90، ص 76
23- مسؤولیت مدنى پزک، از شجاعپوریان زیر نظر دکتر کاتوزیان
24- تحریر الوسیله، ج 2، ص 565
25- روضه کافى، ص 4-193، حدیث 229 و 230
26- همان
27- کافى، ج 6، ص 53
28- براى آگاهى بر ایرادات، به کتاب «الفقه‏» شیرازى، ج 90 و مسئولیت مدنى پزشک از شجاعپوریان مراجعه نمایید
29- ر.ک: جواهر الکلام، ج 43 و جامع المدارک، ج 6 و ;
30- جواهر الکلام، ج 43، ص 44; لمعه و شرح لمعه، کتاب الدیات; سرائر، کتاب الدیات; تحریرالوسیله، ج 2، کتاب الدیات; جامع المدارک، ج 6، کتاب الدیات; مبانى تکمله المنهاج، ج 2، کتاب الدیات و ;
31- پاره اى از این مباحث از کتاب مسئولیت مدنى پزشک شجاعپوریان نقل شده البته با اختلاف نظرى که هست

اشاره

در شریعت اسلام فراگیرى علوم مورد نیاز جامعه از قبیل علم طب واجب کفایى بوده و بر تمامى کسانى که توان و امکانات و زمینه تحصیل چنین علمى را دارند واجب است تا حد رفع نیاز، آن را فراگیرند و نیاز جامعه را برطرف کنند

در دستورات اسلامى به بهداشت و امور پزشکى توجه خاصى مبذول شده و بهداشت از ارزش والایى برخوردار است تا جایى که «علم الابدان‏» در کنار «علم الادیان‏» قرار مى‏گیرد چنانکه رسول‏خدا«صلى الله علیه وآله وسلم‏» فرمود: «العلم علمان: علم الابدان و علم الادیان.» (2)

از سویى بر بیماران واجب است در صورت ابتلا به امراضى که اگر به طبیب مراجعه نکنند ممکن است موجب هلاکت آنان و یا نقص عضو و یا قوه اى از قواى جسمانى آنان گردد، به طبیب مراجعه و خود را معالجه کنند و حق تعلل و کوتاهى را ندارند. دلیل این مطلب، حدیث: لا ضرر و لاضرار.» (3) و آیه: «و لا تلقوا بایدیکم الى التهلکه‏» (بقره / 195) و احادیثى دیگر از قبیل: «تداووا فان الذى انزل الداء انزل الدواء.» و «ان موسى علیه السلام مرض فعاده بنو اسرائیل و وصفواها له دواء فامتنع منه، فاوحى الله الیه ان الله یامره بذلک و الا لم یشغه‏» (4) و روایاتى دیگر که نیاز به نقل همه آنها نیست

از سوى دیگر بر طبیب نیز علاج امراضى که اگر از معالجه آن امتناع نماید، موجب هلاکت‏یا نقص عضو و قواى جسمانى مى‏گردد، واجب است و امتناع و خوددارى از علاج علاوه بر حرمت، ضمان نیز دارد. در حدیثى ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: عیسى مسیح علیه السلام چنین مى‏فرمود: اگر طبیبى مداواى مجروحى را ترک کند (یعنى از معالجه جراحات بدن مریض به هر دلیلى امتناع ورزد) با وارد کننده جرح، شریک است چرا که شخص وارد کننده جرح قصد فساد (و آزار رسانى) مجروح را داشته است و آن کسى هم که توانایى مداوا را دارد ولى از معالج امتناع مى‏ورزد فساد او را طالب است، (5) یعنى همانطورى که وارد کننده جرح مقصر و ضامن است، طبیب ممتنع نیز ضامن است. بنابراین طبیب حق امتناع از معالجه را ندارد

با وجود اینکه طبیب و طبابت در بینش اسلامى و همچنین در جوامع بشرى در طول تاریخ از منزلت والایى برخورد بوده و هست، و در عین حال بر بیماران واجب است‏به آنان براى علاج امراضشان مراجعه نمایند، و بر آنان نیز علاج بیمار واجب و امتناع از آن حرام است، بالاخره طبیب یک انسان است و از مقام عصمت‏برخوردار نیست و مانند هر انسان دیگرى ممکن است مرتکب خطا یا اشتباه شود، و در بعضى از مواقع نیز على‏رغم سعى و تلاش پزشک و عدم وقوع هر گونه اشتباهى ممکن است معالجات پزشک منجر به ایراد خسارات مالى و جانى بیمار گردد. اینک سؤال این است که آیا طبیب مسئول اعمال خویش و ضامن جبران خسارات وارده مى‏باشد یا نه خطاى طبیب ضمان آور نیست و بر فرض اگر ضمانى داشته باشد همانند خطاى قاضى باید از بیت المال پرداخت‏شود؟

براى پاسخ روشن به این سؤال باید نخست محدوده بحث از جهات گوناگون (از قبیل اینکه: منظور از ضمان، ضمان قهرى است‏یا قرار دادى؟ و یا منظور از طبیب، طبیب جاهل است‏یا حاذق؟ خطاکار و مقصر است‏یا محتاط و بى تقصیر؟ و بالاخره عمل طبیب مصداق خطاى محض است‏یا شبه عمد؟ و امثال اینها) روشن شود، و پس از روشن شدن محدوده بحث، آنگاه ضمان و عدم ضمان طبیب طبق ادله بررسى شود تا معلوم گردد که طبیب ضامن است‏یا نه، و بر فرض ضمان، آیا راهى براى سقوط ضمان وجود دارد که بالاخره ذمه طبیب از ضمان برى شود یا نه؟ لذا در این مقاله این مبحث تحت عناوین ذیل مورد توجه و بررسى قرار مى‏گیرد: 1 – تعیین محدوده بحث. 2 – اثبات ضمان طبیب. 3 – عوامل سقوط ضمان طبیب

1 – تعیین محدوده بحث

در ذیل این عنوان ابتدا باید معناى ضمان طبیب روشن گردد و سپس معلوم گردد که منظور از طبیب کدام طبیب است؟ حاذق یا جاهل، مقصر یا محتاط؟ و همچنین باید روشن گردد که تنها برخى از اطبا مانند جراحان ضامن اند یا همه اطبا، اعم از طبیب عمومى یا متخصص، جراح یا غیر آن و اعم از از روان پزشکان و غیر آنها، و آیا عمل طبیب که ضمان آور است مصداق خطاى محض است‏یا ;؟

الف – معانى ضمان و موارد استعمال آن

کلمه ضمان، در اصطلاح فقها به معناى «تعهد» و بر عهده گرفتن است و در حقوق کنونى احیانا مرادف با «مسئولیت‏» نیز به کار مى‏رود. موارد استعمال ضمان و مشتقات آن در فقه و حقوق مدنى چندان است که به دشوارى مى‏توان همه موارد و معانى گوناگون را برشمرد، ولى تقسیم این موارد و گروه بندى معانى مشابه، مى‏تواند به شناخت مفهوم ضمان کمک شایانى کند

1 ضمان ناشى از عقد: ضمان ناشى از عقد همان ضمان قراردادى است که مثلا در عقد بیع، فروشنده و خریدار در مقابل یکدیگر ضامن هستند، یعنى بایع متعهد و ضامن است که مبیع را به مشترى تسلیم نماید، چنانکه مشترى نیز متعهد و ضامن است که ثمن را به بایع بپردازد و در صورت مستحق للغیر در آمدن هر یک از مبیع و ثمن بایع و مشترى ضامن درک آن مى‏باشند و بالاخره ضمان عقدى همان است که در اصطلاح حقوق کنونى از آن به مسئولیت قراردادى یاد مى‏کنند

2 ضمان قهرى: عبارت است از مسئولیت انجام امرى یا جبران ضررى که بدون وجود هر گونه قرار داد و عقدى بین اشخاص به طور قهرى و به حکم قانون حاصل مى‏شود، مانند ضمان ناشى از غضب، اتلاف، تسبیب و امثال اینها. قدر مشترک این گروه از ضمان، ناخواسته بودن آنها است‏یعنى ضامن قصد ندارد خود را ملتزم به امرى نماید، لکن قانون این مسؤولیت را بر او تحمیل مى‏کند

3 عقد ضمان: عقد ضمان طبق ماده 684 ق. م. «عبارت است از اینکه شخصى مالى را که بر ذمه دیگرى است‏به عهده بگیرد ;» و این نوعى انتقال دین بوده که با عقد مزبور، دین از ذمه مدیون اصلى به ذمه ضامن منتقل شود

پس از روشن شدن معانى ضمان و موارد استعمال آن، اینک مى‏خواهم ببینم که ضمان طبیب با کدام یک از این سه معنا قابل تطبیق است، آیا ضمان عقدى و قرار دادى است؟ یاعقد ضمان است که ضمان و مسئولیتى که بر عهده دیگرى بوده و به وسیله عقدى به خود انتقال داده است؟ یا اینکه هیچ یک از این دو نیست‏بلکه ضمان قهرى و الزامى خارج از قرار داد است؟ معلوم است که ضمان طبیب از قبیل ضمان قهرى است، یعنى ضمان ناخواسته اى است که طبق قانون بر او تحمیل مى‏گردد، چون طبیب با کسى چنین قرارى نبسته است که اگر خسارتى وارد شده من آن را جبران مى‏کنم و یا عقدى در میان نیست که بر اساس آن عقد و قرار بتوان طبیب را ملزم نمود

در سال 1833 م. موضوع مسئولیت پزشکان در دیوان کشور فرانسه مطرح گردید و دیوان کشور فرانسه راى داد که دو ماده 1382 و 1383 قانون مدنى فرانسه که مربوط به ضمان قهرى است‏به طور کامل قابل تطبیق بر مسئولیت پزشک است. بنابراین مسئولیت طبیب قهرى است، از آن زمان به بعد محاکم فرانسه بر این مبنا حکم مى‏کردند، تا اینکه در سال 1936 مجددا موضوع مسئولیت پزشکان در دیوان کشور فرانسه مطرح گردید. دیوان کشور این بار راى به قراردادى بودن ضمان طبیب داد، زیرا بالاخره بین طبیب و بیمار قرار داد معالجه وجود دارد، گر چه قرارداد معالجه تعهد به شفاى بیمار نیست، لکن قرار داد اقتضا مى‏کند که تلاش صادقانه و آگاهانه که از وجدانى آگاه سرچشمه مى‏گیرد و با اصول علمى ثابت هماهنگ باشد به کار بندد و اخلاق طبیب به آنچه که عقد بر وى تحمیل کرده است ولو اینکه غیر عمدى باشد موجب مسئولیت قراردادى شود. (6)

ولى حق این است که قرار داد معالجه باعث ضمان نمى‏گردد، چون اگر طبیب طبق قرارداد عمل نکند مقصر است و طبیب مقصر قطعا ضامن است و آن از محدوده بحث‏خارج است و اگر حاذق بود و تمام توانش را نیز به کار گرفته است اما منجر به مرگ بیمار شد، قرارداد معالجه نمى‏تواند ضمان آور باشد تا ضمان او ضمان قراردادى باشد، بلى ممکن است ضمان قهرى داشته باشد که باید به آن بپردازیم

ب – ضمان کدام طبیب ضامن است؟

منظور از طبیب از یکسو قطعا قشر خاصى از طبیب نمى‏باشد. یعنى بحث ضمان طبیب، اختصاص به جراحان، یا پزشکان عمومى یا روانپزشکان یا دامپزشکان ندارد، بلکه هر طبیبى مسئول اعمال خود و ملزم به جبران خسارات وارده جانى و مالى مى‏باشد، یعنى اگر از ادله، ضمان طبیب استفاده شد، فرقى نمى‏کند که یک طبیب عمومى با تجویز دارویى موجب تلف یا نقص عضو مریض گردد و یا یک جراح متخصص در اثر عمل جراحى قلب یا مغز و یا ;باعث تلف آن شخص گردد و یا روانپزشکى دراثر دادن برق در چند جلسه، به مریض و یا تجویز داروئى مریض خود را ناقص و یا از بین ببرد و یا دامپزشکى در اثر معالجات خود حیوان را تلف نماید، ضامن خواهد بود

از سوى دیگر یقینا این بحث که طبیب ضامن است‏یا نه؟ مخصوص برخى از اطبا است‏یعنى در طبیب حاذق محتاط که همه تلاش خود را به کار بسته است این بحث مطرح است که آیا ضامن است‏یا نه؟ وگرنه ضمان طبیب قاصر یا مقصر قطعى است و کسى به عدم ضمان آنها نظر نداده و محل خلاف هم نیست تا مورد بحث قرار گیرد که ذیلا به نحو اختصار به آنها اشاره مى‏شود

ضمان طبیب جاهل

حذاقت و دانایى شرط اول و رکن رکین طبابت است، و تصدى شغل پزشکى و دامپزشکى و دیگر شعب مربوط به آن اگر بدون آگاهى لازم باشد و موجب مرگ یا ضایعه اى در عضو یا قوه اى از قواى انسان شود، فرد ضامن دیه نفس یا عضو آسیب دیده خواهد بود

در این رابطه نظر فقهاى شیعه و سنى و حقوقدانان هماهنگ بوده و روایات وارده از طرق شیعه و سنى دلیل بر این مطلب است، به عنوان نمونه به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم

در حدیثى از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت‏شده است که فرمود

«بر امام واجب است که علماى فاسق و پزشکان جاهل و ; را زندانى کند.» (7)

زیرا علماى فاسد عقاید و دین مردم و پزشکان جاهل جسم مردم را تباه و فاسد مى‏کنند، پزشکان جاهل نه تنها دردهاى جسمى و روانى افراد جامعه را تخفیف نمى‏دهند بلکه بر آنها مى‏افزایند و گاه ممکن است آنها را تا سر حد مرگ بکشانند

در حدیثى دیگر از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم هم نقل شده

«من تطبب و لم یکن بالطب معروفا فهو ضامن‏» (8) یعنى کسى که به امر پزشکى بپردازد و از قبل دانش آن را نیاموخته باشد ضامن و مسئول است

در قرآن کریم نیز از عمل به ظن و گمان مخصوصا در کارهاى مهم از قبیل جان و سلامت انسان بشدت نهى شده و گفته شد: «لا تقف ما لیس لک به علم‏» (9) و در آیه دیگر گفته شد: «ان الظن لا یغنى من الحق شیئا» (10) بنابراین کارها باید براساس علم و آگاهى صورت گیرد نه ظن و تخمین و گمان

بر اساس ضوابط فقهى و قاعده ضمان نیز وقتى افراد جاهل و نا آگاه مبادرت به خدمات پزشکى نمایند و به جاى اصلاح بیمار و علاج بیمارى او باعث فساد و تباهى او گردند باید در قبال اعمال خویش مسئول باشند و اگر طبابت آنها منجر به فوت بیمار گردد، ضامن دیه نیز خواهند بود. فقها در این باره اتفاق نظر دارند (11)

در تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامى آمده است: هر گاه بر اثر «عدم مهارت‏» قتل یا ضرب یا جرح واقع شود در حکم شبه عمد است و جانى مسئول پرداخت دیه است

به هر حال در مسئولیت و ضمان طبیب جاهل تردیدى نیست و بحث مقال ما هرگز مربوط به آن نخواهد بود

ضمان طبیب مقصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله پیوستن علم قاضى به بیّنه یا اقرار در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله پیوستن علم قاضى به بیّنه یا اقرار در word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پیوستن علم قاضى به بیّنه یا اقرار در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پیوستن علم قاضى به بیّنه یا اقرار در word

بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى:  
بررسى مسأله یاد شده در دو مقام صورت مى گیرد:  
1 پرداخت دیه در قتل خطأى محض  
2 شروع به رجم  
3 فرار از حفره رجم  
4 بخشیدن بَزَه کار  
دلیل مسأله:  
5 توبه بَزَه کار  
مناط حکم در روایات  
خلاصه بحث  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پیوستن علم قاضى به بیّنه یا اقرار در word

1 (تحریرالوسیله), امام خمینى, ج2, کتاب قضاء, مسأله8, از صفات قاضى; (جواهر الکلام), شیخ محمد حسن نجفى, ج88/40; ج366/41

3 رجال نجاشى, ترجمه منبه بن عبداللّه, شماره

4 نجاشى پس از ذکر نام وى و برادرش حسن, کلمه (ثقه) را به کار برده که بنابر یک احتمال درباره اوست. همچنانکه ابن عقده, برادر وى را اوثق از وى دانسته است (ر.ک: مجمع رجال الحدیث, ترجمه حسین بن علوان) که ظهور در این دارد که وى نیز ثقه است, هر چند شمارى از اسا تید در استظهار وثاقت, از کلمه (اوثق) نسبت به شخص مفضل علیه تردید دارند, ولى ظهور افعل تفضیل در اشتراک مفضل و مفضل علیه در صفت واحد است

5 رجال کشى, ج2, ترجمه محمد بن سالم بیاع القصب

6 در کلمه صلح, ابهامى وجود دارد. شمارى آن را مطلق مصالحه گرفته اند

ولى با توجه به آن که روایت در مقام زدودن پندار ضمان عاقله است و در مطلق مصالحه, چنین پندارى نیست, بنابراین, چنین برداشتى درست نیست

7 در تمام مدت امامت موسى بن جعفر(ع) و در برهه اى از امامت امام صادق(ع) که وى به تحمل و نقل حدیث و وکالت امام موسى کاظم(ع) مشغول بوده; یعنى چیزى بیش از چهل سال, شیعه او را به وثاقت و امانت مى شناخته است

 8 اقرار العقلاء, على انفسهم جائز

9(موازین قضایى از دیدگاه امام خمینى), استفتاءات مربوط به دادگاههاى کیفرى, مسأله 5

10(مبسوط), شیخ طوسى,ج4/8

11(مسالک الافهام), شهید ثانى,ج430/2

12(غنیه), ابن زهره, چاپ شده در (سلسله الینابیع الفقهیه), ج201/23

13 (وسائل الشیعه), شیخ حر عاملى, ج18,باب14,از ابواب حد زنا,ح1,3,4

14 همان, ح2

15مراد احادیثى است که در مورد عفو ـ فرار از حفره رجم ـ توبه و شروع به رجم وارد شده و در بحثهاى آینده به آن خواهیم پرداخت

16مراد از تنقیح مناط و معناى رایج آن نزد اصولیان اهل سنت نیست; زیرا تنقیح در اصطلاح آنان در مواردى به کار مى رود که در یک نص شرعى, شارع حکمى را به سببى نسبت دهد و همراه با آن سبب,اوصافى را ذکر کند که تأثیرى در حکم ندارند.در این حالت لازم است چنین اوصافى را در حکم معتبر ندانیم, تا حکم توسعه یابد; یعنى فى الواقع از میان اوصاف متعددى که ذکر شده و مى تواند مشعر بر علیت باشد,یکى را برمى گزینیم. امّا اگر شارع, وصف, یا شرطى که مشعر بر علیت باشد, ذکر نکرده باشد و فقیه, با استدلال و استنباط خویش, علت را بیابد, به آن تخریج مناط گفته اند (المستصفى, غزالى ج233/2)

مراد ما از تنقیح مناط در این نوشتار معنایى اعم از هر دوست.علماى امامیه در صورتى که مناط حکم, به گونه قطعى شناخته شود, آثار مترتب بر آن را به دلیل حجت بودن قطع, معتبر مى دانند

17شمارى اطلاق عنوان قیاس بر چنین موردى را از باب مسامحه مى دانند

18(وسائل الشیعه),ج18, باب15, از ابواب حدّ زنا,ح1

19 دلیل بر ثقه بودن وى از دیدگاه ما, روایت اجلاء, همانند ابن ابى عمیر ـ صفوان,جعفر بن بشیر, موسى بن قاسم, عبداللّه بن مغیره, فضالهبن ایوب و… است. نجاشى نیز, در مورد وى و برادران وى گفته است

(روى الجمیع عن ابى عبداللّه(ع) وکان الحسین اوجههم.)

