۹۵۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

مقاله تقسیم ترکه در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله تقسیم ترکه در word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تقسیم ترکه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تقسیم ترکه در word

چکیده  
مقدّمه  
1- ترکه (مفهوم، اموال و حقوق تشکیل‌دهند ترکه و حقوق متعلق به آن)  
1-1- مفهوم ترکه  
2-1- اموال و حقوق جزء ترکه  
1-2-1- اموال جزء ترکه  
2-2-1- حقوق مالی جزء ترکه  
3-1- حقوق متعلق به ترکه  
1- نقد و بررسی نظرات فقهی در خصوص چگونگی مالکیت ورثه نسبت به ترکه  
1-2- نظری عدم مالکیت ورثه قبل از اخراج حقوق متعلق به ترکه  
1-2- نظری عدم مالکیت ورثه در فرض استیعاب دیون  
3-2- نظریه مالکیت ورثه به مجرد وفات مورث  
2- حقوق موضوعه  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تقسیم ترکه در word

-     قرآن کریم

الف) منابع فارسی

2-      امام خمینی، سید روح‌الله (1385)، حاشیه بر رساله ارث ملا هاشم خراسانی، چ 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی (ره)

3-      امامی، سید حسن (1374)،حقوق مدنی، ج 3، چ 11، تهران، کتابفروشی اسلامیه

4-      بهرامی احمدی، حمید (1390)، حقوق تعهدات و قراردادها با مطالعه تطبیقی در فقه مذاهب اسلامی و نظام‌های حقوقی، چ1، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)

5-      ــــــــــــــــــــ (1386)، کلیات عقود و قراردادها، چ 2، تهران، نشر میزان

6-      جعفری لنگرودی، محمدجعفر (1379)، مجموعه محشی قانون مدنی، چ 1، تهران، انتشارات گنج دانش

7-      ـــــــــــــــــــ (1370)، وصیت – ارث، چ 2، تهران، انتشارات دانشگاه تهران

8-      حائری شاهباغ، سیدعلی (1376)، شرح قانون مدنی، ج2، چ 1، تهران، انتشارات گنج دانش

9-      سنگلجی، محمد (1387)، چهار رساله، چ 1، تهران، مؤسسه فرهنگی نگاه بینه

10-   شهیدی، مهدی (1374)، ارث، چ 1، تهران، انتشارات سمت

چکیده

سؤال مهم مطرح پس از وفات مورِّث این است که آیا مالکیت ورثه نسبت به ترکه بلافاصله با فوت مورِّث صورت می‌پذیرد یا شرط تحقق آن، پرداخت دیون و اخراج وصایا است؟ در میان فقیهان برخی معتقدند، قبل از پرداخت دیون و وصایا، ترکه در ملک متوفی باقی می‌ماند. بنا بر نظری دیگر، اگر دین مستوعب ماترک باشد، ترکه به ورثه منتقل نشده و در حکم مال میت است. گروهی دیگر نیز معتقدند که ترکه به مجرد فوت متوفی به نحو متزلزل و مراعی به ورثه منتقل می‌گردد. ثمر عملی نظریات مزبور در بحث مالکیت نمائات ترکه در فاصله وفات تا تأدی دیون و نیز در مسئل وراثت حمل ناشی از تلقیح نطفه بعد از فوت مورِّث آشکار می‌گردد. این جستار با نقد و بررسی ادل ارائه‌شده برای نظریات مختلف، نظری مالکیت متزلزل ورثه بر ترکه به محض وفات مورِّث را اقوی دانسته است. ضمن اینکه از دیدگاه حقوقی نیز نظر مزبور را با مقررات قانون مدنی سازگارتر می‌داند

واژگان کلیدی:ترکه، مالکیت متزلزل، دین، ورثه، فقه امامیه، حقوق ایران

کلیدواژگان

ترکه؛ مالکیت متزلزل؛ دین؛ ورثه؛ فقه امامیه؛ حقوق ایران

مقدّمه

یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح در فقه و حقوق اموال، جانشینی ورثه نسبت به اموال و حقوق مالی متوفی است که در نظام‌های حقوقی مختلف در قالب بحث ارث مورد تحلیل قرار می‌گیرد. در واقع از آنجا که اصولاً دارندگی اموال و حقوق مالی برای زندگان اعتبار می‌گردد، در فرض وفات شخص باید در جستجوی مالکین یا دارندگان جدیدی برای حقوق مالی متوفی بود. طبیعی است در فرضی که متوفی دارای دیونی نبوده و وصیتی نیز ننموده است، ورثه به‌صورت بلامنازع مالک و دارند اموال و حقوق مالی متوفی به محض وفات وی خواهند بود. لیکن در بسیاری از موارد، دارایی اشخاص محدود به دارایی مثبت (اموال و حقوق مالی) نمی‌گردد بلکه در مواردی در کنار اجزاء مثبت دارایی با اجزاء منفی (دیون) نیز روبه‌رو هستیم. بنابراین علاوه بر ورثه، حقوق طلبکاران متوفی نیز مطرح است. همچنان‌که ممکن است متوفی در زمان حیات وصایایی را نیز برای پس از فوت خویش نموده باشد. حال سؤال اصلی این است که آیا ورثه به‌رغم وجود دیون و نیز وصایا به محض وفات شخص، مالکیت اجزاء مثبت دارایی وی را به‌دست می‌آورند یا اینکه مالکیت ورثه و انتقال حقوق مالی به ایشان پس از پرداخت دیون و اخراج وصایا خواهد بود؟ آیا در این میان میزان دیون متوفی تأثیری در پاسخ مسئل مزبور دارد یا خیر؟

در پاسخ به سؤالات مزبور در میان فقیهان وحدت نظر وجود ندارد، همچنان‌که حقوق‌دانان ایران نیز نگرش یکسانی در این خصوص ندارند. این جستار درصدد است دیدگاه‌های ارائه‌شده توسط دانشمندان فقه و حقوق در ارتباط با مسائل مذکور در فوق را مورد بررسی تحلیلی قرار دهد. در این راستا پس از ارائ تعریف ترکه، حقوق و اموال تشکیل‌دهند ترکه و حقوق متعلق به آن (1) به نقد و بررسی نظرات مختلف فقهی در خصوص مسئله مورد بحث پرداخته (2) و در نهایت دیدگاه حقوق موضوعه ایران در خصوص چگونگی تعلق حقوق دیان و ورثه بر ترکه را مورد تحلیل قرار می‌دهیم (3)

1- ترکه (مفهوم، اموال و حقوق تشکیل‌دهند ترکه و حقوق متعلق به آن)

در این قسمت پس از ارائ مفهوم ترکه (1-1)، به تبیین حقوق و اموال تشکیل‌دهند آن (2-1) و حقوق متعلق به ترکه (3-1) می‌پردازیم

1-1- مفهوم ترکه

ترکه در لغت مأخوذ از «ترک» و به معنای اموالی است که متوفی پس از فوتش از خود به‌ جا می‌گذارد. جمع آن «ترکات» و به کسر اول و سکون راء هم استعمال شده است (ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، 1، 346؛ انیس، 1374، 1و 2، 84؛ابوحبیب، 1408، 49). ترکه را ارث و میراث و موروث نیز نامیده‌اند (زحیلی، 1409، 8/249؛ سید سابق، 1391، 3/606؛ قبله‌ای خوئی، 1381، 22؛ سنگلجی، 1387، 60). در آی 180 سور مبارک بقره، در مقام بیان اموال باقی‌مانده از متوفی، از تعبیر ترکه و خیر استفاده شده است[1]. همین امر در روایات (حر عاملی[2]، بی‌تا، 17/522) نیز قابل مشاهده است

در متون قانونی ترکه تعریف نشده و اموال و حقوق جزء ترکه به‌تفصیل بیان نگردیده است. لیکن در متون فقهی و حقوقی علاوه بر ارائه تعریف در خصوص ترکه، به بحث حقوق و اموال جزء ترکه پرداخته شده است. در این راستا، ترکه عبارت از کلی اموال و حقوق مالی مورِّث دانسته شده که پس از فوت وی به ملکیت ورثه منتقل می‌گردد اما قبل از آن باید دیون را تأدیه و وصایای او را اخراج نمود و سپس بقیه را بین ورثه تقسیم کرد (به‌عنوان نمونه رک. قبله‌ای خوئی، 1381، 192؛ سید سابق، 1391، 3/604- 605؛ فراج حسین، 1418، 26؛ عمید، بی‌تا، 59؛ قاسم‌زاده، 1388، 260 و 261؛ فتح‌الله، 1415، 93). بنابراین نه تنها ترکه شامل اموال بلکه شامل حقوق مالی نیز می‌گردد. جالب توجه است که برخی از حقوق‌دانان (مصلحی عراقی، 1384، 44- 45) مفهومی وسیع‌تر برای ترکه در نظر گرفته، از آن تحت عنوان کیس دارایی یاد نموده‌اند. به اعتقاد ایشان ترکه اعم از دارایی مثبت (اموال و حقوق مالی) و دارایی منفی (بدهی‌ها) به شمار می‌آید

البته بر اساس نظر اخیر نیز حقوق طلبکاران متوفی که دارایی منفی شخص اخیر را تشکیل می‌دهد، می‌بایست از قسمت مثبت ترکه پرداخت گردد تا ترکه تصفیه و خالص گردد. بنابراین آنچه مسلم است اینکه اموال و حقوق مالی متوفی جزء ترکه وی محسوب است همچنان‌که اصولاً می‌بایست بدهی‌ها و حقوق مالی طلبکاران قبل از تقسیم حقوق مالی و اموال متوفی بین ورثه، پرداخت گردد

2-1- اموال و حقوق جزء ترکه

1-2-1- اموال جزء ترکه

اموال موجود متوفی اعم از منقول و غیر منقول جزء ترکه است. به‌علاوه ممکن است کسی در زمان حیات علاوه بر اموال موجود، سبب تملک مالی را نیز ایجاد کرده باشد و خود مال پس از موت او موجود شود. مثلاً فردی شبکه صید ماهی در رودخانه‌ای گسترده باشد و پس از فوت او ماهی به شبکه بیفتد (طباطبایی یزدی، 1378، 2/143؛ مغنیه، 1374، 493)یا کسی در زمان حیات، حساب پس‌اندازی در یکی از بانک‌ها افتتاح کرده و پس از فوت او قرعه به نامش اصابت می‌کند، در این قبیل موارد نیز چون سبب تملیک مال به وسیله خود متوفی در زمان حیات ایجاد شده است، بنابراین اموال مزبور جزء ترکه او محسوب می‌شود

2-2-1- حقوق مالی جزء ترکه

حقوق مالی جزء ترکه فراوان است. در این راستا می‌توان از مطالبات مالی متوفی (امام ‌خمینی، 1385، 24)، حق خیار (بحرالعلوم، 1403، 1/50-51؛ محقق حلی، 1409، 2/277؛ علامه حلی، 1420، 11/175؛ محقق سبزواری، 1423، 1/470؛ شیخ انصاری، 1420، 6/109؛ امام‌ خمینی، 1390، 1/531؛ همو، 1421، 1/47؛ همو، 1385، 17؛ خمینی، 1418، 2/271)، حق رد و اجازه عقد فضولی[3] (در فرضی که مالک قبل از رد یا اجازه وفات یابد) (امام خمینی، 1385، 27)،‌ حق رهن مرتهن بر عین مرهونه[4] (امام خمینی، 1385، 24) یاد نمود.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در word

علامه طباطبایی: متفکری با آرمان‌هایی سترگ  
روزشمار زندگی  
ذکر پاره‌ای از کارهای ماندگار علامه  
منش علامه در کلاس درس  
منش علامه در منزل  
علامه از نظر دیگران  
رابطه علم ودین از نظر علامه طباطبایی  
الف: معیار و ملاک و میزان بودن عقل  
ب: مصباح و چراغ نورانى بودن عقل  
ج: مفتاح بودن عقل نسبت‏ به شریعت  
د: وحى به عقل نور مى‏دهد  
نحوه ارتباط عقل و وحى(علم ودین) از نظر علامه طباطبایی  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در word

1 مهر تابان، علامه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی

2 مقدمه‌ی دکتر سیدحسین نصر بر کتاب شیعه در اسلام

3 ویژه نامه‌ی روزنامه شرق در سالگرد وفات علامه

4 ویژه نامه‌‌ی خبرگزاری مهر در سالگرد وفات علامه

علامه طباطبایی: متفکری با آرمان‌هایی سترگ

این صفحه شرح قطره‌ایست از دریایی که سال‌ها با سکوت و آرامش به خدمتی بسی اساسی به جامعه‌ی اسلامی و ایرانی کمر همت بسته است و از آن‌جا که خود به مرتبه‌ی وصال به حقیقت نایل آمده است مانند مشعلی نورانی اطراف خود را منور ساخته و راه پای بسیاری از شاگردان و ارادتمندان و خوانندگان آثار خود را از دور و نزدیک روشن ساخته و به حیات فکری و معنوی آنان روح و جهت و معنی بخشیده است.»

(برگرفته از مقدمه‌ی دکتر نصر بر کتاب شیعه در اسلام)

علامه طباطبایی در سنین جوانی

روزشمار زندگی

سیدمحمدحسین که بعدها به علامه طباطبایی شهرت یافت در سال 1281 شمسی چندی پیش از امضای فرمان مشروطیت در شادآباد تبریز متولد شد. پنج سال بیشتر نداشت که از نعمت مادر محروم شد و مدتی بعد نیز پدرش به دیار باقی شتافت. وصی پدرشان اما مرد و زنی را برای نگه‌داری از محمدحسین و برادر خردترش، محمدحسن، به خدمت گرفته و ایشان را به مکتب روانه کرد. وی سپس تا سال 1296 به فراگیری قرآن و آثاری هم‌چون گلستان، بوستان و تعلیم خوش‌نویسی پرداخت

او بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به مدرسه‌ی طالبیه‌ی تبریز رفت و تا سال 1304 به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول همت گماشت. به جهت ادامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تحصیل در علوم اسلامی وی رهسپار نجف اشرف گردید و بدین ترتیب فصلی نوین در زندگی سیدمحمدحسین جوان گشوده شد. حوزه‌ی نجف در آن زمان در اوج اشتهار بود و علاقمندان فراگیری علوم اسلامی را از اقصی نقاط مرزهای جهان اسلام جذب می‌نمود و بر سر سفره‌ی درس اساتید بنام می‌نشانید

محمدحسین علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد آقا سیدابوالقاسم خوانساری که از ریاضی‌دانان مشهور آن زمان بود فراگرفت. ایشان هم‌چنین دروس فقه و اصول را نزد استادان برجسته‌ای چون آیت‌الله نائینی صاحب کتاب «تنبیه‌الامه» در زمان انقلاب مشروطیت، آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله کمپانی خواندند. در فلسفه نیز، ایشان نزد حکیم متأله آقا سیدحسین بادکوبه‌ای تلمذ نمود. معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد عارف والامقام آیت‌الله سیدعلی آقا قاضی طباطبائی آموخت و در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت وی قرار گرفت. وی بعد از دریافت اجازه‌ی اجتهاد از آیت‌الله نائینى، در سال 1314شمسى و در 33 سالگى به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری به زادگاه خود مراجعت نمود و ده سال در آن‌جا کوس اقامت افکند و به سامان بخشیدن وضعیت زراعت، کشاورزى و اصلاح و ایجاد باغ‌ها پرداخت. علامه در این خصوص چنین می‌گوید: «سال 1314 در اثر اختلال وضع معاش ناگزیر به زادگاه اصلی خود تبریز برگشتم و ده سال و خرده‌ای در آن سامان به‌سربردم که حقاً باید این دوره را در زندگی خود دوره‌ی خسارت روحی بشمارم، زیرا در اثر گرفتاری ضروری به فلاحت از تدریس و تفکر علمی جز مقداری بسیار ناچیز باز مانده بودم و پیوسته با یک شکنجه‌ی درونی به سر می‌بردم.»

شهریور 1320 رضاخان سقوط کرده و فضاى باز سیاسى در ایران به وجود آمده بود. همه‌ی فرقه‌ها و گروه‌ها به فعالیت وسیع مشغول بودند. علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز و در سال 1325 به قم عزیمت می‌نماید. علت این هجرت را می‌توان در نقل‌قولی از ایشان از جانب یکی از شاگردانش دریافت: «وقتى از تبریز به قم آمدم و درس اسفار را شروع کردم، قریب به یک صد نفر در مجلس درس حضور پیدا مى کردند؛ حضرت آیت‌الله بروجردى رحمهالله‌علیه دستور دادند که شهریه‌ی طلابى را که به درس اسفار می‌آیند قطع کنند. چون خبر آن به من رسید، متحیر شدم که خدایا چه کنم؟ اگر شهریه‌ی طلاب قطع شود، این افراد بدون بضاعت که از شهرهاى دور آمده‌اند و تنها ممر معاش آن‌ها شهریه است چه کنند؟ و اگر من به خاطر شهریه‌ی طلاب، تدریس اسفار را ترک کنم لطمه به سطح علمى و عقیدتى طلاب وارد می‌آید. در تحیر به سر می‌بردم، تا بالاخره یک روز که به حال تحیر بودم و در اتاق منزل از دور کرسى می‌خواستم برگردم، چشمم به دیوان حافظ افتاد که روى کرسى بود؛ آن را برداشتم و تفأل زدم که چه کنم؟ آیا تدریس اسفار را ترک کنم، یا نه؟ این غزل آمد

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم

محتسب داند که من این کارها کم‌تر کنم

من که عیب توبه‌کاران کرده باشم بارها

توبه از مى وقت گل دیوانه باشم گر کنم

دیدم عجیب غزلى است؛ این غزل می‌فهماند که تدریس اسفار لازم و ترک آن در حکم کفر سلوکى است. همان روز یا روز بعد، آقاى بروجردى حاج احمد، خادم خود را به منزل ما فرستادند و پیغام داده بودند: ما در زمان جوانى در حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان، اسفار مى خواندیم ولى مخفیانه؛ چند نفر بودیم و خفیه به درس ایشان می‌رفتیم و اما درس اسفار علنى در حوزه‌ی رسمى به هیچ وجه صلاح نیست و باید ترک شود! من در جواب گفتم: به آقاى بروجردى از طرف من پیغام ببرید که این درس‌هاى متعارف و رسمى را مانند فقه و اصول، ما هم خوانده‌ایم و از عهده‌ی تدریس و تشکیل حوزه‌هاى درسى آن برخواهیم آمد و از دیگران کمبودى نداریم. من که از تبریز به قم آمده‌ام فقط و فقط براى تصحیح عقاید طلاب بر اساس حق و مبارزه با عقاید باطله‌ی مادیین و غیرُهُم است. در آن زمان که حضرت آیت‌الله با چند نفر، خفیه به درس مرحوم جهانگیرخان مى رفتند، طلاب و قاطبه‌ی مردم بحمدالله مومن و داراى عقیده‌ی پاک بودند و نیازى به تشکیل حوزه‌هاى علنى اسفار نبود ولی امروزه هر طلبه‌اى که وارد دروازه‌ی قم مى‌شود با چند چمدان پر از شبهات و اشکالات وارد مى‌شود و باید به درد طلاب رسید و آن‌ها را برای مبارزه با ماتریالیست‌ها و مادیین بر اساس صحیح آماده کرد و فلسفه‌ی حقه‌ی اسلامیه را بدان‌ها آموخت و ما تدریس اسفار را ترک نمى‌کنیم. ولى در عین‌حال من آیت‌الله را حاکم شرع مى‌دانم، اگر حکم کنند بر ترک اسفار مسئله صورت دیگرى به خود خواهد گرفت». علامه در ادامه اضافه می‌کنند: «پس از این پیام آیت‌الله بروجردى دیگر به هیچ وجه متعرض ما نشدند و ما سال‌هاى سال به تدریس فلسفه از شفاء و اسفار و غیره مشغول بودیم»

با هجرت به شهر قم، آن عالم والامقام به سامان دادن کارها و پروژه‌های سترگ خویش دست یازید. این دوران مشحون از سعی وافر علامه در امر پژوهش و تحقیق، تدریس، تربیت شاگردان متعدد و ایجاد ارتباطات مؤثر با محافل علمی و دانشگاهی خارج از حوزه می‌باشد. سرانجام در اوج درگیرى‌هاى سیاسى پس از انقلاب در 24 آبان 1360 به سراى جاودانگى کوچ کرد. روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

ذکر پاره‌ای از کارهای ماندگار علامه

در طول عمر پربرکت خویش علامه به انجام کارهای شگرفی همت گماشت که از عمق نگاه استراتژیک او نشان داشت. هرچند بنابر قول دکتر شایگان، علامه خودش بزرگ‌تر از آثارش بود، لیکن در این مجال مختصر به ذکر پاره‌ای از کارهای بزرگ آن عالم ربانی بسنده می‌شود تا گوشه‌ای از ابعاد فکری و شخصیتی ایشان بر ما آشکار گردد

1 تفسیر المیزان: بی‌شک این تفسیر از بزرگ‌ترین کارهای علامه می‌باشد که به دنبال بیست سال تلاش و کوشش بی‌وقفه‌ی ایشان به ثمر نشسته و امروزه دوست‌داران و علاقمندان قرآن از آن توشه‌ها برمی‌چینند و نکته‌ها می‌آموزند. عمده‌ترین ویژگی المیزان همانا تفسیر قرآن با خود قرآن است

2 احیاء فلسفه در حوزه‌ی قم: علاوه بر احیاء فلسفه و تدریس منابع متعدد فلسفی، علامه کتب مختلفی را در این زمینه به نگارش درآورد که بدایه الحکمه، نهایه الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آن جمله‌اند

3 تنقیح و نقد روایات بحارالانوار: آیت‌الله سیدمحمدحسین حسینى تهرانى نقل می‌کند که «ایشان تا جلد ششم از طبع جدید (بحارالانوار) را تعلیقه نوشتند، لیکن به لحاظ یکى دو تعلیقه‌اى که صریحاً در آن‌جا نظر علامه مجلسى را رد کردند، این امر براى طبقه‌اى که تا این اندازه حاضر نبودند نظریات مجلسى مورد ایراد واقع شود خوش‌آیند نشد؛ و متصدى و مباشر طبع بنا به الزامات خارجیه، از ایشان تقاضا کرد که در بعضى از مواضع قدرى کوتاه‌تر بنویسند و از بعضى از ایرادات صرف‌نظر کنند. علامه حاضر نشدند و فرمودند: در مکتب شیعه ارزش جعفربن‌محمدالصادق از علامه مجلسى بیش‌تر است و زمانى که دایر شود به جهت بیانات و شروح علامه مجلسى ایراد عقلى و علمى بر حضرات معصومین علیهم‌السلام وارد گردد، ما حاضر نیستیم آن حضرات را به مجلسى بفروشیم. و من از آن‌چه به نظر خود در مواضع مقرر، لازم مى‌دانم بنویسم؛ یک کلمه کم نخواهم کرد. لذا بقیه‌ی مجلدات بحار بدون تعلیقه‌ی علامه طباطبایى طبع شد و این اثر نفیس فاقد تعلیقات علامه گردید.»

4 برقراری ارتباط با محافل و مجامع دانشگاهی: استاد دامنه تلاش‌های خود را به مرزهای حوزه منحصر نساخت و به قول دکتر سیدحسین نصر از خود اثر عمیقی نه تنها در طبقه‌ی روحانیت بلکه در عده‌ای از طبقه‌ی متجدد و تحصیل‌کرده در غرب به جا گذارد. استاد دو کتاب «شیعه در اسلام» و «قرآن در اسلام» را به درخواست پرفسور مورگان (Kenneth Morgan) از دانشگاه کولگیت آمریکا (Colgate University) جهت معرفی شیعه به مردم مغرب زمین به رشته‌ی تحریر درآورد. هم‌چنین مصاحبات و مجالسات متمادی ایشان با هانری کربن (Henry Corbin) که پاییز هر سال با حضور تعدادی دیگر از فضلاء و اندیشمندان صورت می‌گرفته نشان دیگری از اهمیت برقراری ارتباط با محافل دانشگاهی در نزد ایشان می‌باشد

منش علامه در کلاس درس

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله علم در لغت در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله علم در لغت در word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله علم در لغت در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله علم در لغت در word

علم در لغت و اصطلاح  
الف) جدول واژه ‹‹علم›› در قرآن  
نکات نحوی واژه علم  
چند نکته نحوی  
نکات تفسیری واژه علم  
نکات تفسیری واژه‹‹ علم›› درقرآن  
یک نکته نحوی  
نکات تفسیری واژه‹‹ عالم›› درقرآن  
- نتایج بدست آمده از جدول واژه علم چنین است:  
الف) تعریف و تفکیر  
ب) نقش  
ج) نوع اعراب  
د) تعداد  
الف) تعریف و تفکیر  
ج) نوع اعراب  
د) تعداد  
فهرست منابع و مآخذ  

علم در لغت و اصطلاح

علم، در لغت مصدری است به معنای درک حقیقت چیزی، دریافت، شناخت و دانش1 و در اصطلاح حکما، صورت هر چیزی است که در عقل حاصل می شود، یا حاصل شدن صورت دانسته شده از چیزی است به طور نقش بستن در نیروهای عقل و نفس که آن را ذهن می گویند. ذهن، از جهتی مانند آینه است و علم مانند نقش بستن دیده شده ها درآن می باشد

در اصطلاح متکلمین، صفتی است که شئ برای صاحب علم به آن منجلی می شود و یا اینکه علم صفتی است که برای صاحبش تمیز و تشخیص و شناختی به دست می دهد که احتمال نقیض در آن نمی رود، هر چند این شناخت به وساطت حواس باشد

در اصطلاح علماء تدوین، عبارتست از دانستن مسائل مضبوطی در جهت واحدی، برای شناخت امری کلی. 2

معنای مورد نظر در این تحقیق، همان معنای لغوی واژه علم می باشد؛ یعنی علم به معنای درک حقیقت، دریافت، شناخت و دانش

نکات تفسیری واژه‹‹ علم›› درقرآن

247- بقره

این آیه اشاره به وسعت وجودی انسان درپرتو علم وقدرت دارد؛ یعنی انسان درپرتو دانش وفرزانگی وهمچنین نیروی جسمی کافی از نظر وجود وهستی وسعت می یابد وگسترده تر               می شود. 1 همچنین دراین آیه برای تشکیل ملک وحکومت، برداشتن علم تأکید شده واشاره شده که برای تشکیل حکومت، دوسرمایه لازم است؛ یکی علم به تمامی مصالح حیات جامعه ومفاسد آن ودوم داشتن قدرت جسمی برای اجرای آنچه صلاح جامعه است. 2

255- بقره

این آیه اشاره به محدود بودن علم شفیعان دربرابر علم خداوند دارد؛ چرا که شفیعان احاطه به معلومات پروردگار ندارند وتمام علوم بشر ازناحیه خداوند می باشد. 3

7-آل عمران و162- نساء

درقرآن مجید در دوجا  محبت از راسخان  درعلم شده است، که همین دو آیه مذکور می باشد. آن طور که از معنای لغوی این کلمه استفاده می شود، منظوراز آن کسانی هستند که درعلم ودانش ثابت قدم وصاحب نظرند؛ البته این کلمه وسیع است وشامل همه دانشمندان ومتفکران            می شود ولی درمیان آنها افراد ممتازی هستند که درخشندگی خاصی دارند که طبعاً در درجه اول درمیان مصادیق این کلمه قرارمی گیرند

درروایات متعددی ، ‹‹ راسخون فی العلم ››تفسیربه پیامبر گرامی اسلام وائمه هدی شده است

دراصول کافی از امام باقر یا امام صادق نقل شده است که فرمود: پیامبر خدا بزرگترین راسخان در علم بود وتمام آنچه که خداوند بر اونازل کرده بود از تأویل وتنزیل قرآن می دانست خداوند هرگز چیزی را بر او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند واو  واوصیاء وی همه  اینها را می دانستند

درتفاسیر ‹‹ نورالثقلین ›› و‹‹ برهان ›› روایاتی را درذیل این آیه آمده آورده که بیانگر مطلب است که تفسیر ‹‹ راسخون فی العلم ›› به پیامبر وائمه هدی منافاتی با وسعت مفهوم این تعبیر ندارد؛ لذا آنانکه علمشان از علم بی پایان الهی سرچشمه می گیرد طبعاً به همه اسرار قرآن آشنا هستند ودرحالی که دیگران تنها قسمتی از این اسرار را می دانند. 1

درجایی دیگر گفته شده که راسخان درعلم آنچنان علمی به خدا وآیاتش دارند که ذره ای شک وشبهه نیست، درنتیجه علمی که به محکمات دارند هرگز دستخوش تزلزل نمی شودوبه آن محکمات ایمان دارند وعمل هم می کنند. 2

18- آل عمران

دراین آیه ابتدا به شهادت پروردگار به یگانگی ذاتش اشاره شده وسپس گواهی فرشتگان وبعد دانشمندان وکسانیکه با نور علم واندیشه، حقایق جهان رامی نگرند. دراین آیه دانشمندان واقعی در ردیف فرشتگان قراردارند وامتیاز آنها از این نظر است که درپرتو علم خود به حقایق اطلاع یافته وبه یگانگی خدا که بزرگترین حقیقت است معترفند. 3

 19-آل عمران

دراین آیه اشاره شده که کسانی که از حقیقت آگاه بودند وبا این حال دردین خدا اختلاف، ایجاد کردند، انگیزه ای جز طغیان وظلم وستم وحسد نداشتند ودر واقع سرچشمه اختلافات مذهبی، فقط جهل وبی خبری نیست، بلکه گاهی ظلم وانحراف از حق واعمال نظرهای شخصی است. 1

61- آل عمران

علمی که دراین جمله آمده، علمی است که هم از راه وحی الهی حاصل می شود وهم از راه برهان؛ پس اثراین علم باید هم دررسول خدا حاصل شود وهم درهر شنونده ای دیگر، غیر رسول خدا؛ بنابراین اگر فرض کنیم شنونده ای درداستان عیسی(ع) شک کند از این جهت که دلیل برآن وحی الهی است، از این جهت که برهانی ساطع وعقل وفهم برآن قائم است، نمی تواند شک کند وچه بسا به خاطر افاده همین نکته بوده که فرمود: ‹‹ من بعد ماجاءک من العلم ›› ونفرمود: ‹‹ من بعد ما بیناه لهم ›› چون اگر این طور فرموده بوداز دلیل اول یعنی وحی الهی سکوت کرده بود واما با آوردن جمله اول فهماند دلیل بر حقانیت داستان علم است ودلیل آن علم دوتاست: یکی وحی ودیگری برهان عقل . البته دراین میان نکته ای دیگر هست وآن اینکه او به اذن خدا غالب وپروردگارش یاور اوست وبه هیچ وجه ازنصرتش دریغ نمی دارد، چون همو بودکه علم به داستان عیسی(ع) ر ا به وی ارزانی داشت. 2

166- نساء

دراین آیه  اشاره شده که خداوند قرآن وشریعت را به علم خود نازل کرده وخواسته است بفهماند هدف نزول دراثبات مدعا کافی نیست؛ چرا که شیطان ها هم برای خود وحی دارند وبا وحی خود

امر هدایت الهی را به فساد می کشانند؛ به این معنا که راه باطلی را به جای راه حق خدا، جا               می زنند. باطل ووحی حق الهی را مخلوط می کنند وبه خورد مردم می دهند؛ خلاصه اینکه شهادت برصرف نزول قرآن ویا انزال آن ادعا آن را از ابهام خارج نمی کند وبه همین دلیل، شهادت را مقید کرد به قید‹‹ بعلمه ›› تا بطور کامل روشن سازد که خدا هم قرآن را نازل کرد وهم درابلاغ آن به بشرنظارت نمود ومأمورینی برای این منظورگماشت، پس اوهم می داند که چه نازل کرده وبه آن احاطه دارد وهم آن را از کید شیطانما حفظ می کند. 1

7- اعراف

دراین آیه اشاره می کند که مشرکین به زودی به آنچه کرده اند مؤاخذه شده وجزا داده می شوند واین مؤاخذه منوط به این است که پرسش کننده، دانای به اعمال آنان باشد واگر نباشد ایمن ازاینکه درجوابش دروغ بگویند نخواهد بود، لذا علم را برجمله ‹‹ فلنقصن علیهم بعلم ›› متفرع کرد وعلم را بدون ‹‹ال›› و به شکل نکره آورد تا اشاره به اهمیت آن نموده و بفهماند که این علم مانند علم شما نیست که خطا و غلط در آن راه داشته باشد و برای تأکید همین معنا جمله ‹‹وماکنا غائبین›› را عطف برآن نمود، تا دلالت کند بر اینکه خدای تعالی شاهد و ناظر اعمال آنان است و علاوه بر اینکه ملائکه را موکل نوشتن اعمال آنها نموده، خودش هم به هر چیزی محیط است. 2

52-اعراف

 جمله ‹‹علی علم›› متعلق و مربوط به ‹‹لقد جئناهم›› است و دلالت بر حقانیت کتاب می کند و تقدیر آن چنین است که ما کتاب حقی بر آن نازل کردیم و چطور حق نــیســت و حـــال آنـــکه

89- اعراف

در این آیه اشاره می کند که خداوند هرگز از دستوری که داده است بازنمی گردد چرا که احاطه علمی به همه چیز دارد و تجدید نظر برای او ممکن نیست و نیز کسی از دستورش بر می گردد که علمش محدود باشد و اشتباه کند و از دستور خود پشیمان شود و خداوند از این صفات به دور است. 2

187- اعراف

علم به قیامت و زمان و خصوصیات آن، مخصوص ذات خداست؛ چرا که جز خدا کسی طاقت تحمل آن را ندارد. عدم آگاهی غیر خدا از قیامت، اثر مثبت و روشنی در تربیت نفوس و توجه آنها به مسئولیت ها و پرهیز از گناه خواهد داشت. 3

39- یونس

در این آیه عامل انکار و تکذیب، جهل و عدم آگاهی بیان شده است. جهل به معارف دینی و مبدأ و معاد، جهل به اسراراحکام، جهل به مفهوم بعضی آیات متشابه، جهل به درس های عبرت انگیزی که هدف نهایی ذکر تاریخ پیشینیان بوده است. 4

4- هود

مراد از کلمه ‹‹علم الله›› در این آیه، علم مختص به خداوند می باشد و آن عبارتست از غیبی که غیر خدا کسی را بدان راهی نیست مگر به اذن خدا.5

22- یوسف

منظور از ‹‹علماً و حکماً›› در این آیه، بر طبق نظر برخی از مفسران، مقام وحی نبوت است و بر طبق نظر عده ای دیگر، مراد از ‹‹حکماً›› عقل و فهم و قدرت بر داوری صحیح و خالی از هوا پرستی و اشتباه و مراد از علم آگاهی و دانشی است که جهلی با آن توأم نباشد. برخی مفسران، مجموعه احتمالات حکم و علم را ذکر کرده اند؛

1- حکم، اشاره به مقام نبوت و علم اشاره به علم دین است

2- حکم، به معنی خویشتنداری در برابر هوس های سرکش ‹‹حکمت عملی›› و علم اشاره به حکمت نظری دارد

3- حکم به معنی اینکه انسان به مقام ‹‹نفس مطمئنه›› برسد و علم، انوار قدسیه و اشعه فیض الهی است که از عالم ملکوت برقلب پاک آدمی پرتو افکن شود. 1

برخی گفته اند چون ‹‹علماً›› به دنبال ‹‹حکماً›› آمده و چون علمی است که خدا به او داده قطعاً با جهل آمیخته نیست واین علم، شامل آن پیش بینی هایی است که آنها راتأویل احادیث خوانده اند.2

67- یوسف

در این ایه اشاره شد که حضرت یعقوب به سبب علم و تعلیمی که ما به او داده ایم، صاحب علم بود و مراد از علم یعقوب علم اکتسابی و مدرسه ای نیست بلکه علم موهبتی است. 3

76- یوسف

این آیه اشاره می کند که علم، از اموری اســت که در یک حد معین متوقف نمی شود و خــلاصه

43- رعد

در بسیاری از روایات آمده است که مراد از ‹‹من عنده علم الکتاب›› علی بن ابی طالب  ائمهّ هدی است که در تفسیر نورالثقلین و برهان این روایات جمع آوری شده است. 2

27- نمل

در این آیه اشاره شده به اینکه سخنگویان در قیامت، عالمان و دانشمندان هستند؛ چرا که در آن محضر بزرگ باید سخن گفت که خلافی در آن نباشد و این از کسی جز عالمان با ایمان ساخته نیست و اگر می بینی در برخی روایات اهل بیت، تفسیر به امامان معصوم شده است، به خاطر آن است که آنها مصداق تمام و کامل عالمان با ایمان هستند. 3

36- اسری’

این ایه این حقیقت را بیان می کند که در هر اعتقاد و عملی که تحصیل علم ممکن است، پیروی از غیر علم حرام است و در اعتقاد و عملی که نمی شود به آن علم پیداکرد زمانی اقدام و ارتکاب جایز است که دلیل علمی آن را تجویز نماید؛ مانند اخذ احکام از پیغمبر و اطاعت آن جناب در أوامر و نواهی.4 بر این اساس الگوی شناخت در همه چیز علم و یقین است و غیر آن، خواه ظن و گمان و یا حدس و تخمین و یا شک و احتمال، هیچ کدام قابل اعتماد نیست. 5

 107- اسری’

این آیه اشاره به این حقیقت می کند که علم و ایمان همه جا باهم هستند و ایمان عمیق جز در سایه علم ممکن نیست و علم نیز در مراحل عالی تر وبالاتر از ایمان کمک می گیرد. 1

65- کهف

منظور از علم در این آیه ، علم لدنی و غیر اکتسابی و مختص به اولیاء است و از آخر آیه استفاده          می شود که به مقصود آن، علم به تأویل حوادث است. تعبیر به ‹‹علما›› به صورت نکره، برای تعظیم است و نشان می دهد که آن مرد عالم، بهره قابل ملاحظه ای از علم یافته بود. 2

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله فیزیولوژی ورزشی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله فیزیولوژی ورزشی در word دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فیزیولوژی ورزشی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فیزیولوژی ورزشی در word

مقدمه :  
نیروی ماهیچه  
استقامت ماهیچه  
انعطاف ماهیچه  
استقامت قلبی و ریوی  
فیزیولوژی ماهیچه  
در بخش عضلات مخطط 2 مطلب را بررسی می‌کنیم :  
منابع انرژی  
سامانه ATP-Pc  
سامانه اسیدلاکتیک  
سامانه هوازی  
برگشت به حالت اولیه و وام اکسیژن  
فیزیولوژی گردش خون  
فیزیولوژی تنفس  
حجم جاری و تهویه ریوی  
فیزیولوژی ورزشی و اندام ها  
انقباض عضله :  
فیزیولوژی سازگاریهای در ارتفاع  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله فیزیولوژی ورزشی در word

1- اصول بنیادین تمرینات ورزشی در «فیزیولوژی ورزش » ،

نوشته : دکتر فرهاد رحمانی‌نیا و مریم بخشی

اصول بنیادی فیزیولوژی ورزشی (2) : آزمونها و موضوعات ویژه ورزشی ،

نویسنده :  رابرت آ. رابرگز ، اسکات ا. رابرتس

 مترجم : دکتر عباسعلی گائینی ،‌ دکتر ولی ا; دبیدی روشن

مقدمه

فیزیولوژی ورزشی به 4 بخش عمده تقسیم می‌شود

1-آمادگی جسمانی

2- فیزیولوژی عضلات

3-فیزیولوژی گردش خون

4- فیزیولوژی تنفس

بدن انسان برای اینکه بتواند نقش خود را به طور مؤثر در زندگی ایفا کند باید از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار باشد یعنی به طور مداوم انرژی لازم را در اختیار داشته باشد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. وقتی سخن از آمادگی جسمانی به میان می‌آید مقصود از آن داشتن چنان قلب ، رگ‌های خونی و شش‌ها و ماهیچه‌هایی است که بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند و با شور و نشاط تمام در فعالیت‌ها و تفریحات سالمی شرکت کنند که افراد عادی و غیر فعال از انجام آنها ناتوانند. عوامل متعددی در آمادگی جسمانی مؤثر است اما چهار عامل بیش از عوامل دیگر در این میان ایفای نقش می‌کنند این عوامل عبارت‌اند از (نیروی ماهیچه، استقامت ماهیچه، انعطاف ماهیچه و استقامت قلبی ریوی)

نیروی ماهیچه

همانطور که می‌دانید حدود 40 درصد وزن بدن را ماهیچه تشکیل می‌دهد این عضلات در خود تولید انرژی می‌کنند که این نیرو، نیروی ماهیچه نامیده می‌شود که البته قابل اندازه‌گیری نیز هست. مهم‌ترین عامل شناخته شده در آمادگی جسمانی استعداد و توانایی عضلات در وارد کردن نیرو یا مقاومت در برابر آن است. تمرینات قدرتی از عواملی است که سبب حجیم شدن تارهای عضلانی می‌شود و توانایی فرد را در کاربرد نیروی تولید شده افزایش می‌دهد. قدرت ماهیچه اهمیت بسیاری در ورزشهای مختلف و البته فعالیت‌های روزانه دارد بسیاری از مردان و حتی زنان از عضلات بازو و سرشانه ضعیفی برخوردار هستند که باعث ضعف در فعالیت‌های ورزشی و روزانه و ایجاد درد و بیماری در سنین بالا می‌شود

استقامت ماهیچه

عضلات در خود انرژی ذخیره می‌کنند. این عمل به ماهیچه‌ها امکان می‌دهد که مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهند. این عمل عضلات را استقامت عضلانی گویند. استقامت عضلانی عبارت است از ظرفیت یک عضله یا گروهی از عضلات برای انقباض مداوم. معمولاً استقامت عضله را با قدرت عضلانی اشتباه می‌گیرند ولی باید توجه کرد که معمولاً استقامت عضلانی عبارت است از توانایی در کاربرد قدرت و نگهداری این توانایی برای مدت نسبتاً طولانی. برای مثال در فعالیت‌هایی چون: برف پارو کردن، چمن زدن، نظافت و یا حرکات ورزشی چون دراز و نشست، بالا کشیدن بدن در حالت بارفیکس و . . . استقامت عضلانی نقش اساسی دارد که می‌شود با تمرینات منظم ورزشی آن را افزایش داد

انعطاف ماهیچه

توانایی در کاربرد عضلات در وسیعترین دامنه حرکت آنها به دور مفصلها را انعطاف پذیری گویند. این عامل در آمادگی جسمانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. با تمرینات ورزشی میزان توانایی مفاصل بدن در خم شدن و چرخیدن بیشتر می‌شود و در نتیجه کارایی عضلات بهبود می‌یابد اگر مفاصل از انعطاف کمی برخوردار باشند محدودیت حرکتی برای بدن ایجاد می‌شود. انعطاف پذیری در فعالیت‌های روزانه چون باغبانی، خانه داری، فعالیت‌های ورزشی که احتیاج به نرمی و انعطاف پذیری دارند مؤثر است. که البته این نقش در فعالیت‌های ورزشی چون ژیمناستیک ، دو میدانی و . . . پر رنگ تر می‌شود

استقامت قلبی و ریوی

بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران ورزشی عقیده دارند که عامل استقامت قلبی ریوی در آمادگی جسمانی بیش از عوامل دیگر اهمیت دارد و بعضی دیگر دقیقاً بر عکس این نظریه مهر تأیید زدند. اما تجربه نشان داده‌است که استقامت قلبی ریوی از عوامل اساسی آمادگی جسمانی است و با تمرینات استقامتی شدید و سنگین می‌توان آن را ارتقاء بخشید

فیزیولوژی ماهیچه

عضلات دستگاهی هستند که مواد غذایی را از صورت شیمیایی به صورت انرژی مکانیکی یا کار تبدیل می‌کنند. می‌دانیم که حرکات بدن از انقباض عضلات حاصل می‌شود بدین معنی که عضلات مخطط که به استخوانهای بدن متصلند با اراده فرد منقبض می‌شوند و حرکت جابجایی را در بدن میسر می‌کنند. در بدن انسان سه نوع عضله وجود دارد (عضلات مخطط یا اسکلتی ـ عضلات صاف و عضله قلب) که ما در این بخش فقط عضلات مخطط را بررسی می‌کنیم. عضلات مخطط حاوی 70 درصد آب،20درصد پروتئین و 10 درصد کربوهیدراتها و چربی و نمکهای معدنی و املاح است که البته ترکیبات عضله در اعضای مختلف بدن تغییرات وسیعی دارند

در بخش عضلات مخطط 2 مطلب را بررسی می‌کنیم :

1- انقباض عضله، 2- منابع انرژی عضله

انقباض ماهیچه: اگر طول عضله به هنگام انقباض تغییر نکند این انقباض را (هم طول) می‌گویند. در این نوع انقباض جسم مقاوم جابه جا نمی‌شود تمام انرژی حاصل از انقباض به حرارت تبدیل می‌شود. ولی اگر انقباض ماهیچه به کوتاه شدن آن منجر شود آن انقباض را (هم تنش) می‌گویند که باعث می‌شود جسمی که در برابر عضله قرار می‌گیرد جابه جا شود. سرعت انقباض عضله با مقدار وزنه‌ای که در مقابل آن قرار می‌گیرد رابطه عکس دارد. اگر هیچ نیرویی در برابر عضله قرار نگیرد عضله سریعاً منقبض می‌شود ولی اگر به تدریج نیروی مخالف افزایش می‌یابد از سرعت انقباض کاسته می‌شود. تا اینکه اگر میزان نیروی مخالف برابر با نیروی عضله شود سرعت کوتاه شدن یا انقباض به صفر خواهد رسید.

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله فیزیولوژی ورزشی در word

عضله برای آنکه به حالت انقباض درآید احتیاج به انرژی دارد. منبع اصلی انرژی عضله آدنوزین تری فسفات ATP است که به مقدار کمی در عضله وجود دارد ولی به مقدار زیادی انرژی آزاد می‌کند. کراتین فسفات CP منبع انرژی دیگری است که در سلولهای عضلانی ذخیره می‌شود. اگر مقدار ATP در سلول بیش از اندازه لازم باشد انرژی اضافی صرف تولید CP می‌شود و در نتیجه مقدار بیشتری از انرژی ذخیره خواهد شد. به مجرد ذخیره ATP در عضله CP موجود به سرعت و سهولت به ATP تبدیل می‌شود و در نتیجه CP باعث ثابت ماندن مقدار ATP عضله می‌شود. انرژی حاصل از CP و ATP برای مدت کوتاهی انرژی لازم را تأمین می‌کنند پس در فعالیت‌های شدید بدنی که بیش از چند دقیقه طول می‌کشد باید منبع دیگری از انرژی وجود داشته باشد. این انرژی از تجزیه گلیگوژن حاصل می‌شود و چون این واکنش در مجاورت اکسیژن قرار می‌گیرد آن را هوازی یا (با اکسیژن) می‌گویند. اگر اکسیژن به اندازه کافی برای این واکنش‌های شیمیایی وجود نداشته باشد در عضله اسیدلاکتیک تولید می‌شود. قسمت اعظم این اسیدلاکتیک مجدداً به گلوکز و گلیگوژن تبدیل می‌شود و مقداری از آن در عضله بر جای می‌ماند. در ورزشهای سخت و طولانی و مخصوصاً افرادی که از آمادگی جسمانی کمی برخوردارند خستگی عضلات بعد از ورزش مربوط به اسیدلاکتیک باقی مانده در عضله‌است، میزان خستگی با مقدار اسیدلاکتیک موجود در عضله رابطه مستقیم دارد

تولید انرژی در بدن به 3 طریق انجام می‌گیرد که 2 طریق آنها برای تولیدATP نیاز به اکسیژن ندارند (بی هوازی) و در سومین طریقه وجود اکسیژن کاملاً ضروری است که به آن (هوازی) گویند

سامانه ATP-Pc

در ورزشهایی چون: پرتاب نیزه ، پرتاب دیسک ، دو 100 متر و شیرجه یا فعالیتهایی که زمان اجرای آن بسیار کم است (حدود 10 ثانیه) و با حداکثر شدت انجام می‌شوند انرژی مورد نیاز را از این سیستم تأمین می‌کنند. ATP وPc موجود در ماهیچه به صورت ذخیره وجود دارند و به هنگام فعالیت انرژی مورد لزوم را تهیه می‌کنند. در این سیستم برای تأمین انرژی احتیاجی به حضور اکسیژن نیست (بی هوازی)

سامانه اسیدلاکتیک

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله عدالت اجتماعی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله عدالت اجتماعی در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عدالت اجتماعی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عدالت اجتماعی در word

مقدمه  
قوه قضائیه و عدالت اجتماعی  
برنامه چهارم توسعه و عدالت اجتماعی  
منابع :  

مقدمه

مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمی‌توان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد

عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع می‌شود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجع‌تقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست می‌دهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. عدالت فراگیر شامل در دو بعد بسیار مهم است. اول عدالت سیاسی و دوم عدالت اقتصادی. در ادبیات ما وقتی صحبت از عدالت اجتماعی می‌شود، عموماً سراغ مقابله با فقر یا سراغ عدالت اقتصادی می‌روند، در حالی که عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر عدالت سیاسی نباشد، عدالت اقتصادی بوجود نمی‌آید و اگر ایجاد شود خود به خود از بین خواهد رفت. اولین انحرافی که در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادی نبوده، بلکه انحراف عدالت سیاسی بوده است. خلیفه دوم فردی بسیار زاهد بود. زهد او به حدی بوده که در کتب تشیع هم ذکر شده است. او مشکل عدالت اقتصادی نداشت، مشکل او عدالت سیاسی بوده است. پس اولین انحراف که شروع می‌شود، عدالت سیاسی است و دومین انحراف که در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادی می‌باشد. یعنی عدالت اقتصادی با یک فاصله زمانی از عدالت سیاسی به انحراف کشیده می‌شود

فهم عدالت سیاسی ساده و شفاف است. عدالت سیاسی یعنی اینکه هر کسی در جای خودش باشد. آنهایی که کوچکند بزرگ نشوند و آنهایی که بزرگند کوچک نشوند. اینکه امیرالمومنین فرمود من همه را غربال می‌کنم! آنهایی که پایین رفته‌اند، بالا بیایند و آنهایی که بالا هستند پایین بروند؛ یعنی من از عدالت سیاسی شروع می‌کنم و ایشان از عدالت سیاسی شروع کردند و بعد به زدودن فقر اقتصادی پرداختند. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من می‌بینید؟ همه اعلام می‌کنند که ما فقیری سراغ نداریم

اگر کسی توانایی و شایستگی کسب جایگاه مدیریتی را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادی را برقرار کند، شدنی نیست. دلیلش این است کـه در اینجا عدالت سیاسی مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سیاسی باشد ولی تلاشی برای استقرار عدالت اقتصادی نشود، این هم به معنای تحقق عدالت نیست

یکی از ویژگیهای عدالت فراگیر این است که عدالت سیاسی و اقتصادی توأمان در یک جامعه مستقر باشد. هم عدالت سیاسی و هم عدالت اقتصادی باید با هم توأم باشند
تقدم عدالت سیاسی به معنی کم اهمیت بودن عدالت اقتصادی نیست، عدالت اقتصادی در ادبیات ما بد تفسیر شده است. در کشور ما عدالت اقتصادی را عمدتاً در توزیع می‌دانند. یعنی مقابله کردن با فقر. اگر عدالت اقتصادی صرفاً مقابله با فقر باشد یک گداخانه بزرگی درست می‌شود که این خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاری ندارد

حضرت امام می‌فرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرض‌الحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی می‌گیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز  کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علی‌رغم استعداد فوق العاده‌ای که  دارند و می‌توانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌‌کنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم. این وضع حتی در شهرها هم قابل مشاهده است. میزان برخورداری یک شهروند تهرانی از خدمات شهری 200 هزار تومان، یک اصفهانی 50 هزار تومان و کسی که در اراک زندگی می‌کند 20 هزار تومان است. حالا شما می‌توانید شهرها و روستاهای خودتان را محاسبه کنید و این مقایسه را به دست بیاورید. میزان برخورداری شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها می‌شود. یعنی آنجاهایی که رفاه بیشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بیشتری می‌کنند. پس عدالت اقتصادی، هم در عدالت تولیدی است و هم در عدالت توزیعی. عدالت تولیدی یعنی دادن فرصت‌های برابر به کسانی که استعداد تولید دارند. چه آن کسی که در شهر است و چه آن کسی که در روستا زندگی می‌کند. و عدالت توزیعی یعنی باید از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگیرند و به کسانی که قدرت کار، درآمد و تولید ندارند بدهند و فقر را از آنها دور کنند
بنابراین ما با یک عدالت فراگیر در اسلام روبرو هستیم. اولاً عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. ثانیاً عدالت اقتصادی تنها مقابله با فقر نیست

اگر عدالت سیاسی نباشد شایستگان از حکومت حذف و آدمهای ضعیف و ناکارآمد اداره کشور را بدست می‌گیرند. وقتی که افراد ناکارآمد اداره یک کشور را بدست گرفتند، قادر نخواهند بود که عدالت را اجرا کنند

عدالت در اسلام هم مقابله با فقر است و هم مترادف با کارآمدی است. اما در غرب وقتی می‌گویند عدالت اجتماعی، بیشتر تأمین اجتماعی و فقرزدایی مورد توجه است و بیشتر این جنبه‌ از عدالت را دنبال می‌کنند. اما در اسلام کارآمدی جزئی از عدالت است. مخصوصاً عدالت سیاسی یعنی حکومت شایستگان. اگر حکومت شایستگان نباشد و افراد ناکارآمد بخواهند عدالت اقتصادی را تحقق ببخشند، این باعث می‌شود که همان عدالت اقتصادی هم تحقق پیدا نکند. ثانیاً اگر ما از عدالت اقتصادی عدالت تولیدی را حذف کردیم، پس چه کسی ثروت را تولید بکند؟ باید ثروتی تولید بشود تا فقر از بین برود

لذا ما در بین عدالتخواهان با سه گروه مواجه هستیم. یک گروه صرفاً به عدالت توزیعی اعتقاد دارند، گروه دیگر به عدالت تولیدی معتقدند و می‌گویند شما فرصت‌های برابر در اختیار همه قرار بدهید، فقر خودش از بین می‌رود، لازم نیست گروهی راه بیفتند و با فقر مقابله کنند. به نظر من گروه سومی هستند که عدالت فراگیر را معتقدند. هم به عدالت سیاسی اعتقاد دارند و هم به عدالت اقتصادی و عدالت اقتصادی را هم عدالت در تولید و هم عدالت در توزیع می‌دانند. ما به چنین تفکری نیاز داریم. اگر چنین رویکردی به عدالت پیدا نشود، توسعه در ایران اتفاق نمی‌افتد. ضروری است که ما هم رویکرد به توسعه و هم رویکرد به عدالت را بازنگری کنیم. عدالت توزیعی ما را به سمت یک جریان سوسیالیستی می‌کشاند. اعتقاد صرف به عدالت توزیعی و بی‌اعتقاد به عدالت تولیدی یک گرایش شبه سوسیالیستی است. آنهایی که صرفاً به عدالت تولیدی تأکید می‌کنند، یک گرایش سرمایه‌دارانه را دنبال می‌کنند. تنها کسانی می‌توانند بگویند دیدگاه ما اسلامی است که عملاً و قولاً به یک عدالت فراگیر معتقد باشند. عدالت فراگیر نه سوسیالیستی است و نه کاپیتالیستی، بلکه عدالت فراگیر همان عدالت اسلامی است. اگر چنین عدالتی آرمان مردم، جوانان و دانشجویان ما بشود، می‌تواند یک ملت را به سعادت برساند. چون لازمه این کار مقابله با تبعیض، ظلم و ناکارآمدی است. مقابله با اشغال پست‌هایی است که توسط افراد ناشایست اشغال شده است، مقابله با فقر و بیکاری است. اینها ابعاد یک مبارزه عدالت‌خواهانه را شکل خواهد داد. امیدواریم همانطوری که انقلاب اسلامی از ابتدا یکی از شعارهای مهمش عدالت بوده، بتوانیم در ایران اسلامی عدالت اسلامی را به عنوان یک الگوی عملی تحقق ببخشیم و جلوه‌ای از حکومت علوی را در کشورمان پیاده کنیم

در حالی که بسیاری از انسان‌ها ناتوان از تامین مخارج خود و خانواده شان توسط کار خود هستند، یعنی آنچه گاهی در اثر حوادث اجتناب ناپذیر است، آنها را نباید به امید صدقات افراد عادی رها کرد، بلکه زندگی آنها باید توسط قوانین دولت مردمی تامین گردد; اما آن کسانی از میانشان که دارای بدن‌های قوی هستند; باید به کار واداشته شوند، و از این بهانه که کاری پیدا نمی‌کنند معاف گردند، باید چنان قوانینی وجود داشته باشد و این مشاغل را مورد تشویق قرار دهد; دریانوردی، زراعت، ماهیگیری و تمامی شیوه‌های تجارت که نیازمند نیروی کار هستند ». مدیران سیاسی جهت ایجاد شرایطی از « عدالت اجتماعی » به توسط « مهندسی اجتماعی » بود. این شرایط به توسط « ارضاء خواسته‌های افراد تا آنجا که آنها بر خواسته‌های دیگران غلبه نکنند » مشخص می‌شد. پاوند از ناسازگاری « عدالت اجتماعی » با عدالت به معنای واقعی کلمه به خوبی آگاه بود. او اشاره می‌کند که عدالت اجتماعی « مغایر با روح حقوق عرفی (common law) است ». لازمه‌ی آن بازگشت به آن رژیمی است که در جایگاهی قرار داشته باشد که در آن « حقوق به فردی که سن کافی دارد و از ظرفیت طبیعی برخوردار به خاطر پیشه‌ای که در جامعه دارد یا شغلی که در گیرآن است تعلق دارد و وظایف به او پیوسته است; هنگامی معیار برابری در آزادی عمل است، تمامی طبقات; از اندیشه‌ی عدالت بی زاراند. هنگامی که معیار برابری در ارضاء خواسته‌ها است، چنین طبقه بندی و بازگشت نسبی به ایده‌ی رژیمی در جایگاه قانونی ویژه چاره ناپذیر است ». پاوند شاید فوران فعلی در « حقوق ویژه » را برای همه گونه از اقشار، طبقه‌ها و دسته‌ها پیش بینی نمی‌کرد، اما آنقدر‌ها هم از چنین چیزی متعحب نمی‌شد. همانگونه که او نیز به خوبی می‌دانست، عدالت اجتماعی و « حقوقی » که متضمن آن است فرق چندانی با طبقه بندی، گروه بندی و دسته بندی کردن ندارند. هرچند که دیدگاه پاوند را باید صرفاً بازگشتی نسبی به ذهنی گرایی‌ هابز دانست. برای او حقوق عرفی در میان قلمروی عدالت باقی مانده بود. با این وجود، این قلمرو به آنچه پس از تلاش برای یک « اقتصاد برای ارضاء خواسته‌های همه که قابل قبول به لحاظ اجتماعی باشد » باقی می‌ماند کاهش یافته بود. آنجا که آنها به لحاظ قانونی به جا آورده می‌شوند، خواسته‌ها، آرزوها و منافع جای حقوق طبیعی را اشغال می‌کنند ـ که معنای آن این است که آنها ابتدا باید به « حقوقی » تبدیل شوند که جایگاه بالاتری نسبت به حقوق طبیعی داشته باشد. رئالیست‌های حقوقی که جدایی قانون از قانون گذاری سیاسی را توسط پاوند نمی‌پذیرفتند، نوکیش‌های بسیار تندروتری بودند. در دیدگاه آنها قضات می‌بایست مهندسین اجتماعی باشند که تمامی قدرتی که در اختیار دارند را به کار گیرند تا عدالت اجتماعی به اجرا درآورده شود. قضات نباید از « ایدئولوژی مالکیت » یا « عدالت سنتی » ترسی به خود راه دهند. و آنها نباید از مداخله کردن به عنوان قانون گذاران در امور شرکت‌ها، مشاغل، نهادها، انجمن‌ها و خانواده‌ها سرباز زنند. حقوق دان آمریکایی بروکس آدامز (Brooks Adams) در مباحثه خود در باره‌ی واگذاری انحصاری (راه آهن و سایر خدمات رفاهی) اصولی را اعلام کرد که رئالیست‌های حقوقی می‌توانستند آن را نسبت به به تشکیلات مالیکت خصوصی و به تمامی حقوق مالکیت و تعهد نامه‌های وابسته به کار برند: « هنگامی که قانون به فردی یا طبقه‌ای از انسان‌ها حق انحصاری را نسبت به انتخاب موارد خاص اعطا می‌کند که موردی ضروری است، یا حتی مسئله‌ای که دیگران آرزومند داشتن آن هستند; معنای آن در معرض بندگی قرار دادن کسب کنندگان است ». با این ادعا که حقوق مالکیت و دارایی حقوقی « انحصاری » هستند رئالیست‌های اقتصادی نتیجه می‌گیرند ـ البته در سبک و سیاقی‌هابزی ـ که حقوق به طور کلی انحصاری است، یعنی آن چیزی است که توسط قدرت سیاسی به انسان‌ها اعطا می‌شود. از نظر آنها چیزی به عنوان « دارایی طبیعی » وجود ندارد. دارایی و مالیکت همیشه آفریده‌ای از قانون گذاری است. رئالیست‌ها همچنین استدلال آدامز را در این مورد که بندگی وضعیتی است از نیاز یا آرزوی ارضاء نشده یا خواسته‌ای عقیم مانده می‌پذیرند. آنها از این استدلال برای معین کردن مالکیت خصوصی به عنوان یگانه ـ و البته بزرگترین ـ تهدید برای « عدالت اجتماعی » استفاده می‌کنند. چرخش جامعه شناختی در علم و فلسفه‌ی حقوق در اواخر قرن نوزدهم آغاز گردید و در میانه‌ی دو جنگ جهانی به اوج خود رسید. این در واقع بازگشتی به بازتعریف ذهنی‌گرای‌ هایز از « حقوق طبیعی » بود. شالوده‌هایی که‌ هابز برای انقلاب اندیشه بشری در باره‌ی حقوق و سیاست پایه ریزی کرده بود، در نهایت به فورانی از عصری از خودکامگی همه جاگیر و دولت بزرگ منتهی گردید. حقیقت آن است که نمی‌توان حقوق بشر UD را بدون مورد توجه قرار دادن این انقلاب درک نمود. همانگونه که به کمک آزمایش فکری که پیشتر به آن اشاره شد دیدیم، این اندیشه که مردم باید در سعی و کوشش جهت ایمن ساختن حق خود در ارضاء خواسته‌هایشان شخصاً ابتکار عمل را در دست گیرند فقط می‌توانست به نتایجی از نوع‌هابزی و از پیش معلوم منتهی شود: یا جنگ همه بر علیه همه و یا تمرکز قدرت سیاسی. منطق این استدلال آشکارا در ساختار UD قابل مشاهده است. در جلوگیری از حقوق انسان برای (راه اندازی) جنگ همه بر علیه همه، باید آنها را به « جامعه پذیر کردن » و به تاملات صرف در باره‌ی وظایف دولت برگرداند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله عدالت اجتماعی در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله عدالت اجتماعی در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عدالت اجتماعی در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عدالت اجتماعی در word

مقدمه  
قوه قضائیه و عدالت اجتماعی  
برنامه چهارم توسعه و عدالت اجتماعی  
منابع :  

مقدمه

مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمی‌توان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد

عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع می‌شود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجع‌تقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست می‌دهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. عدالت فراگیر شامل در دو بعد بسیار مهم است. اول عدالت سیاسی و دوم عدالت اقتصادی. در ادبیات ما وقتی صحبت از عدالت اجتماعی می‌شود، عموماً سراغ مقابله با فقر یا سراغ عدالت اقتصادی می‌روند، در حالی که عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر عدالت سیاسی نباشد، عدالت اقتصادی بوجود نمی‌آید و اگر ایجاد شود خود به خود از بین خواهد رفت. اولین انحرافی که در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادی نبوده، بلکه انحراف عدالت سیاسی بوده است. خلیفه دوم فردی بسیار زاهد بود. زهد او به حدی بوده که در کتب تشیع هم ذکر شده است. او مشکل عدالت اقتصادی نداشت، مشکل او عدالت سیاسی بوده است. پس اولین انحراف که شروع می‌شود، عدالت سیاسی است و دومین انحراف که در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادی می‌باشد. یعنی عدالت اقتصادی با یک فاصله زمانی از عدالت سیاسی به انحراف کشیده می‌شود

فهم عدالت سیاسی ساده و شفاف است. عدالت سیاسی یعنی اینکه هر کسی در جای خودش باشد. آنهایی که کوچکند بزرگ نشوند و آنهایی که بزرگند کوچک نشوند. اینکه امیرالمومنین فرمود من همه را غربال می‌کنم! آنهایی که پایین رفته‌اند، بالا بیایند و آنهایی که بالا هستند پایین بروند؛ یعنی من از عدالت سیاسی شروع می‌کنم و ایشان از عدالت سیاسی شروع کردند و بعد به زدودن فقر اقتصادی پرداختند. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من می‌بینید؟ همه اعلام می‌کنند که ما فقیری سراغ نداریم

اگر کسی توانایی و شایستگی کسب جایگاه مدیریتی را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادی را برقرار کند، شدنی نیست. دلیلش این است کـه در اینجا عدالت سیاسی مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سیاسی باشد ولی تلاشی برای استقرار عدالت اقتصادی نشود، این هم به معنای تحقق عدالت نیست

یکی از ویژگیهای عدالت فراگیر این است که عدالت سیاسی و اقتصادی توأمان در یک جامعه مستقر باشد. هم عدالت سیاسی و هم عدالت اقتصادی باید با هم توأم باشند
تقدم عدالت سیاسی به معنی کم اهمیت بودن عدالت اقتصادی نیست، عدالت اقتصادی در ادبیات ما بد تفسیر شده است. در کشور ما عدالت اقتصادی را عمدتاً در توزیع می‌دانند. یعنی مقابله کردن با فقر. اگر عدالت اقتصادی صرفاً مقابله با فقر باشد یک گداخانه بزرگی درست می‌شود که این خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاری ندارد

حضرت امام می‌فرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرض‌الحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی می‌گیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز  کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علی‌رغم استعداد فوق العاده‌ای که  دارند و می‌توانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌‌کنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم. این وضع حتی در شهرها هم قابل مشاهده است. میزان برخورداری یک شهروند تهرانی از خدمات شهری 200 هزار تومان، یک اصفهانی 50 هزار تومان و کسی که در اراک زندگی می‌کند 20 هزار تومان است. حالا شما می‌توانید شهرها و روستاهای خودتان را محاسبه کنید و این مقایسه را به دست بیاورید. میزان برخورداری شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها می‌شود. یعنی آنجاهایی که رفاه بیشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بیشتری می‌کنند. پس عدالت اقتصادی، هم در عدالت تولیدی است و هم در عدالت توزیعی. عدالت تولیدی یعنی دادن فرصت‌های برابر به کسانی که استعداد تولید دارند. چه آن کسی که در شهر است و چه آن کسی که در روستا زندگی می‌کند. و عدالت توزیعی یعنی باید از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگیرند و به کسانی که قدرت کار، درآمد و تولید ندارند بدهند و فقر را از آنها دور کنند
بنابراین ما با یک عدالت فراگیر در اسلام روبرو هستیم. اولاً عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. ثانیاً عدالت اقتصادی تنها مقابله با فقر نیست

اگر عدالت سیاسی نباشد شایستگان از حکومت حذف و آدمهای ضعیف و ناکارآمد اداره کشور را بدست می‌گیرند. وقتی که افراد ناکارآمد اداره یک کشور را بدست گرفتند، قادر نخواهند بود که عدالت را اجرا کنند

عدالت در اسلام هم مقابله با فقر است و هم مترادف با کارآمدی است. اما در غرب وقتی می‌گویند عدالت اجتماعی، بیشتر تأمین اجتماعی و فقرزدایی مورد توجه است و بیشتر این جنبه‌ از عدالت را دنبال می‌کنند. اما در اسلام کارآمدی جزئی از عدالت است. مخصوصاً عدالت سیاسی یعنی حکومت شایستگان. اگر حکومت شایستگان نباشد و افراد ناکارآمد بخواهند عدالت اقتصادی را تحقق ببخشند، این باعث می‌شود که همان عدالت اقتصادی هم تحقق پیدا نکند. ثانیاً اگر ما از عدالت اقتصادی عدالت تولیدی را حذف کردیم، پس چه کسی ثروت را تولید بکند؟ باید ثروتی تولید بشود تا فقر از بین برود

لذا ما در بین عدالتخواهان با سه گروه مواجه هستیم. یک گروه صرفاً به عدالت توزیعی اعتقاد دارند، گروه دیگر به عدالت تولیدی معتقدند و می‌گویند شما فرصت‌های برابر در اختیار همه قرار بدهید، فقر خودش از بین می‌رود، لازم نیست گروهی راه بیفتند و با فقر مقابله کنند. به نظر من گروه سومی هستند که عدالت فراگیر را معتقدند. هم به عدالت سیاسی اعتقاد دارند و هم به عدالت اقتصادی و عدالت اقتصادی را هم عدالت در تولید و هم عدالت در توزیع می‌دانند. ما به چنین تفکری نیاز داریم. اگر چنین رویکردی به عدالت پیدا نشود، توسعه در ایران اتفاق نمی‌افتد. ضروری است که ما هم رویکرد به توسعه و هم رویکرد به عدالت را بازنگری کنیم. عدالت توزیعی ما را به سمت یک جریان سوسیالیستی می‌کشاند. اعتقاد صرف به عدالت توزیعی و بی‌اعتقاد به عدالت تولیدی یک گرایش شبه سوسیالیستی است. آنهایی که صرفاً به عدالت تولیدی تأکید می‌کنند، یک گرایش سرمایه‌دارانه را دنبال می‌کنند. تنها کسانی می‌توانند بگویند دیدگاه ما اسلامی است که عملاً و قولاً به یک عدالت فراگیر معتقد باشند. عدالت فراگیر نه سوسیالیستی است و نه کاپیتالیستی، بلکه عدالت فراگیر همان عدالت اسلامی است. اگر چنین عدالتی آرمان مردم، جوانان و دانشجویان ما بشود، می‌تواند یک ملت را به سعادت برساند. چون لازمه این کار مقابله با تبعیض، ظلم و ناکارآمدی است. مقابله با اشغال پست‌هایی است که توسط افراد ناشایست اشغال شده است، مقابله با فقر و بیکاری است. اینها ابعاد یک مبارزه عدالت‌خواهانه را شکل خواهد داد. امیدواریم همانطوری که انقلاب اسلامی از ابتدا یکی از شعارهای مهمش عدالت بوده، بتوانیم در ایران اسلامی عدالت اسلامی را به عنوان یک الگوی عملی تحقق ببخشیم و جلوه‌ای از حکومت علوی را در کشورمان پیاده کنیم

در حالی که بسیاری از انسان‌ها ناتوان از تامین مخارج خود و خانواده شان توسط کار خود هستند، یعنی آنچه گاهی در اثر حوادث اجتناب ناپذیر است، آنها را نباید به امید صدقات افراد عادی رها کرد، بلکه زندگی آنها باید توسط قوانین دولت مردمی تامین گردد; اما آن کسانی از میانشان که دارای بدن‌های قوی هستند; باید به کار واداشته شوند، و از این بهانه که کاری پیدا نمی‌کنند معاف گردند، باید چنان قوانینی وجود داشته باشد و این مشاغل را مورد تشویق قرار دهد; دریانوردی، زراعت، ماهیگیری و تمامی شیوه‌های تجارت که نیازمند نیروی کار هستند ». مدیران سیاسی جهت ایجاد شرایطی از « عدالت اجتماعی » به توسط « مهندسی اجتماعی » بود. این شرایط به توسط « ارضاء خواسته‌های افراد تا آنجا که آنها بر خواسته‌های دیگران غلبه نکنند » مشخص می‌شد. پاوند از ناسازگاری « عدالت اجتماعی » با عدالت به معنای واقعی کلمه به خوبی آگاه بود. او اشاره می‌کند که عدالت اجتماعی « مغایر با روح حقوق عرفی (common law) است ». لازمه‌ی آن بازگشت به آن رژیمی است که در جایگاهی قرار داشته باشد که در آن « حقوق به فردی که سن کافی دارد و از ظرفیت طبیعی برخوردار به خاطر پیشه‌ای که در جامعه دارد یا شغلی که در گیرآن است تعلق دارد و وظایف به او پیوسته است; هنگامی معیار برابری در آزادی عمل است، تمامی طبقات; از اندیشه‌ی عدالت بی زاراند. هنگامی که معیار برابری در ارضاء خواسته‌ها است، چنین طبقه بندی و بازگشت نسبی به ایده‌ی رژیمی در جایگاه قانونی ویژه چاره ناپذیر است ». پاوند شاید فوران فعلی در « حقوق ویژه » را برای همه گونه از اقشار، طبقه‌ها و دسته‌ها پیش بینی نمی‌کرد، اما آنقدر‌ها هم از چنین چیزی متعحب نمی‌شد. همانگونه که او نیز به خوبی می‌دانست، عدالت اجتماعی و « حقوقی » که متضمن آن است فرق چندانی با طبقه بندی، گروه بندی و دسته بندی کردن ندارند. هرچند که دیدگاه پاوند را باید صرفاً بازگشتی نسبی به ذهنی گرایی‌ هابز دانست. برای او حقوق عرفی در میان قلمروی عدالت باقی مانده بود. با این وجود، این قلمرو به آنچه پس از تلاش برای یک « اقتصاد برای ارضاء خواسته‌های همه که قابل قبول به لحاظ اجتماعی باشد » باقی می‌ماند کاهش یافته بود. آنجا که آنها به لحاظ قانونی به جا آورده می‌شوند، خواسته‌ها، آرزوها و منافع جای حقوق طبیعی را اشغال می‌کنند ـ که معنای آن این است که آنها ابتدا باید به « حقوقی » تبدیل شوند که جایگاه بالاتری نسبت به حقوق طبیعی داشته باشد. رئالیست‌های حقوقی که جدایی قانون از قانون گذاری سیاسی را توسط پاوند نمی‌پذیرفتند، نوکیش‌های بسیار تندروتری بودند. در دیدگاه آنها قضات می‌بایست مهندسین اجتماعی باشند که تمامی قدرتی که در اختیار دارند را به کار گیرند تا عدالت اجتماعی به اجرا درآورده شود. قضات نباید از « ایدئولوژی مالکیت » یا « عدالت سنتی » ترسی به خود راه دهند. و آنها نباید از مداخله کردن به عنوان قانون گذاران در امور شرکت‌ها، مشاغل، نهادها، انجمن‌ها و خانواده‌ها سرباز زنند. حقوق دان آمریکایی بروکس آدامز (Brooks Adams) در مباحثه خود در باره‌ی واگذاری انحصاری (راه آهن و سایر خدمات رفاهی) اصولی را اعلام کرد که رئالیست‌های حقوقی می‌توانستند آن را نسبت به به تشکیلات مالیکت خصوصی و به تمامی حقوق مالکیت و تعهد نامه‌های وابسته به کار برند: « هنگامی که قانون به فردی یا طبقه‌ای از انسان‌ها حق انحصاری را نسبت به انتخاب موارد خاص اعطا می‌کند که موردی ضروری است، یا حتی مسئله‌ای که دیگران آرزومند داشتن آن هستند; معنای آن در معرض بندگی قرار دادن کسب کنندگان است ». با این ادعا که حقوق مالکیت و دارایی حقوقی « انحصاری » هستند رئالیست‌های اقتصادی نتیجه می‌گیرند ـ البته در سبک و سیاقی‌هابزی ـ که حقوق به طور کلی انحصاری است، یعنی آن چیزی است که توسط قدرت سیاسی به انسان‌ها اعطا می‌شود. از نظر آنها چیزی به عنوان « دارایی طبیعی » وجود ندارد. دارایی و مالیکت همیشه آفریده‌ای از قانون گذاری است. رئالیست‌ها همچنین استدلال آدامز را در این مورد که بندگی وضعیتی است از نیاز یا آرزوی ارضاء نشده یا خواسته‌ای عقیم مانده می‌پذیرند. آنها از این استدلال برای معین کردن مالکیت خصوصی به عنوان یگانه ـ و البته بزرگترین ـ تهدید برای « عدالت اجتماعی » استفاده می‌کنند. چرخش جامعه شناختی در علم و فلسفه‌ی حقوق در اواخر قرن نوزدهم آغاز گردید و در میانه‌ی دو جنگ جهانی به اوج خود رسید. این در واقع بازگشتی به بازتعریف ذهنی‌گرای‌ هایز از « حقوق طبیعی » بود. شالوده‌هایی که‌ هابز برای انقلاب اندیشه بشری در باره‌ی حقوق و سیاست پایه ریزی کرده بود، در نهایت به فورانی از عصری از خودکامگی همه جاگیر و دولت بزرگ منتهی گردید. حقیقت آن است که نمی‌توان حقوق بشر UD را بدون مورد توجه قرار دادن این انقلاب درک نمود. همانگونه که به کمک آزمایش فکری که پیشتر به آن اشاره شد دیدیم، این اندیشه که مردم باید در سعی و کوشش جهت ایمن ساختن حق خود در ارضاء خواسته‌هایشان شخصاً ابتکار عمل را در دست گیرند فقط می‌توانست به نتایجی از نوع‌هابزی و از پیش معلوم منتهی شود: یا جنگ همه بر علیه همه و یا تمرکز قدرت سیاسی. منطق این استدلال آشکارا در ساختار UD قابل مشاهده است. در جلوگیری از حقوق انسان برای (راه اندازی) جنگ همه بر علیه همه، باید آنها را به « جامعه پذیر کردن » و به تاملات صرف در باره‌ی وظایف دولت برگرداند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word

پیشگفتار :  
فصل اول : طرح تحقیق  
جامعه آماری و نمونه  
مقدمه :  
موضوع کلی :  
تعریف موضوع کلی:  
معیارهایی برای انحراف :  
ملاک اکثریت :  
2- ملاک قانون یا دولت :  
3ـ ملاک بیماری :  
4ـ ملاک تعدیل :  
5- ملاک اخلاق اجتماعی :  
6ـ ملاک مذهب :  
تنوع دیدها :  
دامنه و نوع آن :  
وسعت انحراف :  
شدت و ضعف آن :  
صورتهای انحراف :  
انواع منحرفان :  
ویژگی رفتاری منحرفان :  
نوع جرائم و انحرافات :  
عوامل انحراف :  
برخی دیگر علت و عامل انحراف را دو چیز می‌دانند:  
روشهای درمان بزهکاران جوان به سه طریق می‌باشد :  
موضوع ویژه :  
تعریف موضوع ویژه :  
ـ وضعیت اقتصادی :  
- نوع رابطه والدین با فرزندان :  
اهمیت موضوع :  
هدف ما نیز در این تحقیق با توجه به اهمیت موضوع، بر جوانان در سه مقوله :  
هدفها یا فرض‌ها :  
جامعه آماری :  
محدودیتهای تحقیق :  
فصل دوم : سابقه تحقیق  
سابقه تحقیق :  
فصل سوم : روش تحقیق  
روش تحقیق  
روش گزینش نمونه  
روش تحقیق :  
روش گزینش نمونه :  
فصل چهارم : خلاصه تحقیق  
خلاصه تحقیق :  
فهرست منابع :  

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word

 1-آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات      علی فرجاد

2-آسیب شناسی اجتماعی                                            داور شیخاوندی

3-آسیبها و عوارض اجتماعی                                        علی قائمی

4-بزهکاری جوان                                                        رضا علومی

5-خانواده و مسائل نوجوان و جوان ((2))                       علی قائمی

6-رشد و شخصیت کودک                                          سیمین یاسائی

7-جرم شناسی                                                            رضا علومی

8-زمینه بررسی بزهکاری کودکان و نوجوانان               محمود منصور

9-بزهکاری اطفال و نوجوانان                                       رضا صلاحی

مقدمه

انسان از لحظه تولد تا دم مرگ به دیگران وابسته و نیازمند است و برای زنده ماندن از لحاظ جسمی، اقتصادی به مراقبت دیگران نیاز دارد و به تنهایی می‌تواند بار مشکلات خود را به دوش کشد

همچنین انسان به تنهایی قادر به برآوردن نیزاهای معنوی خود نیست، روابط اجتماعی او نتیجه بازتاب و کنشهای متقابل اجتماعی افرادی است که در کنارش زندگی می‌کنند

هنجارهای اجتماعی و قوانین که ساخته خود بشرند چگونگی روابط و رفتارهای اجتماعی را یقین می‌کند و محدودیتهایی در زمینه رفتار آدمی بوجود می‌آورد و مشخص می‌کند که انسان چه باید بگوید و چه نباید بگوید، چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند

 پس هر کس سعی می‌کند خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار کند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد. ولی ممکن است رفتار افراد از هنجارهای اجتماعی فاصله بگیرد و با آن تفاوت نماید و حتی با آن مخالف گردد، پس برای مقابله با این مشکل نیروهای خارجی مثل، جریمه، مجازات و غیره بوجود آیند تا بتوانند مردم را وادار به پیروی از هنجارهای اجتماعی گردانند

البته باید دانست که در هر دوره‌ای و در هر جامعه‌ای هنجارهای اجتماعی هر یک مفهوم و معنای خاصی داشته و هر کدام سیر تکاملی ویژه‌ای را پیموده‌اند تا بدین صورت درآمده‌اند

بدیهی است پاداش یا مجازات می‌تواند هنجارهای اجتماعی را نظام بخشیده وبدان جنبه‌ای پایدار دهد، البته کیفیت هنجارهای در جوامع بسیار اهمیت دارد. زیرا برخی از هنجارها حتماً باید در جامعه پیاده شوند و به مرحله عمل درآیند، در حالیکه برخی دیگر از هنجارها معمولاً جنبه اختیاری دارند و افراد در پذیرش یا عدم پذیرش آنها مختارند

 تحقیقات نشان داده که هنجارهای اختیاری بیش از هنجارهای اجباری کنش بوجود نمی‌آورد بلکه این هنجارهای اجباری است که واکنشهایی در افراد بوجود آورده و منجر به کجروی در جامعه می‌گردد

در جوامع کنونی ارزشها وهنجارهای معین و مشترکی وجود دارند که افراد آنها را در ذهن خود به صورتهای مختلف ترسیم می‌کنند و با توجه به خصوصیات فرهنگی خود برداشتهای متفاوتی نسبت به آنها پیدا می‌نمایند زیرا در جوامع طبقاتی هر کس بر اساس پاره فرهنگ گروهی و طبقه‌ای خود و معیارهای ارزش خاص طبقه‌اش نسبت به امور قضاوت می‌کند

پاره فرهنگ نیز فرهنگی است در دل فرهنگ بزرگتر، ولی در عین حال پاره فرهنگهای گروه به‌ نوبه خود دارای ارزشها و مفاهیم خاصی است

پاره فرهنگ متناقض فرهنگهای بزرگتر نمی‌باشد، البته ممکن است ستیزهایی بین پاره فرهنگ و فرهنگهای گسترده‌تر بوجود اید، مثلاً : پاره فرهنگ نوجوانان در مورد انواع تفریحات و کیفیت لباس پوشیدن، آرایش و چگونگی احترام گذاشتن با گروههای سنی دیگر متفاوت است و یا اعمالی چون دزدی و روابط جنسی غیرقانونی و غیر طبیعی، استعمال مواد مخدر در میان گروهی از نوجوانان بصورت هنجار درآمده است، در حالیکه همین اعمال از نظر دیگران‌ غیرقانونی و نابهنجار است

کنشها ذاتاً و بخودی خود اخلاقی و بهنجار و نابهنجار نیستند بلکه این افراد و گروههای اجتماعی هستند که به پاره‌ای از رفتارها جنبه کجروی می‌دهند و برخی کارهای دیگر را بهنجار می‌دانند پس در موفقیتهای زمانی و مکانی مختلف کجرویها مشخص می‌شوند

«بکر»[1] معتقد است: «گروههای اجتماعی با ایجاد قوانین که می‌خواهند از انحراف جلوگیری نمایند خود باعث پیدایش و افزایش کجروی گشته‌اند.»[2]

موضوع کلی

تعریف موضوع کلی

مسائل انحرافات اجتماعی یعنی رفتار فردی یا گروهی که با الگوها و هنجارهای اجتماعی انطباق ندارد، از قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. برای انحراف یا جرم از دیدگاههای مختلفی تعاریفی شده که به ذکر بعضی از این موارد می‌پردازیم

تعریف انحراف از دیدگاه روانشناسان: تعاریف زیادی در این زمینه ارائه شده است از جمله: کجروی عبارت است از: خروج از حالت تعادل روانی و رفتاری. انحراف عبارت است از : فقدان همسازی و و حدت بین اجزا شخصیت و داشتن رفتاری منحرفانه و تعاریف دیگر که بر اساس این تعاریف به طور کلی فرد کجرو و منحرف کسی است که : نامتعادل، نامیزان، ناسازگار و…

تعریف انحراف از دیدگاه جامعه شناسان: تعاریف زیای در این زمینه ارائه دشه است از جمله: انحراف رفتاری است: تبهکارانه، خلاف موازین اجتماعی مورد قبول، که وجودش برای دوام نظام و عدالت زیانبخش است. انحراف رفتار کسی است که : با رفتار حد متوسط افراد اجتماع مبانیت داشته باشد، خواه آن رفتار بهتر باشد خواه بدتر

انحراف رفتاری است که : در ان عدم همنوائی شخص با جامعه باعث ناسازگاری شده و دور از موازین مورد قبول جامعه باشد.[3]

از نظر علمای اخلاق، مذهب و حقوقدانان نیز تعاریف دیگری در این زمینه شده است

دورکیم (1919 ـ 1858) جامعه‌شناس فرانسوی، فرد عادی (نرمال) را از غیر عادی یا پاترلژیک جدا می‌سازد. ولی پدیده‌هایی را که در جوامع مختلف پیوسته به چشم می‌خورد را نیز غیر عادی تلقی نمی‌کند زیرا معتقد است که این پدیده‌ها از ویژگیهای جامعه است و نباید آنرا نمونه بمیاری اجتماعی تلقی کرد به همین جهت از نظر دور کیم جرم یک پدیده عادل جامعه محسوب می‌شود همه جوامع دارای جرائم مختلف هستند و این امر ناشی از اعمال ساخت خود جامعه است تنها به هنگامیکه تعداد جرائم از یک نسبت معینی تجاوز می‌کند می توان گفت که یک بیماری اجتماعی پدید آمده است و آن وقت پدیده مربوط را می‌توان «غیرعادی» تلقی کرد: این امر به آن معنی است که این چنین جامعه‌ای دیگر نمی‌تواند برخی از افراد خود را طبق معیارهای موجود بار آورد و آنها را به حد معمول ارتقا دهد، هنگامیکه مسائل را از دیدگاه جامعه‌شناسی تجزیه و تحلیل می‌کنیم این نوع استنباط کاملاً درست و با نظریه دورکیم انطباق دارد، بدین معنی که امر اجتماعی از خارج از طریق القا و تقلید به افراد تحمیل می‌شود

کجروی یا انحرافاتی که ریشه روانی یا تنی ندارند ناشی از عدم توانایی آموزش اجتماعی و ضعف فشار اجتماعی در قبال کجروان و منحرفان است. و نمایشگر این حقیقت است که قالبها ومعیارهای موجود درباره کجروی و افراد منحرف کاری نیست و قاطعیت ندارد

از زمان دورکیم تاکنون بررسیهای انحراافت از دیدگاه جامعه شناسی یا روانی جامعه‌شناسی از حالت کلیت و نظریه سازی در آمده بیشتر صورت تحقیقات کلینیکی و بالینی یافته و درباره مسائل زیر توافق حاصل شده است

1ـ در تمام اجتماعات صرف‌نظر از رژیم ، سیستم، ضوابط نهادی، افراد یا گروههایی هستند که کاملاً با ارزشهای موجود جامعه‌ای که بدان بستگی دارند منطبق نیستند و گاهی با برخی از آن ارزشها ناسازگاری می‌یابند و از راهی می‌روند که با راه دیگران اختلاف دارد

2- انحراف همیشه بمعنی واقعی خطا و اشتباه نیست بلکه جامعه در شرایطی است که آن را پذیرا نمی‌شود و آسیب می‌پندارد

3- همراه انحرافات فردی انحرافاتی وجود دارد که ناشی از محیط به معنی کلی آن است؛ بدین ترتیب هنگامیکه فردی از جامعه معینی بیرون آمده و وارد جامعه دیگر می‌شود با ارزشها و پندارهای حاکم جامعه نمی‌تواند هماهنگی یابد و خود را بیگانه احساس می‌کند

در این صورت رفتار او نسبت به آن جامعه جنبه انحراف پیدا می‌کند. و تانخواهد در ارزشها و پندارهای پیشین خود تجدید نظر کرده و با محیط نو سازگار نشود زندگی برای او شخت و پیچیده خواهد بود. این وضع در مورد مهاجران زیاد به چشم می‌خورد. این قبیل افراد وقتی در محیط اولیه خویش هستند، هیچگونه آثار انحرافی درآنها به چشم نمی‌خورد ولی در اثر تحرک مکانی از جائی به جائی، یا تحرک اجتماعی از جامعه‌ای به جامعه‌ای کجروی و کج‌اندیشی پدید می‌آید که ناشی از فنون و رموز زندگی در جامعه نو است. این وضع در مواقعی که ارزشهای نوئی در اثر انقلاب صنعتی و ارتباطات جمعی ازجامعه‌ای به جامعه دیگر منتقل می‌شود

همچنین به چشم می‌خورد تا به آنجا که رهبران احساس می‌کنند اصلاحات و تغییرات اساسی در جامعه ضرورت دارد تا معیارهای کند کننده نوآوریها به کنار گذاشته شود و معیارهای موافق پذیرنده شوند

4ـ اثر شخصیت‌های تاریخی را نباید در تغییرات و تحولات اجتماعی نادیده گرفت برخی از افراد برگزیده جامعه در مواقع بحرانی

رفتار و پندار نوئی عرضه می‌دارند که با روال جاری جامعه منافات دارد ولی عده‌ای در جامعه با پندار نو موافقت می‌کنند و نوآوریهای افراد پیشتاز را می‌پذیرند تا بدانجا که این افراد منحرف خود رهبری اجتماعی را بدست می‌گیرند این امر در مورد برگزیدگان و پیام‌آوران و رهبران سیاسی و نظامی زیاد به چشم می‌خورد

5ـ با تمام نظریه‌های موجود درباره انحرافات شناسایی قدرت مهارکننده جامعه و نیروهای دگرگون‌کننده ارزشها ایجاب می‌کند که تحقیقات علمی و بالینی در مورد افراد و گروههای ناسازگار بعمل آید تا ریشه های مثبت و یا منفی ناسازگاریها کشف و چاره‌ای لازم صورت پذیرد ولی برای رسیدن به این مقصود باید قبلاً انواع انحرافات را شناخت.[4]

معیارهایی برای انحراف


[1] BEKER

[2] آسیب‌شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات ـ از فرجاد

[3] آسیبها و عوارض اجتماعی ـ از علی قائمی

[4] اسیب شناسی اجتماعی ـ از داور شیخاوندی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله ‌نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ از دیدگاه‌ امام‌ خمینی‌ (ره) در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله ‌نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ از دیدگاه‌ امام‌ خمینی‌ (ره) در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ‌نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ از دیدگاه‌ امام‌ خمینی‌ (ره) در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ‌نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ از دیدگاه‌ امام‌ خمینی‌ (ره) در word

مقدمه‌  
-1 چشم‌انداز تاریخی‌  
-2 مفهوم، ابعاد و عناصر توسعه‌  
-3 مفهوم‌ و ویژگی‌های‌ دولت‌ اسلامی‌  
-4-1 تأسیس‌ بنیادهای‌ قانونی‌  
‌حضرت‌ امام‌ در بیان‌ فلسفه‌ مالکیت‌ خصوصی‌ می‌گوید:  
-4-4 توسعه‌ مشارکت‌ مردم‌  
-4-5 دخالت‌ مسئولانه‌ حکومت‌ در بازار  
-4-6 تأمین‌ اجتماعی‌  
الف) از طریق‌ مردمی‌  
ب) از طریق‌ حکومتی‌  
-4-7 تعادل‌ اجتماعی‌  
5 – جمع‌بندی‌  
پی‌نوشت‌ها:  

مقدمه‌

‌        ‌تبیین‌ رهنمودهای‌ بنیان‌گذار انقلاب، یکی‌ از گام‌های‌ اساسی‌ در تداوم‌ و تعمیق‌ نظام‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ خصوص‌ در شرایط‌ امروز جهان‌ است. در آستانه‌ قرن‌ بیست‌ و یکم‌ تحولات‌ گسترده‌ای‌ را در زندگی‌ بشر از جنبه‌های‌ مختلف‌ شاهد هستیم؛ یکی‌ از مهم‌ترین‌ جنبه‌های‌ این‌ دگرگونی، تحولی‌ است‌ که‌ در مورد نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ پدید آمده‌ است. بدین‌ خاطر، بازبینی‌ و ترسیم‌ خطوط‌ فکری‌ سیاسی‌ – اقتصادی‌ امام‌ راحل‌ در شرایط‌ کنونی‌ درباره‌ نقش‌ دولت‌ اسلامی‌ در توسعه‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ اگر چه‌ کار آسانی‌ نیست، اما قدمی‌ مهم‌ به‌ شمار می‌رود. هدف‌ دولت‌ اسلامی‌ از دیدگاه‌ حضرت‌ امام‌ همان‌ هدف‌ نهایی‌ ادیان‌ آسمانی‌ یعنی‌ «توسعه‌ معرفه‌ا» است‌ و قرار است‌ انسان‌ با همه‌ ابعاد ماد‌ی‌ و معنوی‌اش‌ ساخته‌ شود، بنابراین، ماهیت‌ دولت‌ اسلامی‌ با دولت‌های‌ دیگر اعم‌ از استبدادی، لیبرال‌ و سوسیالیست‌ که‌ هدفشان‌ حداکثر کردن‌ رفاه‌ مسئولین‌ و کارمندان‌ عالی‌رتبه‌ دولت‌ یا حداکثر کردن‌ رفاه‌ مادی‌ جامعه‌ است، تفاوت‌ اساسی‌ دارد

-1 چشم‌انداز تاریخی‌

‌        ‌درباره‌ نقش‌ مناسب‌ دولت‌ برای‌ اعتلای‌ توسعه‌ و توسعه‌ اقتصادی، توافق‌ زیادی‌ بین‌ مکاتب‌ مختلف‌ اقتصادی‌ وجود ندارد. در واقع، تعیین‌ حدود دخالت‌ دولت‌ در حوزه‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ مهم‌ترین‌ مسئله‌ای‌ است‌ که‌ از بدو شکل‌گیری‌ اندیشه‌ اقتصادی‌ جدید، مدنظر اقتصاددانان‌ بوده‌ است. در تاریخ‌ اقتصادی‌ غرب، بعد از رنسانس، از جهت‌ میزان‌ دخالت‌ و نقش‌ آفرینی‌ دولت‌ در حوزه‌ اقتصادی‌ چهار دوره‌ را می‌توان‌ در نظر گرفت

‌        ‌-1 از قرن‌ شانزدهم‌ تا اواخر قرن‌ هجدهم‌ که‌ دولت‌های‌ مرکانتالیست‌ اروپا در زمینه‌ اقتصاد و تجارت‌ نقش‌ عمده‌ای‌ ایفا کردند

‌        ‌-2 قرن‌ نوزدهم‌ عصر دولت‌های‌ لیبرال‌ بود که‌ وظایف‌ دولت‌ را تأمین‌ امنیت‌ عمومی، دفاع‌ از تمامیت‌ ارضی‌ کشور و سرمایه‌گذاری‌ در بخش‌هایی‌ می‌دانستند که‌ به‌ تولید کالاهای‌ عمومی‌ نظیر آموزش‌ و پرورش‌ می‌پردازد

‌        ‌-3 در نیمه‌ اول‌ قرن‌ بیستم، دو واقعه‌ انقلاب‌ اکتبر روسیه‌ و بحران‌ اقتصادی‌ 1929 سبب‌ افزایش‌ نقش‌ دولت‌ و ایجاد «دولت‌ رفاه» گردید

‌        ‌-4 در ربع‌ پایانی‌ قرن‌ بیستم، رویکرد نئولیبرالیسم‌ توانست‌ اندیشه‌های‌ دولت‌ محور سوسیالیستی‌ و کینزی‌ را از صحنه‌ خارج‌ کند. پایان‌ جنگ‌ سرد و فروپاشی‌ اقتصادهای‌ متمرکز و تحت‌ کنترل، بروز بحران‌های‌ مالی‌ در دولت‌های‌ رفاه، به‌علاوه‌ بحران‌ دولت‌های‌ ناتوان‌ در افریقا و جاهای‌ دیگر و فروپاشی‌ دولت‌ها و انفجار ضرورت‌های‌ انسانی‌ در این‌ نقاط، همه‌ و همه‌ مفاهیم‌ و تصورات‌ موجود پیرامون‌ جایگاه‌ دولت‌ در جهان‌ و نقش‌ بالقوه‌ آن‌ در تأمین‌ رفاه‌ بشری‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ را به‌ چالش‌ طلبید

‌        ‌درباره‌ رد‌ نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ و توسعه‌ اقتصادی، و طرفداری‌ از ساز و کار بازار و جایگزینی‌ جامعه‌ مدنی‌ به‌ جای‌ دولت‌ گفتنی‌ است: تجربه‌ چهارصد ساله‌ غرب‌ و تجربه‌ پنجاه‌ سال‌ اخیر کشورهای‌ در حال‌ توسعه، این‌ درس‌ را به‌ ما می‌دهد که‌ هر چند توسعه‌ اقتصادی‌ دولت‌ محور با شکست‌ مواجه‌ شده، توسعه‌ اقتصادی‌ بدون‌ دخالت‌ دولت‌ نیز با بحران‌های‌ اجتماعی، اقتصادی، انسانی‌ و زیست‌محیطی، مواجه‌ شده‌ و خواهد شد

‌        ‌بدین‌ ترتیب، به‌ یقین‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ توسعه‌ همه‌ جانبه‌ و حقیقی‌ تنها با وجود یک‌ دولت‌ کارا، سالم‌ و مؤ‌ثر، ممکن‌ است

‌        ‌در همین‌ رابطه، امام‌ خمینی‌ عامل‌ اصلی‌ عقب‌ماندگی‌ مسلمین‌ را «عدم‌ تشکیل‌ حکومت‌ حق» دانسته‌ و می‌فرماید

اگر گذاشته‌ بودند که‌ حکومتی‌ که‌ اسلام‌ می‌خواهد، حاکمی‌ را که‌ خدای‌ تبارک‌ و تعالی‌ امر به‌ تعیین‌اش‌ فرموده‌ است، رسول‌ اکرم‌ تعیین‌ فرمود، اگر گذاشته‌ بودند که‌ آن‌ تشکیلات‌ پیش‌ بیاید، حکومت‌ اسلامی‌ باشد، حاکم، حاکم‌ منتخب‌ منصوب‌ مِن‌ قِبلَ‌ ا تعالی‌ باشد، آن‌ وقت‌ مردم‌ می‌فهمیدند که‌ اسلام‌ چیست‌ و معنی‌ حکومت‌ اسلامی‌ چیست

‌        ‌ایشان‌ وجود حکومت‌ شاهنشاهی‌ را در طول‌ تاریخ‌ ایران، و شاهان‌ جنایتکار و خیانتکار سلسله‌ پهلوی‌ که‌ سر سپرده‌ استعمار خارجی‌ بوده‌اند، عامل‌ عقب‌ ماندگی‌ و انحطاط‌ ایران‌ و ایرانیان‌ می‌دانند2 و معتقدند، رژیم‌ پهلوی‌ به‌ عنوان‌ آلت‌ دست‌ اجانب‌ و استعمار، آسیب‌های‌ فرهنگی، مذهبی، سیاسی، آموزشی، اقتصادی‌ و نظامی‌ فراوانی‌ را بر ایران‌ و ایرانی‌ وارد آورد

‌        ‌مسئله‌ وابستگی‌ رژیم‌ها، مؤ‌لفه‌ مهمی‌ در توسعه‌ نیافتگی‌ به‌ حساب‌ می‌آید. سیمون‌ کوزنش‌ در کتاب‌ «رشد نوین‌ اقتصادی» می‌نویسد

بی‌ شباهت‌ به‌ تمام‌ کشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ کنونی‌ جهان، اکثر کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ امروز، با مشکلات‌ رشد اقتصادی، بعد از یک‌ دوره‌ طولانی‌ وابستگی‌ و عدم‌ استقلال‌ سیاسی‌ رو به‌ رو می‌شوند. در حالی‌ که‌ در مقابل، کشورهای‌ پیشرفته‌ امروزی‌ جهان، توسعه‌ اقتصادی‌ خود را در شرایط‌ استقلال‌ سیاسی‌ آغاز کردند

‌        ‌این‌ برنده‌ جایزه‌ نوبل‌ در جواب‌ این‌ پرسش‌ که‌ چرا در میان‌ کشورهای‌ اروپای‌ غربی، انقلاب‌ صنعتی‌ در بریتانیا آغاز شد و نه‌ کشورهای‌ بزرگ‌تر و پرجمعیت‌تر مثل‌ روسیه‌ و فرانسه، می‌نویسد

‌        ‌شاید بزرگ‌ترین‌ دلیل‌ وقوع‌ انقلاب‌ صنعتی‌ در بریتانیا، موقعیت‌ جغرافیایی‌ آن‌ است‌ که‌ مردم‌ آن‌ توانستند اتحاد سیاسی‌ به‌ دست‌ آورند و راه‌ را برای‌ پیدایش‌ یک‌ چهار چوب‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ منظم‌ و سازمان‌یافته‌ هموار ساخته‌ تا در آن‌ مبتکرین‌ بتوانند با استفاده‌ از قوه‌ ابتکار و خلاقیت‌ خود زمینه‌ را برای‌ تغییرات‌ اقتصادی‌ و فنی‌ مهیا سازند

‌        ‌و در جای‌ دیگر می‌گوید

توسعه‌ اقتصادی‌ و توسعه‌ صنعتی‌ کشورهای‌ توسعه‌ نیافته‌ منوط‌ به‌ تحولات‌ سیاسی‌ و جابه‌جایی‌ نیروهای‌ اجتماعی‌ در آن‌ کشورها می‌باشد

‌        ‌در این‌ باره‌ و در خصوص‌ ایران، پرفسور جکوبس‌ از دانشگاه‌ هاروارد تحقیقی‌ در مناسبات‌ اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی‌ ایران‌ در سال‌های‌ 1346 – 1349 انجام‌ داده، و نتایج‌ آن‌ را در یک‌ کتاب‌ هفتصد صفحه‌ای‌ به‌ نام‌Iran: A Case Study  گرد آورده‌ است. نتیجه‌ نهایی‌ کتاب‌ دو مطلب‌ است

‌        ‌-1 ساختار زیربنایی‌ اقتصادی‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ صورتی‌ است‌ که‌ سال‌ 1980 را نخواهد دید

‌        ‌-2 ساختار سیاسی‌ – اجتماعی‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ که‌ نه‌ تنها عاملی‌ برای‌ توسعه‌ اقتصادی‌ ایران‌ نیست، بلکه‌ خود بزرگ‌ترین‌ مانع‌ توسعه‌ اقتصادی‌ ایران‌ می‌باشد

‌        ‌حضرت‌ امام‌ نیز شرط‌ اول‌ و قدم‌ اساسی‌ برای‌ رشد و توسعه‌ کشور را تغییر زمامداران‌ وابسته، تشکیل‌ حکومت‌ اسلامی‌ و تحصیل‌ استقلال‌ دانسته‌ و می‌فرمود

جمله‌ کلام‌ آن‌ که‌ این‌ زمامداران‌ خائن‌ ; باید عوض‌ شوند تا کشور عوض‌ شود

‌        ‌انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌ به‌ تغییر ساختار سیاسی‌ نظام‌ وابسته‌ منجر شد و آغاز تحول‌ بزرگی‌ بود که‌ می‌بایستی‌ خسارات‌ و آلودگی‌ها و ساختارهای‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ کشور را دگرگون‌ می‌کرد، لیکن‌ به‌ دلیل‌ شروع‌ جنگ‌ تحمیلی‌ در سال‌ 1359 عقب‌ ماندگی‌ مضاعفی‌ از لحاظ‌ اقتصادی‌ بر کشور تحمیل‌ شد

‌        ‌بنابراین، آغاز فراگرد مستقل‌ توسعه‌ همه‌ جانبه‌ در ایران‌ بعد از جنگ‌ و بعد از فرمان‌ امام‌ (ره) برای‌ سازندگی‌ و تدوین‌ برنامه‌ پنج‌ ساله‌ اول‌ می‌باشد، هر چند مقدمات‌ فراگرد توسعه‌ با تدوین‌ قانون‌ اساسی‌ و ایجاد محیط‌ سیاسی‌ آرام‌ و حفظ‌ تمامیت‌ ارضی‌ و وحدت‌ ملی‌ از قبل‌ فراهم‌ شده‌ بود. حال‌ سؤ‌ال‌ اساسی‌ این‌ است‌ که‌ از نظر حضرت‌ امام‌ (ره) نقش‌ دولت‌ اسلامی‌ در ایجاد توسعه‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ چگونه‌ می‌تواند باشد؟ چه‌ کاری‌ را باید انجام‌ دهد و از چه‌ کاری‌ پرهیز نماید و بهترین‌ راه‌ انجام‌ وظایف‌ و نقش‌های‌ دولت‌ چیست؟

‌        ‌قبل‌ از پاسخ‌ گویی، مناسب‌ است‌ به‌ طور مختصر مفهوم‌ توسعه، ابعاد و عناصر آن، ویژگی‌ها و تمایزات‌ دولت‌ اسلامی‌ و اهداف‌ آن‌ شناخته‌ شود، تا در پرتو آن‌ نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ روشن‌تر گردد

-2 مفهوم، ابعاد و عناصر توسعه‌

‌        ‌توسعه‌ فرایندی‌ است‌ اجتماعی‌ و مبتنی‌ بر عقلانیت‌ عمل، که‌ در این‌ جریان، جامعه‌ از وضعیت‌ غیرعقلانی‌ نامطلوب‌ به‌ سوی‌ وضعیت‌ عقلانی‌ مطلوب‌ گذر می‌کند.5 این‌ فرایند در غرب‌ بدون‌ برنامه‌ریزیِ‌ خاصِ‌ ناظر به‌ کل‌ جامعه‌ و بدون‌ کوشش‌های‌ سنجیده، به‌طور تدریجی‌ و با تغییر و تحول‌ در ساختار فرهنگی، سیاسی، اجتماعی‌ و اقتصادی‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ و هدف‌ آن‌ رفاه‌ مادی‌ و افزایش‌ مداوم‌ درآمد سرانه‌ بود. این‌ افزایش‌ مرهون‌ به‌کارگیری‌ روش‌های‌ تولید مبتنی‌ بر دانش‌ و منشأ عقلانیت‌ عمل‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ است

‌        ‌اما فرایند توسعه، در کشورهای‌ در حال‌ توسعه، بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ روندی‌ متفاوت‌ داشت. توسعه‌ این‌ کشورها که‌ با هدف‌ رسیدن‌ به‌ پیشرفت‌ها و خط‌ مشی‌ صنعتی‌ شدن‌ و با تأکید بر انتقال‌ تکنولوژی‌ و انباشت‌ سرمایه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ فوق‌ آغاز شده‌ بود، روندی‌ تند و سریع‌ داشت‌ که‌ با کوشش‌های‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ از طرف‌ سازمان‌ها، حرکت‌های‌ اجتماعی‌ و به‌ ویژه‌ از طرف‌ دولت‌ها همراه‌ بود. از آن‌جا که‌ ساختارهای‌ فرهنگی، سیاسی‌ و اقتصادی‌ این‌ کشورها با این‌ تحول‌ سازگاری‌ و همخوانی‌ نداشت‌ و اغلب‌ این‌ کشورها هدف‌ اصلی‌ را رشد اقتصادی‌ دانسته‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ را به‌ منزله‌ مهم‌ترین‌ جزء توسعه‌ تلقی‌ می‌کردند، از عدالت، انسانیت، ارزش‌های‌ متعالی، مشارکت‌ سیاسی‌ و محیط‌ زیست‌ غفلت‌ نمودند، و بدین‌ ترتیب، از اواخر دهه‌ هفتاد تا کنون‌ بحران‌ فکری‌ همگانی‌ و شایعی‌ در حوزه‌های‌ نظری‌ مرتبط‌ با مسائل‌ توسعه‌ اتفاق‌ افتاد که‌ بیش‌تر ناشی‌ از ناتوانی‌ در ارائه‌ تعریفی‌ قابل‌ قبول‌ از مفهوم‌ توسعه‌ است

‌        ‌گروهی‌ از اندیشمندان، رفع‌ وابستگی‌ و مسئله‌ ضرورت‌ ایجاد نظم‌ نوین‌ بین‌المللی‌ را عامل‌ اساسی‌ توسعه‌ و نظام‌ سرمایه‌داری‌ سلطه‌گر را مانع‌ تحقق‌ آن‌ دانسته‌اند و از جنبه‌ داخلی‌ روابط‌ استثماری‌ را محکوم‌ و نظام‌ مالکیت‌ جمعی‌ را پیشنهاد نموده‌اند. از سوی‌ دیگر، بعد از شکست‌ مکتب‌ نوسازی‌ (نظریه‌ غالب‌ توسعه) به‌ خاطر بروز نابه‌سامانی‌های‌ اجتماعی‌ و آسیب‌های‌ فرهنگی‌ و محیط‌ زیستی‌ و رشد قارچ‌ گونه‌ حلبی‌ آبادها و زاغه‌ها، عده‌ای‌ از اقتصاددانان، رفع‌ فقر مطلق‌ را هدف‌ بنیادین‌ توسعه‌ تلقی‌ کرده‌ و برای‌ تحقق‌ آن‌ «راهبرد نیازهای‌ اساسی» را پیشنهاد کرده‌اند. در سال‌ 1974 در اعلامیه‌ «کوکویوک» تصریح‌ شد که

‌        ‌هر فرآیند رشدی‌ که‌ نیازهای‌ اساسی‌ را ارضا نکند یا – حتی‌ بدتر – ارضای‌ آن‌ها را مختل‌ سازد، صرفاً‌ کاریکاتوری‌ از توسعه‌ می‌باشد

‌        ‌به‌ هر تقدیر، ناکامی‌ اکثر کشورهای‌ کم‌تر توسعه‌ یافته‌ در دستیابی‌ به‌ توسعه‌ از یک‌ سو، و میوه‌های‌ تلخ‌ توسعه‌ غرب‌ (از قبیل‌ افزایش‌ شکاف‌های‌ طبقاتی، از خود بیگانگی‌ انسان‌ در اثر بت‌وارگی‌ و شیئی‌ شدن‌ روابط‌ انسانی، قدرت‌ بی‌مهار شرکت‌های‌ بزرگ‌ و احزاب‌ و دستگاه‌های‌ دولتی، عقلانیت‌ ابزاری‌ و تسلط‌ افسانه‌ای‌ تکنولوژی‌ بر انسان، افزایش‌ هزینه‌های‌ اجتماعی‌ ناشی‌ از خودمحوری‌ و نفع‌طلبی، و مهم‌تر از همه، تخلیه‌ نظام‌ محتوایی‌ جوامع‌ غربی‌ از فلسفه‌ زندگی‌ و مرگ)، از سوی‌ دیگر، موجب‌ شد که‌ در دو دهه‌ اخیر مباحث‌ توسعه‌ پایدار، توسعه‌ انسانی، و توسعه‌ حکیمانه‌ به‌ نحو گسترده‌ای‌ در ادبیات‌ توسعه‌ طرح‌ و رایج‌ شود. اگر زمانی‌ عنصر اصلی‌ توسعه‌ رشد اقتصادی‌ بود، امروزه‌ چهار موضوع: رشد اقتصادی، عدالت‌ در توزیع، مشارکت‌ سیاسی، و ارزش‌های‌ متعالی، عناصر اصلی‌ توسعه‌ انتخاب‌ شده‌اند. اگر در ابتدای‌ دهه‌ شصت‌ میلادی‌ بیش‌تر بُعدِ‌ اقتصادی‌ توسعه‌ مورد توجه‌ بود، امروزه‌ به‌ ویژه‌ بعد از انقلاب‌ اسلامی‌ ایران7 و ابطال‌ نظریه‌ «افیون‌ بودن‌ دین‌ برای‌ توده‌ها» و بعد از چالش‌ جدی‌ دین‌ با سکولاریسم، ابعاد دیگر توسعه‌ نیز مورد اقبال‌ قرار گرفت؛ به‌ نحوی‌ که‌ در سال‌ 1986 متخصصان‌ توسعه‌ در همایش‌ «موضوعات‌ اخلاقی‌ در توسعه» در کلمبوی‌ سریلانکا به‌ این‌ توافق‌ دست‌ یافتند که‌ تعریفی‌ کامل‌ از توسعه‌ باید شش‌ بعد: اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، الگوی‌ زندگی‌ کامل‌ و زیست‌محیطی‌ را مد‌ نظر قرار دهد

‌        ‌حضرت‌ امام‌ در مورد توسعه‌ فراگیر می‌فرماید

این‌ مسلم‌ است‌ که‌ از نظر اسلامی‌ حل‌ تمامی‌ مشکلات‌ و پیچیدگی‌ها در زندگی‌ انسان‌ها تنها با تنظیم‌ روابط‌ اقتصادی‌ به‌ شکل‌ خاصی‌ حل‌ نمی‌شود و نخواهد شد. بلکه‌ مشکلات‌ را در کل‌ نظام‌ اسلامی‌ باید حل‌ کرد و از معنویات‌ نباید غافل‌ بود[که] کلید دردهاست. ما معتقدیم‌ تنها مکتبی‌ که‌ می‌تواند جامعه‌ را هدایت‌ کند و پیش‌ ببرد، اسلام‌ است‌ و دنیا اگر بخواهد از زیر بار هزاران‌ مشکلی‌ که‌ امروز با آن‌ دست‌ به‌ گریبان‌ است‌ نجات‌ پیدا کند و انسانی‌ زندگی‌ کند، انسان‌گونه، باید به‌ اسلام‌ روی‌ بیاورد

‌        ‌از دیدگاه‌ ایشان، مشکل‌ اصلی‌ توسعه‌ غرب‌ و شرق‌ غفلت‌ از معنویات‌ و عدم‌ اعتقاد واقعی‌ به‌ خداست، در خطابی‌ به‌ گورباچف‌ رهبر شوروی‌ سابق‌ می‌گوید

جناب‌ آقای‌ گورباچف! باید به‌ حقیقت‌ رو آورد؛ مشکل‌ اصلی‌ کشور شما مسئله‌ مالکیت‌ و اقتصاد و آزادی‌ نیست. مشکل‌ شما عدم‌ اعتقاد واقعی‌ به‌ خداست، همان‌ مشکلی‌ که‌ غرب‌ را هم‌ به‌ ابتذال‌ و بن‌بست‌ کشیده‌ و یا خواهد کشید

‌        ‌توسعه‌ غرب‌ که‌ با پیشتازی‌ طبقه‌ متوسط‌ و حرکت‌های‌ اجتماعی‌ سازمان‌ یافته‌ از سوی‌ آن‌ها و نخبگان‌ فکری‌ عصر روشنگری‌ به‌ ثمر رسید، چون‌ درک‌ ناقصی‌ از خداوند داشت‌ و بهشت‌ مادی‌ را هدف‌ قرار داده‌ بود، میوه‌های‌ تلخی‌ به‌ بار آورد که‌ از همه‌ مهم‌تر فقدان‌ محتوای‌ زندگی‌ است‌ و این‌ همان‌ ابتذال‌ و بن‌ بست‌ غرب‌ است

-3 مفهوم‌ و ویژگی‌های‌ دولت‌ اسلامی‌

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در word

محبت و مهرورزی در  جامعه  
نقش مهرورزی در پیشرفت وتعالی جامعه  
1 ـ مهرورزی با مهربانی، محبت و لطف قلبی  
2 ـ « امانت دانستن پست و مقام » ، اساس مهرورزی  
3 ـ مهرورزی ؛ مبنای خوشبینی کارگزاران نسبت به مردم  
خوشبینی نسبت به مردم اساس تکیه به اراده الهی مردمی  
4 ـ مهرورزی با مردم جز با دلهای پاک ممکن نیست .  
5 ـ مهرورزی کارمندان با مردم مستلزم نظارت است .  
6 ـ آسیب شناسی مهرورزی  
7 ـ مهرورزی بوسیله شفاف سازی و عذرخواهی  
8 ـ مهرورزی بر رعایت حقوق متقابل ملت و دولت مبتنی است .  
9 ـ غرور زدگی آفت ، مهرورزی  
منابع :  

 محبت و مهرورزی در  جامعه

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود
باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است
تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود
باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است
تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود
باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است
تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. »  و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند
تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. »

نقش مهرورزی در پیشرفت و تعالی جامعه  

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi

مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در word

عوامل پیشرفت فرد و جامعه  
بى اعتمادى، عامل نابودى  
دست پنهان استعمارگران  
اتحادى خجسته  
عوامل پیشرفت یک کشور  
موفقیت فردی و پیشرفت جامعه  
راستی جامعه ما کجا می رود!!!!؟  
عامل اصلی پیشرفت جامعه معلم است  
نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه  
نظریه ها  
1- مارکسیسم کلاسیک ( orthodox marxism ) :  
2- نظریه اقتصاد سیاسی رسانه ها ( political economic ) :  
3- مطالعات فرهنگی ( cultural studies)  
4- مطالعات فرهنگ توده ( mass culture studies )  
5- مکتب فرانکفورت ( frankfurt school )  
امنیت ؛ زمینه ساز‌ موفقیت و پیشرفت جامعه  
منابع :  

عوامل پیشرفت فرد و جامعه

خداى سبحان مى فرماید: (لیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلاَ أَمَانِىِّ أَهْلِ الْکِتَـبِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ;)(1)؛ «[پاداش و کیفر] به دلخواه شما و دلخواه اهل کتاب نیست؛ هر کس بدى کند، در برابر آن کیفر مى بیند»

پیشرفت فرد در جامعه و نیز پیشرفت جامعه در میان دیگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد

1 صاحبان اندیشه با انگیزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با تولید علم و آموزش همگانى، از طریق نگارش و بیان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت اندیشه آنان را افزایش دهند و با تربیت افراد شایسته و گسیل دادن آنها در میان طبقات جامعه و عمومى کردن علم، استعدادهاى آنان را شکوفا کنند تا شخصیت فرد و جامعه با بروز توانایى هایشان به اثبات برسد و همه احساس شخصیت کنند

2 قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا که نقش اخلاق اجتماعى در پیشرفت فرد و جامعه بسیار مهم است و اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان خود بر رعایت آن تأکید کرده اند، از این رو بزرگ ترین بخش کتاب بحارالانوار که یک مجموعه حدیثى شیعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است

نقل شده است که: منصور دوانیقى براى این که بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را که با حکومت او مخالف بودند تضعیف و در نهایت سرکوب کند، با استفاده از ابزار دروغ که یک عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(علیه السلام) را متهم به کثرت ازدواج و طلاق مى کرد تا با این شیوه از جاذبه روحى آنان در میان مردم بکاهد و زمینه سرکوبشان را فراهم کند

شخصى نماز جماعت پر جمعیتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مأمومین او کاسته شد. هنگامى که علت آن را جویا شدیم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى کرده است که خبر آن به مردم رسیده و مردم از گرد او پراکنده شده اند. این داستان ها نشان دهنده جایگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است

3 داشتن انگیزه و نیت صحیح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، که این ویژگى بدون وجود احزاب آزاد ممکن نیست. کشور پاکستان که از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به این اسم نامیده شده است، در مقابل کشور هند قرار دارد که بیشتر مردم آن سیک، نجس (طبقه اى از مردم هند که زندگى سختى را مى گذرانند) و بودایى و جز آن هستند، پاکستان دو حزب بزرگ دارد. یکى حزب مردم وابسته به بى نظیربوتو و دیگرى حزب مسلم لیگ، اما به این دلیل که هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بیشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم لیگ که انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فکر قدرت خود هستند، نه به فکر منافع مردم، از حمایت کمترى برخوردار است و این نشان مى دهد که مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد کسانى که داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند

بى اعتمادى، عامل نابودى

نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف که بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار کرد، هنگامى که دید او به تعهدات خود عمل نکرد، در قتل او نقش مهمى ایفا کرد و در توجیه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است که حاضر نیستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم علیه عثمان که به قتل او انجامید، یکى از مخالفان سرسخت او بود

دست پنهان استعمارگران

شخصى از قول معمارى نقل مى کرد: کسى از من خواست براى او کار کنم و من نیز پذیرفتم و هنگامى که براى دیدن نوع کار به محل موردنظر رفتیم، دیدیم سفارت انگلیس است و نوع کار هم ساختن دویست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسیدم: چرا این سفارت با وجود 10 ـ 15 نفر کارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد این تعداد توالت بسازد؟

به من گفتند: شما کار کن و مزدت را بگیر. من هم مشغول کار شدم و آن تعداد توالت را ساختم. اما پس از مدت ها جریان انقلاب مشروطیت پیش آمد و مردم ضد حکومت قاجار راهپیمایى کردند، سپس به طرف سفارت انگلیس رفتند و در آن متحصن شدند و در آن زمان توالت ها به کار آمد. ملاحظه مى کنید که بدرفتارى قاجاریه و نقشه انگلیس چند سال بعد نتیجه داده است

همچنین در طرح دیگرى، انگلیسى ها با همکارى و همدستى پادشاهان سعودى، مکه و مدینه را که محل تجمع مسلمانان و رمز وحدت و هم فکرى آنان در برابر دشمنان اسلام است با اختراع آیین وهابیت به مرکز نفاق و کانون دشمنى میان مسلمانان تبدیل کردند. از این رو وهابى ها قبور ائمه مدفون در بقیع را خراب کردند. البته هنگام تخریب حرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان هند علیه سعودى ها تظاهرات کردند و انگلیسى ها به پادشاه سعودى توصیه کردند فعلا دست نگه دارد و به مردم اعلام کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیده که به او فرمودند: فعلا مصلحت نیست حرم مرا خراب کنید. به هر حال، از ترس خروش و قیام یکپارچه مسلمانان دنیا حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خراب نکردند

اخیراً صدام نیز از طریق رادیو و تلویزیون اعلام کرده است براى شما خبر مهمى دارم و آن این که من جدم پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند، فعلا مصلحت نیست کویت را اشغال کنى، فقط «بوبیان و وربه» را برگردان

یکى از نوکران انگلیس اخیراً گفته بود هفت میلیون نفر از جمعیت هفده میلیونى عراق شیعه هستند که مظلوم هم مى باشند، اما حق آنان در حکومت به اندازه همان هفت میلیون نفر است و ما حق آنان را به همین نسبت مى دهیم و متأسفانه هیچ کس پیدا نشده است که پاسخ سخنان نادرست او را بدهد و از حقوق شیعه که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل مى دهند دفاع کند. شایان توجه است که بر اساس آمار منتشر شده، 85% جمعیت عراق را شیعیان تشکیل مى دهند. البته ممکن است این نوکر انگلیس نیز همین روزها خواب ببیند که فعلا مصلحت نیست این گونه سخن بگوید

سفیر سابق آمریکا در ایران در کتاب خاطراتش نوشته است: ما از طرف دولت متبوع خود به شاه ایران توصیه کردیم که براى تحکیم پایه هاى حکومتش پنج کار مهم را با شدت و قاطعیت انجام دهد

1 پاپ هاى مسلمانان را با هر وسیله ممکن متهم کند. توجه داشته باشید که مقصود او از پاپ ها، فقها، علما و مراجع شیعه است

2 جوانان مسلمان را به فساد اخلاقى و روحى و اعتیاد و بازى هایى مانند فوتبال سرگرم کند

3 از افزایش و رشد جمعیت روحانیون از طریق بردن آنان به سربازى و محدود کردن تعداد آنان با وضع قوانین دست و پاگیر جلوگیرى کند

4 اقلیت هاى دینى مانند: یهودیان، مسیحیان و بهائیان را بر اکثریت مسلط کند و پست هاى مهم و حساس را در اختیار آنان قرار دهد

5 برگزارى مجالس روضه خوانى و پند و ارشاد را ممنوع کند و در عوض مجالس سرگرمى و لهو ولعب و نمایش فیلم هاى مبتذل در تلویزیون و سینماها را رواج دهد و خلاصه مردم را از مجالس روضه و به خصوص از مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) به مجالس فساد بکشاند

وى مى افزاید: اما به توصیه هاى ما عمل نکرد و در نتیجه سقوط کرد

یکى از اهالى کویت نقل مى کرد: جنگ کویت را از دو سال قبل طراحى کرده بودند، زیرا یکى از بستگانم که در لندن، ریاست مرکزى با کاربرى سرمایه گذارى را به عهده دارد قبلاً به ما گفته بود: حکومت کویت پابرجا نیست و امکان دگرگونى و نابودى آن وجود دارد و حتى امکان دارد کشور عربستان، عراق یا ایران آن را اشغال و ضمیمه کشور خود کنند. از این رو به آنان سفارش مى کرد که با احتیاط سرمایه گذارى کنند و به گونه اى سرمایه هاى خود را به کار گیرند که اگر اتفاق ناگوارى در آن کشور روى داد، سرمایه هاى شان نابود نشود و مورد دست برد دیگران قرار نگیرد

سؤالى که در این جا ممکن است مطرح شود این است که انگلیسى ها از طرح این نقشه ها چه سودى مى برند؟ و آیا غیر از ننگ و عار نتیجه دیگرى نصیب آنان مى شود؟

پاسخ: آنان با طرح همین نقشه هاى دقیق و حساب شده، برترى و سلطه جویى خود بر دیگر کشورها را حفظ مى کنند و این نقشه ها یکى از راه هاى حفظ برترى قدرت، ثروت و پول آنان است. آنان با طرح این نقشه ها، ثروت هاى هنگفتى از مسلمانان را به باد دادند و آسیب فراوانى به آنان رساندند و پس از این که کویت از اشغال صدام خارج شده، به دست کویتى ها باز گردد نیز براى بازسازى کشور و فراهم کردن اثاثیه منزل و لوازم زندگى، میلیاردها دلار پول مسلمانان به جیب غربى ها سرازیر مى شود، زیرا تمام آن وسایل را باید از کشورهاى غربى تهیه کنند

اتحادى خجسته

اگر روزى دولت هاى اسلامى با هم متحد شوند و مرزها و قوانین تفرقه افکنانه را از میان بردارند و همه مسلمانان در برابر غربى ها بایستند، مى توانند براى همیشه، خود را از سلطه سیاسى و اقتصادى آنان نجات دهند، اما اجانب سیاست ایجاد تفرقه و جدایى میان مسلمانان را به اجرا گذاشته و فکر اتحاد و همبستگى ملت ها و کشورهاى اسلامى را حداقل یک قرن به تأخیر انداخته اند و خلاصه این که انگلیس توانسته است با سیاست ایجاد تفرقه میان مسلمانان و کسب منافع نامشروع و غیر انسانى همچنان برترى خود را بر کشورهاى اسلامى حفظ کند

بنابراین، اگر ما مسلمانان بخواهیم کشورهاى اسلامى، از جمله عراق حکومت اسلامى و شیعى داشته باشند، باید شخصیت شیعى عراق و اخلاق اجتماعى اسلامى خود را نشان دهیم و شیوه کار و اخلاق اسلامى و راهکار وفادار ماندن به آن را به جهانیان نشان دهیم، والله المستعان

عوامل پیشرفت یک کشور

امروز ما باید کشور عزیزمان ایران را بسازیم. ساختن ایران عزیز، نیازمند چند عامل است. البته خداوند متعال همه امکانات، استعدادها و شرایط را براى انجام این مأموریت در اختیار ملت ایران قرار داده است؛ منابع عظیم زیر زمینى از نفت و گاز، معادن، زمینهاى کشاورزى، دریا، آب، موقعیت سیاسى و سوق الجیشىِ ویژه و منحصر به فرد ملت و کشور ایران؛ و از اینها مهم تر، ملتى با فرهنگ، مومن و پاک، انقلابى و مهم تر از همه خداوند یک هدیه استثنایى به ملت ایران داده است و آن عبارت است از جوانان مؤمن، پاک و هوشمند ایران اسلامى که بهترین جوانان عالم هستند. ما با اتکا به این استعدادها باید کشورمان را بسازیم و ان شاءالله با همت بلند شما این اتفاق خواهد افتاد

ما براى ساختن کشور به چند عامل نیازمندیم. عامل اول، وحدت و انسجام است. یک ملت متحد و همدل، شکست ناپذیر است. یک ملت متحد مى تواند همه قله هاى ترقى و پیشرفت را فتح کند. دشمنان ما طى 27 سال گذشته به انحاء و روشهاى مختلف تلاش کردند بین صفوف متحد ملت ما خلل و خدشه وارد کنند

عنصر دومى که باید مورد توجه قرار بدهیم عبارت است از کار. یک ملت با صحبت، وقت تلف کردن، توجه به مصرف و بهره مندیهاى کاذب به هیچ نقطه اى از تعالى نخواهد رسید. ملتهایى که قله هاى ترقى را فتح کرده اند، در یک دوره اى به طور فشرده و سنگین کار، تلاش و مجاهدت کرده اند

جوانان عزیز! مردم مؤمن دشتى! خودتان را آماده کنید، کمربندها را ببندید، آستینها را بالا بزنید، همتها را براى یک دوره پرتلاش و مجاهدت سنگین براى ساختن ایران عزیز بسیج کنید. هرکس در هر کجا هست، باید یک عنصر فعال، دلسوز و مجاهد در راه ساختن ایران عزیز باشد. جوانان دشتى باید دشتى را بسازند، تنگستانیها تنگستان را و بوشهریها بوشهر را تا همه این نقاط این کشور مقدس و عزیز [آباد شود.]

عامل و عنصر دیگرى که ما نیاز داریم عبارت است از عدالت؛ عدالت محور و رکن جامعه اسلامى است. عدالت ستون خیمه جامعه نمونه است. عدالت رکن حاکمیت اسلامى است. عدالت روح انقلاب اسلامى است

بدون عدالت پیشرفتى اتفاق نخواهد افتاد. بدون عدالت کشور ساخته نخواهد شد و بدون عدالت استعدادها و ذخایر انسانى و مادى شکوفا نخواهد شد. عدالت تضمین پیوند دلها و مهرورزى است

عزیزان من! عدالت یعنى همه جاى کشور باید با هم پیشرفت بکند. عدالت یعنى امکانات کشور به طور عادلانه در همه این سرزمین توزیع بشود. عدالت یعنى جوانان عزیز دشتى به اندازه جوانان اصفهان، تبریز، مشهد و شیراز فرصت پیشرفت، ترقى و شکوفایى استعدادهایشان را در اختیار داشته باشند. عدالت یعنى اگر امکانى در یک نقطه از کشور هست، اول مردم آن نقطه و بعد مردم سایر نقاط کشور از آن استفاده کنند

موفقیت فردی و پیشرفت جامعه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ali mohamadi
دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | جزوات کنکوری | جزوات درسی | پروژه های درسی | ایران پروژه | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل | بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی |