پروژه طرح راه اندازی موزه شهر دماوند در word دارای 161 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه طرح راه اندازی موزه شهر دماوند در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه طرح راه اندازی موزه شهر دماوند در word
مقدمه:
چیستی موزه:
تعریف جامع ایکوم از موزه :
تاریخچه ی موزه در ایران :
وظایف موزه ها در گذشته:
وظایف موزه ها در امروز :
کارکرد موزه :
موزه های شهری :
لزوم احداث موزه شهر دماوند:
نام دماوند :
دماوند ، شهر و کوه اسطوره ای :
موقعیت جغرافیایی شهرستان دماوند
جغرافیای سیاسی شهرستان دماوند :
1- بخش مرکزی :
بخش رودهن :
مراکز فرهنگی دماوند :
جاذبه های طبیعی شهرستان دماوند :
دریاچه تار و هویر
تاریخ دماوند :
دماوند در دوران ماد و هخامنشی :
دماوند در دوران اشکانیان و ساسانیان :
بافت شهر دماوند :
جمع بندی
اشیاء بدست آمده از حفاری ها باستان شناسی در دماوند :
گویش دماوندی :
آداب و رسوم مردم دماوند :
روز دماوند و جشن تیرگان :
مفاخر دماوند در گذر تاریخ :
رجال ادبی :
مفاخر معاصر شهرستان دماوند :
افراد اهل قلم دماوند :
سیمای محیط زیست انسانی شهرستان دماوند :
صنایع مستقر در شهرستان دماوند :
زراعت و باغداری :
تصویر عمومی از سیمای محیط زیست طبیعی شهرستان دماوند :
اقلیم منطقه دماوند :
• بوته زار و استپ ،
• استپ .
گیاهان دارویی دماوند :
تاریخچه روابط انسان با حیات وحش :
گونه های جانوری حوزه دماوند :
ب- پرندگان :
ج- دوزیستان :
د- ماهیان رودخانه حبله :
محـافظـت از محـیط زیـست
موزه شهر دماوند :
اهمیت ایجاد موزه شهر دماوند :
اهداف موزه شهر دماوند :
مخاطبان موزه شهر دماوند :
مجموعه های موزه شهر دماوند :
ساختار فیزیکی موزه :
نمایش مجموعه ها در موزه شهر دماوند :
چگونگی تأثیرگذاری ارزش های فرهنگی روی بازدیدکننده :
عملکردهای موزه شهر دماوند :
خدمات موزه شهر دماوند :
فهرست منابع :
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه طرح راه اندازی موزه شهر دماوند در word
- پازوکی طرودی، ناصر؛ آثار تاریخی دماوند (جغرافیای تاریخی و معرفی محوطه های باستانی و بناهای تاریخی-فرهنگی)، تهران، اداره کل میراث فرهنگی استان تهران، چاپ اول، پاییز1381
- نفیسی، نوشین دخت؛ موزه داری، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی(سمت)، سازمان میراث فرهنگی کشور(پژوهشگاه)،چاپ اول، 1380
- دبیری نژاد، رضا؛ موزه: دیروز، امروز، فردا، ساحت، تهران، چاپ اول، بهار 1383
- موزه های جدید،
- دایفوکو، هـ ؛ موزه و بازدیدکننده، ترجمه ناصر نقیلی، ادراه کل موزه ها، گروه پژوهش و برنامه ریزی، دی ماه 1363
- اسکامر، پییر؛ مدیریت موزه ها، ترجمه عبدالرحمن اعتصامی صدری؛ ادره کل موزه ها، گروه پژوهش و برنامه ریزی، بی تا
- دوگلاس، آ.آلن؛ موزه و وظایف آن، ترجمه عبدالرحمن اعتصامی صدری؛ اداره کل موزه ها، گروه پژوهش و برنامه ریزی، بهمن ماه 1363
- نصرتی، مسعود؛ دماوند خاستگاه اساطیری ایران زمین، تهران، فیض کاشانی: تربت، چاپ اول، 1381
- نصرتی، مسعود؛ تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، ج1، تهران، فیض کاشانی: تربت، چاپ اول، 1381
- علمداری، مهدی؛ فرهنگ عامیانه ی دماوند، تهران، فیض کاشانی، چاپ اول، 1379
- علمداری، نصرتی؛ گویش دماوندی، تهران، فیض کاشانی، چاپ اول،
- ابن الندیم، محمد بن اسحاق؛ الفهرست، ترجمه رضا تجدد؛ تهران، امیر کبیر، چاپ دوم، 1346
- بناکتی، فخرالدین ابو سلیمان؛ تاریخ بناکتی، به کوشش جعفر شعار؛ تهران، انجمن آثار ملی، 1348
- بلعمی، ابو علی محمد بن؛ تکلمه و ترجمه تاریخ طبری، تصحیح محمد تقی بهار(ملک الشعرا)؛ به کوشش محمد پروین گنابادی؛ تهران، زوار، 1353
- پیرنیا، حسن(مشیرالدوله)؛ ایران باستان(تاریخ مفصل ایران قدیم)، ج1و2، تهران، انتشارات افسون، چاپ دهم، 1380
- تفضلی، احمد؛ “رساله ی شهرستان های ایران”، در شهرهای ایران، ج2، به کوشش محمد یوسف کیانی؛ تهران، جهاد دانشگاهی، 1368
- جنیدی، فریدون؛ زندگی و مهاجرت نژاد آریا بر اساس روایات ایرانی، تهران، بنیاد نیشابور، 1358
- حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ج1و2، چاپ بیروت، 1388ه/1968م
- حدود العالم الی المشرق الی المغرب، به کوشش منوچهر ستوده؛ تهران، طهوری، 1340
- دهخدا، علی اکبر؛ فرهنگ فارسی
- دمورگان، ژاک؛ مطالعات جغرافیایی ایران، ج1، ترجمه کاظم ودیعی؛ تبریز، بی تا
- سامی، علی؛ خط و تحول آن در شرق باستان، تهران، بی تا
- مول، ژول؛ شاهنامه فردوسی، ترجمه جهانگیری افکاری؛ تهران، امیر کبیر، 1363
- طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده؛ تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1352
- عبدی، کامیار؛ “وارسی دوره ی ماد”، مجله باستانشناسی و تاریخ، مرکز نشر دانشگاهی، ش1 سال هشتم، پاییز و زمستان 1372
- غفاری قزوینی، قاضی احمد؛ تاریخ جهان آرا، به سعی و همت مجتبی مینوی؛ تهران، بی تا
- کسروی، احمد؛ چهل مقاله، گردآورنده یحیی ذکاء؛ تهران، طهوری، 1335
- کریستین سن، آرتور؛ ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی؛ تهران، امیر کبیر، 1367
- کارنامه اردشیر بابکان؛ به اهتمام صادق هدایت، تهران، تابان، 1318
- گریشمن، رمان؛ هنر ایران در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی؛ تهران، علمی و فرهنگی، 1370
- گریشمن، رمان؛ ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین؛ تهران، علمی و فرهنگی، 1364
- گوبینو، کنت دو؛ تاریخ ایرانیان، ترجمه ابوتراب خواجه نوریان؛ تهران، چاپ دوم، 1364
- لوکونین، ولادیمیر گریگورویچ؛ تمدن ایران ساسانی، ترجمه عنایت الله رضا، تهران، علمی و فرهنگی، 1365
- مارکوات، یوزف؛ ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، چاپ اول، ترجمه مریم میر احمدی؛ تهران، اطلاعات، 1373
- نورزاده چگینی، ناصر؛ “مازندران در دوره ی ساسانی”، مجله باستان شناسی و تاریخ، سال اول و دوم، پاییز و زمستان1365 و بهار و تابستان1366 و تابستان1367
- واندنبرگ، لوئی؛ باستانشناسی ایران باستان، ترجمه دکتر عیسی بهرام؛ چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1345
- مطالعات مدیریت یکپارچه آب و خاک حوزه آبخیز حبله رود، ج9: حیات وحش و آبزیان، مؤسسه پژوهش های برنامه ریزی اقتصادی و کشاورزی مهندسین مشاور رویان، بی تا
- مهرابی، علی اکبر؛ غلامی، محسن؛ کشاورزی و بهره برداری زراعی، ج15(حوزه آبخیز دماوند)، شرکت مهندسی جهاد مهندسین مشور منابع طبیعی، 1370
- ضیائی، هوشنگ؛ راهنمای صحرایی پستانداران ایران، سازمان حفاظت محیط زیست، 1375
- فیروز، اسکندر؛ حیات وحش ایران، مرکز نشر دانشگاهی، 1378
- تقی زاده، فیروز؛ تشخیص و طرز مبارزه با جوندگان مضر کشاورزی، مؤسسه بررسی آفات و بیماری های گیاهی، 1360
- زراعت و باغداری، ج8: تولید(پروژه حبله رود)، مؤسسه پژوهش های برنامه ریزی اقتصادی و کشاورزی مهندسین مشاور رویان، بی تا
- کرمی، محمود؛ اعرابی، داریوش؛ طرح جامع آبخیزداری حوزه آبخیز دماوند، ج8: حیات وحش، شرکت خدمات مهندسی جهاد مهندسین مشاور منابع طبیعی، 1370
- اعرابی، داریوش؛ نبوی، عیسی؛ طرح جامع آبخیزداری حوزه آبخیز دماند، ج9: آبزیان، شرکت خدمات مهندسی جهاد مهندسین مشاور منابع طبیعی، 1370
- عبدالعلی پور، محمد؛ “گزارش کوتاهی از بیستمین مجمع عمومی شورای بین المللی موزه ها(ICOM)”، مجله موزه ها، ش27، سازمان میراث فرهنگی کشور، بهار 1380
- لبم براک، مانفرد؛ “موزه، روان شناسی و معماری”، ترجمه فرهاد مالکی؛ مجله موزه ها، ش 29، سازمان میراث فرهنگی کشور، تابستان 1383
- طبیب جم، منیر؛ “نقش آموزشی موزه ها”، مجله موزه ها، ش17، سازمان میراث فرهنگی کشور، بهار 1376
- فاینلی، دایانا؛ “تجربه ی فعالیت در واحد گروه های اجتماعی خاص”، ترجمه رضا مصطفی زادگان؛ مجله موزه ها، ش27، سازمان میراث فرهنگی کشور، بهار 1380
- “موزه و نمایشگاه”، ترجمه و تلخیص رضا مصطفی زادگان؛ مجله موزه ها، سازمان میراث فرهنگی کشور، بی تا
مقدمه
در این مجال به کار مطالعه و تدوین آثار و مجموعه های قابل طرح در موزه پرداخته شده ، ناگفته نماند که بدین لحاظ سعی شده بیشتر به مباحث نظری ایجاد یک موزه شهر و حکمت و فوائد وجود آن در یک شهر می پردازیم
تشکیل مجموعه ی موزه در سه مرحله انجام می گیرد
1- برنامه ریزی ، 2- گرد آوری و غنی سازی ، 3- مدیریت و راهبری مجموعه .[1]
در طرح مورد نظر (طرح احداث موزه شهر دماوند) ، برنامه ریزی مفصل مجموعه انجام شده است ، به دو مرحله ی گردآوری و غنی سازی ، و مدیریت و راهبری مجموعه نیز بصورت کلی بیان شده است ، چراکه تنها در صورت وجود یک موزه می توان به خرید یا گردآوری برخی اشیاء یا مجموعه ها پرداخت و آن را راهبری کرد ولی در حد ممکن مباحث مربوط به این بخش پیش بینی و پاسخگویی شده است
یک موزه در درجه ی اول در خدمت جامعه ی خود است و موزه ای با عنوان موزه ی شهر دماوند باید در ابتدا رغبت شهروندان خود را به بازدید برانگیزد ، در غیر اینصورت به موزه ای ایستا تبدیل می شود که در برابر نیازها و فعالیتها ی فرهنگی و آموزشی شهر خود تسلیم شده است
ناگفته پیداست که پرداختن به مباحث تئوری همراه با توصیف عملی کار ملموس شده و این هر دو با هم است که یک موزه کامل را تشکیل داده و حامل پیام موزه به بازدیدکنندگان می شود
در این مبحث شرایط ایده آل برای تأسیس یک موزه در نظر گرفته شده است ، چه بسیارند موزه های مهم و مطرح ایران که فاقد بخشی از این امکانات یا تأسیسات خاص هستند و عملکرد مطلوب و مورد نیاز را در جامعه ی مورد نظر ندارد ، چنانچه به بخش موزه اولوژی توجهی نشود بعد از مدت زمان کوتاهی مجموعه ی موزه ، به مجموعه ای از اشیاء تبدیل می شود که بی هدف در مکان موزه قرار گرفته اند و تنها وجه مشترک آنها نگهداری این آثار در یک مکان واحد است
همان طور که انتظار می رود برای ارائه ی یک طرح آموزشی جامع (که تحت عنوان سناریوی موزه یا نمایشگاه از آن یاد می شود) ، یک فرد به تنهایی قادر نخواهد بود طرح نمایشگاه را در قالب آموزشی پیاده کند و این کار نیازمند کار گروهی است . گروه کاری می تواند شامل افراد زیر باشد
1-کارشناسان موضوع ، 2- سیاستگذار نمایشگاه ، 3- طراح
البته می توان به این سه نفر اصلی آموزشیار ، مرمتگر ، محقق ، نویسنده ، نظرسنج ، هماهنگ کننده یا دبیر طرح را هم اضافه کرد .[2] (موزه و نمایشگاه، مجله موزه هاش؟ ص49)
بنابراین چنانچه در این پژوهش نقص و کوتاهی وجود دارد امیدوارم با راهنمایی اینجانب ، مشکلات و کمبودهای احتمالی رفع گردد . البته با توجه خاص جناب آقای پازوکی و دقت ایشان بسیاری از نواقص تا حد ممکن رفع شده است . در اینجا لازم است از زحمات و راهنمایی های بی دریغ استاد راهنمای بزرگوارم آقای پازوکی و حوصله ایشان در توضیح سلسله مراتب کار ، تشکر و قدر دانی ویژه داشته باشم
چیستی موزه
موزه نامی کهن است که از اندیشه های باستان به یادگار مانده است . بررسی ریشه و مشتقات باستانی این واژه باستانی از مفاهیم بسیاری پرده برمی دارد
موزه واژه ای هند و اروپایی از تبار هلنی است . صورت هلنی آن تو-موسیون (To-Mouseion) یا موسیون (Mouseion) است . موزه در عصر کلاسیک که به معنای حقیقی خود بود ، به نیایشگاه یا پرستشگاه موسها یا موزها می شد . بنابراین تو- موسیون یعنی پرستشگاه موسها یا درست تر ، معبدی که منسوب و متعلق به موزها بود .[3] (موزه دیروز امروز فردا ص 41) موزها الهه های هنر و صنایع در اساطیر یونان باستان بودند .[4] (موزه داری ص3)
در حوالی دهه ی 1290 ه.ق کلمه ی “موزه” از زبان فرانسه به زبان فارسی راه یافت .[5] (موزه داری ص3)
تعریف جامع ایکوم از موزه
جامعترین تعریف موزه را ایکوم (شورای بین المللی موزه) در بند 3 و 4 اساسنامه خود چنین ارائه داده است : “موزه مؤسسه ای است دائمی و بدون اهداف مادی که درهای آن به روی همگان گشوده است و در خدمت جامعه و پیشرفت آن فعالیت می کند . هدف موزه ها تحقیق در آثار و شواهد بر جای مانده انسان و محیط زیست او ، گردآوری ، حفظ و بهره وری معنوی و ایجاد ارتباط بین این آثار ، بویژه به نمایش گذاردن آنها به منظور بررسی و بهره وری معنوی است .”
علاوه بر این ایکوم موارد مشروحه ی زیر را نیز مشمول تعریف یاد شده تشخیص می دهد
1- مؤسسات حفظ و نگهداری و تالارهای نمایشی که پیوسته به و سیله کتابخانه ها و مراکز بایگانی نگاهداری و تأمین می شوند
2- اماکن و آثار باستانی ، طبیعی ، مردم شناسی ، و تاریخی ای که به علت فعالیت در زمینه های گردآوری ، حفظ و نگهداری و نمایش آثار باستانی دارای اهمیت می باشند
3- مؤسساتی از قبیل باغ های حیوان شناسی و گیاه شناسی و نمایشگاه جانوران زمینی و موجودات آبزی و . . . که نمایشگر نمونه های موجودات زنده می با شند
4- ذخایر طبیعی
5- مراکز علمی و نمایشگاه های فضایی .[6]
تاریخچه ی موزه در ایران
وظایف موزه ها در گذشته
اماکن به اصطلاح موزه های در دیروز (اماکن مذهبی- اعتقادی) نگهداری نشانه های رمزگونه ی اصلی مرتبط با حیات انسان ها را ، که در حقیقت حافظه ی خاطره های ازلی بودند ، به عهده داشتند و نهادهای مذکور وظیفه ی یادآوری حقیقت و تذکر ارزش ها را به آدمیان بر عهده داشتند ؛ عمل موزه داری و تفکر موزه ای ناخود آگاهانه و بدون شناخت و تسلط تحلیلی – عقلانی بر موضوع صورت می گرفته است .[7] (موزه دیروز امروز فردا ص 59
وظایف موزه ها در امروز
موزه در حال حاضر جدا از این دوران و ماهیت آن نیست ، بلکه برآمده از آن و وابسته به ویژگی های آن است .[8] ( موزه دیروز امروز فردا ص63) چون امروز – در معادل دورانی خود – روزگاری سر تا سر تغییر و تبدیل است ، تعریف ها نیز ثابت و برای مفهومی کلی جامع نیست تا بتوان آن را مرجع قرار داد ، آن هم برای پدیده ای چون موزه که چندگانه شده است .[9](موزه دیروز امروز فردا ص63)
هم اکنون از وظایف یک موزه ی کاملاً مجهز این است که مطالب مورد نیاز هر بازدید کننده ای را فراهم آورد . این مطالب باید شامل آگاهی های بدست آمده باشند . در این زمینه کارت پستال ، عکس ، کتاب ، مصور برای کودکان ، کتاب های راهنما با مطالب و تصاویر مناسب به همراه نقشه ها و طرح ها برای بازدیدکنندگان کلی ، و کاتالوگ هایی با شرح جزئیات ، کتب و رساله های تخصصی مناسب برای کارشناسان ضروری است .[10] (موزه و وظایف آن، دوگلاس. آ. آلن ترجمه: عبدالرحمن اعتصامی صدری ص49)
موزه شهر دماوند نیز مانند هر واحد ، مؤسسه و موزه فرهنگی دیگری لازم است که از خط مشی و سیاست مشخصی برای فعالیت های خود در ارتباط با گروه های اجتماعی و انجمن ها و نیز پذیرش معلولین برخوردار باشد . موزه و مؤسسه باید در تمامی سطوح راه های ارتباطی با اطراف خود ایجاد نماید و بپذیرد که مسئولیت مدیریت میراث فرهنگی و انجام فعالیت های فرهنگی به گونه ای با هدف تسهیل شرایط دسترسی عامه ی مردم به اشیاء و مجموعه ها بر عهده ی اوست .[11] (موزه ها ش27،ص59 تجربه ی فعالیت در واحد گروه های اجتماعی خاص، دایانا فاینلی، مترجم: رضا مصطفی زادگان صص55تا 59)
کارکرد موزه
موزه ی امروز وابسته به زمان است و می کوشد تا با گذر از اکنون ، زمان را در مقاطع مختلف دریابد ؛ و در نهایت ، اکنون خود را با تکیه بر همان گذشته ها بسازد . نگرش موزه نگرشی تکاملی است . موزه مفهوم و پدیده ای است که هدف از آن دریافت حرکت تکاملی جهان است
موزه با رشد روشنگری و رسیدن به مدرنیته نظام و ماهیتش متحول می شود ، از موقعیتی مکانی به پدیده ای مفهومی تبدیل می شود . موزه دیگر فقط ابزار نیست ؛ نگرشی عمیق است که روز به روز عمیق تر می گردد . موزه از سطح میانجیگری میان انسان و شیء دور و پدیده ای می شود که در اندیشه و شرایط نگرش انسان تحول ایجاد می کند
این جایگاه وضع پیچیده ای برای موزه پدید می آورد ، وضعی که دیگر در آن موزه فقط دارای یک کار ویژه نیست ، بلکه همزمان چند کارکرد دارد . این وضعی استثنایی است که از موزه پدیده ای تعاملی ساخته که هم اثر می گیرد و هم اثر می گذارد
موزه قالبی چند وجهی است . این پدیده از وجوه مختلف مدرنیته نتیجه می شود ؛ اما این وجوه مختلف در موزه تقاطع می یابند . موزه در ذات خود شامل همه ی ابعاد مدرنیته ، اعم از فرهنگی و علمی و صنعتی و سیاسی است
موزه هم محصول دوران و عالم جدید است و هم امکانی است برای دریافت عالم جدید .[12] (موزه دیروز امروز فردا صص12و13)
موزه های شهری
همواره مناسب ترین روش برای طبقه بندی موزه ها بر اساس مجموعه ی موزه می باشد . موضوع مجموعه یا آنکه از چه دیدگاهی به آثار تشکیل دهنده ی آن نگاه شود مبنای این طبقه بندی قرار می گیرد ، زیرا ماهیت آثار و اندیشه های وابسته به آن است که اهداف و فعالیت های موزه را تعیین می کند
از آنجا که موزه های شهر و یا موزه های منطقه ای و محلی دارای چند مجموعه اند و زمینه ی فعالیت آنها گوناگون می باشد ، در طبقه موزه های عمومی جای می گیرند
موزه ی منطقه ای بنابر تعریف کمیته ملی ایکوم موزه ای می باشد که فعالیت فرهنگی آن در منطقه ای نسبتاً وسیع است که یک واحد طبیعی ، فرهنگی و اقتصادی یا اجتماعی را تشکیل دهد .[13] (موزه داری نوشین دخت نفیسی ص34)
لزوم احداث موزه شهر دماوند
همواره نخستین وظیفه یک بنیان گذار موزه این است که روشن سازد ابتکار عمل وی پاسخگوی یک نیاز کلی و آینده مؤسسه اش مورد اطمینان است .[14]
1- هویت فرهنگی – تاریخی شهر دماوند بصورت محسوس و ملموس و شماتیک باید در دسترس عموم مردم دماوند قرار گیرد
2- دماوند به عنوان یکی از شهرهای اطراف تهران که دارای شهرکهای مسکونی متعدد در اطرافش است و بخشی از جمعیت سرریز تهران را در خود جای می دهد ، احداث موزه می تواند در رشد فرهنگی آنها مؤثر باشد
3- نزدیکی شهر دماوند به تهران و داشتن تواناییهای آب و هوایی و گردشگری میتواند به عنوان یکی از شهرهای اقماری تهران بخشی از اوقات فراغت مردم تهران را پر کند
4- داشته های غنی تاریخی – فرهنگی دماوند قابلیت احداث یک موزه وسیع و پر بار را دارا است
5- با احداث موزه در دماوند می توان در یک مکان سر بسته و محدود چهره ی اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی و . . . را در معرض معرفی قرار داد
نام دماوند :
دماوند ، نام بلندترین قله ی سلسله جبال البرز و نیز نام شهری است که در دامنه ی جنوبی این قله واقع شده است . “شهر دماوند” در گذشته به معنی “مملکت دماوند” بکار می رفته و نام شهر یا روستایی نبوده بلکه در مفهوم “قلمرو” و سرزمینی بوده که شهرها و روستاهای متعددی را شامل می شده است . این نام به پهلوی در کارنامه ی اردشیر بابکان[15] بصورت دُنباوند Dunbawand ودر کتیبه های دوران ساسانی چون کتیبه ی شاپور اول در نقش رستم فارس[16] و کتیبه ی نرسی[17] در پایکولی به صورت دومباوند Dumbawand و در نامه ی تنسر[18] و شهرستان های ایران[19] و نیز ایرانشهر کتاب جغرافیای موسی خورنی دُمباوند آمده[20] که در واقع تغییر یافته ی نام پهلوی آن است
این نام در منابع فارسی و عربی دوران اسلامی به صورت ضم دال دُنباوند[21] و فتح دال دَنباوند[22] و دَباوند[23] و دَماوند[24] آمده است
بدین ترتیب این نام قبل از اسلام و تا مدتی بعد از آن به ضم دال دُمباوند ، دُنباوند بوده و در قرون اسلامی آن را با فتح دال دَنباوند و رفته رفته دَماوند ثبت کرده اند ، که با نام پهلوی آن
مطابقت دارد . اکنون نیز نام کوه و شهر با فتح دال دَماوند معروف است .[25]
این نام از دو جزء ترکیب شده ، دُم یا دَم + آوند یا دُما یا دَما + وند . نام های دُمباوند و دُنباوند و دَنباوند نیز از دو جزء ترکیب شده است ؛ دُمب dumb یا دُنب dunb یا دَنب danb به علاوه آوند avend یا وَند vand . در هر صورت این نامها از لحاظ معنایی برای کوه دماوند ، تفاوتی با یکدیگر ندارند
دَم dam یا دَنب ، همان دَم زبان پهلوی از مصدر دفتن daftan به معنی تف و گرما یا بخار و گاز است و آوند به معنی ظرف می باشد .[26] وند نیز پسوند نسبت است و در زبان فارسی باستان ، فراوان بکار رفته مانند ورجاوند varc a vand با شکوه و به معنی “دارنده ی ارج” می باشد .[27] بدین ترتیب می توان گفت به معنی ظرفی است که دارای تف و گرما یا بخار و گاز باشد و به همین علت آن را به قله ی بلند البرز که زمانی آتشفشانی بوده اطلاق کرده اند . درباره ی اطلاق این نام به کوه به معنای فوق شکی نیست ولی درباره ی چگونگی این نام به شهر احتمالات زیر را می توان مطرح کرد
این نام به صورت ضم دال دُماوند در میان روستاییان منطقه رایج بوده و در لهجه ی مازندرانی نیز “دُمب” دُمال ، دُمبال و دنبال به معنی پشت و دنبال می باشد . یاقوت در معجم البلدان داستانی درباره ی نام شهر آورده است که : “تنها به این دلیل دنباوند نامیده شده است که فریدون هنگامی که ضحاک را دستگیر کرد ، ارماییل را که آشپز ضحاک بود خواست بکشد ، گفت : ای پادشاه عذری دارم ، او را به غار آورد و ساخته ی خود به او نشان داد و فریدون آن را پسندید ، پس به او گفت : برای من غذایی قرار بده که در آن حبوبات و گوشت نباشد و وی برای او غذایی درست کرد که در آن گوشت و حبوبات نبود و از دنبه بود ، فریدون به او گفت : “دُنباوندانی” یعنی دنبه را پیدا کردی . آن کوه را به این نام نامیدند و رفته رفته دُماوند کردند”
دو نکته در داستان فوق دیده می شود و آن تلفظ کلمه با ضم دال است که هنوز هم در میان روستاییان منطقه رایج است و نیز کلمه ی “دُنبه” به معنای پشت و دنبال در میان روستاییان منطقه است . “وند” علاوه بر “دارندگی”در آخر اسمهای خاص و امکنه نیز می آید مانند نهاوند ، میناوند ، گیلاوند و نیز به معنای “نهاد” یا “واقع شده” است ، و به همین معنی فراوان استفاده شده است . “وند” vand ماضی “وندن” است که در زبان های ایران باستان به معنای “نهادن” “واقع شدن” و “ایستادن بر جایی” است . پس “وند” که ماضی آن است به معنی “واقع شدن” یا “ایستادن بر جایی” می باشد .[28]
بدین ترتیب درباره ی اطلاق این نام به شهر شاید بتوان احتمال داد که دُ مب ، دُمبال ، دُنب ، دُما ، و دَما به غلاوه آوند به معنی شهری است که دنباله ی ظرف یا دنباله ی کوه داقع شده است . پس بر اساس این احتمال میتوان گفت که دماوند برای کوه به معنای ظرف آتش یا دارنده ی آتش یا بخار وگاز و دماوند برای شهر به معنای دنباله ی ظرف یا دنباله ی کوه واقع شده می باشد . اما احتمال اینکه نام کوه ، به جهت مقام و اهمیت اسطوره ای که دارد به شهر دماوند در مفهوم “قلمرو” و “سرزمین دماوند” که شامل شهرها و روستاهای متعدد بوده اطلاق شده باشد ، بسیار قوی تر بنظر می رسد
درباره ی این نام کسروی[29] عقیده دارد که دماوند و نهاوند هر دو از دو کلمه ترکیب یافته و در آخر شریک و یکسان می باشند ، بعلاوه در نامگذاری این دو آبادی دوری و نزدیکی آنها را نسبت به جایی یا شهری میزان گرفنه اند و آنچه را که نزدیک بوده نهاوند و آن دیگری را دماوند گفته اند و “نها” یعنی “پیش و روبرو” و “دُ ما” یعنی پشت و دنبال . بنابر این نهاوند یعنی “شهر و آبادی یا قلعه ایستاده در دنبال و پشت” ، و شاید این نامها را کاروانیان که از شاهراه روزگار باستان می گذشتند ، قله ی نزدیکتر را “نهاوند” و آن دیگری را “دماوند” گفته اند
در این مورد مسعود نصرتی اینطور عقیده دارد که : “درباره ی نظر فوق دو سؤال پیش می آید ، یکی اینکه کاروانهایی که بین ایران و عربستان رفت و آمد می کردند، به چه دلیل عربستان را مآخذ گرفتند ؟ و دوم اینکه اگر کاروانیان عرب بودند ، چرا نام عربی بر آن نگذاشتند ؟ در حالی که این نام ریشه ی زبان باستانی دارد . چنانچه خوسته باشیم نظر کسروی با بپذیریم ، آن را باید به صورت زیر اصلاح کرد
شاید اقوامی که بین این دو کوه ساکن بودند، به علت اینکه در یک نقطه ی جغرافیایی خاص در میان این دو کوه سکونت داشتند، آنچه را که پیش روی آنان بوده ، “نهاوند” و اآنچه را که پشت و دنبال آنها واقع شده بود ، دماوند نام گذاشتند . جایی را که خورشید طلوع می کرده “پیش و روبرو” دانسته اند و بنابر این لفظ “نها” به اضافه ی “وند” را بکار برده اند و جایی که خورشید غروب می کرده ، “پشت و دنبال” به حساب آمده و لفظ “دُ ما” به علاوه ی “وند” را بدان اطلاق کرده اند و رفته رفته این نامها برای شهرهای مزبور استفاده شده است .”[30]
بنابر عقیده ی Paul Schwarz و ولادیمیر مینورسکی این اسم از کوچ کردن میان دو منطقه بوجود آمده است[31]
ویلهام ایلرز نیز نام دماوند را مورد بررسی قرار داده و از ابتدای دوره ی ساسانی شواهدی را آورده که دنباونت Dunbavant یا دنباوند به معنای “کوه چند منظره” یا “کوه چند قیافه” “the mountain of many face” بوده است . این کوه در زبان های یونانی و ارمنی و پس از آن در ترجمه های عربی به شکل مثلاً دُمباوند Dombavend نام گرفته بود . آیلرز سپس توضیح می دهد که پس از اخذ اشکال مختلف در این میان (از جمله دنباوند در لهجه محاوره ای) شکل دَماوند توسط فردوسی آورده و ثبت شد و ریشه donb کنار گذاشته شد و به جای آن دَما dama به معنی طوفان بکار برده شد . بدین ترتیب این اسم کلمات برف و باد را در ذهن بوجود آورد و به این کوه افسانه ای وابسته گشت
نام دیگری که برای شهر دماوند ذکر شده نام “پشیان” است . برای نخستین بار حمداله مستوفی[32] در کتاب خود نوشت : “دماوند قصبه ای است که آن را پشیان خوانند .” برای این نام به صورت “پشیان” معنایی نمی توان یافت که قابل تطبیق با آن باشد . اما در فرهنگ اوستا[33] در بندهشن “دشت پیشیانسی” آمده و موسوم به پیشین “پشن” است که دشتی بسیار بزرگ در کابلستان است . بنابر روایت مینوی خرد این دشت به نام پیشیندس Pishandas و پی شنسی Pishansi نیز خوانده می شود ، در نزدیک کوه دماوند قرار دارد و جسم گرشاسب که در حالت بیهوشی تا آخر جهان به خواب فرو رفته ، در آنجا قرار دارد . این پیکر را در این دشت ، فروهرها محافظت می کنند تا در هزاره ی اوشیدرماه وقتی که ضحاک زنجیر خود را گسست ، گرشاسب توسط امشاسپندان و ایزدان از خواب بیدار می شود و ضحاک را نابود می کند . به احتمال بسیار نام “پشیان” از نام این کوه گرفته شده است
نام دیگری که آن را با کوه دماوند یکی دانسته اند نام کوه “بیکنی” Bikni “کوه سنگ لاجورد” است که مکرراً در متون آشور نو و به ویژه در آثار تیگلیت پیلسرسوم و سارگون دوم آمده است .[34] این سلاطین ادعا کرده اند که “مادهای دوردست در کناره های کوه بیکنی” را تحت انقیاد خود در آورده اند . از اوایل قرن حاضر تا سالهای اخیر پژوهشگرانی چون اُمستد[35] و . . . در تطابق نام بیکنی با دماوند هم رأی بوده اند ، ولی هیچگونه دلیل قانع کننده در مطابقت این دو نام ارائه نداده اند . در متون آشوری آمده است که کوه بیکنی “با شکوه ترین کوه ایران” ، “کوه لاجوردین” ، “کوه سنگ لاجورد” و نیز کوهی است که در نزدیکی آن بیابان نمکی (دشت کویر) قرار دارد . بنابر نظر پژوهشگران فوق ، همه ی اینها اشاره به کوه دماوند دارند . چراکه در ایران ، بلندترین و باشکوه ترین قله که در تمام طول سال پوشیده از برف است و در کنار جاده ی کانهای لاجورد بدخشان قرار داشته و در نزدیکی آن نیز بیابان نمکی قرار دارد ، دماوند است . روشن است که تمامی این دلایل ضعیف اند ، اولاً دماوند را کسی با شکوه می شمرد که آن را دیده باشد و اگر آشوریان دماوند را ندیده باشند چه ایرادی دارد که کوه دیگری را با شکوه ترین کوه ایران بشمرند ، ثانیاً اگر “کوه لاجوردین” اشاره ای مجازی به یک قله پوشیده از برف باشد ، آن را می توان به بسیاری از کوههای بین آشور و افغانستان تعمیم داد . ثالثاً نظری بر وضعیت طبیعی منطقه زاگرس ، نشان می دهد که بعضاً در بین کوهها مناطقی دیده می شوند که خشک ترند ، لذا عجیب نیست که آشوری ها یکی از این مناطق را به جای بیابان نمک بگیرند .[36] از سوی دیگر از شاهان آشوری ، آن که بیش از همه به طرف شرق پیشروی کرد ، سارگن دوم بود که هیچ مدرکی وجود ندارد که از دامنه های الوند پیش رفته باشد و احتمالاً سنگ یادمان وی در نجف آباد در غرب همدان نشان دهنده ی دورترین نقطه ی پیشروی او است . شاهان آشوری دیگر از جمله آسارهادون نیز که در کنترل کامل زاگرس ناموفق بودند ، ادعا کرده اند که به کوه بیکنی رسیده اند . طبیعتاً لشکری که می خواست به کوه دماوند برسد ، باید از هگمتانه می گذشت ، اما هیچ یک از شاههان آشوری به این شهر اشاره ای نکرده و در حقیقت هیچ گاه نامی از این شهر در متون آشوری نیامده است .[37]
در سال 1974 دکتر لوین با اشاره به ضعف های مشابه در این باره نوشته است : “گسترش دادن وسعت امپراطوری ماد به جانب مشرق ، شناختن قلمرو حکومتی و موقعیت جغرافیایی آن را مشکل کرده است . برای تعیین حدود وسعت امپراطوری ماد در گذشته دو محل شنایایی و مورد تطبیق قرار گرفته بود که امروزه باید کنار گذاشته شوند . یکی از آنها کوه بیکنی در منابع آشوری است که در تاریخ ماد آنجا را با کوه دماوند یکی دانسته اند و تطبیقی خیالی و بدون مدرک است . معروف ترین کشور گشای آشور سارگون دوم بوده که دورترین لشگرکشی وی به جانب مشرق از گردنه اسد آباد همدان تجاوز نکرده است .”[38] او سپس در مقاله ی خود قله ی الوند را به عنوان کوه بیکنی پیشنهاد کرد . این نظریه امروز هواداران بسیار بیشتری نسبت به نظریه بیکنی = دماوند دارد .[39]
نام دیگری که برای کوه دماوند ذکر شده “کورنوس” است . شهرت و آوازه ی این کوه به جهت عظمت و شکوهش و نیز ارتفاع و نقشی که در تاریخ اساطیری ایران داشته ، به سرزمین یونانیان نیز رسیده بود . بطوریکه یونانیان باستان این کوه را با نام “کورونوس” koronos می شناختند .[40]
دماوند ، شهر و کوه اسطوره ای :
دماوند یکی از کهن ترین شهرهای اسطوره ای و جزء اولین شهرها در تاریخ روایی ایران است که کیومرث نخستین انسان روی زمین (به اعتقاد ایرانیان باستان) ، آن را بنیاد نهاده است
در تاریخ گزیده[41] آمده است : “کیومرث سی سال پادشاهی کرد و از آثارش بعضی استخر فارس و دماوند و بلخ است” . و طبری[42] در این باره نوشته است : “گویند شهر ری نخستین شهر دنیا پس از شهری است که کیومرث در دماوند واقع در طبرستان برای خود ساخته بود” . در تاریخ روضه الصفا[43] آمده است : “کیومرث دو شهر بنیاد کرد ، یکی استخر که بیشتر در آنجا مقام داشتی و دوم شهر دماوند که گاهی در آن سرزمین بسر بردی” . و نیز در تاریخ جهان آرا[44] آمده است : “کیومرث ملقب به گلشاه یعنی والی خاک ، سلطنت او سی سال و اصطخر فارس و دماوند و بلخ از منشأت اوست” . و در تاریخ بلعمی[45] در این باره آمده است : “نخستین پادشاه اندر جهان کیومرث بود و با فرزندان خویش به کوه دماوند آمدند و در آنجا شهرها بنا کردند” . و در تاریخ بناکتی[46] آمده است : “گویند بنیاد شهر ساختن ، کیومرث نهاد و شهر بنا کرد ، اصطخر و دماوند” . و ابن اثیر[47] در این باره نوشته است : “گیومرث مردی سالخورده و بزرگوار بوده و در کوه دماوند از جبال طبرستان مسکن گرفت و در آن جا و فارس حکومت یافت” . و نیز آورده که : “وطن ضحاک و اجدادش در دماوند از کوهستان های طبرستان بود” . و در تاریخ طبری[48] آمده است : “برخی بر آن اند که محل ولادت منوچهر در دنباوند بوده است” . در تاریخ کامل[49] آمده است : “هوشنگ شهر ری را ساخت ، پس از شهری که کیومرث در دماوند برای خود ساخته بود”
در تاریخ روایی ایران شهرهایی را به پادشاهانی چون کیومرث ، جمشید ، ضحاک و افراسیاب که متعلق به حوزه اسطوره اند ، نسبت می دهند . البته انتساب بعضی از شهرها مانند گور اردشیر و جندی شاپور تأیید شده است . بدین ترتیب احتمال می رود حفاری های باستان شناختی تأیید کند که این شهر اسطوره ای اولین شهری است که به یکی از شاهان منتسب شده است
بنابر روایتی افسانه ای شخصی از دماوند به نام جهن بن برزین ، برای فریدون تختی ساخت که پادشاهان پس از فریدون آن را گرامی داشته و بر آن جواهراتی نصب می کردند . اسکندر آن تخت را بدست آورد و آن را تکه تکه کرد ولی اردشیر بابکان جای آن را یافت . و خسرو پرویز دستور داد تا از تکه های آن دوباره تخت را بسازند و با جواهرات بسیاری بیارایند . بنابر روایت مردم ، تخت فریدون در دشت مشاء قرار دارد و نیز به روایتی دیگر از مردم ، تخت ضحاک که خزانه ی گنجی ضحاک بوده در دشت مشاء واقع شده است .[50]
گوبینو[51] دماوند را همان “ورنه چهارگوش” می پندارد که در وندیداد قره 17 در شماره شانزده ، ناحیت نیکویی که اهورامزدا آفریده ، سرزمین چهاردهم ایرانشهر به نام “ورنه چهارگوش” می باشد . در وندیداد آمده است : “ناحیت چهاردهمین از بهترین جایها و سرزمینهایی که من اهورامزدا آفریدم ، ورنه چهارگوشه بود که در آنجا فریدون ، قاتل ضحاک متولد شد”
در تاریخ طبرستان[52] آمده است ، فریدون در دهی به نام “وَر” var که یکی از روستاهای ناحیه لاریجان است ، بدنیا آمد . در تفسیر معنای جغرافیایی “ورنه چهارگوش” ، بعضی معتقدند که چون فریدون ضحاک را در ورنه به زنجیر افکنده ، احتمالاَورنه همان دماوند است ، بر این اساس ورنه را با دماوند تطبیق داده و یکی پنداشته اند
شهر کیلان که یکی از شهرهای دماوند است ، بر اساس باورهای مردم این ناحیه نام قدیمی کیلان ، “کیان” بوده و پایتخت تابستانی ، سلسله ی اساطیری کیان بود . قابل توجه است که در کیلان کهن ترین نشانه حضور انسان در کاوش های باستان شناختی بدست آمده است
نام “پشیان” برای دماوند[53] که تغییر یافته نام “دشت پیشندس” است که در اوستا آمده و در مینوی خرد نیز آمده ، این دشت در نزدیک کوه دماوند قرار دارد و جسم گرشاسب در این دشت به خواب فرو رفت ، حکایت از این دارد که شهر دماوند همچون کوه دماوند مقامی مقدس و اسطوره ای یافته بود
می توان اذعان داشت که کوه دماوند ، شهر دماوند را همچون خود به سرزمین اسطوره و افسانه برده و نامش را در کنار نام خود به عنوان شهری اسطوره ای و افسانه ای در تاریخ روایی ایران ثبت کرده است . بی تردید افسانه ی دهکده ی آهنگران ، دهکده ای که اکنون نام و نشانی از آن نیست و یا داستان دهکده ی مندان که ابن فقیه آن را بیان کرده و اینکه ساخت این دهکده را به ارماییل نسبت می دهند ، تأکیدی بر اسطوره ای بودن شهر دماوند است .[54]
بدین ترتیب اگر دماوند مورد حفاری باستان شناسی قرار بگیرد ، احتمالاً اسطوره ای بودن آن با تاریخ ، پیوند خواهد خورد . و شاید به جهت همین اهمیت است که دمرگان فرانسوی که با هیئتی تحقیقاتی به این منطقه سفر کرده بود ، پس از بررسی منطقه دماوند ، به پیشنهاد او ، شهر دماوند و روستاهای اطراف آن را به عنوان یک اثر ملی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.[55] (تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، ج1، مسعود نصرتی صص51تا54)
موقعیت جغرافیایی شهرستان دماوند
[1]- نفیسی، نوشین دخت؛ موزه داری، ص63
[2]- “موزه و نمایشگاه”، ص50
[3]- دبیری نژاد، رضا؛ موزه دیروز، امروز، فردا، ص41
[4]- نفیسی، نوشین دخت؛ موزه داری، ص3
[5]- همان، همان ص
[6]- نفیسی، نوشین دخت؛ همان صص3و4
[7]- دبیری نژاد، رضا؛ همان، ص59
[8]- همان، ص63
[9]-همان،همان ص
[10]- آ.آلن، دوگلاس؛ موزه و وظایف آن، ص49
[11]- فاینلی، دایانا؛ “تجربه فعالیت در واحد گروه های اجتماعی خاص”، مجله موزه ها، ص59
[12]- دبیری نژاد، رضا؛ همان، صص12و13
[13]- نفیسی، نوشین دخت؛ همان، ص34
[14]- اسکامر، پییر؛ مدیریت موزه ها، ص3
[15]- کارنامه ی اردشیر بابکان، 1318، ص22
[16]- سامی، علی؛ خط و تحول آن در شرق باستان، ص16
[17]- لوکونین، ولادیمیر گریگورویچ؛ تمدن ایرانی ساسانی، ص186
[18]- مینوی، مجتبی؛ نامه تنسر به گشنسب، ص11
[19]- تفضلی، احمد؛ “رساله شهرستان های ایران”در شهرهای ایران، ج2، صص335و347
[20]- مارکوات، یوزف؛ ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ج1، ص39
[21]- حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ص475
[22]- حدود العالم الی المشرق الی المغرب، 1340،ص147
[23]- ابن الندیم، محمدبن اسحاق؛ الفهرست، ص21
[24]- شاهنامه فردوسی؛ ج1، 1363، ص45-35
[25]- این نام مورد دستبرد واقع شده است چون قبل از قرون 4 و 5 این نام بصورت دَماوند نمی توان یافت
[26]- دهخدا، علی اکبر؛ فرهنگ فارسی
[27]- جنیدی، فریدون؛ زندگی ومهاجرت نژاد آریا بر اساس روایات ایرانی، ص196
[28]- کسروی، احمد؛ چهل مقاله، 1335، ص93و94
[29]- کسروی، احمد؛ همان، ص93و94
[30]- نصرتی، مسعود؛ تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، ص32
2- Hourcade, 1993, p,
[32]- مستوفی، حمدالله؛ نزهالقلوب، ص39
[33]- رضی، هاشم؛ فرهنگ نام های اوستا، “فرهنگ اعلام اوستا”، ج1، ص337
[34]- عبدی، کامیار؛ “وارسی دوره ی ماد”، مجله باستان شناسی و تاریخ، ص20
[35]- گیریشمن، رمان؛ ایران از آغاز تا اسلام، ص 87و93
[36]- عبدی، کامیار؛ همان، ص21
[37]- همان، همان ص
3- Levin, 1974, p,
[39]- نصرتی، مسعود؛ تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، ج1، صص 35-29
[40]- نصرتی، مسعود؛ دماوند خاستگاه اساطیری ایران زمین، ص29
[41]- تاریخ گزیده، ص76
[42]- طبری، محمدبن جریر؛ تاریخ طبری، ص39
[43]- میرخواند؛ روضالصفا، ص497
[44]- غفاری قزوینی، قاضی احمد؛ تاریخ جهان آرا، ص29
[45]- بلعمی، ابوعلی محمدبن؛ ص113
[46]- بناکتی، فخرالدین ابوسلیمان؛ تاریح بناکتی، ص27
[47]- الکامل ابن اثیر؛ اخبار ایران، ج1، ص12و20
[48]- طبری، محمدبن جریر؛ تاریخ طبری، ص49
[49]- الاثیر، عزالدین علی بن؛ تاریخ کامل، ص237
[50]- نصرتی، مسعود؛ تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، ص52
[51]- گوبینو، کنت دو؛ تاریخ ایرانیان، ص14
[52]- تاریخ طبرستان، ص58
[53]- رک به بخش نام دماوند
[54]- نصرتی، مسعود؛ تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، صص54-51
[55]- نصرتی، مسعود؛ تاریخ دماوند و آثار تاریخی آن، صص54-51