هر چند شمارى این احتمال را مطرح مى کنند که اوجه و اوثق از دیگرى بودن, به معناى وجیه و ثقه بودن شخص نیست, ولى چنین احتمالى, خلاف ظاهر است و به هر حال, روایت بسیار بزرگان از وى, براى ثقه بودن او, کافى است.دلالت روایت اجلاء بر ثقه بودن شخص, بحثى است رجالى و مورد اختلاف که بررسى آن مجال دیگرى را مى طلبد

20(وسائل الشیعه), ج18, باب15, از ابواب حدّ زنا,ح4

21(شرایع الاسلام), محقق حلّى,ج152/4

22 (جواهر الکلام), شیخ محمد حسن نجفى, ج293/41

23(سرائر),ابن ادریس,ج491/3

24 (الدرّ المنضود فى احکام الحدود), گلپایگانى, ج174/1

5 (سرائر), ابن ادریس, چاپ شده در (سلسله الینابیع الفقهیه), ج224/23

26 (مسالک الافهام), شهید ثانى, ج426/2

27 (تهذیب), شیخ طوسى, ج127/10, ح506

28 (معجم رجال الحدیث), سید ابوالقاسم خوئى, ترجمه طلحه بن زید

29 رجال نجاشى, ترجمه محمد بن یحیى خثعمى و محمد بن یحیى الخزاز

30 (الفهرست), شیخ طوسى, شماره 362; (رجال نجاشى), ترجمه طلحه بن زید

31 همان

32 (وسائل الشیعه), ج18, باب18, از ابواب مقدمات الحدود, ح3

33 همان, ح4

34 با توجه به آن که معتبره طلحه بن زید, تنها درباره دزدى بوده, ولى فتواى اصحاب, مطلق و شامل تمامى حدود است, روشن مى شود که در توسعه حکم عفو, به این روایت نیز عمل کرده اند و یا خود بدان, سندِ قابل اعتمادى داشته اند

35 (جواهرالکلام), شیخ محمد حسن نجفى, ج307/41

36 (خلاف), شیخ طوسى, چاپ شده در: (سلسله ینابیع الفقهیه), ج40, مسأله 13

37 ولى کسانى چون: شیخ مفید و ابن زهره و ابوالصلاح بر این باورند که: حاکم حق گزینش یکى از دو امر: اقامه حدود و بخشش را دارد. ر.ک: (مقنعه), شیخ مفید25/; (کافى), ابوالصلاح حلبى68/; (غنیه), ابن زهره23/

38 سوره (مائده), آیه 33

39 (وسائل الشیعه), ج18, باب31 از ابواب مقدمات حدود, ح1

40 همان, باب 16 از ابواب مقدمات حدود, ح3

41 همان, ح4

42 (عده الاصول), شیخ طوسى, ج386/1

43 (ریاض المسائل), سید على طباطبایى, ج465/2

44 (وسائل الشیعه), ج18, باب 15 از ابواب حد زنا, ح4

45 همان, باب 36 از ابواب حدّ زنا, ح2

46 سوره (غافر), آیه 84

بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى

(حاکم شرع مى تواند در حق الله و حق الناس به علم خود عمل کند و حد الهى را جارى نماید و لازم است مستند علم را ذکر کند…)

در بابهاى دیگرى از قانون یاد شده در فصلها و بخشهاى مربوط به راههاى ثابت کردن بَزَه لواط (ماده120) مساحقه (ماده128) دزدى (ماده199) و قتل (ماده231) نیز قانونگذار, علم را یکى از راههاى ثابت کردن دعوى دانسته و به تکرار مضمون ماده 105 پرداخته است

ماده هاى یاد شده, از فتاواى حضرت امام خمینى, قدّس سرّه, در تحریر الوسیله گرفته شده و برابرند با دیدگاه مشهور فقهاى امامیه

در فقه امامیه نیز, اقرار, شهادت و قسامه در کنار علم قاضى از دیگر راههاى ثابت کردن دعوى شناخته شده و آثار ویژه اى بر هر یک از آنان و بیش تر بر اقرار و بیّنه مترتب گردیده است که عبارتند از

1 اگر قتل خطأى محض, با بیّنه ثابت شده باشد, دیه بر عهده عاقله و در صورت ثابت شدن با اقرار بر عهده خود قاتل است

2 هرگاه بَزَه زنا یا لواط با بیّنه ثابت شده باشد, شروع رجم بر عهده شاهدان و در صورت ثابت شدن آن با اقرار, بر عهده قاضى است

3 در اجراى کیفر رجم, هرگاه مجرم از حفره رجم فرار کند, در صورت ثابت شدن بَزَه وى با بیّنه, به محل خود برگردانده و کیفر اجرا خواهد شد و در صورت ثابت شدن با اقرار, وى را رها خواهند کرد

4 هرگاه در بابهاى حدود, بَزَه از راه اقرار ثابت شده باشد, قاضى حق بخشش بَزَه کار را دارد و در صورت ثابت شدن با بیّنه, چنین حقى وجود ندارد

5پذیرش توبه بَزَه کار در بابهاى حدود, بستگى بدان دارد که توبه پیش از اقامه بیّنه صورت گرفته باشد

مسأله مورد بحث در این نوشتار آن است که علم قاضى به عنوان یکى از دلیلهاى ثابت کننده دعوى, به کدام یک از راههاى دیگر (بیّنه و اقرار) پیوسته است و یا در اصل علم قاضى فرق دارد و دسته سوم به شمار مى آید, یا خیر؟

در پایان یادآورى این نکته ضرورى است که در پذیرفتن و نپذیرفتن علم قاضى به عنوان یکى از راههاى ثابت کردن دعوى, مبانى مختلفى وجود دارد که نوشته حاضر در مقام بررسى آن نبوده و با فرض پذیرش حجت بودن علم قاضى به شکل مطلق (در حدود و قصاص و دیات و تعزیرات) مسأله را بررسى مى کند

بررسى مسأله یاد شده در دو مقام صورت مى گیرد

اول: مقتضاى ادله اجتهادى در این مورد چیست؟

دوم: در صورت ناتوانى و کوتاهى دلیلهاى اجتهادى از حل مسأله, مقتضاى اصل عملى چه خواهد بود؟

مقام اول: مقتضاى ادله اجتهادى

بحث از دلیلهاى اجتهادى در دو مرحله صورت مى گیرد

 مرحله اول: آیا در دلیلهایى که عهده دار بیان احکام بارشده بر اقرار و بیّنه هستند, دلالتى لفظى (اطلاق یا عمومى) وجود دارد که علم قاضى را نیز شامل شود؟

مرحله دوم: آیا لسان دلیلهاى یاد شده, به گونه اى هست که بتوان از آنها الغاى خصوصیت کرده و علم را به یکى از آن دو پیوندانید؟

چنانکه در مقدمه ذکر شد, بیّنه و اقرار در جاهاى گوناگونى داراى آثار و احکام جداى از یکدیگر بودند از آن جا که ممکن است علم قاضى در تمامى جاها به بیّنه, یا در تمام جاها به اقرار پیوسته شود و یا در پاره اى از جاها به بیّنه و در پاره اى جاها, به اقرار پیوسته شود, دلیلهاى یاد شده در هر مورد را به شرح و جداى از یکدیگر بررسى خواهیم کرد

1 پرداخت دیه در قتل خطأى محض

فقهاى امامیه, اجماع دارند که در قتل خطأى محض, عاقله, تنها ضامن دیه قتلى هستند که با بیّنه ثابت شده باشد و در صورت اقرار قاتل به قتل خطأى محض, خود وى ضامن خواهد بود

مستند این حکم سه روایت است

حدیث اول: محمّد بن الحسن باسناده عن محمّد بن احمد بن یحیى عن أبى جعفر عن أبى الجوزاء عن الحسین بن علوان عن عمرو بن خالد عن زید بن على عن آبائه(ع) قال

(لا تعقل العاقله الاّ ما قامت علیه البیّنه قال وأتاه رجل فاعترف عنده فجعله فى ماله خاصّه ولم یجعل على العاقله شیئاً.)

 عاقله ضامن هیچ جنایتى نیست, مگر آن که بیّنه بر آن اقامه شده باشد. زید مى گوید: مردى به نزد امام آمد و به قتل اعتراف کرد. پس حضرت دیه را فقط در مال وى قرار داد و چیزى بر عاقله مقرر نفرمود

سند حدیث: مراد از ابى جعفر, احمد بن محمّد بن عیسى است که ثقه است و ابوالجوزاء همان منبه بن عبداللّه است که نجاشى وى را صحیح الحدیث دانسته است.3 حسین بن علوان, عامى است ولى نشانه هایى بر ثقه بودن وى وجود دارد.4 عمرو بن خالد نیز, به دلیل توثیق ابن فضال ثقه است.5 بنابر این, روایت موثقه و یا به اعتبارى معتبره است. علاوه بر آن که حتى اگر ضعیف نیز باشد, عمل اصحاب بدان, جبران کننده ضعف سند شمرده مى شود

دلالت حدیث: ممکن است ابتدا به نظر برسد مقتضاى استثناى یاد شده در روایت آن است که عاقله فقط ضامن قتل خطأى ثابت شده از راه بیّنه است. بنابراین, علم قاضى نیز همچون اقرار سبب ضمان نخواهد شد. لیکن توجه بدین نکته ضرورى است که در این روایت و دیگر روایتهایى که ب ه زودى به بررسى آن مى پردازیم, بیّنه در رویاروى با اقرار مطرح شده است و علم قاضى به عنوان یکى از راههاى ثابت کردن دعوى در نظر نبوده; زیرا بیش تر دعاوى, با تمسک به بیّنه و اقرار و گاه قسامه (در مورد قتل و جرح) حل و فصل مى شده است. بنابراین, هر چند عبارت ( لاتعقل العاقله) مطلق به نظر مى رسد و شامل علم قاضى و حتى قسامه نیز مى شود, ولى در واقع حدیث نسبت به علم قاضى اهمال دارد, نه اطلاق

مثال یاد شده در ذیل حدیث نیز اشاره بدان دارد که مورد ضامن نبودن عاقله در قتل خطأى محض, همان اقرار است

 حدیث دوم: محمّد بن یعقوب عن على بن ابراهیم عن أبیه عن ابن محبوب عن على بن أبى حمزه عن أبى بصیر عن أبى جعفر(ع) قال

(لاتضمن العاقله عمداً و لا إقراراً ولاصلحا.)

عاقله, ضامن قتل عمدى و قتل ثابت شده با اقرار و دیه اى که با مصالحه تعیین شده باشد, نیستند

سند حدیث: تمامى راویان ثقه هستند, مگر على بن ابى حمزه, لیکن با توجه به موضع گیرى شدید امام رضا(ع) در مورد واقفه و طرد و لعن آنان و به کار بردن تعبیرهایى چون: کلاب ممطوره (سگ باران خورده) در مورد آنان, بسیار بعید مى نماید, بزرگانى چون حسن بن محبوب پس از ک ژ راهه روى على بن ابى حمزه از او حدیث نقل کرده باشند. افزون بر این, على بن ابى حمزه, بیش تر عمر خویش را در حال استقامت گذرانده است7 و مدت کمى پس از وقف زنده مانده است و بخش مهم روایات نقل شده از وى, مربوط به حال استقامت اوست. بله, احادیثى که خود واقفه از وى نقل کرده اند, جاى درنگ و تردید است و شاید مربوط به روزگار پس از وقف باشد. بنابراین, روایت معتبره است. افزون بر این, همین حدیث را شیخ طوسى به اسناد خود از نوفلى از سکونى از امام صادق از امام باقر(ع) نقل مى کند که حدیث بنابر سند اخیر موثقه است

دلالت حدیث: از آن جا که برابر روایات متواتر, عاقله به گونه مطلق ضامن قتل خطأى محض شناخته شده است, بنابراین, دو حدیث اخیر قید زننده اطلاقهاى یاد شده خواهند بود و دلالت دارند که در تمامى موردها, از جمله: علم قاضى و قسامه, عاقله ضامن است, مگر در اقرار. یعنى اطلاقهاى باب عاقله, علم قاضى را در بر مى گیرد و حدیث بالا که در مقام تقیید است نیز, علم قاضى را خارج نکرده و زیر پوشش اطلاق یاد شده باقى مى ماند

پرسشى که در این جا به ذهن مى رسد آن است که آیا همچون حدیث پیش نمى توان ادعا کرد که روایات باب عاقله نسبت به علم قاضى اطلاق نداشته و اهمال دارند; زیرا ائمه(ع) در زمان بیان حکم علم قاضى را در نظر نداشته و آن را لحاظ نکرده اند

پاسخ آن است که اطلاق رفض قید است, نه جمع قیود; یعنى نیازى نیست که گوینده در مقام بیان حکم یک ماهیت تمامى قیدهاى آن را لحاظ کند, تا سکوت وى را حمل بر اطلاق کنیم, بلکه همین که به گونه کلى در مقام بیان بوده, ولى قیدى را ذکر نکرده, دلیل بر اطلاق است. البته م عناى این کلام آن نیست که متکلم هیچ گاه قیدهایى را در نظر نمى گیرد, بلکه مراد آن است که در نظر گرفتن این قیدها جهت اطلاق ضرورى نیست, از این روى, اگر بنا به نشانه هایى به دست آوردیم که وى تنها قیدهاى خاصى را در نظر داشته, بى گمان کلام وى, تنها نسبت به آن ق یدها اطلاق خواهد داشت, چنانکه در روایت پیشین چنین بیان داشتیم که: ائمه(ع) در مقام بیان آثار مترتب بر بیّنه و اقرار هستند, نه امورى دیگر. بنابراین, آن را نسبت به علم قاضى داراى اهمال دانستیم, نه اطلاق

در مورد پیوستگى علم قاضى به بیّنه در قتل خطأى محض, با توجه به مناط حکم نیز مى توان استدلال کرد. بدین معنى که علت استثناى اقرار در ضمان عاقله آن است که اقرار قاتل علیه دیگرى بوده, و برابر قاعده اى کلى اقرار عقلا, تنها علیه خود آنان نافذ است.8 بنابراین, اص ل قتل ثابت شده ولى خطأى بودن آن ثابت نمى شود و قتل حکم شبه عمد را یافته, دیه بر عهده خود قاتل خواهد بود. مسلّماً چنین مناطى در علم قاضى وجود ندارد. بنابراین, به بیّنه پیوسته شده و عاقله در این مورد ضامن است. اصل براءت ذمه عاقله از پرداخت دیه نیز در این ج ا درخور تمسک نیست; زیرا با وجود اطلاق ادله شکى باقى نمى ماند تا به اصل عملى مراجعه شود

 امام خمینى, در پاسخ این استفتاء که هرگاه قتل خطأى محض با علم قاضى ثابت شود, دیه بر جانى است یا بر عاقله؟ چنین پاسخ داده است

(در موردى که علم قاضى معتبر است دیه بر عاقله است.)

2 شروع به رجم

مشهور فقهاى شیعه بر این باورند در صوت ثابت شدن زنا با اقرار, بر امام واجب است که رجم را شروع کند و در صورت ثابت شدن با بیّنه, شروع رجم بر عهده شهود است

شمارى نیز این حکم را استحبابى دانسته اند.11 سؤال آن است که در خصوص علم قاضى چه کسى آغازگر رجم خواهد بود؟

از میان فقهاء کم تر کسى بدین مسأله پرداخته است. تنها ابن زهره در چگونگى رجم مى نویسد

(ویبدأ الامام بالرجم فیما یثبت بعمله او باقرار و یبدأ الشهود فیما یثبت بشهادتهم.)

هرگاه زنا با علم قاضى, یا اقرار ثابت شود, امام رجم را آغاز مى کند و در مواردى که با گواهى گواهان ثابت شده باشد, آنان رجم را آغاز خواهند کرد

به نظر مى رسد کلمه (عمله) تصحیف (علمه) است. بنابراین, از نظر وى هرگاه زنا با علم قاضى ثابت شود, امام آغازگر رجم خواهد بود

در مورد چگونگى رجم زناکار محصن, روایاتى وجود دارد که به گونه مطلق, امام را آغازگر رجم مى دانند13, ولى روایت مرسلى وجود دارد که چنین اطلاقى قید زده و همین, مبناى فتواى مشهور قرار گرفته است

حدیث سوم: محمّد بن یعقوب عن محمد بن یحیى عن احمد بن محمّد عن ابن فضال عن صفوان عمن رواه عن أبى عبدالله(ع) قال

(إذا أقرّ الزانى المحصن کان أوّل من یرجمه الإمام ثمّ الناس فإذا قامت علیه البیّنه کان أوّل من یرجمه البیّنه ثم الإمام ثمّ الناس.)

اگر زناکار محصن به گناه خویش اقرار کند, نخستین کسى که او را رجم مى کند امام و پس از وى مردم هستند و اگر جرم وى با بیّنه ثابت, شود, نخستین کسانى که وى را رجم مى کنند, شاهدان, پس از آن امام و سپس مردم هستند

سند حدیث: حدیث تا صفوان موثق و از وى به بعد مرسل است. ولى خواه بر مبناى کسانى که مراسیل صفوان را همچون مسانید وى مى دانند و خواه به دلیل عمل اصحاب, عمل بدان مانعى ندارد

دلالت حدیث: اما از حیث دلالت اطلاق یا عمومى در آن وجود ندارد که علم قاضى را شامل شود; زیرا بنابر آنچه که پیش از این گذشت, در تمامى احادیث این باب15, بیّنه و اقرار به گونه رویارو مورد حکم قرار گرفته اند و دیگر دلیلهاى ثابت کننده دعوى در نظر نبوده اند. بنا براین نمى توان به مفهوم مخالف صدر حدیث تمسک جست و گفت: اگر زانى اقرار کند, امام رجم را آغاز مى کند, پس مفهوم مخالف آن است که اگر اقرار نکند, امام شروع نخواهد کرد و اقرار نکردن نیز اعم است از بیّنه و علم قاضى

دلیل جایز نبودن تمسک به عموم مفهوم مخالف, وجود قرینه اى است که مانع چنین عمومى است; یعنى رویارویى بیّنه و اقرار

بنابراین, حدیث یاد شده نسبت به علم قاضى ساکت بوده, بیانگر حکمى نیست و باید به اطلاق احادیثى که امام را آغازگر رجم مى داند مراجعه کرد

در خصوص این حکم, تناسب حکم و موضوع و مرسله صفوان دلالت بر آن دارند که از نظر شارع, کسانى که زمینه هاى رجم را فراهم آورده اند, خود وظیفه دارند رجم را بیاغازند. چه بسا با ملاحظه این صحنه دردناک, اگر خللى در گفتار, یا افکار و قضاوت خویش مى یابند, به خود آمد ه از اقامه رجم که شارع مقدس, تا جایى که امکان داشته باشد, راضى به فراهم آمدن زمینه هاى آن نیست, جلوگیرند. به طور طبیعى در ثابت شدن لواط یا زناى محصنه با بیّنه, شاهدان اصلى ترین نقش را دارند و در ثابت شدن بزه ها با اقرار, قاضى نقش اصلى را دارد. بنابراین, با همین مناط مى توان دریافت در ثابت شدن بزه هاى یاد شده, از راه علم قاضى, شخص قاضى بیش ترین اثر را دارد, بلکه اگر در اقرار, قاضى وظیفه دارد رجم را شروع کند در علم قاضى به طریق اولى چنین وجوبى ثابت خواهد بود. خواه از راه الغاء خصوصیت, یا تنقیح مناط قطعى16 و خواه از راه قیاس اولویت که از موارد استثنایى پذیرش قیاس17 در فقه امامیه به شمار مى آید, مى توان در این مورد علم قاضى را به اقرار پیوند داد

3 فرار از حفره رجم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله تحلیل ماده 41 قانون مجازات اسلامی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله تحلیل ماده 41 قانون مجازات اسلامی در word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تحلیل ماده 41 قانون مجازات اسلامی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تحلیل ماده 41 قانون مجازات اسلامی در word

تجری در فقه اسلامی  
مقدمه حرام  
نتیجه گیری :  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تحلیل ماده 41 قانون مجازات اسلامی در word

1ـ طباطبایی ، سید مصطفی ، فرهنگ عربی به فارسی ،‌انتشارات اسلامیه ،

2ـ موسوی بجنوردی ، سید میرزا حسن

3ـ صدر ، سید محمد باقر ، اصول فقه ، ترجمه نصرالله حکمت ، انتشارات امیر کبیر ، 1364 ، ص ،

4ـ شیخ انصاری ، فرائد الاصول ، ترجمه سید محمد جواد ذهنی تهران ، انتشارات حاذق ، 1405 ه . ق ، ص

5ـ فیض ، علیرضا ، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی ،‌انتشارات وزارت ارشاد اسلامی ، 1364 ، ج 1 ، ص

6ـ خمینی ،‌سید روح الله ،‌تحریر الوسیله ، چاپ اسماعیلیان ، بی تا ، ج 1 ،‌ص

7ـ خمینی ، سید روح الله : تهذیب الاصول ، تقریر جعفر سبحانی ، چاپ اسماعیلیان ، بی تا ، ج 1 ، ص

8ـ خویی ، سید ابوالقاسم ، اجود التقریرات ، انتشارات عرفان ، 1348 ه . ق ، ص 22

9ـ حسنی شیرازی ،‌سید محمد ، الفقه ، کتاب الحدود و التعزیرات ، دارالقران الکریم ، قم ،‌ص 5-243 و 264 و

10ـ الجریمه ، ص

11 ـ معتمد ، محمد علی ، حقوق جزای عمومی ، انتشارات اسلامی تهران ، 1351 ،‌ص 70-

12-خویی ، سید ابوالقاسم ، محاضرات فی الاصول الفقه ، تقریر محمد اسحاق فیاض ، دارالهادی للمطبوعات ، 1410 ه . ق ، قم ، جزء‌ دوم ، ص 439

13-مظفر ، محمد رضا ، اصول مظفر ، دارالمتعال ، 1368 ه.ق . نجف اشرف ،‌ج 2 ، ص

14-آخوند خراسانی ، شیخ محمد کاظم ، کفایه الاصول ، موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1409 ه . ق . قم ، ص

15- تهذیب الاصول ، ج 1 ، ص

16- خمینی ، سید مصطفوی ، تقریرات فی الاصول ، وزارت ارشاد اسلامی ، 1407 ه.ق ، ص 557

17-مهرپور ،‌حسین ،‌نظریات شورای نگهبان ،‌انتشارات کیهان ، 1371 ، ج 1 ، ص 415 . 426

تجری در فقه اسلامی

” تجری ” در لغت ،اعم از عصیان و به معنای ” جسارت کردن ، با تهور کاری را انجام دادن ، بی شرمی ، دریدگی و بی پروایی است ” (1) و در اصطلاح ، مخالفت با حجت است ، وقتی با واقع مصادف نگردد و از این لحاظ با عصیان ، مباین است ، در حالی که عصیان مخالفت با حجت است وقتی با واقع مصادف گردد ( 2 و 3 ) . تجری نیز مانند عصیان اختصاص به فعل مثبت نداشته ، ترک فعل را هم شامل می شود . لذا اگر مکلف قطع به وجوب یا حرمت پیدا کند و با آن مخالفت ورزد و واقعاً هم تکلیفی وجود داشته باشد ،عاصی و گناهکار است ؛ اما اگر قطع به تکلیف داشته باشد و با آن مخالفت کند ، لکن در واقع تکلیفی وجود نداشته باشد ، متجری است . (4) بر این اساس ” تجری ” آن است که مرتکب نسبت به تمرد و عصیان از دستورات شارع جرئت پیدا کند. در حالی که در عمل ،مخالفتی حاصل نشود . متجری خیال می کند عملی را که انجام می دهد یا فعلی را که ترک می کند ، گناه است با همان تصور ، انجام دادن فعل یا ترک فعل مورد نظر را قصد می کند ، لکن پس از آن معلوم می شود آنچه انجام داده یا ترک کرده ، مباح بوده است ؛ در حالی که در عصیان فعل یا ترک فعل انجام شده واقعاً گناه بوده و مرتکب بر انجام دادن یا ترک آن قاصد بوده است . و بر فعل یا ترک فعل او مفسده مترتب می شود. مجازات عاصی به خاطر مفسده مترتب بر عدم اجرای تکلیف است ، در حالی که از نظر ثبوتی تجری موجب مفسده نمی شود. برای مثال متجری به تصور آن که مایع مورد نظر در لیوان خمر است آن را می نوشد در حالی که مشخص مایع مورد نظر آب بوده است . لذا تصور او منجر به مفسده نمی شود تا به خاطر آن مجازات شود. اما در مقام اثبات اگر عقل ، حکم به قبح فعل متجری کند ، با توجه به قاعده ملازمه ، حرمت شرعی کشف می شود. لذا محل اختلاف این بحث است که آیا از نظر عقلی متجری مانند عاصی ، مستحق عقاب است یا نه ؟ این بحث کلامی است ، اما از این لحاظ که آیا نفس تجری حرام است یا نه ،خواه دلیل آن اجماع باشد یا غیر آن ، یک مساله فقهی است . خلاصه نظر شیخ در ” فرائد الاصول” این است که ” تجری ” یعنی جرئت پیدا کردن و بی مبالاتی نسبت به دستورات شارع که در همه اقسام آن متجری در اراده ارتکاب گناه ، بی مبالاتی کرده و نسبت به احکام خداوند بی اعتنا بوده و آنها را بی اهمیت دانسته است ،از این بابت قابل نکوهش است ، زیرا تجری از خوی شریر و بد سرشتی او حکایت می کند ولی مستحق کیفر نیست . ایشان یکی از موافقان حرمت تجری را محقق سبزواری معرفی می کند و برای توجیه نظر موافقان حرمت تجری که بنا و سیره عقلا را مبنای حرمت می دانند، مثالی می زند که اگر دو نفر را فرض کنیم که یکی از آنها به خمر بودن مایع معین قطع دارد و دیگری به خمر بودن مایع دیگر ، و هر دو مرتکب شرب شوند و مایعی که معتقد به خمر بودنش هستند ، بنوشند و اتفاقاً در واقع امر ، یکی از آنها شراب باشد و دیگری نباشد ؛ چهار حالت متصور است

1ـ هر دو مستحق عقاب هستند

2ـ هر دو مستحق عقاب نیستند

3ـ آن که قطعش با واقع مطابق شده است ، عقاب دارد

4ـ آن که قطعش مطابق واقع نشده است ، عقاب دارد

احتمال دوم و چهارم صحیح نیست و احتمال سوم هم باطل ، زیرا طبق آن باید استحقاق عقاب را به امری که خارج از اختیار شارب است ،منوط کرده باشیم و این نظر با قواعدی که مقتضی عدل است منافات دارد ، لذا قول اول متعین است . شیخ به رغم مثال بالا ،ادله قاتلان به حرمت تجری را قابل خدشه می داند و معتقد است که در این مورد ، امکان تحقق اجماع محصل نیست و چون مساله مورد بحث عقلی است که جای تمسک به آن نیست . بویژه به این علت که بسیاری از علما از جمله علامه در ” نهایه ” و شهید اول در ” قواعد ” با آن مخالفت کرده اند. اجماع منقول نیز در این جا حجیت ندارد و معلوم نیست بنای عقلا هم آن را تایید کند و چنین سیره ای وجود داشته باشد و به فرض وجود ، متجری به لحاظ عقلی قابل مذمت و عتاب است ؛ زیرا فعل او کاشف از وجود صفت شقاوت در اوست . و عقلا او را نه به خاطر فعل ارتکابی ، که به خاطر صفت زشت او ملامت می کنند. لذا قبح تجری از باب خبث فاعل و شقی بودن اوست که به واسطه فعلش کشف می گردد و از باب قبح فاعلی است و نفس فعل صادر از او مبغوض مولی و حرام شرعی نیست ،و اگر وی را مذمت و تقبیح می کنند ، به خاطر آن است که بر عصیان کردن جرئت نشان داده و قصد و عزم آن را کرده و خود را سلک متمردان و سرکشان قرار داده است . فعلی که از متجری صادر شده در واقع منهی عنه نبوده و فقط به اعتقاد فاعل مبغوض مولی است . لذا بحث این نیست که فعل مصادر از باطن خبیث متجری و سریره شقی او حکایت می کند ،بلکه مورد بحث این است که آیا نفس این اعتماد باعث می شود که فعل مبغوض مولی واقع شود؟ از نظر ایشان ، قبح فاعلی متجری مورد قبول است ، ولی این امر برای آن که فعل صادر از او را حرام شرعی بدانیم ، کافی نیست ؛ زیرا استحقاق او نسبت به مذمت ،بلکه وقوع ملامت و سرزنش از جانب عقلا ، به دلیل شقاوت و سوء سریره اوست ، که فعل صادر از او کاشف از آن است ، لیکن این امر باعث نمی شود که فعل او مستحق عقاب و عتاب گردد. لذا حکم عقل به استحقاق مذمت ، زمانی با استحقاق تلازم دارد که به فعل تعلق می گیرد نه به فاعل (4) . شهید اول در ” قواعد” معتقد است که گناه دانستن عمل متجری محل اشکال است ، زیرا قصد او مصادف با گناه نشده و جز نیت گناه چیز دیگری در کار نبوده که آن هم بخشیده شده است (5) .مرحوم بجنوردی نیز معتقد است که تجری حرام نیست و از راه اجماع هم نمی توان به حرمت آن رسید ، زیرا مساله خلافی است و اجماع وجود ندارد . ایشان فقط در دو مورد تجری را حرام دانسته اند : اول ، کسی که ظن داشته باشد که سفرش خطر دارد و بی احتیاطی کند و سفر کند که این سفر ، سفر معصیت است و باید نمازش را کامل بخواند ، ولو پس از مسافرت معلوم شود خطری در بین نبوده است . دوم ، کسی که فکر می کند وقت نماز تنگ است و بی احتیاطی می کند و نماز را نمی خواند ، بعد معلوم می شود که وقت داشته است .ایشان پس از نقل دو مورد بالا می گوید اولی حکم عقل است که کسی از راه مظنون الخطر عبور کند عملش قبیح است و از باب قاعده ملازمه این سفر واقعاً هم حرام است . لذا ارتباطی به تجری ندارد. خوف ضیق وقت در نماز هم همین طور . در چنین حالتی تاخیر از آن وقت حرام می شد و تجری نیست . اینکه عقل می گوید هتک حرمت مولی به هر صورت – چه تجری و چه عصیان – حرام است و یا مناط دارد ، مورد قبول نیست و وحدت مناط وجود ندارد . در عصیان عدم اعتنا به نهی موجود مولی است که مخالفت صدق می کند ؛در حالی که در تجری مخالفت صدق نمی کند ، چون خیال می کند نهی است و حال آنکه در واقع نهی وجود ندارد) (2و3 )

امام خمینی در مساله ای می گوید: ( اگر دزد یا محاربی قصد تجاوز به شخصی را داشته باشد و شخص مذکور برخلاف دزد یا محارب ( بدون اطلاع او ) به قصد دیگری غیر از دفاع به او حمله کند ، ظاهر عدم ضمان است ؛ هر چند او را بکشد ، البته در چنین حالتی فاعل جرم ، متجری است )

(6) ایشان به رغم قائل شدن به قبح فاعلی برای متجری ، حرمتی برای فعل او قائل نیست (7) به رغم نظرهای فوق بعضی از فقها قائل به حرمت تجری هستند .از جمله مرحوم نائینی معتقد است بعضی تصور کرده اند محل بحث در تجری فقط موردی است که مخالف قطعی با واقع صورت گرفته باشد ، بدون این که با آن واقع مفروض اثبات شود و لذا این امر در مورد طرق شرعی جریان پیدا نمی کند ؛ زیرا اشکال و شکی در تعلق عقاب بر مخالفت بر این طریق و احکام ظاهری وجود ندارد ولو به واقع اصابت نکند. این توهم از آن جا ناشی شده که گفته اند مخالفت با این طریق ، مخالفت با احکام ظاهری مجعول مولی است و لذا به ناچار بر آن عقاب مترتب می شود و اگر مخالفت با حکم واقعی صورت گیرد ،در صورتی که به واقع اصابت نکند ،مخالفتی با حکم واقعی و ظاهری نشده است . از نظر ایشان مخالفت با طریق وجدانی مانند مخالفت با طریق جعلی است ، لذا محل نزاع اعم از مخالفت با قطع و یقین وجدانی و مخالفت با امارات و اصول علمیه ، حتی اصاله الاحتیاط ( به عنوان یکی از طرق شرعی ) است (8) این نظر با وارد کردن طرق شرعی در محدوده تجری ، آن را مخالفت با طرق وجدانی و جعلی دانسته است و تجری را مخالفت با حجج شرعی اعم از قطع ، ظن و شک می داند. در مورد قطع و علم که واضح است و در مورد ظن نیز که نزدیک به علم است ، می توان گفت چون برخی از ظنون معتبر هستند ، مخالفت با آنها تجری به حساب می آید. در خصوص شک نیز به این دلیل که در این حالت طرق شرعی مانند اصول علمیه جاری می شود . مخالفت با آنها تجری خواهد بود. بعضی از فقها نیز انجام دادن بعضی از مقدمات جرایم مستلزم حد را از باب تجری حرام دانسته اند. (9) اما باید توجه داشت که بعضی از مقدمات حرام مانند خلوت کردن با زن اجنبی برای ارتکاب زنا و داخل شدن در منزل غیر برای سرقت اموال او فی نفسه گناه قابل تعزیر هستند. اگر کسی بدون اجازه وارد منزل کسی شود ولو مرتکب سرقت نشود یا خمر خرید و فروش کند ولو آن را ننوشد ، مرتکب عمل ممنوعی شده که به اتفاق فقها مستوجب مجازات است (10)

از آن چه تاکنون گفتیم نتیجه می شود که تجری قصد مخالفت با امر مولی در مواردی است که نفس این قصد و انجام دادن اعمالی که بر آن مبتنی است ،موجب مفسده ای نمی شود و دارای اثر بد اجتماعی نیست و به این لحاظ فقها غالباً قائل به حرمت آن نشده اند. به نظر ما بحث تجری با بحث شروع به جرم قابل تطبیق نیست و نمی توان حکم تجری – هر چه باشد – را به شروع به جرم سرایت داد ؛ زیرا در مرحله شروع به جرم مرتکب علاوه بر قصد عصیان ، وارد اجرای عملیات اجرایی جرم نیز می شود .به نحوی که اگر عامل خارجی دخالت نکند ، گناه واقع می شود و همین مقدار از عملیات اجرایی جرم نیز دارای مفسده وآثار نامطلوب اجتماعی است و از نظر موضوع و به تبع آن از نظر حکم قابل مقایسه با تجری نیست . لذا موضوع تجری فقط با قصد ارتکاب جرم و به قول یکی از حقوقدانان با جرم وهمی قابل مقایسه است ؛هر چند ممکن است تفاوتهایی هم داشته باشند . ایشان می گوید: ( چنانچه شخصی به علت جهل به قوانین ، عملی را که در حقیقت مشروع و قانونی است با اعتقاد و تصور به این که جرم است انجام دهد یا چنانچه در اثر اشتباه در یکی از عناصر تشکیل دهنده جرم خاصی تصور کند مرتکب جرم شده است ؛ در صورتی که عمل مزبور واجد عنوان جرم نباشد . به این عمل ” جرم وهمی ” می گویند … این اعمال قابل مجازات نیستند ، زیرا یکی از عناصر تشکیل دهنده جرم ، عنصر قانونی است و در مورد این اعمال چنین عنصری وجود ندارد ، لذا به عنوان جرم یا شروع به جرم قابل مجازات نیستند. ) (11)

مقدمه حرام

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله مدیریت فرایند حوادث در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله مدیریت فرایند حوادث در word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت فرایند حوادث در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مدیریت فرایند حوادث در word

مدیریت فرایند حوادث  
مفهوم مدیریت فرایند حوادث  
الف) دلایل مستقیم:  
ب) دلایل غیر مستقیم:  
راهکارها  
1) ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی کارکنان:  
2) ایجاد تعادل و تناسب در تسهیلات رفاهی کارکنان:  
3) تقویت فرهنگ ایمنی:  
4) معنی‌دار ساختن معاینات دوره‌ای:  
5) سازوکار پیاده‌سازی نظام چرخش شغلی:  
الف) چرخش شغلی درون‌واحدی:  
ب) چرخش شغلی برون‌واحدی:  
6) سازوکار تقویت فرهنگ ورزش در کارکنان:  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مدیریت فرایند حوادث در word

1. منوچهر، محسنی پارسا، روش بررسی آماری حوادث ناشی از کار، تهران – مدرسه عالی حفاظـ و بهداشت کار، 1362، ص
2. ناصر، میرسپاسی، مدیریت منابع انسانی و روابط کار، 1366، ص
3. شمس‌السادات، زاهدی، روابط صنعتی، تهران – نشر دانشگاهی، 1377، ص
4. ابراهیم، پورسامانی، بررسی اثرات صدمات ناشی از حوادث کاربر
عملکرد تولید شرکت فولاد مبارکه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته مهندسی صنایع، دانشگاه آزاد نجف‌آباد،
5. غلامرضا، انصاری، اقتصاد در بهداشت حرفه‌ای، مجله مدیریت، شماره 55 و 56، آذر و دی 1380، ص

مدیریت فرایند حوادث

 یکی از وظایف مدیران در کنار تولید کالا یا خدمات، به حداقل رساندن حوادث، رعایت مسائل زیست‌محیطی، توجه به مسئولیت‌های اجتماعی و پرورش منابع انسانی است

مدیریت فرایند حوادث، یعنی بررسی علل حوادث در حین کار و انجام اقدامات پیشگیرانه. براساس مدیریت صحیح حوادث، می‌توان روش‌هایی را به کار بست که هزینه‌های اقتصادی حوادث را به حداقل ممکن برساند

هزینه‌های مربوط به حوادث و آسیب‌های شغلی، به حدی است که مدیریت جدی حوادث را طلب می‌کند

یکی از راه‌های مهم جلوگیری از حوادث، تقویت فرهنگ ایمنی در محیط کار است. یکی از مکانیسم‌های مهم مدیریت فرایند حوادث، انجام بموقع معاینات دوره‌ای است که نقش پیشگیرانه و درمانی دارد

تولید و عملیات مربوط به آن، نیازمند الزامات و پیش‌نیازهایی است که یکی از آنها ایمنی کار کردن و مدیریت بر فرایند روانی و اجتماعی علل حوادث است. انسان‌های تولیدی، نیازمند داشتن فرهنگ ایمنی کار هستند و لازم است که در این خصوص اقداماتی موثر صورت پذیرد. پیچیدگی کار مدیران تولیدی و صنعتی به این دلیل است که تولید کالا و یا خدمات جزء کوچک کار آنان بوده و در کنار تولید کالا یا خدمات، هدف‌های دیگری را می‌بایستی مورد توجه قرار دهند. از جمله این اهداف، به حداقل رساندن حوادث، رعایت مسائل زیست‌محیطی، توجه به مسئولیت‌های اجتماعی، پرورش منابع انسانی و ; است. برای رسیدن به این اهداف و به ویژه کاهش و تعدیل خسارات ناشی از حوادث، لازم است که فرایند شکل‌گیری حوادث، مدیریت شود. بر این اساس و باتوجه به اهمیت مدیریت فرایند حوادث در موسسات تولیدی براساس نظریه‌های عمل تدوین یافته سعی می‌شود که مفهوم مدیریت حوادث را تبیین کرده و راهکارهای عملی مدیریت و تاثیر آن بر کاهش حوادث، بررسی شود

مفهوم مدیریت فرایند حوادث

منظور از مدیریت فرایند حوادث، بررسی علل حوادث و انجام اقدامات پیشگیرانه است. حادثه ناشی از کار، واقعه‌ای است که حین انجام کار روی می‌دهد و برای ایجاد آن هیچ نوع قصد و یا برنامه‌ریزی قبلی، وجود نداشته است. برای بررسی علل حوادث و مدیریت آن می‌بایستی شاخص‌های مناسبی تدوین شوند که خوشبختانه در این زمینه دو شاخص جهانی تحت عنوان «ضریب شدت» و «ضریب تکرار» حوادث وجود دارد. این دو شاخص، به عنوان نشانگر و تب‌گیر، بیانگر نوع مدیریت بر حوادث و علل آن هستند. ضریب تکرار حوادث، عبارت است از تعداد حوادث منجر به ضایعات انسانی در مدتی معین، تقسیم بر جمع ساعات کار در همان مدت، ضرب در 1 میلیون. ضریب شدت حوادث، عبارت است از زمان تلف شدن به علت ضایعات انسانی، تقسیم بر جمع ساعات کار در همان مدت، ضرب در 1 میلیون

برای مدیریت بر حوادث، می‌بایستی علل آن را دسته‌بندی کرد. در این زمینه، دو دسته علل را می‌توان برای حوادث برشمرد

الف) دلایل مستقیم

انواع سوختگی، برخورد با مانع، سرخوردن، سقوط از ارتفاع و ;

ب) دلایل غیر مستقیم

مشکلات خانوادگی و شخصی، خستگی مفرط، عدم رضایت شغلی، سروصدای زیاد، آهنگ نامتعادل انجام کار، روابط انسانی نامتعادل در محیط کار و ;

براساس یکی از بررسی‌های انجام شده در مورد علل بروز حوادث، از 8779 مورد حادثه، علت 6900 مورد بی‌احتیاطی کار، 1100 مورد فقدان اطلاعات در مورد کار با دستگاه و 779 مورد نیز مربوط به وسایل فاقد حفاظ بوده است

مدیریت بر دلایل مستقیم و رفع (تعدیل) آنها، کار زیاد مشکلی نیست و کافی است که برنامه زمانبندی با کنترل‌های لازم اعمال گردد تا این دسته از دلایل، تعدیل شوند. نکته مهم و پیچیده‌تر، مدیریت بر علل غیر مستقیم است که دامنه آنها وسیع و پیچیدگی‌شان متزاید است. بنابراین، لازم است بر این دسته از دلایل، بیشتر و دقیق‌تر مدیریت کرد. در مدیریت صحیح حوادث، می‌توان روش‌هایی را به کار بست که هزینه‌های اقتصادی حوادث را به حداقل ممکن کاهش دهند. راه‌های کاهش هزینه‌های اقتصادی حوادث عبارتند از

کاهش هزینه‌ها در مراحل ایجاد کارگاه، نظیر رعایت ایمنی ساختمان و تجهیزات، استقرار نظام ایمنی و ;

کاهش هزینه‌ها در مراحل به‌کارگیری نیرو، شامل استخدام، آموزش حرفه‌ای، انجام کنترل‌ها و;

کاهش هزینه‌ها در مراحل اولیه وقوع حادثه. در این مرحله، از گسترش و ازدیاد حادثه جلوگیری می‌شود. (مشابه ضرب‌المثل معروف جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری نفع است)

کاهش هزینه‌ها در مراحل بعد از وقوع حادثه. در این مرحله بیشترین تلاش عبارت است از جلوگیری از تکرار حوادث

آمار و ارقام و هزینه‌های مربوط به حوادث و آسیب‌های شغلی، به حدی بالاست که لزوم توجه جدی و مدیریت حوادث را چند برابر می‌کند. آمار حوادثی که هرساله در امریکا اتفاق می‌افتد، عبارتند از

هر روز 17 کارگر در حین انجام کار جان خود را از دست می‌دهند

بیش از 6/5 میلیون کارگر، دچار آسیب‌دیدگی یا بیماری مرتبط با شغل می‌شوند

بر اثر بروز آسیب‌های مختلف، هر ساله 35 میلیون روز کاری از دست می‌رود

مقدار روزهای کاری از دست رفته، به 75 میلیون روز نیز بالغ می‌شود

هزینه مالی این نوع آسیب‌ها 40 میلیون دلار، شامل دستمزدها، هزینه‌های پزشکی، هزینه‌های اداری، بیمه و هزینه‌های غیر مستقیم است. مثلا، شرکت «دوپانت» در 1997، به طور متوسط متحمل هزینه حادثه منجر به معلولیت معادل 25 هزار دلار شده است

راهکارها

1) ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی کارکنان

حوادث موسسات صنعتی و تولیدی، عمدتا ریشه انسانی دارند. کارکنان، دارای سه بعد جسم، روان و مسائل اجتماعی هستند. اگر تعادل منطقی بین سه بعد یادشده ایجاد شود، حادثه‌ای رخ نخواهد داد. در صورت وجود کمترین عدم تعادل بین آنها، ریشه‌های حوادث شکل گرفته و سازمان و فرایند تولیدی را با مشکل مواجه می‌سازد. برای ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی، لازم است اقداماتی به شرح زیر صورت پذیرد

الف) شناخت روان افراد و تفاوت‌های فردی و انجام طرح غربال‌گری و تعیین نابهنجاری‌های روانی

ب) توجه به نارسایی‌های جسمی و عدم تعادل‌هایی که در ارگانیسم بدن رخ می‌دهد

پ) حل مسائل اجتماعی افراد از طریق همیاری خانواده و همکاران آنان

2) ایجاد تعادل و تناسب در تسهیلات رفاهی کارکنان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

پایان نامه آداب معاشرت در قرآن در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پایان نامه آداب معاشرت در قرآن در word دارای 269 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه آداب معاشرت در قرآن در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه آداب معاشرت در قرآن در word

مقدمه    
کلیات    
تبیین موضوع    
اهمیت و ضرورت موضوع    
انگیزه انتخاب موضوع    
پیشینه موضوع    
سؤالات    
روش تحقیق    
فرضیه    
چکیده    
الف – شناخت لغوی    
الف – شناخت لغوی    
1-معاشرت    
2- روابط    
ب- کاربرد قرآنی    
1- معاشرت    
2- روابط    
ج – شناخت حوزه معاشرت انسان    
چگونگی معاشرت    
حفظ عزت انسانی در روابط و معاشرت    
اعتدال در معاشرت    
د- هدف از معاشرت    
ه – انواع معاشران    
بخش اول : آداب معاشرت درحوزه عمومی    
1- آداب وارد شدن به خانه    
امنیت و آزادی در محیط خانه    
کنترل نگاه    
2- آداب سلام و تحیت    
اهمیت سلام نمودن در قرآن    
اهمیت سلام نمودن در سنت    
آداب سلام    
کیفیت سلام و تحیت    
فلسفه سلام کردن    
آداب فقهی سلام کردن    
لزوم پاسداری از این سنت اسلامی    
3- آداب غذا خوردن    
بخش دوم    
بررسی معاشرت درحوزه مسلمانان    
بررسی معاشرت مسلمانان از دیدگاه قرآن    
1- مسالمت و بخشش    
2- فرو بردن خشم و احسان    
3- دوری از تکبر و فخر فروشی    
4- پرهیز از بدگویی و عیب جویی    
5- صداقت    
6- دوری از تمسخر و گمان بد    
بخش سوم : آداب معاشرت در حوزه خانواده و خویشاوندان    
1- آداب معاشرت با والدین و فرزندان    
الف – آداب معاشرت با والدین    
معاشرت با والدین از دید گاه قرآن    
دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر    
معاشرت با والدین از دیدگاه روایات    
هشدارها در مورد والدین    
نیکی به والدین در حیات و ممات    
افضل اعمال در ارتباط با والدین    
اقسام پدران    
ب – روابط و وظایف متقابل والدین با فرزندان    
بررسی وظایف والدین و فرزندان از دیدگاه قرآن    
بررسی وظایف و حق فرزند از دیدگاه روایات    
محبت به فرزند    
اجرای عدالت    
توجه بیشتر به دختر    
2- آداب معاشرت زوجین    
بررسی معاشرت زوجین از دیدگاه قرآن    
1- وفاداری به پیمان ازدواج    
2- مودت و مهربانی و ایجاد آرامش    
3- حفظ و پوشانیدن عیوب یکدیگر    
ادای حقوق یک دیگر    
هدایت و فضاسازی معنوی    
حق همسر در روایات    
3- آداب معاشرت در حوزه خویشاوندان    
بررسی معاشرت در حوزه خویشاوندان از دیدگاه قرآن    
معاشرت با خویشاوندان از دیدگاه روایت    
قطع رحم از دیدگاه قرآن    
زیان کاران واقعی    
اولوا النُهی از دیدگاه پیامبر ( ص )    
عاقبت قطع از دیدگاه روایات    
ائمه معصومین ( ع ) مصداق اولوالارحام    
آداب معاشرت با ارحام هم کیش    
4- آداب معاشرت برادران و خواهران    
بخش چهارم : آداب معاشرت در حوزه مرتبطان غیر خویشاوند    
معاشرت با همسایگان    
انواع همسایه و حق آنها    
روابط همسایگان و حقوق آنان بر یکدیگر    
عاقبت همسایه آزاری    
2- معاشرت با دوستان    
آئین دوست یابی از نظر دیل کارنگی    
آئین دوستیابی از دیدگاه قابوسنامه و حکما و بزرگان    
لقمان حکیم و وصیت او به پسرش پیرامون دوستی    
صفات و ویژگی های دوست خوب در اسلام    
آداب رفاقت    
3- معاشرت با معلمان و مربیان    
4- معاشرت با مومنان و برادران دینی    
الف – اصلاح بین مردم و عدالت ورزی    
ب – اخوت و تقوی    
ج- برآوردن نیازهای مومنان    
5- معاشرت با مسؤلان و نهادهای اجتماعی    
رعایت ادب گفتار در برابر پیامبر ( ص )    
بخش پنجم : آداب معاشرت در حوزه غیر مسلمانان    
چگونگی معاشرت با اهل ذمه    
مقاومت در جنگ با کفار    
بخش اول : انسان موجودی اجتماعی    
اجتماعی شدن فرد    
بخش دوم : جایگاه روابط اجتماعی از نظر اسلام    
بخش سومآثار روانشناختی آداب معاشرت    
عدم افشای « اسرار » یا گفتار بیرون از حد تحمل    
انطباق کردار با گفتار شرط اصلی تأثیر گفتار    
نقش معاشرت در برآوردن نیازهای اساسی    
نقش معاشرت در رشد اجتماعی    
نقش معاشرت در توسعه ارتباط با دیگران    
نقش معاشرت در رشد اخلاقی    
رشد و توسعه تمایلات به گروهها و مؤسسات اجتماعی    
نقش معاشرت در احساس نشاط و سرزندگی ( شادمانی و سرور )    
سخن نهایی    
منابع و مأخذ    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه آداب معاشرت در قرآن در word

1-    قرآن کریم , ترجمه مکارم شیرازی

2-    نهج البلاغه ، ترجمه و شرح ، علینقی ، فیض الاسلام ، تهران ، انتشارات فقیه ، چاپ دوم ، سال 1351 ش

3-    صدوق ، ابوجعفر محمد بن علی ، الأمالی ، انتشارات کتابخانه اسلامیه ، سال 1362 هـ . ش

4-    قابلی ، علی ، آیین دوست یابی از دیدگاه معصومین ( ع ) , انتشارات نصایح , چاپ صدر ,  1379 ش

5-  طوسی , خواجه نصیرالدین , اخلاق ناصری , تصحیح و توضیح دکتر مجتبی مینوی , علیرضا حیدری , تهران , خوارزمی ,

6-    محدثی , جواد , اخلاق و معاشرت , انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، چاپ دوم 1380 ش

7-  مصباح یزدی ، محمد تقی , اخلاق در قرآن , انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، چاپ چهارم ، 1379 ش

8-    گوهری ، سید اسماعیل ، ارزش پدر و مادر ، نشر نیایش ، 1373 ش

9-    طیب , سید عبد الحسین , اطیب البیان فی تفسیر القرآن , تهران , انتشارات اسلام , چاپ سوم , 1366 ش

10-دیلمی ، حسن بن ابی الحسن ، اعلام الدین فی صفات المؤمنین ، قم ، موسسه آل البیت ، 1408 ق

11-حسینی الهمدانی , سید محمد , انوار درخشان در تفسیر قرآن , تهران , کتابفروشی لطفی , 1380 ق

12-داور پناه , ابوالفضل , انوار العرفان فی تفسیر القرآن , تهران , انتشارات صدر , چاپ اول , 1375 ش

13-مجلسی , محمد باقر , بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار ( ع ) , بیروت , موسسه الوفاء , 1440 ق

14-مرنضی الزبیدی , محمد , تاج العروس من الجواهر القاموس , بیروت , دارالمکتبه الحیا] , 1306 ق

15-امام خمینی ( قدس سره ) , تحریر الوسیله , قم , دارالعلم , 1358 ق

16-حر عاملی , محمد بن علی , تحف العقول عن اخبار آل الرسول , قم ، موسسه انتشارات اسلامی , 1401 ق

17- سید محمد , طبا طبائی , تفسیر المیزان , ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی , قم , دفتر انتشارات اسلامی , چاپ پنجم , 1374 ش

18-قریشی ، علی اکبر , تفسیر احسن الحدیث ، تهران , واحد تحقیقات اسلامی , بنیاد بعثت , چاپ اول , 1366 ش

19-الحسینی الشاه عبدالعظیمی , حسین ابن احمد , تفسیر اثنی عشری , تهران , انتشارات میقات , چاپ اول , 1364 ش

20-نجفی , محمد جواد , تفسیر آسان , تهران , کتابفروشی اسلامیه , چاپ اول ,                      1364-1362 ش

21-گنابادی ، سلطان محمد ، تفسیر بیان السعاده , ترجمه خانی و ریاضی ، تهران ،چاپ و انتشارات پیام نور و ارشاد , 1372 ش

22-طالقانی , سید محمود ، تفسیر پرتوی از قرآن , تهران ، شرکت سهامی انتشار ،چاپ چهارم , 1362 ش

23-بروجردی , سید ابراهیم , تفسیر جامع , انتشارات صدر , چاپ دوم , 1377 ش

24-خسروانی , علی رضا میرزا , تفسیر خسروی , تهران , انتشارات کتابفروشی , 1390 ق

25- کاشانی , ملافتح الله , تفسیر خلاصه المنهج , تهران , کتابفروشی اسلامیه , 1374 ق

26-ثقفی تهرانی , محمد , تفسیر روان جاوید , تهران , انتشارات برهان , چاپ دوم , 1398 ق

27-مصطفوی , حسن , تفسیر روشن , تهران , مرکز نشر کتاب , 1380 ش

28-رهنما , زین العابدین , تفسیر رهنما , تهران , انتشارات کیهان , 1346 ش

29-رازی , ابوالفتوح حسین بن علی, تفسیر روض الجنان و روح الجنان , مشهد , بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی , 1408 ق

30-شیخعلی الشریف اللاهیجی , بهاء الدین محمد , تفسیر شریف لاهیجی , تهران , موسسه مطبوعاتی علمی , 1363 ش

31-عاملی , ابراهیم , تفسیر عاملی , تهران , کتابفروشی صدوق , چاپ اول , 1363 ش

32-قمی , علی بن ابراهیم بن هاشم , تفسیر قمی , قم , دارالکتاب , چاپ چهارم , 1367 ش

33-فخر رازی , تفسیر کبیر , قم , دفتر تبلیغات اسلامی , 1363 ش

34-میبدی , ابوالفضل , تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار , تهران , انتشارات امیر کبیر , 1363 ش

35-صادق نوبری , عبدالمجید , تفسیر کشف الحقایق عن نکت الایات و الدقائق , تهران , اقبال , , 1381 ش

36-الجرجانی , ابوالمحاسن الحسین بن الحسن , تفسیر گازر ( جلاء الاذهان و جاء الاحزان ) , تهران , دانشگاه تهران , چاپ اول , 1337 ش

37-واعظ کاشانی , کمال الدین حسین , تفسیر مواهب علیه , تهران , کتابفروشی اقبال , چاپ اول , 1317ش

38-طبرسی , شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن , تفسیر مجمع البیان , تهران , انتشارات فراهانی , چاپ اول , 1360-1350 ش

39-عروسی هویزی , عبد علی بن جمعه , تفسیر نورالثقلین , قم , موسسه اسماعیلیان , چاپ چهارم , 1415 ق

40-ناصر مکارم شیرازی , تفسیر نمونه , تهران , دارالکتاب الاسلامیه , 1353-1366 ش

41-گروهی از مترجمان , تفسیر هدایت , مشهد , بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس , 1377ش

42-کاشانی , ملا فتح الله , تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخاطبین , تهران , کتابفروشی اسلامیه , چاپ دوم , 1344ش

43-حر عاملی , محمد بن حسن , تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه , تهران , بی جا , 1380 ق

44-نراقی , محمد مهدی , جامع السعادات , نجف , منشورات جامعه النجف الینیه , 1383 ش

45-جامع الاخبار 

46-کینگ , ساموئل , جامعه شناسی , ترجمه مشفق همدانی , تهران , امیرکبیر ,چاپ چهارم ، 1349 ش

47-محسنی , منوچهر , جامعه شناسی عمومی , تهران , طهوری ,چاپ دوازدهم، 1372 ش

48-مطهری , مرتضی , جامعه و تاریخ ( مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی ) , تهران , انتشارات صدرا , بی تا

49-بلاغی , سید عبدالحجت , حجه التفاسیر و بلاغ الإکسیر , قم , انتشارات حکمت , 1386 ق

50-ناصری , شیخ علی اکبر , حقوق اسلامی ( بر اساس رساله الحقوق امام زین العابدین ( ع ) , تهران , شرکت سهامی طبع کتاب , چاپ اول , 1343 ش

51-صدوق , ابوجعفر محمد بن علی , الخصال , قم , انتشارات جامعه مدرسین , الطبعه الثانی , 1403 ق

52-دهخدا , علی اکبر , لغت نامه , تهران , انتشارات دانشگاه تهران , 1377 ش

53-اسدی گرمارودی , محمد , درسهایی از تربیت انسانی , تهران , مرکز نشر فرهنگی رجاء , چاپ سوم , 1373 ش

54-الألوسی البغدادی , سید محمود شکری , روح المعانی فی تفسیر القرآن العیم و السبع المثانی , تهران , انتشارات جهان

55-امام خمینی ( قدس سره ) , رساله نوین , دفتر نشر فرهنگ اسلامی , تهران  , 1359 ش

56-امام خمینی ( ره ) , رساله احکام , تهران , انتشارات فقیه و کانون خدمات فرهنگی الست , بی تا

57-فتال نیشابوری , محمد بن حسن , روضه الواعظین , قم , انتشارات رضی , بی تا

58-شریعتمداری , علی , روانشناسی تربیتی , تهران , انتشارات امیر کبیر , چاپ چهارم , 1369 ش

59-محدث قمی , سفینه البحار , تهران , انتشارات فراهانی , بی تا

60-ابن ابی الحدید , عزالدین , شرح نهج البلاغه , قم , کتابخانه آیت الله مرعشی , 1406 ق

61-خوانساری , جمال الدین محمد , شرح غررالحکم و دررالکلم با مقدمه و تعلیق میر جلال الدین حسینی أرموی , تهران , موسسه انتشارات دانشگاه تهران , 1366 ش

62-مغنیه , محمد جواد , شیعه و زمامداران خودسر , مرکز نشر معارف اسلامی , چاپ دوم , بی تا

63-صدوق , ابوجعفر محمد بن علی , علل الشرایع , قم , مکتبه الداوری ( افست ) , بی تا

64-الطباطبائی الیزدی , السید محمد کاظم , العروه الوثقی و بها مشها تعلیقات : آبت الله العظمی الامام الخمینی , آیت الله الاراکی , آیت الله العظمی السید الخوثی , آیت الله العظمی السید گلپایگانی , البیروت , الطبعه الاولی , الدار الاسلامیه , 1410 ق

65-تمیمی آمدی , عبدالواحدبن محمد , غررالحکم و دررالکلم , قم , انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی , 1366 ش

66-سبحانی , جعفر , فرازهایی از تاریخ اسلام , نشر مشعر , بی جا , چاپ سیزدهم , 1381 ش

67-سیاح , احمد , فرهنگ بزرگ جامع نوین , تهران , بی جا , چاپ نهم , 1335 ش

68-معین , محمد , فرهنگ فارسی معین , تهران , انتشارات امیرکبیر , چاپ ششم , 1371 ش

69- معادی خواه ، عبدالمجید ، فروغ بی پایان : فرهنگ تفصیلی مفاهیم قرآن کریم ، تهران ، نشرذره ، 1378

70-دکتر خاتمی ، احمد ، فرهنگ نامه موضوعی قرآن کریم ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،

71-امام رضا علی بن موسی الرضا ( ع ) , فقه الرضا , چاپ کنگره امام رضا ( ع ) , مشهد , 1406 ق

72-سید قطب , فی ظلال القرآن , دار احیاء التراث العربی , بیروت , 1391 ق

73-حمیری , عبدالله بن جعفر , قرب الاسناد , تهران , انتشارات کتابخانه نینوی , بی تا

74-شهیدی , جعفر , قرآن و عترت ( زندگانی پیامبر ( ص ) , تهران  , انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی , بی تا

75-قریشی , علی اکبر , قاموس قرآن , تهران , دارالکتاب الاسلامیه , چاپ ششم , 1371 ش

76-انصاری , محمد جعفر , کشکول انصاری , دفتر نشر مصطفی , چاپ اول , 1373 ش

77-کلینی , ابوجعفر محمدبن یعقوب , الکافی ( اصول ) , ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی , تهران , انتشارات چهارده معصوم , بی تا

78-غزالی , امام محمد , کیمیای سعادت , تصحیح , احمد آرام , انتشارات گنجینه , چاپ پنجم , 1379 ش

79-طوسی , خواجه نصیرالدین طوسی , برگزیره اخلاق ناصری , تهران , چاپخانه شفق , 1377 ش

80-ابن منظور , محمد بن مکرم , لسان العرب , تصحیح , امین عبدالوهاب و محمد صادق عبیدی , بیروت , دارالاحیاء التراث العربی و موسسه التاریخ العربی , الطبعه الاولی , 1416- 1996 م

81-مسعودی , علی بن حسین , مروج الذهب و معادن الجواهر , تهران , بنگاه ترجمه و نشر کتاب

82-اشکوری , قطب الدین , محبوب القلوب , ترجمه سید احمد اردکانی , تهران , انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی , چاپ اول , بهار

83-نراقی , مولا احمد , معراج السعاده , انتشارات علمی اسلامی , 1351 ش

84-طبرسی , علی بن حسن , مشکاه الانوار , نجف , کتابخانه حیدریه , 1385 ق

85-راغب اصفهانی , حسین بن محمد , مفردات فی غریب القرآن , دمشق بیروت , دارالعلم الدار الشامیه , 1412 ق

86-لویس معلوف , المنجد فی اللغه , ترجمه محمد بندر ریگی ، انتشارات ایران ، تهران ،

87-نوری طبرسی , میرزاحسین , مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , قم , موسسه آل البیت ( ع ) , 1408 ق

88-طریحی , فخرالدین , مجمع البحرین , کتابفروشی مرتضوی , تهران , چاپ سوم , 1375 ش

89-قمی , شیخ عباس , مفاتیح الجنان , تهران , دفتر نشر فرهنگ اسلامی , چاپ سوم , 1366 ش

90-ابوالحسن احمد بن فارس بن ذکریاء , مقاییس اللغه , انتشارات دار احیاء الکتب العربیه ، قاهره

91-افرام البستانی , منجد الطلاب , ترجمه محمد بند ریگی , تهران , انتشارات اسلامی , بهار 1375 ش

92-سیاح ، احمد ، ترجمه المنجد ، انتشارات اسلام ، تهران 1377

93-علامه صفی پور طالب نژاد ، عبدالرحیم بن عبدالکریم ، منتهی الارب ، اسلامیه أفست ، تهران ،

94-طبرسی , رضی الدین حسن بن فضل , مکارم الاخلاق , قم , انتشارات شریف رضی , 1412 ق

95-گیلانی , عبدالرزاق , مصباح الشریعه مفتاح الحقیقه , تهران , نشر صدوق , چاپ دوم , 1260 ش

96-ورام بن ابی فراس , مجموعه ورام , قم , انتشارات مکتبه الفقیه , بی تا

97-فیض کاشانی , محمد بن محسن , المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء , قم , انتشارات اسلامی , 1340 ش

98-صدوق , ابوجعفر محمد بن علی , من لا یحضره الفقیه , قم , انتشارات جامعه مدرسین , 1413 ق

99-طبرسی , ابوالفضل علی بن حسن , مشکاه الانوار , نجف , کتابخانه حیدریه , 1385 ق

100-   بانوی ایرانی سیده نصرت بیگم ,مخزن العرفان فی تفسیر القرآن , تهران ,  نهضت زنان مسلمان , 1361 ش

مقدمه

معاشرت نیکو بستگی به علم و تعلیم و حلم و تربیت نیکو و عمل صالح ، صبر و تحمل و مهر و محبت و اخلاق حسنه دارد . آنکه علمش بیشتر و تربیتش نیکو تر است عملش صالح تر است و مطمئنا از رذائل اخلاقی همچون خشم و شهوت ، بخل و حسادت ، افراط و تفریط و عصبیت و تکبر و خود بینی به دور است . در این حالت چنین شخصی نه تنها از سلامت جسم وروان برخوردار است بلکه معاشرانش نیز از این چشمه فیاض بهره کافی می برند ، و معاشرت با چنین فردی سعادت دو دنیا را به همراه دارد

از پیامبر ( ص ) روایت شده

« مومنی که با مردم می آمیزد و آزار آنها را تحمل می کند در پیشگاه الهی اجرش بزرگتر است از آن مومنی که با مردم آمیزش ندارد و بر اذیت آنها صبر نمی کند . » [1]

درباره معاشرتهای اجتماعی ، حضرت علی ( ع ) در توصیه خود به فرزندشان امام مجتبی ( ع ) چنین فرمود

« به اتکاء روابط دوستانه و رفاقت صمیمانه ، حق برادرت را ضایع مکن ، چه در زمینه تضییع حقوق ، روابط دوستی نابود می شود و آنکس که حقش را تباه ساختی ، برای تو برادر نخواهد شد . » [2]

روابط افراد با همدیگر در کلیه سطوح اجتماعی ، باید رفتاری برادرانه و دوستانه باشد همراه با عدل و انصاف ، تا بقاء و دوام یابد و البته در سایه چنین معاشرتهایی جامعه رو به تکامل و امنیت و سعادت پیش می رود . البته هرگز نمی توانیم با تمام افراد جامعه رفتاری برادرانه داشته باشیم مگر اینکه به فرموده خداوند در قرآن کریم گوش جان دهیم و دستورات ایشان را آمیزه گوش خود نماییم

 

 

 

کلیات

تبیین موضوع

از آنجایی که آدمی بالطبع موجودی اجتماعی است و به صورت اجتماعی زندگی می کند و زندگی فردی آن تقریبا امکان پذیر نمی باشد آداب معاشرت و روابط اجتماعی در اسلام دارای اهمیت مضاعفی است و قرآن کتابی است که برای هدایت بشر آمده لذا در تنظیم روابط بین انسان و خدا ، انسان با طبیعت و انسان با انسانهای دیگر او را یاری می کند و به بیان دستوراتی برای تحسین روابط اجتماعی می پردازد که این آداب گاهی جنبه حقوقی دارد و گاهی جنبه اخلاقی ما بنا داریم در این رساله آداب معاشرت را مورد بررسی قرار داده ، شأن نزول ، نظرات مفسران و روایاتی که در بیان آیات آمده است را مورد کنکاش قرار دهیم

اهمیت و ضرورت موضوع

انسان در همه عرصه ها به روابط و معاشرت با یکدیگر نیازمند است ، اقتصاد ، سیاست و ; در برقرری ارتباط در این حوزه ها به معاشرت می پردازد و اکنون سوال اساسی آن است که چگونه باید این ارتباط انجام بپذیرد از آنجا که همه در عرصه های مختلف نیازمند به ارتباط و معاشرت هستند و باید این معاشرت و ارتباط بر طبق دستور دین و قرآن باشد و پژوهش در این موضوع ضروری است و اهمیت بسیاری دارد ما در این رساله به این موضوع می پردازیم

انگیزه انتخاب موضوع

با توجه به اینکه در معاشرتها خیلی از مسائل رعایت نمی شود و از سوی دیگر اسلام به آداب معاشرت صحیح تأکید کرده است ما به بررسی این مساله می پردازیم و امیدواریم که در رفع مشکلات اجتماع مؤثر باشیم .

پیشینه موضوع

چون معاشرت و ارتباط از آغاز خلقت انسان بین افراد رایج بوده است قرآن به عنوان کتاب هدایت ، در آیات زیادی به آن پرداخته است . همچنین در روایات نبوی هم از آن بحث شده است بدین روی این دو ، منبع مهم برای بررسی مسائل مورد بحث ما شناخته می شوند . در تبیین پیشینه باید نخستین پیشینه ها را در موضوعات مطرح شده در کتب تفاسیر و کتب اخلاقی جستجو نمود که به تدریج در این مورد کتب مستقلی تألیف یافته است و در دوران اخیر نیز این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفته است که می توان به برخی از کتب مستقل در دوران معاصر اشاره نمود . ازجمله : اخلاق معاشرت ( جواد محدثی ) ، اخلاق و معاشرت در اسلام ( علی قائمی )

سؤالات

1- معاشرت از نظر واژگان و اصطلاح چیست ؟

2-    کاربرد و بسامد واژگان و محتوای این موضوع در قرآن چه میزان است ؟

3-     اقسام و انواع معاشرت کدامند ؟

4-    آداب معاشرت در حوزه عمومی جهان اسلام ( بین مسلمانان) و جهان انسان چگونه باید باشد؟

5-    آداب معاشرت در حوزه خاص ( اقارب ، همسایگان ، همسفران ، دوستی و ;) چگونه صورت می پذیرد ؟

6-    آثار و پیامدهای رعایت و عدم رعایت آداب معاشرت کدام است ؟

روش تحقیق

این تحقیق به روش کتابخانه ای صورت گرفته است که با مراجعه به کتابخانه و بررسی کتب مختلف و در بعضی موراد مراجعه به اینترنت تدوین شده است

فرضیه

قرآن ، کتاب هدایت است ، در کتاب هدایت روابط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و در انواع معاشرت ها آداب و دستور العملهایی در این زمینه ارائه شده است که با سیره نبوی تجسم یافته و قرآن در حوزه عمومی و خاص ، آداب و مقررات خاصی رابیان نموده که در این رساله ما به آن می پردازیم


چکیده

در فصل اول شناخت حوزه معاشرت که انسان در اجتماع با چه گروههایی باید معاشرت کند و هدف معاشرت و انواع معاشران با توجه به آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفت

در فصل دوم آداب معاشرت در حوزه های مختلف در بخشهای پنج گانه به شرح ذیل آمده   است

 بخش اول در حوزه عمومی شامل آداب وارد شدن به خانه ، آداب غذا خوردن ، آداب تحیت و سلام ، مطرح گردید

و در بخش دوم آن آداب معاشرت در حوزه مسلمانان و در بخش سوم آداب معاشرت در حوزه خانواده و خویشاوندان شامل مباحث آداب معاشرت والدین و فرزندان ، آداب معاشرت زوجین آداب معاشرت در حوزه خویشاوندان و بستگان از دیدگاه قرآن و سنت مورد بررسی واقع شد

در پایان این بخش به آداب معاشرت برادران و خواهران نسبی و رضاعی از دیدگاه روایات و رعایت حقوق بین آنها اشاره شد

 بخش چهارم : آداب معاشرت در حوزه مرتبطان غیر خویشاوند شامل

معاشرت با همسایگان ، معاشرت با دوستان ، معاشرت با معلمان و مربیان ، معاشرت با مومنان و برادران دینی و برآوردن نیازهای همدیگر . معاشرت با مسئولان و نهادهای اجتماعی و رعایت حقوق و احترام متقابل بین مسئولان ، نهادهای اجتماعی و مردم آمده است

بخش پنجم آداب معاشرت در حوزه غیر مسلمانان با توجه به اصل عدم تسلط کفار بر مسلمانان و چگونگی معاشرت با انواع کافران ( حربی و غیر حربی و ; ) و نهی از دوست داشتن والدین کافر از دیدگاه قرآن و روایات و تفاسیر مختلف آمده است

در فصل سوم جایگاه , آثار و پیامدهای معاشرت که شامل سه بخش است

بخش اول : انسان موجودی اجتماعی است

بخش دوم : جایگاه روابط اجتماعی از نظر اسلام

بخش سوم : آثار روانشناختی آداب معاشرت و تأثیرات رفتاری و گفتاری افراد بر یکدیگر بر اساس آیات و نظر روانشناسان آمده است

[1] – مجموعه ورام ، ج 1، ص

[2] – نهج البلاغه ، فیض ،  نامه

الف – شناخت لغوی

در این بخش بر آنیم تا با بررسی دقیق تر معانی لغت ، با استفاده از کتب مرجع موجبات آشنایی بیشتر خواننده را با مفاهیم مطرح شده در تحقیق فراهم نماییم

1-معاشرت

با مراجعه به کتابهای لغت روشن می گردد که این کلمه از ریشه العشره به معنای هم نشینی و مصاحبت آمده است

ابن منظور در لسان العرب در معنای این کلمه می نویسد ، العشره = المخالطه و معاشره را به معنای مخالطه و مصاحبت دانسته است . [1]

دهخدا در فرهنگش در ذیل واژه معاشرت به این معانی اشاره کرده است

آمیختن با هم ، گفت و شنید با هم ، الفت و مصاحبت و همدمی و رفاقت و زندگانی با هم ، خوردن و آشامیدن با هم ، نشست و برخاست ، خوش معاشرت . [2]

با مراجعه به کتابهای لغت عربی در می یابیم که این کلمه دارای مشتقاتی است که ما آن مشتقاتی را که به موضوع ما مربوط است را به همراه معانی آنها ذکر خواهیم کرد

الف – عشیره : خانواده . راغب می گوید

عشیره اهل رجل و خانواده اوست که بوسیله آنها زیاد می شود و برای او به منزله عدد کامل         می شوند که عشیره عدد کامل است ، دیگران آنرا اقوام نزدیک پدری یا قبیله گفته اند « عشیره الرجل بنو ابیه لادنون او قبیله »

باید دانست که پدران و فرزندان و برادران داخل در عشیره نیستند به قرینه  قُلْ إِن کاَنَ ءَابَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَنُکُمْ وَ أَزْوَجُکمُ‏ْ وَ عَشِیرَتُکمُ‏ْ  ; [3]

مگر آنکه گفته شود « عشیرتکم » ذکر عام بعد از خاص است . [4]

ب- عشیر : معاشر و هم نشین چه دور و چه نزدیک . [5]

قبیله و طایفه ، خویشاوند ، فامیل ، دوست ، رفیق ، شوهر ، زن . [6]

زبیدی می گوید : عشیر به معنای هم نشین است و کسی که با او معاشرت می شود و آن به معنای نزدیک و دوست صمیمی است وهم نشین انسان همسرش می باشد برای اینکه با او معاشرت    می کند و مورد معاشرت او قرار می گیرد . بنابراین هم نشین ،همان دوست صمیمی و همراه است. [7]

عشیر به معنای یک دهم نیز آمده است . [8]

ج – المعشر : جماعت ، جمعیت ، خانواده و اهل انسان ، جن و پری ، انسان ، گروه . [9]

د- عشره : رفت و آمد کردن با یک دیگر ، معاشرت ، رفت و آمد و نشست و برخاست. [10]

ه- عاشره : با او رفت و آمد و نشست و برخاست و معاشرت کرد ، با او مصاحبت و هم نشینی کرد . [11]

ح – عاشرته : در دامان شدن برای او مثل عدد ده کامل شدن . [12]

خ – معاشر : به معنای جماعتی از مردم است چنانچه پیامبر ( ص ) فرموده

« نحن معاشر الانبیاء ;» ما گروه پیامبران ;

دکتر معین در فرهنگ خود در معنای معاشر چنین می نویسد : « 1- به معنای یار و رفیق ( صفت )  2- با کسی زندگی کننده ( اسم فاعل ) 3- معاشر به معنای گروه ( اسم جمع ) که تنها به این

صورت آن هم در حدیث به کار رفته است . » [13]

2- روابط

روابط جمع رابطه است . رابطه به معنای بستگی ، علاقه ، پیوند می باشد .[14] البته از این ریشه اصلی ربط به دو واژه ذیل نیزمی توان اشاره کرد

الترابط به معنای ایجاد را بطه و پیوند . [15]

ارتباط به معنای التزام ، نسبت ، پیوستگی از دو سو .[16]

دهخدا در فرهنگش ذیل واژه روابط گفته است : در اصطلاح فارسی زبانان ، ارتباط ، رفت و آمد ، مراوده ، معاشرت و آمیزش . [17]

و هم چنین ذیل واژه ربط به این معانی اشاره می کند : علاقه و آنچه بدان چیزی را به چیزی ببندند . [18]

علقه و وصله ، هر چیزی که بستگی به چیز دیگر داشته باشد

- سلسله و زنجیر

- کلمه پاورقی یعنی کلمه ای که در پایین صفحه نویسند و به عین همان کلمه ای باشد که در اول سطر صفحه بعد نوشته می شود

- آشنایی ، ارتباط و پیوندی که در میان دو کس به واسطه دوستی و آشنایی پیدا می شود

- ( در اصطلاح شطاریان ) مرشد کامل را گویند که مسترشد را به حق تعالی رابطه دهد. [19]

با مراجعه به کتابهای لغت عربی به معنای ربط و مشتقات آن در می یابیم که عبارت است از :         ربط : بستن و بعدا برای هر کسی که در حصاری پناه گیرد و در آن از دشمنان بیرون حصار دفاع     کند . [20]

ربط الفرس : بستن اسب در جایی که نگهداری و حفظ شود . [21]

رباط الجیش : باقی ماندن و پیوستن سپاه ، کمین گاه ، استراحت گاه سربازان ( چاپار خانه و قرار گاه )

رباط : مکانی که مخصوص اقامت نگهبانان است . [22]

ارتبط فی الحبل : با طناب بسته شد . [23]

الرّّبط : جمع کردن و به هم پیوند دادن


[1] – لسان العرب ، ج 9 ، ص 220 -  قاموس قرآن ، ج 5 ، ص

[2] – دهخدا ، ج 13 ، ص

[3] – توبه

[4] – قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1 – مقاییس الغه ، ج 4 ، ص 326 -  تاج العروس ، ج 7 ، ص 222 – ترجمه المنجد ، ج 2 ، ص

1125 – ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص 601 – منجد الطلاب ،ص

[5] – ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص

[6] – ترجمه المنجد ، ج 2 ، ص 1125 – منجد الطلاب ، ص

تاج العروس ، ج 7 ، ص

[8] – قاموس قرآن ، ج 5 ، ص

[9] – ترجمه المنجد ، ج 2 ، ص 1125 – قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1 – مقاییس الغه ، ج 4 ، ص 326 – منجد الطلاب ، ص

[10] – ترجمه المنجد ، ج2 ، ص 1125 – منجد الطلاب ، ص

 [11]- همان

[12] – ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص

[13] – فرهنگ دکتر معین ، ج 3 ، ص

[14] – ترجمه المنجد ، ج 1 ، ص 540 – تاج العروس ، ج 10، ص 262 – مقاییس الغه ، ج 2 ، ص

[15] – المنجد ، ج 1 ، ص

[16] – فرهنگ جامع نوین ، ج 1 ، ص

[17] – دهخدا ، ج 8 ، ص

[18] – منتهی العرب ، ج 1 ، ص

[19] – دهخدا ، ج 8 ، ص

[20] – قاموس قرآن ، ج 3 ، ص 47 – مجمع البیان ، ج 4 ، ص

[21] – ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص

[22] – همان

[23] – ترجمه المنجد ، ج 1 ، ص 540 – تاج العروس ، ج 10 ، ص 262 – لسان العرب ، ج 7 ، ص


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله اصول تربیت از دیدگاه اسلام در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله اصول تربیت از دیدگاه اسلام در word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اصول تربیت از دیدگاه اسلام در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اصول تربیت از دیدگاه اسلام در word

چکیده    
مقدمه    
مفهوم «اصل» در قلمرو تربیت    
ضرورت و فایده‏ى اصل تربیتى    
ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى    
ارتباط اصول با دیگر عناصر نظام تربیتى    
منابع اکتشاف اصول تربیت اسلامى    
اصول تربیت    
1 اصل خدامحورى    
2 اصل تعبّدمدارى    
3 متربى‏محورى    
4 زندگى محورى    
5 فردمحورى    
6 عمل‏گرایى    
7 اخلاق‏مدارى    
8 سعى‏محورى    
9 اعتدال‏گرایى    
10 محبت‏محورى    
11 نظارت‏مدارى    
12 خوف و رجا    
13 مرگ‏اندیشى (فناپذیرى دنیوى)    
14 آرمان‏گرایى    
15 آخرت‏اندیشى    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اصول تربیت از دیدگاه اسلام در word

ـ قرآن کریم

ـ نهج‏البلاغه، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1373

ـ ابن فارسى،احمد. 1410 ق، معجم مقائیس اللغه، [بى‏جا] الدار الاسلامیه

ـ ابن منظور. 1408ق، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربى

ـ استیس، والتر. 1377، دین و نگرش نوین، ترجمه احمدرضا جلیلى، تهران، انتشارات حکمت

ـ اعتمادى، میرزا آقا. 1376، اصول و فنون آموزش و پرورش، تهران، آواى نور

ـ باقرى، خسرو. 1368، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، تهران، سازمان پژوهش و برنامه‏ریزى آموزشى وزارت آموزش و پرورش

ـ جیمز، ویلیام. 1367، دین و روان، ترجمه مهدى قائینى، قم، دارالفکر

ـ درایتى، مصطفى، معجم الفاظ غررالحکم ودررالکلم، 1372، قم، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه

ـ زاهدى، مرتضى. 1375، فلسفه تربیت و فعالیتهاى تربیتى، تهران، آواى نور

ـ شاتو، ژان. 1369، مربیان بزرگ، ترجمه غلامحسین شکوهى، تهران، دانشگاه تهران

ـ شریعتمدارى، على. 1367، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، امیرکبیر

ـ شکوهى، غلامحسین. 1367، تعلیم و تربیت و مراحل آن، مشهد، آستان قدس رضوى

ـ شکوهى، غلامحسین. 1368، مبانى واصول آموزش و پرورش

ـ الصطفوى، حسن. مقدمه حول کتاب المصباح الشریعه، 1379، تهران، مرکز نشر کتاب

چکیده

این مقاله، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى مى‏پردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربى‏محورى، زندگى محورى، فردمحورى، عمل‏گرایى، اخلاق‏مدارى، سعى‏محورى، اعتدال‏گرایى، محبت‏محورى، نظارت‏مدارى، خوف و رجا، مرگ‏اندیشى، آخرت‏اندیشى و آرمان‏گرایى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و در پایان به دست‏آوردهاى تربیتى این اصول مى‏پردازد

واژه‏هاى کلیدى: اصول تربیتى، تعلیم و تربیت اسلامى، اخلاق، فطرت، انسان‏شناسى

مقدمه

وجود اصول و قواعد کلّى در مناسبات انسانى و مرجعیت آن براى تفسیر رفتارها آن‏چنان آشکار است که غالباً نیازى به بیان تشریحى آن وجود ندارد. بدیهى است که هیچ کنش و واکنش انسانى نمى‏تواند در خلأ و بدون ضابطه‏اى مشخص آغاز، و بى‏هدف پایان پذیرد. رفتارهاى یکسان زیادى مى‏توان یافت که خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مى‏شوند و احتمالاً نتایج مختلفى نیز به بار مى‏آورند

امر تربیت که یکى از زمینه‏هاى مهم در مناسبات انسانى است نیز از این قاعده مستثنا نیست. نحله‏ها و مکاتب تربیتى هیچ‏گاه خود را فارغ از چارچوب‏هاى بنیادین و اصول نظرى معرفى نمى‏کنند. حتى مکتب‏هایى چون رفتارگرایى، که بر رفتار تأکید مى‏کنند و اهداف کلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقیق نمى‏دانند، نیز هرگز ادعایى در شکستن حصر قواعد و اصول کلى حاکم بر رفتار را ندارند؛ چرا که پذیرش همین قواعد و اصول کلى سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتى و جدایى آنها از یکدیگر مى‏شود. آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربیتى ریشه در نوع انسان‏شناسى مختلف دارد و هدفها، تعیین‏کننده نوع روشهاى تربیتى‏اند. بنابراین، مى‏توان هماهنگى اصول را با مبانى انسان‏شناسى از طریق هدف و غایت‏شناسى کاملاً توجیه کرد. به بیانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است که همواره از زوایاى درک موقعیت انسان در جهان بر اساس رویکردهاى گوناگون به او و جهان دریافت شده است. با توجه به آنچه بیان شد، حداقل مفاهیمى که در دستور کار هر مکتب تربیتى قرار مى‏گیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آنها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینه‏ى تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تربیتىِ مشخص رهنمون مى‏سازد؛ چارچوبى که فرایند تربیت در آن آغاز، و به سرانجامى متناسب با شاخص‏هاى آن، نایل مى‏شود


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

تحقیق بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 تحقیق بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن در word دارای 97 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن در word

مقدمه    
درجات و اسامی بهشت    
ساختار بهشت    
نعمات بهشتی    
1-در خت طوبی    
نمونه هایی درباره جنس این درخت    
نمونه ای از رابطه این در خت با خاندان عصمت و طهارت    
2- همسران بهشتی    
3- نغمه های بهشتی    
4- تختها و فرشها و بالشهای بهشتی    
5- لباسهای بهشتیان    
6- آشامیدنی های بهشت    
7- طعامهای بهشتی    
8- وضع روحی بهشتیان    
9-  یک توصیف جامع    
نمونه های قرآنی در توصیف بهشتیان    
بردرهای  بهشت چه نوشته است؟    
جهنم    
عذاب ها ی جسمانی دوزخیان    
عذاب های روحی دوزخیان    
توبه تنها راه    
معنای توبه    
ابعاد توبه    
شرائط و انواع توبه    
گوشه ای از راههای توبه و جبران    
وصیت    
نقش وصیت    
تذکرات دهگانه    
لحظه مرگ    
بیان امام علی بن ابیطالب علیه السلام    
لحظات جان دادن خوبان    
وظیفه ما هنگام جان دادن دیگران    
همراه با جنازه    
مساله کفن    
مساله غسل و دفن    
ورود به عالم برزخ    
به سراغ قرآن می رویم    
سئوال قبر    
لذت  یا عذاب در قبر    
همدم ها در برزخ    
عذاب قبر یا ثواب قبر    
عوامل عذاب برزخ    
چرا بعضی ازمومنان در برزخ عذاب می شوند    
خیرات بعد از مرگ    
صور دمیده می شود    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن در word

اصول اعتقادات ، حجه السلام حاج شیخ اصغر قائمی ، نشر برگزیده ، چاپ دوم ،

سرای دیگر ، استاد محمد حسین دستغیب ، نشر بهاران ،

معاد شناسی ، استاد عبدالحسین دستغیب ، نشر بهاران ،

معاد ، آیت الله طهرانی  ، نشر بهاران ،

سیاحت غرب ، آقا نجفی قوچانی ، نشر دارالفکر ، چاپ دوم ،

گفتگو با خدا ، نیل دونالدوالش / توراندخت تمدن ( مالکی ) ، نشر دایره ، چاپ پنجم ،

مقدمه

پس از دگرگونی در کل نظا م آفرینش یا دو نفخه صور اسرافیلی و آشکارشدن صحرای محشر و حشر تمام موجودات، جهنم و بهشت نیز از ملکوت و باطن آفرینش پدیدار می شود

 و اذا الجحیم و اذا الجنه ازلفت.1

آنگاه که جهنم شعله ور گردد و بهشت نزدیک شود

 جهنم تمام اهل محشر را احاطه می کند و صدای نفیر دلخراش آتش، زلزله بر اندام اهل محشر می اندازد. و نیز گفته شد که پلی از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر برروی جهنم برپا می گردد که برروی این پل پنجاه موقف و گردنه به نام پنجاه وظیفه عبادی( اوامر و نواهی) مستقر می گردد. یک عده از آدمیان و جنیان بدون اینکه حق عبور از صراط و عقباتش را داشته باشند و به جرم شرک به خدا و فساد اعتقادی و عملی بدون حساب در شعله های جهنم افکنده می شوند وعده ای دیگر قدم برروی پل نهاده مواقف را یکی پس از دیگری به تندی و کندی – بستگی به خلوص وکدورت اعمال دارد- پشت سر می گذارند و با پشت سرنهادن آخرین موقف که نامنش بنا به اکثر روایات« مرصاد»

( حق الناس) است، دیواره های با شکوه بهشت با درهای هشتگانه اش آشکار می گردد. هر طایفه ای به تناسب شأن ایمانی خود از یکی از این درها وارد می شود و در وضعی قرار می گیرد که تا ابد متنعم می شود. زندگی در این نشئه به قدری زیبا و لذت بخش است که انسان هرگز آرزوی تحویل و دگرگونی آن را به مخیله خود راه نمی دهد

 خالدین فیها لایبغون عنها حولاً.2

در آنجا جاویدانند و از وضعی که دارند دگرگونی نمی خواهند

 کمتر کسی است که تاکنون از خودش این سئوال را نکرده باشد: بهشت کجاست؟ اگر بگوییم بهشت هم اینک موجود است اما در باطن این جهان مادی است، آنگاه بیان بعضی از روایات که وجود بهشت در آسمان و وجود جهنم را در زمین مطرح می سازند، خدشه دارد می شوند. و اگر بگوییم که با متلاشی شدن زمین و آسمان جهنم و بهشت برروی این ویرانه عظیم ساخته خواهد شد، این موضوع نیز مفاد بساری از احادیث را- که بهشت و جهنم را خلق شده و موجود می داند، از اعتبار می اندازد. بهترین پاسخی که می توان داد تا تعارض این روایات را برطرف سازد این است  که بگوییم، نظام آفرینش مانند وجود انسان یک بعد مثالی و ملکوتی دارد و یک بعد مادی و طبیعی.  جهنم و بهشت به صورت مثالی در ملکوت و باطن عالم ماده وجود دارد همانطور که بسیاری از صورتهای خیالی و مثالی در ماورای هیاکل جسمان در باطن روح ما وجود دارد و ما هر وقت که میل داشته باشیم آنها را از مخزن این صورتها،  یعنی حافظه بیرون می آوریم و در صورت لزوم صورتهای تازه ای خلق می کنیم. بنابراین، جهنم و بهشت در حال حاضر وجود دارند اما بر ما که در عالم ماده اسیریم، پوشیده است. ظهور صورت مثالی جهنم و بهشت مستلزم یک دگرگونی همه جانبه در نظام مادی جهان است. همانطور که صورت پنهان میوه با دگرگون شدن وضع کل آشکار می شود، صورت ملکوتی بهشت را پس از دگرگونی آسمانی و صورت ملکوتی جهنم را( جهنم و بهشت) مصالح مادی و بیرونی خود را از زمین و آسمان جستجو می کنند، همانطور که ملکات انسانی( صورتهای مثالی) با خاک و گل قیامت( بدن خاکی قیامتی) می آمیزد و شکل می گیرد. اینک به نمونه هایی از احادیث نوع اول( یعنی مثالی وملکوتی بودن بهشت و جهنم می پردازیم

·        نمونه اول

هروی( یکی از اصحاب امام رضا(ع) به امام عرض کرد: یا من رسول الله! درباره بهشت و جهنم به من خبر بدهید آیا آن دو هم اکنون خلق شده اند؟ امام(ع) فرمود

 « آری، رسول خدا زمانی که به معراج رفتند، داخل بهشت شدند و جهنم را هم دیدند. عرض کردم: عده ای می گویند: بهشت و دوزخ مقدر هستند که روزی آفریده شوند و اکنون خلق نشده اند. امام فرمود: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم. کسی که آفرینش( فعلی) بهشت و جهنم را انکار می نماید،، همانا پیامیر خدا(ص) را انکار نموده و ما را تکذیب کرده و بر ولایت ما نیست و در آتش جهنم مخلد خواهد بود.( آنگاه به آیه ای از آیات قرآن استناد می فرماید)

هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون * یطوفون بینها و بین حمیم آن.3

این است آن جهنمی که مجرمون تکذیبش می کردند در حالیکه آنها در جهنم بین آتش و آب جوشان دوزخ دور می زنند

( و سپس به یکی از احادیث معراجیه اشاره کرده) از قول رسول خدا(ص) چنین می فرماید:« آنگاه که مرا به آسمان بردند، جبرائیل دست مرا گرفت و مرا داخل بهشت نمود و رطب بهشتی به من داد و من هم آن را تناول نمودم و نطفه فاطمه(س) از آن میوه بهشتی بسته شد از این جهت فاطمه حوراء انسیه( حوری با هویت انسانی) است هر وقت که مشتاق بوی بهشت می شوم دخترم فاطمه را می بویم».[1]

* نمونه دوم

امام صادق(ع) فرمود« خداوند کسی را نیافریده مگر اینکه در بهشت منزلی و در جهم منزلی برایش خلق فرمود: پس هنگامی که اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش قرار دادی منادی ای ندا می دهد که ای اهل آتش! بیایید و آنها را در کنار آتش می آورد و از منازل آنها در آتش پرده برمی دارد سپس به آنها گفته می شود، این است آن منزلی که در صورت عصیان پروردگارتان، وارد آن می شدید;. سپس ندا می دهند: ای اهل جهنم، سرهایتان را بالا کنید و منازلتان را در بهشت بنگرید، آنها، سرهایشان را بالا می کنند و منازلشان را در بهشت می نگرند، پس به آنها گفته می شود: این است آن منازلی که در صورت اطاعت پروردگارتان، داخل آن می شدید; پس آنها( بهشتیان فعلی) میراثشان( جهنم) را به جهنمیان فعلی می سپارند و جهنمیاان هم میراثشان( بهشت خود را) به بهشتیان فعلی می سپارند و این است قول خدای عزوجل

« اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»5

·        نمونه سوم

رسول خدا(ص) فرمود: آنگاه که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم پس در آنجا ملائکی دیدم که مشغول بنا هستند: خشتی از طلا و خشتی از نقره می گذارند و گاهی هم از کار باز می ایستند. به آنها گفتم: چرا گاهی می گذارید و گاهی از کار باز می ایستید؟ عرض کردند: منتظر می مانیم تا مصالح برسند: گفتم: مصالح شما چیست؟ عرض کردند: قول مؤمن در دنیا

( یعنی):« سبحان الله والحمدلله و لا اله الله و الله اکبر»؛ که می گوید ما هم مشغول ساختن می شویم و هنگامی که نمی گوید ما هم کاری انجام نمی دهیم.6

·        نمونه چهارم

رسول خدا(ص) فرمود:« در لیله الاسراء به ابراهیم(ع) برخورد نمودم و او به من گفت: به امنیت امر کن که تا می توانند در بهشت درخت بکارند، زیرا در زمین بهشت بسیار وسیع و خاکش بسیار پاکیزه است. گفتم مقصود از نهادن درخت در بهشت چیست؟ گفت:« لا حول ولا قوه الا بالله».7

همانطور که ملاحظه می شود بهشت و جهنم تجسم خود اعمال است که لحظه به لحظه در حاق وجود آدمی که متصل به ملکوت آفرینش است، ساخته و پرداخته می شود و هر آن که انسان بمیرد از این ساخته ها و تصاویر پرده برداری می گردد:« یوم تبلی السرائر»

 در ذیل نمونه ای از احادیثی که زمین و آسمان را، مکان جهنم و بهشت معرفی می کند، آورده می شود

 ابن عباس می گوید: دو تن از یهودیان بر امیرالمؤمنین( ع) وارد شدند و سئوالانی مطرح ساختند( منجمله): بهشت کجاست؟ جهنم کجاست؟ حضرت فرمود

« اما بهشت، بهشت در آسمان است و اما آتش(جهنم)،جهنم در زمین.عرض کردند: مقصود از هفت( جهنم) چیست؟فرمود: مقصود هفت باب جهنم است که طبقه طبقه روی هم است. عرض کردند: مقصود از هشت( بهشت) چیست؟ فرمودند: هشت در بهشت.»8

علی بن ابراهیم قمی در اثبات اینکه بهشت در آسمان است بر آیه ذیل استناد می کند

 لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنه.9

«درهای آسمان برای آنها بازنشده و داخل بهشت نمی گردند.»

و در مورد زمینی بودن جهنم نیز به این آیه استناد می کند

 و اذا البحار سجرت

آنگاه که دریاها شعله ور می شوند

 در آیات سوره تکویر مقدمه پیدایش جهنم و بهشت را تغییرات عمده در آسمانها و زمین معرفی می کنند

اذا الشمس کورت* و اذا النجوم انکدرت* و اذا الجبال سیرت* ;.»10

( ای رسول ما یادآور) هنگامی که آفتاب تابان تاریک شود. ستارگان آسمان تیره شوند. و کوهها به حرکت درآیند. و شتران عشار( دوماهه آبستن) را رها کنند و بدور افکنند. و هنگامی که وحوش به عرصه قیامت محشور شوند. و هنگامی که دریاها( چون آتش) شعله ور گردند. و هنگامی که نفوس خلق همه با هم جنس خود درپیوندند. و هنگامی که دختران زنده بگور شده را باز پرسند. که آن بی گناهان را شما به چه جرم کشتید؟ و هنگامی که نامه اعمال خلق گشوده شود. و هنگامی که آسمان را از جای برکنند. و هنگامی که آتش دوزخ را سخت بیفروزند. و هنگامی که بهشت را به اهلش نزدیک سازند

 درجات و اسامی بهشت

بهشت( جنت) همانطور که در قرآن کریم آمده است بصورت جمع( جنات) ذکر شده است:« جنات تجری من تحتها الانهار». بنابراین بهشت یکی نیست بلکه بهشتهاست

 امام صاق(ع) فرمود::« نگویید یک بهشت زیرا خداوند می فرماید:« درجات بعضها فوق بعض».( بهشت درجاتی است که بعضی فوق بعض دیگر است»

 درجات بهشت فوقانی و درخشنان بودنشان بصورت طبقات نیست، این جهنم است که بصورت طباق( طبقه فوقانی) روی هم چیده شده که طبقه اسفل از طبقه اعلی سوزنده تر و عذاب آورتر است، بلکه این درجه بندی( در بهشت) براساس تفاوت ماهوی لذتهای مادی و معنوی بهشتیان است. بعنوان مثال کسی از باغی پر از سیب خوشش می آید و دیگری از باغ پر از گیلاس، به همین جهت، بهشتیان به غیر از نعمات خود نعمات دیگران را آرزو نمی کنن، اگر چنین باشد بهشت، دار آرامش و لذت نیست، به همین جهت است که قرآن کریم در توصیف روحی بهشتیان می فرماید

 خالدین فیها لا یبغون عنها حولاً 11

هیچ دگرگونی با وضعیت دیگری را طلب نمی کنند

 برای درجات بهشتی نمی  توان تعداد معینی ذکرنمود زیرا مراتب ایمان محدود نیست در حدیث ذیل، محدودیت درجات در عدد صد شاید از مقوله کثرت باشد

1 – تکویر،

2 – کهف،

3 – الرحمن،

4- بحارالانوار، ج 8 ص

5 – همان، ص 125-

6 – همان، ص

7 – همان، ص

8 – همان، ص

9 – اعراف،

10 – تکویر، 1-

11 – کهف،


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

تحقیق کوبیسم در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 تحقیق کوبیسم در word دارای 96 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق کوبیسم در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق کوبیسم در word

کوبیسم نخستین    
دوشیزگان آوینیون، 7-1906    
پابلو پیکاسو    
طبیعت بی جان – 1907    
کوبیسم نخستین در رابطه با فوویسم    
«برهنه» ی براک – 8-1907    
ژرژ براک –     رائول دوفی    
درختان دراستاک، 1908-درختان سبز دراستاک، 1908    
مراحل تکاملی در نقاشی پیکاسو، 9-1907    
پابلو پیکاسو    
هورتا دون سن خوان: کارخانه، 1909    
مراحل تکاملی در کار براک، 9-1908    
پابلو پیکاسو    
زن نشته، 1909    
ژرژ براک، -رائول دوفی    
کارخانه های ریوتینتو، 1910-کارخانه، 1908    
کوبیسم متأخر: 1921-1914    
پابلو پیکاسو    
سر زن، 1909    
ژرژ براک    
ویلن و تخته رنگ (پالت)؛ 10-1909    
ژرژ براک    
پیانو و ماندولین، 10-1909    
مجسمه سازی کوبیست    
پیکاسو، دلافرنسه، زاکی، فیلا    
نتیجه    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق کوبیسم در word

1- محمد حاجی زاده، فرهنگ تفسیری ایسم ها، انتشارات کتابخانه ملی ایران

2- فوزیه (هیوا) لطفی، آشنایی با مکاتب نقاشی، انتشارات، نثر میر شمس

3- داگلاس کوپر، تاریخ کوبیسم، محسن کرامتی، انتشارات نگاه، 1382

کوبیسم نخستین

دوشیزگان آوینیون، 7-

دو جمله کوتاه ولی در خور توجه نقطه شروع این بررسی از کوبیسم خواهد بود. جمله نخست این جمله آغازین از کتاب کوبیسم اثر گلایزومتزینگر است که در زمستان 1911 نوشته شد: «برای ارزیابی تقریباً یک سال بعد به وسیله گیوم آپولینر نوشته شد، در کتاب «نقاشان کوبیست» وی می بینیم : «تابلوهای آخر و آبرنگهای سزان به کوبیسم اختصاص دارند اما کوربه پدر نقاشان جدید است.» رابطه ای که به این نحو میان رئالیسم و کوبیسم برقرار می گردد شاید تعجب انگیز باشد، اما این دو نقل قول نشان می دهند که هنرمندان و همچنین منتقدان در آن زمان رشته تکاملی را می دیدند که کوربه را به سزان پیوند می داد و به کوبسیم می‌رسید. برای پی بردن به منظور آنان می‌باید نقاشی فرانسوی 1850 به بعد را با معیارهای 1910 بررسی کنیم

از کوربه شروع می کنیم. می‌بینیم که آن به اصطلاح رئالیسم در نقاشی کوربه چیزی نیست مگر برخورد واقعگرایانه او، اهمیت ندادنش به آرمانهای مجرد زیبائی،فرم یاموضوع و تأکیدش بر واقعیت مجسم و ملموس مسائل و پدیده‌ها. با اینحال، این زیبائی شناختی خردگرایانه و این جهانی با کوربه از میان رفت زیرا بعدها هر چند امپره سیونیست ها روح طبیعت‌گرایی را زنده نگه داشتند با این همه نوانس‌های پر تلالو رنگی که در طبیعت می‌دیدند چنان در بندشان کشید که از جنبه‌های مجسم تر واقعیت چشم پوشیدند. دوران سنت رنسانس، با امپره‌سیونیسم به پایان آمد: به توهم گرایی دیگر عنایتی نشد، و هیچ موضوع ممکنی جز نور برای نقاشی باقی نماند. اما بسیاری از هنرمندان نمی‌توانستند بپذیرند که تصویر انسان در بافتی از رنگ محو گردد، و واکنش پست امپره‌سیونیست دوباره لزوم وجود ساختمان صوری محکم و نیز محتوای انسانی در نقاشی را مورد تأکید قرار داد. باید دانست که پست امپره‌سیونیست‌ها از آثار متقدمان آموخته بودند که رنگ عنصر دوگانه ای است که به طور موثری به ایجاد توهم واقعیت کمک می‌کند. اما به طور مستقل نیز می‌تواند عمل کند. لذا از سال 1880 به بعد هنرمندانی نظیر سورا، گوگن، وان گوگ و اعضای گروه «نبی» ها از اینکه چشم را تنها وسیله ادراک به شمار آورند سربزا زدند. آن را تابع تخیل قرار دادند، از نقش توصیفی‌اش کاستند، و جستجو در امکانات ساختمانی و نیز در امکانات تمثیلی و بیانی بالقوه آن را آغاز کردند. از این رو به حق می‌توان گفت که بعد از سال 1890 نقاشان عموماً به بیان فکر بیشتر علاقه‌مند شده بودند تا به نمایش دنیای پیرامون خود. واپسین شعله‌های شکوهمند این مکتب رنگ گرای زمانی زبانه کشید که، اندکی پس از سال 1900، فووها به میدان آمدند. تنها سزان، که در انزواکار می‌کرد، از این تحولات به هم پیوسته برکنار مانده بود

نزدیک به چهل سال (1907-1870) نقاشان فرانسوی آنچنان مجذوب ملاحظات طبیعتی ذهنی شدند که واقعیت مجسم و قابل لمس مورد علاقه کوربه از نظر آنان دور ماند. واکنشی بر ضد این افراط در رنگ و فرهنگ غیرمادی آن که به تبع می‌آمد، می باید به ظهور می پیوست، به خصوص از آن هنگام که این امید در دلها بیدار شد که سده جدید، هنر اساسی جدیدی اقامه خواهد کرد. و سرانجام این امر، بر پایه «انگیزه واقعگرایانه» ای که الهام بخش آفرینش کوبیسم بود،تحقق یافت

اما کوبیسم از اینکه صرفاً طغیانی علیه رنگ برای رسیدن به هدفهای تکاملی خود باشد بسی فراتررفت، زیرا پیکاسو و براک آنچه را که گلایزومترینگر «بدترین قواعد بصری» می‌نامیدند و کوربه برای این کار آن بود که بگویند کوربه قاعده طبیعت گرایی رنسانس را پذیرفته و به توهم بصری سه بعدی دیدن ابدیت بخشیده است. در واقع هنرمندانی که در پی کوربه آمدند نقش پرسپکتیو خطی را شدیداً تضعیف نموده و با سطح دو بعدی تابلو به عنوان یک واقعیت دو بعدی رفتار کرده بودند. اما تدابیر تصویری – تأثیرات متقابل رنگی، پرسپکتویهای متغیر، و کوتاه نمودار شدنهای ناگهانی- که آنها به کار برده بودند تا بدون قربانی کردن حس حجم در فضا به این همواری برسند در بهترین حالت خود چاره‌هائی موقتی بودند. مدتی نگذشت که هنرمندان پی بردند دست شستن از پرسپکتیو خطی تک نقطه‌ای به از هم گسیختگی تصویری و جابجائی ستون نگاهدارنده بنای توهم می‌انجامد

گوگن کوشیده بود تا از طریق نوعی برخورد آگاهانه ابتدایی به نتیجه برسد. در نظر او ناتورالیسم (طبیعت گرایی) در هنر، «اشتباه مکروه»ی بود. وی باور داشت که «هیچ رستگاری ئی به جز بازگشت عاقلانه و آشکار به سرآغاز (هنر) ممکن نیست.» اما در همان احوال سزان بی سروصدا تلاش کرده بود تا راه حل جامعتری بیابد. او می‌خواست به فکر و به چشم، به جنبه پایای واقعیت و به نمود گذرنده، به حجم و سطح، به اثرات نور و به ساخت فضا، ارزشی یکسان بدهد: و این همه را بدون تن دادن به توهم بصری می‌خواست و نقاشی سزان به این ترتیب از نظر گلایزومترینگر نشان دهنده آن چیزی بود که اینان «واقع گرایی ‍ژرف » می‌نامیدند، و همچون پلی به نظر می‌رسید که میان کوربه و کوبیسم کشیده شده بود، چرا که اینان سزان را نیز به جنبه ملموس و مجسم اشیاء علاقه مند می‌دیدند. البته سزان به واسطه آنکه در میان امپره سیونیست ها رشد کرده بود، راه حل تصویری خود را اساساً از طریق رنگ دنبال می‌کرد یعنی در ساختن فرمها و حجم‌ها و ارائه فضا تنها از رنگ مدد می‌گرفت و از بیان خطی اجتناب می‌ورزیدند. اما به خاطر آن که شناخت خود را از عمق و گردی، و تمایل خود را به حفظ همواری سطح تابلو به عنوان یک واقعیت، با یکدیگر تلفیق کند،به تغییرات پرسپکتیو در داخل تابلو متوسل شد. خلاصه آن که نظم قابل دیدن طبعیت به وسیله روشهای ابداعی هنر تغییر کرد

در میان پیشتازان بلاواسطه کوبیسم، گوگن و سزان در شکل‌گیری آن بیشترین تأثیر را داشتند. پیکاسو را از پذیرفتن «اشتباه مکروه ناتورالیسم» می‌توان مبرا دانست. درست است که او در حوالی سال 1900 صحنه هائی از زندگی مردم پاریس را با یک شیوه امپره سیونیستی دیرهنگام ترسیم کرده است، اما باید دانست که هم او، تقریباً بیکباره از امپره سیونیسم روی گردانید و در آثار «دوره آبی» اش از گوگن تأثیر گرفت. و این در سال هائی بود که با نمایش آثار گوگن در 1903 و 1906 در «سالن پائیز» و همچنین نمایش کارهای سزان در 1904 و 1907، ابداعات شیوه های هنری هنرمندان نسل پیش، بناگاه و با تمام قدرت، بر هنرمندان پیرتر نظیر ماتیس و درن،و همین طور جوانترهائی چون پیکاسو و براک، آشکار گردید. و پیکاسو از تمام آنچه که دید بهره فراوان گرفت و شیوه نقاشی خود را اصلاح کرد. در اینجا بلافاصله با تغییر مواجه می‌شویم که در زمستان 7-1906 پیش آمد. در این زمان پیکره های انسانی کاملاً مسطح شده اما سرشار از بار عاطفی که پیکاسو بیشتر کشیده بود، حجیم تر شدند، و مجسمه وار، شبه باستانی و از لحاظ قیافه بی‌حس گردیدند. دین پیکاسو به گوگن در این آثار هنوز در فضاسازی او تا حدودی محسوس است، اما این پیکرها بیش از هر چیز مبین آنند که پیکاسو از طریق جهش رو به عقب گوگن «به سرآغاز» هنر، به کشف و فراگیری از هنر بدوی‌تر، و کمتر طبیعت گرایانه تمدنهای باستانی مدیترانه‌ای،هنر یونانی نخستین، و هنر مصری سلسله‌های چهارم و پنجم، کشانده شده بود

پیکاسو این گرایش به «بدوی کردن» را در پرده «دوشیزگان آوینتون» توسعه بیشتری داد. او این ترکیب بندی را در پایان سال 1906 در دست گرفت و آن را به عنوان صحنه ای در یک فاحشه خانه با مایه‌هائی تمثیلی آغاز کرد، و ظاهراً در این الهام بخش او کارهائی از سزان نظیر la tentation de st. Antoine و یا un Apres Midi a Naples بود. اما طی شش ماه، یعنی از زمان تهیه اولین اسکیس ها تا آن لحظه ای که،در بهار 1907، پیکاسو سرانجام به تنی چند از دوستان اجازه داد تا نقاشی تازه‌اش را ببینند، استحاله‌ای عظیم صورت گرفته بود. دیگر اثری از تمثیل در آن وجود نداشت. اگر چه نشانه‌هائی از سزان در حالات پیکرها مشاهده می‌شد، اما پیکاسو جسورانه آنها راساده و هموار کرده و خطوط محیطی مشخصی به آنها افزوده بود، پیکرها را در فضای تصویری کم عمقی جای داده، و به تابش منطقی نور هم اعتنائی نکرده بود

اهمیت عمده «دوشیزگان آوینیون» در انحراف کلی و شدید آن نسبت به نقاشی آن زمان است. پیکاسو با ساده سازیهای خود و بارفتار کاملا تازه اش بافضا، که بدون منطق پرسپکتیوی یا رنگی القا می‌شد، حتی از سزان و گوگن فراتر رفته بود؛ کارهای قابل مقایسه ای نظیر «شستشو کنندگان» سزان گونه «درن» که در 1906 ترسیم شد و یا «برهنه آبی» ی بسیار طبیعت گرایانه ماتیس که در 1907 کشیده شد که جای خود دارند. اینجا پیکاسو برای نخستین بار روش نمایش عینی را رها کرده و به طریقه نمایش ذهنی [1] روی آورده است. او شخصیت فیگورهایش را از آنها گرفته، چهره‌هائی صورتک گونه به آنها داده و از پرداختن به جزئیات خودداری کرده است. امروز ارزیابی و برآورد پرده زمخت و پرخاشگر «دوشیزگان» به عنوان یک اثر هنر کارآسانی نیست، زیرا این پرده به عنوان یک نقاشی انتقالی و غالباً دوباره کاری شده، که تناقضات سبک‌شناختی متعددی در آن باقی مانده بود، کنار گذاشته می‌شد. و به راستی هم تنها چیزی که از این تابلو در وضعیت نخستین اش باقی مانده است، ظاهراً، دو فیگور مرکزی است؛ هر چند که حتی روی چهره این دو فیگور نیز احتمالاً دوباره کاری شده است. کما این که آندره سالمون، در مطلبی که در 1912نوشته شده است، توضیح می‌دهد که چگونه وقتی برای اولین بار این پرده را دید «در چهره ها نه مصیبتی بیان شده بود و نه تأثری» حال آنکه مدتی بعد بیشترشان دارای «دماغهای مثلثی شکل» شده بودند، و ضمناً پیکاسو «لکه های آبی و زرد (داخل تابلو کرده بود) ; تا به بعضی اندامها برجستگی بدهد.» لذا پرده «دوشیزگان » را بیش از همه، رویدادی بزرگ در تاریخ نقاشی مدرن به شمار می‌آورند؛ پرده‌ای که پیکاسو در آن مسائل بسیاری را پیش کشیده و بسیاری از اندیشه‌هائی را که در سه سال بعدی به خود مشغولش کردند مطرح ساخته بود. خلاصه آنکه، این پرده وا‍ژه‌نامه‌ای بی‌نهایت ارزشمند برای مرحله اول کوبیسم است


[1] – Conceptual


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله معنی هنر در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله معنی هنر در word دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله معنی هنر در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله معنی هنر در word

1-پیش گفتار    
2-معنی هنر    
1-2ـ هنر از دیدگاه بزرگان نقاشی    
اوژن دلاکروآ (1798- 1863 میلادی)    
گوستاوکوربه ( 1819- 1877 میلادی)    
ماکس بکمان (1884- 1950 میلادی)    
جکسون پولاک (1912-1956 میلادی)     
3- چگونگی پیدایش هنر (مدرن)    
1-3ـ تعریف مکتب کوبیسم    
1-1-3ـ پیشگامان مکتب کوبیسم    
براک، جرج (1963-1882)    
2-3ـ تعریف مکتب اکسپرسیون    
1-2-3ـ پیشگامان مکتب اکسپرسیونیسم    
ماکس بکمان (1884-1950)    
3-3ـ تعریف کولاژ    
1-3-3ـ تاریخچه کولاژ    
2-3-3ـ کولاژ و پیشگامان آن    
نتیجه‌گیری    
گزارش کار    
فهرست منابع    

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله معنی هنر در word

1-آرناسن، بوروارد دوها روارد- تاریخ هنر نوین – ترجمه : محمدتقی فرامرزی- انتشارات اگه- تهران- 1375

2-بسیج، احمدرضا- فلسفه هنر – انتشارات مرید – تهران –

3-پاکباز، روئین – در جستجوی زبان نو – انتشارات نگاه

4- پاکباز، روئین- دایره المعارف هنر- انتشارات فرهنگ معاصر- تهران- 1378

5- تامک، پطر- سیر تحول عکاسی – ترجمه: محمد ستاری – انتشارات سمت

6- توستوی، لئون- هنر چیست؟ به ترجمه کاوه دهگان- انتشارات امیر کبیر – تهران-1364

7- جیسون، ه.و- سر چشمه های نخستین هنر مدرن – ترجمه: دکتر ابوالقاسم جزایری – انتشارات فرآیند – تهران – 1379

8- حسامی، منصور- دروس اختصاصی کارشناسی ارشد هنر، جلد دوم-انتشارات شابک- تهران- 1378

9- حسینی، مهدی – فصلنامه هنر – شماره پانزدهم – کولاژ و مکتبهای نوین – بهار –1367

10- ذولفقاری، غلامحسین- رهنمون- انتشارات آگه- تهران- 1377

11- رید، هربرت – فلسفه هنر معاصر – ترجمه: محمد تقی فرامرزی – انتشارات نگاه- تهران- 1362

12- ضیاء پور، جلیل- مختصر تاریخ هنر، جلد دوم – انتشارات شابک – تهران – 1377

13- گاردنر،هلن. – هنر درگذر زمان – انتشارات آگاه

14-  موری، پیتر و لیندا – فرهنگ هنر و هنرمندان – انتشارات روشنگران

15-  محمد حسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان تصحیح و تعلیق – برهان قاطع- انتشارات امیر کبیر

1-پیش گفتار

«ای حسن تو در کل مظاهر، ظاهر                   وی چشم تو در کل مناظر، ناظر

از نور رخ و ظلمت زلفت دایم                         قومی همه مومنند و قومی کافر[1]»

یکی از ویژگیهای انسان که او را از سایر موجودات ممتاز می کند، تشخیص ظرافت و نظم و اعتدال و احساس حسن و جمال است. بدین جهت است که مناظر زیبای طبیعت و نظام آفرینش و صفحات جالب و دواوین و لوحه‏های دل انگیز شعر و نقاشی و خط که از دست سحر آفرین استادان چیره دست، ظهور یافته، او را مجذوب و مشعوف ساخته و نظرش را به سمت خود معطوف می‌دارد

جمال و زیبائی و کمال ورهیافت در محضر نقاش و قلم ساز و صحنه پرداز و معمار و مبدع جمیله هستی است که منشاء هنرهای زیباست. علاقه به زیبائی که فطری آدمی است، ذوق را می شکوفاند تا هر آنچه نشانی از زیبائی و جمال دارد و دفتری از معرفت کردگار همراه، او را ملهم کند و ذوق هنرمند آنرا با اندیشه‏های عمیق و دقیق خود درامیخته، به صورت اثر و هنر در منظر و مرآی باهوشان و سرمستان می ناب هستی که معرفت تام و تمام است قرار دهد[2]

جمال شاهد مقصود چشم بر راه است        بکوش و پاک کن آئینه از غبار اینجا[3]

هنر همچون مقوله عشق است که رفتن در وادی آن وتحقیق پیرامونش ابتدا سهل می نماید: اما وقتی دستی بر آن گرفتی حرارتش وجود را می سوزاند و تنها آنان که صابرند و به پایمردی ثابت و جانشان مجذوب معشوق ازلی تا شهر حق الیقین پیش می رانند.[4]

الا یا ایها ساقی ادرکاسا و ناولها          که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها[5]

در این مجموعه گردآوری شده من سعی کردم تاثیر سبکها و شیوه‌هایی که بر روی کار من اثر گذاشته‌اند را بررسی کنم و مقدمه‌ای باشد برای آشنا شدن بیشتر شما با سبک شخصی من و مکتبهایی که راهگشای سبک من بوده‌اند

با پرداختن به سبک کوبیسم و اکسپرسیونیسم و شیوه کولاژ سعی کرد‌ه‌ام تاثیر این سبکها و تکنیک را بر روی آثارم شرح دهم و اینکه به وسیله آشنایی با این سبکها و شیوه های هنری  چه راهکارهایی در پیش روی من قرار گرفته‌ است و به چه صورت راهگشای آثار هنری من بوده‌اند


2-معنی هنر

در ابتدا با بیان معنی هنر و بررسی آن از نظر علمی و معنایی این مجموعه را آغاز می کنم

«هنر به ضم اول و فتح دوم، اوستا hunara. عظمت،‌استعداد، قابلیت هنری باستان Sunara] انسان فاضل[ سانسکریت Sundara زیبا، قشنگ. پهلوی hunar- ارمنی hnar- افغانی و بلوچی henar- کردی huner (فن و معرفت) صنعت، معرفت امری توام با ظرافت و ریزه کاری. هنرهای زیبا- صنایع مستظرفه»[6]

«هنر ART در معنای عام و انتزاعی، به هر گونه فعالیتی اشاره دارد که هم خود انگیخته و هم مهار شده باشد. بنابراین، (هنر) از فرایندهای طبیعت متمایز است (برخی هنرمندان اروپایی سده بیستم با گزینش شیء یافته به عنوان اثر هنری، این مرز را از میان برداشته‏اند). در این معنای کمتر مصطلح، تمامی ابداعات و ساخته‏های مبتنی بر قوه خلاقه بشری در زمره (هنر) به شمار می‌آیند


[1] – شمس مغربی. دیوان کامل ص 121

[2] – بسیج، احمدرضا- فلسفه هنر- ص 1-2

[3] – صائب تبریزی. کلیات صائب. مقدمه و شرح حال به قلم امیری فیروزکوهی- ص

[4] – بسیج، احمدرضا- فلسفه هنر- ص 2-3

[5] – حافظ، دیوان حافظ براساس نسخه قدسی، مقدمه و تحقیق از عزیزا…

[6] – برهان قاطع. محمد حسین بن خلف تبریزی- جلد چهارم- ص 2381 پاورقی


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi
دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | جزوات کنکوری | جزوات درسی | پروژه های درسی | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل | بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی |